اندیشه سیاسی ابن رشد اندلسی
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1381 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
کلیدواژه:
عقل
،
انسان
،
حیات طبیعی
،
اجتماع
،
فضیلت
،
عدالت
،
آزادی
،
کمال
،
تدبیر نفس
،
قانون
،
زنان
،
فقیه
،
فیلسوف
،
نفع حاکم
،
نفع عمومی
چکیده:
موضوع اصلی این پژوهش، پاسخ به چیستی اندیشه سیاسی ابن رشد است، و اینکه این اندیشه سیاسی، معطوف به طرح کدام الگو و مدل حکومتی می باشد. از آنجا که مطالعه اندیشه سیاسی هر متفکری بر دو پایه زمینه های شکل گیری اندیشه سیاسی و منطق درون اندیشه سیاسی استوار می باشد. مطالعه اندیشه سیاسی ابن رشد، هم در این چارچوب قرار دارد. فرضیه ای این پژوهش، فلسفی بودن اندیشه سیاسی ابن رشد است که در صدد ارائه مدلی از مدینه فاضله استوار بر پایه افعال شایسته به جای آراء پسندیده می باشد و این برداشت، متاثر از شرایط عینی و ذهنی اوست. ابن رشد، متفکر، فیلسوف و... دوران موحدان اندلس بود محیط متعالی خاندان بنو رشد و سابقه حضور بلند مدت آنان، در مناصب دینی( امام جماعت، مدرس حوزه علمیه و...) و مناصب قضایی و زمینه گرایش وی را به علوم مختلف فراهم نمود. دوره میانه عمر این متفکر، مقارن با دوره موحدان اندلس بود که محیطی مساعد برای طرح نظرات سیاسی وی فراهم آورد و موقعیت های فرهنگی، سیاسی، و علمی او از جمله عضویت در شورای آموزشی مغرب، پذیرش تنقیح و تصحیح آثار ترجمه شده متفکران یونانی بویژه ارسطو و تفسیر ارسطو با ارسطو، و تهیه متون آموزشی از آن، و در نهایت تصدی قضایی و پذیرش پست مشورتی حاکم موحدی و... همه عواملی اند که در تکوین و ارائه اندیشه سیاسی وی تأثیر داشتندو نوع نگرشی که به هستی، انسان و معرفت دارد. او را بر آن می دارد که قائل به امکان تأسیس مدینه فاضله شود از آن جمله ایده صورت نوعیه هست که بر خلاف ایده مثل، قایل به تجلی معارف و انواع در کلیات می باشد، و وجودی ورای وجود افراد را قائل نمی باشد، و بواسطه آن، انواع از هم تفکیک می شود. یکی از این انواع، انسان است که انسان را، معجونی از خیر و شر می دانست که در او خیر بر شر غالب است و همین انسان، مبدا و غایت شهر می باشد. و متناظر با تعریف انسان از نگرش به زندگی اجتماعی، . نیازها، و نوع تلاشی که در آن انجام می دهد و غایتی که برای خود بر می گزیند. انواع اجتماع را تعریف می نمایید و از آن سراغ مشتقاتی که از اجتماع بر می خیزد، می رود. یکی از آنها، ریاست و چگونگی تعامل در نشئه سیاسی است که اگر در آن، انسان از حیث انسان بودن مد نظر قرار گیرد، مدینه فاضله رخ می دهد و حکومت فاضله، معلول علم و حکم به غایت انسانی، انسان می داند. نکته جالب در اندیشه ابن رشد در همین جاست او پاره ای از معارف عقلی را فرا زمانی شمرده که با تکیه بر آن، آن را در امتداد با همدیگر تعریف می نماید و اینکه در امتی قرار گرفته که پیامبر خاتم در آن قرار دارد، چنانچه پیروی از سنن عادله فاضله سر لوحه امور قرار گیرد و بر پایه عقلانیت بومی به پرسش هایی از این سری برود مدینه فاضله تحقق خواهد یافت. اینکه در کجا و چه موقعیتی و موعدی چه باید کرد؟ و با چه وسیله ای و چگونه می توان به غایت و هدف رسید؟ وظیفه متفکران را، ارائه پاسخی معقول از این پرسش ها در راستای رفع نیاز های انسانی می داند که در آن صلاح حال، اصلاح احوال و حسن فعل بوجود آید. در مدینه فاضله، ابن رشد، روال و مشی سیاسی بر اعتدال در امور و اقناع اتباع، و اقتصاد طبیعی برای نفع عمومی، در پوشش به نیاز های عمومی قرار دارد. زمامدار و اتباع، افرادیند آراسته به عدالت، عفت، علم دوستی و برخوردار از فضایل علمیه و عملیه و پیرو قانون عقل می باشند. افعال زمامدار محدود حدود تعیین شده در قانون، و همین قانون، مانع از ظهور و بروز استبداد می دانست و بر این اساس اتباع و حاکمان همیشه در پی شناسایی و دفع مفاسد و بررسی علل و عوامل ظهور و افول مجانع انسانی اند. توجه به زن و زنان در ساحت حضور اجتماعی، زنان را مستعد پذیرش ریاست، اداره می شمرد و بسنده نمودن به تدبیر منزل، و پرورش نسل اگر چه مهمترین کارویژه آنان است ولی می توانند تا تصدی نظامی و اقتصادی را در بر گیرد. او، بی توجهی به این قشر را عامل عروض فقر و عقب ماندگی جوامع مسلمانان می دانست. آزادی زنان در این حد و دعوت مشارکت در جمیع شئونات، مختص به ابن رشد می باشد. انواع الگوی فاضله عبارتند از: الگوی ریاستی مقیده به قانون که حاکم فاضل: فردی حکیم، نیاز شناس و برخوردار از قوه اقناع و تخیل قوی و قدرت بر جهاد و معارضه با دشمنان می باشد. و الگوی امامیه یا افاضل می باشدکه در ان، به جای تأکید بر آرای پسندیده، تاکید بر افعال شایسته است و حاکم آن: فردی برخوردار از تجربه عملی، عامل به فضائل، بهره مند از همت بلند و قدرت ایمان است در این الگو جوانان و زنان مشروط به ثبات فکر و رهیدگی از لذات، می توانند قدرت سیاسی پذیرا شوند. الگوی شورائی که حاکم آن: یک نفر جهادی، و فرد دیگر فردی عارف به سنن و اوامر شرعی می باشد. کلید واژه های این پژوهش: عقل، انسان، حیات طبیعی، اجتماع، فضیلت ، عدالت، آزادی، کمال، تدبیر نفوس، صلاح حال و احوال و حسن فعل، آسیب شناسی اجتماع و سرزمین و نظامات برآمده از آن، قانون، نفع عمومی، نفع حاکم، زن و زنان، فیلسوف، فقیه، و... می باشد
موضوع اصلی این پژوهش، پاسخ به چیستی اندیشه سیاسی ابن رشد است، و اینکه این اندیشه سیاسی، معطوف به طرح کدام الگو و مدل حکومتی می باشد. از آنجا که مطالعه اندیشه سیاسی هر متفکری بر دو پایه زمینه های شکل گیری اندیشه سیاسی و منطق درون اندیشه سیاسی استوار می باشد. مطالعه اندیشه سیاسی ابن رشد، هم در این چارچوب قرار دارد. فرضیه ای این پژوهش، فلسفی بودن اندیشه سیاسی ابن رشد است که در صدد ارائه مدلی از مدینه فاضله استوار بر پایه افعال شایسته به جای آراء پسندیده می باشد و این برداشت، متاثر از شرایط عینی و ذهنی اوست. ابن رشد، متفکر، فیلسوف و... دوران موحدان اندلس بود محیط متعالی خاندان بنو رشد و سابقه حضور بلند مدت آنان، در مناصب دینی( امام جماعت، مدرس حوزه علمیه و...) و مناصب قضایی و زمینه گرایش وی را به علوم مختلف فراهم نمود. دوره میانه عمر این متفکر، مقارن با دوره موحدان اندلس بود که محیطی مساعد برای طرح نظرات سیاسی وی فراهم آورد و موقعیت های فرهنگی، سیاسی، و علمی او از جمله عضویت در شورای آموزشی مغرب، پذیرش تنقیح و تصحیح آثار ترجمه شده متفکران یونانی بویژه ارسطو و تفسیر ارسطو با ارسطو، و تهیه متون آموزشی از آن، و در نهایت تصدی قضایی و پذیرش پست مشورتی حاکم موحدی و... همه عواملی اند که در تکوین و ارائه اندیشه سیاسی وی تأثیر داشتندو نوع نگرشی که به هستی، انسان و معرفت دارد. او را بر آن می دارد که قائل به امکان تأسیس مدینه فاضله شود از آن جمله ایده صورت نوعیه هست که بر خلاف ایده مثل، قایل به تجلی معارف و انواع در کلیات می باشد، و وجودی ورای وجود افراد را قائل نمی باشد، و بواسطه آن، انواع از هم تفکیک می شود. یکی از این انواع، انسان است که انسان را، معجونی از خیر و شر می دانست که در او خیر بر شر غالب است و همین انسان، مبدا و غایت شهر می باشد. و متناظر با تعریف انسان از نگرش به زندگی اجتماعی، . نیازها، و نوع تلاشی که در آن انجام می دهد و غایتی که برای خود بر می گزیند. انواع اجتماع را تعریف می نمایید و از آن سراغ مشتقاتی که از اجتماع بر می خیزد، می رود. یکی از آنها، ریاست و چگونگی تعامل در نشئه سیاسی است که اگر در آن، انسان از حیث انسان بودن مد نظر قرار گیرد، مدینه فاضله رخ می دهد و حکومت فاضله، معلول علم و حکم به غایت انسانی، انسان می داند. نکته جالب در اندیشه ابن رشد در همین جاست او پاره ای از معارف عقلی را فرا زمانی شمرده که با تکیه بر آن، آن را در امتداد با همدیگر تعریف می نماید و اینکه در امتی قرار گرفته که پیامبر خاتم در آن قرار دارد، چنانچه پیروی از سنن عادله فاضله سر لوحه امور قرار گیرد و بر پایه عقلانیت بومی به پرسش هایی از این سری برود مدینه فاضله تحقق خواهد یافت. اینکه در کجا و چه موقعیتی و موعدی چه باید کرد؟ و با چه وسیله ای و چگونه می توان به غایت و هدف رسید؟ وظیفه متفکران را، ارائه پاسخی معقول از این پرسش ها در راستای رفع نیاز های انسانی می داند که در آن صلاح حال، اصلاح احوال و حسن فعل بوجود آید. در مدینه فاضله، ابن رشد، روال و مشی سیاسی بر اعتدال در امور و اقناع اتباع، و اقتصاد طبیعی برای نفع عمومی، در پوشش به نیاز های عمومی قرار دارد. زمامدار و اتباع، افرادیند آراسته به عدالت، عفت، علم دوستی و برخوردار از فضایل علمیه و عملیه و پیرو قانون عقل می باشند. افعال زمامدار محدود حدود تعیین شده در قانون، و همین قانون، مانع از ظهور و بروز استبداد می دانست و بر این اساس اتباع و حاکمان همیشه در پی شناسایی و دفع مفاسد و بررسی علل و عوامل ظهور و افول مجانع انسانی اند. توجه به زن و زنان در ساحت حضور اجتماعی، زنان را مستعد پذیرش ریاست، اداره می شمرد و بسنده نمودن به تدبیر منزل، و پرورش نسل اگر چه مهمترین کارویژه آنان است ولی می توانند تا تصدی نظامی و اقتصادی را در بر گیرد. او، بی توجهی به این قشر را عامل عروض فقر و عقب ماندگی جوامع مسلمانان می دانست. آزادی زنان در این حد و دعوت مشارکت در جمیع شئونات، مختص به ابن رشد می باشد. انواع الگوی فاضله عبارتند از: الگوی ریاستی مقیده به قانون که حاکم فاضل: فردی حکیم، نیاز شناس و برخوردار از قوه اقناع و تخیل قوی و قدرت بر جهاد و معارضه با دشمنان می باشد. و الگوی امامیه یا افاضل می باشدکه در ان، به جای تأکید بر آرای پسندیده، تاکید بر افعال شایسته است و حاکم آن: فردی برخوردار از تجربه عملی، عامل به فضائل، بهره مند از همت بلند و قدرت ایمان است در این الگو جوانان و زنان مشروط به ثبات فکر و رهیدگی از لذات، می توانند قدرت سیاسی پذیرا شوند. الگوی شورائی که حاکم آن: یک نفر جهادی، و فرد دیگر فردی عارف به سنن و اوامر شرعی می باشد. کلید واژه های این پژوهش: عقل، انسان، حیات طبیعی، اجتماع، فضیلت ، عدالت، آزادی، کمال، تدبیر نفوس، صلاح حال و احوال و حسن فعل، آسیب شناسی اجتماع و سرزمین و نظامات برآمده از آن، قانون، نفع عمومی، نفع حاکم، زن و زنان، فیلسوف، فقیه، و... می باشد
اندیشه سیاسی ابن رشد اندلسی
3/21/2002 12:00:00 AM
برای این سند علمی فایلی وجود ندارد
اندیشه سیاسی ابن رشد
نویسنده:
محمد سلمان
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1385 شماره سی و ششم - زمستان 85
بررسی اندیشه سیاسی ابوالولید محمدبن رشد اندلسی(595-520/1198-1126م)مشهور به حفید
پایاننامه: - 1381 - [کارشناسی ارشد]
بینامتنی دیوان ابن سهل اندلسی با قرآن کریم
نویسندگان:
سید فضل الله میرقادری
،
مهناز دهقان
،
مقاله نشریه: فصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی » سال 1392 شماره 4
تاثیر فلسفی ابن رشد بر ابن میمون و آکویناس
پایاننامه: وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم انسانی - 1385 - [کارشناسی ارشد]
تأثیر فلسفی ابن رشد بر ابن میمون و آکویناس
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1385 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
ارزیابی انتقادی حکمت عملی ابن رشد
نویسنده:
سیدمحمدحسین موسوی پور
، استاد راهنما:
محسن جوادی
، استاد مشاور 1:
محسن قمی
، استاد مشاور 2:
نادر شکراللهی
،
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1381 - [دکتری]