از افق «اکیست» تا افق «سالک» (غایت سلوک از دیدگاه «مولانا» و «پاول توئیچل»)
نویسندگان:
احمد شاکرنژاد
،
میثاق محرابی
،
مقاله نشریه: معنویت پژوهی » سال 1402 شماره 1
کلیدواژه:
غایت سلوک
،
مثنوی مولوی
،
معنویت نوظهور
،
اکنکار
،
شریعتکیسوگماد
،
دندان ببر
،
پاول توئیچل
چکیده:
«اکنکار» جنبشی معنوی است که در دوران پستمدرن متولد شده و درحالیکه هنوز جشن شصت سالگیاش را نگرفته، اما یکی از ادعاهای «توئیچل»، بنیانگذار امریکایی این جنبش و پیروانش این است که مولانا، شمس، حافظ و فردوسی از رهبران پیشین این شبههآیین بودهاند و نه تنها اینان همگى جزء نظام باستانی اکنکار بودند، بلکه تمام قدرت خود را نیز از این نظام گرفتهاند. توئیچل، نام این بزرگان را در کتابهای خود آورده و مدعی است پیروان اکنکار (اکیستها) تا قرن سیزدهم میلادی هیچگونه دستورالعمل مکتوبی نداشتند تا اینکه مولانا جلالالدین، شاعر عارف پارسی در اثر جاویدان خود، برای نخستین مرتبه جهانبینی آنها، «اِک» را تدوین کرد. منظور وی همان کتاب مثنوی معنوی است، که انباشته از اعتقادات و باورهای ناب عرفانی است. این پژوهش قصد دارد با معیار قراردادن سه موضوع از آثار مکتوب هریک از این دو تفکر، دیدگاه مولانا در زمینه غایت سلوک را با غایت مورد نظر در جنبش اکنکار، که حاصل تجربیات بنیانگذار و نیز سالکین این جنبش است، مقایسه کند و به بعضی از شباهتها و تفاوتهای آن بپردازد. این پژوهش، موضوعمحور و توصیفی است و با رویکردی تطبیقی یا مقایسهای به بیان وجه کارکرد دین در هستیشناسی و غایتاندیشی انسان از رهیافت تأثیر تجربی دین در روح «عارف کامل از دید مولانا» و «متعالیترین اکیست از دید توئیچل» میپردازد. یافتۀ پژوهش این است که توئیچل خلاف ادعای خود، مبنی بر پذیرش کتاب مثنوی بهعنوان جهانبینی معرفتی خود، نه در کلیّت مراحل سلوک و نه در غایت آن، به جهانبینی مولانا، پایبند نبوده است.
«اکنکار» جنبشی معنوی است که در دوران پستمدرن متولد شده و درحالیکه هنوز جشن شصت سالگیاش را نگرفته، اما یکی از ادعاهای «توئیچل»، بنیانگذار امریکایی این جنبش و پیروانش این است که مولانا، شمس، حافظ و فردوسی از رهبران پیشین این شبههآیین بودهاند و نه تنها اینان همگى جزء نظام باستانی اکنکار بودند، بلکه تمام قدرت خود را نیز از این نظام گرفتهاند. توئیچل، نام این بزرگان را در کتابهای خود آورده و مدعی است پیروان اکنکار (اکیستها) تا قرن سیزدهم میلادی هیچگونه دستورالعمل مکتوبی نداشتند تا اینکه مولانا جلالالدین، شاعر عارف پارسی در اثر جاویدان خود، برای نخستین مرتبه جهانبینی آنها، «اِک» را تدوین کرد. منظور وی همان کتاب مثنوی معنوی است، که انباشته از اعتقادات و باورهای ناب عرفانی است. این پژوهش قصد دارد با معیار قراردادن سه موضوع از آثار مکتوب هریک از این دو تفکر، دیدگاه مولانا در زمینه غایت سلوک را با غایت مورد نظر در جنبش اکنکار، که حاصل تجربیات بنیانگذار و نیز سالکین این جنبش است، مقایسه کند و به بعضی از شباهتها و تفاوتهای آن بپردازد. این پژوهش، موضوعمحور و توصیفی است و با رویکردی تطبیقی یا مقایسهای به بیان وجه کارکرد دین در هستیشناسی و غایتاندیشی انسان از رهیافت تأثیر تجربی دین در روح «عارف کامل از دید مولانا» و «متعالیترین اکیست از دید توئیچل» میپردازد. یافتۀ پژوهش این است که توئیچل خلاف ادعای خود، مبنی بر پذیرش کتاب مثنوی بهعنوان جهانبینی معرفتی خود، نه در کلیّت مراحل سلوک و نه در غایت آن، به جهانبینی مولانا، پایبند نبوده است.
از افق «اکیست» تا افق «سالک» (غایت سلوک از دیدگاه «مولانا» و «پاول توئیچل»)
1/1/1402 12:00:00 AM
از افق «اکیست» تا افق «سالک» (غایت سلوک از دیدگاه «مولانا» و «پاول توئیچل»)
نویسندگان:
احمد شاکرنژاد
،
میثاق محرابی
،
مقاله نشریه: معنویت پژوهی » سال 1402 شماره 1
غایت اخلاقی اسلوب ادبی و گفتار شرعی از دیدگاه ابنرشد
نویسنده:
رامونا عیسی
،
مقاله نشریه: اخلاق (مطالعات اخلاق کاربردی) » سال 1400 شماره 41
بررسی سقط جنین از دو دیدگاه وظیفه گرایانه و غایت گرایانه
مقاله نشریه: اخلاق (مطالعات اخلاق کاربردی) » سال 1390 شماره 23
بررسی حقیقت غایت و علت غایی از دیدگاه علامه طباطبایی و شاگردانش
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
سرانجام تاریخ و غایت انسان از دیدگاه اسماعیلیه با تأکید بر دعوت قدیم
نویسنده:
زهره باقریان
،
مقاله نشریه: تاریخ اسلام » سال 1390 شماره 4 - زمستان 90 - مسلسل 48