اقتصاد اسلامی به مثابه علم اجتماعی (*)
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1377 شماره 18-17
چکیده:
با توجه به این که درباره بعد روش شناسانه اقتصاد اسلامی تاکنون نوشتههای زیادی به رشته تحریر در نیامده است، لازم استبه مناسبت ترجمه مقاله حاضر، مقدماتی درباره روششناسی علم اقتصاد بیان شود. انجام این امر از دو جنبه و با توجه به دوگونه پیوند اسلامی و علمی در زمینه اقتصاد دارای اهمیت است: اول از جنبه توجه کلی به اقتصاد اسلامی و زمینهها و منابع و تلاشهای صورت گرفته در این قلمرو، و دوم، بحث علمی بودن و یا علمی نبودن اقتصاد اسلامی; که به ترتیب به آنها میپردازیم.
1. ما مسلمانها (حداقل در نگرش حاضر) به این پیش فرض اساسی اعتقاد داریم که اقتصاد اسلامی به عنوان نظام مستقل اقتصادی مطرح است و انتظار داریم صاحبنظرانی که در اسلام وعلم اقتصاد دارای صلاحیت و تخصص هستند، دلسوزانه برای تدوین پایههای نظری و تنظیم قالبهای اجرایی این نظام اقتصادی کوشش کنند. از طرفی گنجینههای عظیمی مانند قرآن و سنت پیامبر و امامان(ع) در اختیار داریم که هم راه گشاییهای کلی آنها برای پی ریزی نظام اقتصادی مبتنی بر اسلام، کار ساز است و هم در مواردی به طور مستقیم به موضوعهای اقتصادی اشاره کرده است; موضوعهایی چون: دایره حکومت اسلامی و چگونگی حضور آن در اقتصاد، نقش بازار و بخش خصوصی، چارچوب مالکیتها و نگرش به مال و دارایی، محدوده مالیاتهای اسلامی و عمومی، قالب کلی کار و مساله کارگر، و بحثهای حقوقی و اقتصادی مربوط به عقود اسلامی و روابط اقتصادی بینالملل اسلامی و امثال آن.
از طرف دیگر، تجربه روشن صدر اسلام و عملکرد اقتصادی آن، بویژه در زمان حکومت پیامبر(ص) و علی(ع)، بسیار روشنگر است. تلاش مستمر فقهای بزرگ و تبویب امور مختلف اقتصادی و حقوقی و نیز وجود پشتوانههای شرعی و عقلی دیگر آن، زمینه و مخزن دیگری برای ادامه تلاشهایی در قلمرو اقتصاد اسلامی است. حتی دیدگاههای فلاسفه مسلمان درباره امور کلی مالی و معیشتی نیز میتواند در این مورد،قابل توجه باشد. البته وجود اختلاف نظر میان عالمان، امری طبیعی و نشانگر پویایی معارف الهی و اسلامی است. همچنین باز بودن باب عنصر مستمر اجتهاد میتواند در حل و فصل این اختلاف نظرها و ورود به افقهای جدید، بسیار کارساز باشد. از سوی دیگر، عالمان متاخر چون شهید آیت الله صدر، شهید مطهری و نیز دانشمندانی از اهل سنت مانند ابوالاعلی مودودی، شیخ شلتوت، محمد عبده، محمد غزالی و دیگران به تدوین چارچوبها و بررسی موضوعهایی از اقتصاد اسلامی پرداختهاند. (1)
سایر اندیشمندان مسلمان بویژه فقها و فلاسفه نیز (چه سنی و چه شیعه) در این باره کلیاتی مرتبط با مسائل اقتصادی اسلام را بیان کردهاند. تاکیدها و اشارههای خاص امام خمینی به عناوین خاص اقتصادی از جمله: بانکداری، عدالت اقتصادی، خودکفایی، مشارکت عمومی در اقتصاد و امثال آن (2) ، نشان دیگری از ضرورت مطالعه و تحقیق درباره اقتصاد اسلامی است.
با توجه به این که درباره بعد روش شناسانه اقتصاد اسلامی تاکنون نوشتههای زیادی به رشته تحریر در نیامده است، لازم استبه مناسبت ترجمه مقاله حاضر، مقدماتی درباره روششناسی علم اقتصاد بیان شود. انجام این امر از دو جنبه و با توجه به دوگونه پیوند اسلامی و علمی در زمینه اقتصاد دارای اهمیت است: اول از جنبه توجه کلی به اقتصاد اسلامی و زمینهها و منابع و تلاشهای صورت گرفته در این قلمرو، و دوم، بحث علمی بودن و یا علمی نبودن اقتصاد اسلامی; که به ترتیب به آنها میپردازیم.
1. ما مسلمانها (حداقل در نگرش حاضر) به این پیش فرض اساسی اعتقاد داریم که اقتصاد اسلامی به عنوان نظام مستقل اقتصادی مطرح است و انتظار داریم صاحبنظرانی که در اسلام وعلم اقتصاد دارای صلاحیت و تخصص هستند، دلسوزانه برای تدوین پایههای نظری و تنظیم قالبهای اجرایی این نظام اقتصادی کوشش کنند. از طرفی گنجینههای عظیمی مانند قرآن و سنت پیامبر و امامان(ع) در اختیار داریم که هم راه گشاییهای کلی آنها برای پی ریزی نظام اقتصادی مبتنی بر اسلام، کار ساز است و هم در مواردی به طور مستقیم به موضوعهای اقتصادی اشاره کرده است; موضوعهایی چون: دایره حکومت اسلامی و چگونگی حضور آن در اقتصاد، نقش بازار و بخش خصوصی، چارچوب مالکیتها و نگرش به مال و دارایی، محدوده مالیاتهای اسلامی و عمومی، قالب کلی کار و مساله کارگر، و بحثهای حقوقی و اقتصادی مربوط به عقود اسلامی و روابط اقتصادی بینالملل اسلامی و امثال آن.
از طرف دیگر، تجربه روشن صدر اسلام و عملکرد اقتصادی آن، بویژه در زمان حکومت پیامبر(ص) و علی(ع)، بسیار روشنگر است. تلاش مستمر فقهای بزرگ و تبویب امور مختلف اقتصادی و حقوقی و نیز وجود پشتوانههای شرعی و عقلی دیگر آن، زمینه و مخزن دیگری برای ادامه تلاشهایی در قلمرو اقتصاد اسلامی است. حتی دیدگاههای فلاسفه مسلمان درباره امور کلی مالی و معیشتی نیز میتواند در این مورد،قابل توجه باشد. البته وجود اختلاف نظر میان عالمان، امری طبیعی و نشانگر پویایی معارف الهی و اسلامی است. همچنین باز بودن باب عنصر مستمر اجتهاد میتواند در حل و فصل این اختلاف نظرها و ورود به افقهای جدید، بسیار کارساز باشد. از سوی دیگر، عالمان متاخر چون شهید آیت الله صدر، شهید مطهری و نیز دانشمندانی از اهل سنت مانند ابوالاعلی مودودی، شیخ شلتوت، محمد عبده، محمد غزالی و دیگران به تدوین چارچوبها و بررسی موضوعهایی از اقتصاد اسلامی پرداختهاند. (1)
سایر اندیشمندان مسلمان بویژه فقها و فلاسفه نیز (چه سنی و چه شیعه) در این باره کلیاتی مرتبط با مسائل اقتصادی اسلام را بیان کردهاند. تاکیدها و اشارههای خاص امام خمینی به عناوین خاص اقتصادی از جمله: بانکداری، عدالت اقتصادی، خودکفایی، مشارکت عمومی در اقتصاد و امثال آن (2) ، نشان دیگری از ضرورت مطالعه و تحقیق درباره اقتصاد اسلامی است.
اقتصاد اسلامی به مثابه علم اجتماعی (*)
3/21/1998 12:00:00 AM
اقتصاد عصبی (علم اقتصاد مبتنی بر عصبشناسی)
نویسندگان:
کالین کمرر
،
جورج لوونستاین
، مترجمان:
متینهسادات موسوی
،
محسن فاضلی
، ویراستیاران:
درازن پرلس
،
مهدی حبیباللهی
،
کتاب: شفاف - 1399
توحیدگرایی در علم اجتماعی اسلامی
نویسنده:
نصرالله آقاجانی
،
مقاله نشریه: معرفت فرهنگی اجتماعی » سال 1401 دوره 13، شماره 3 (تابستان 1401)
حزب الله به مثابه یک جنبش سیاسی- اجتماعی
نویسندگان:
هادی ترکی*
،
محمد ستوده آرانی
،
مقاله نشریه: جامعه شناسی سیاسی جهان اسلام » سال 1398 پاییز و زمستان 1398 شماره 15
عدالت اجتماعی به مثابه پیشران علمی در عهد رضوی
نویسندگان:
سیدعلیرضا واسعی
،
طاهره سادات صالح شریعتی
،
مقاله نشریه: سیره پژوهی اهل بیت (علیهم السلام) رویکرد تمدنی » سال 1401 شماره 15
نوآوری های علامه شهید صدر در علم اصول به مثابه نظریه استنباط
مقاله نشریه: جستارهای فقهی و اصولی » سال 1402 شماره 1
نوآوری های علامه شهید صدر در علم اصول به مثابه نظریه استنباط
مقاله نشریه: جستارهای فقهی و اصولی » سال 1402 دوره 9، شماره 1 (بهار 1402)
«قاعده تقابل» به مثابه یک اصل در تحلیل اجتماعی متون دینی
نویسنده:
محمدحسن احمدی
،
مقاله نشریه: گفتمان نخبگان علوم انسانی » سال 1397 شماره 3