بررسی تطبیقی اندیشه اخلاقی فارابی و فیض کاشانی با تأکید بر مبانی انسان شناختی

نویسنده: ، استاد راهنما: ، استاد مشاور 1: ، استاد مشاور 2: ،
پایان‌نامه: باقرالعلوم(ع) - 1390 - [دکتری]
چکیده:
هر اندیشه‌ای بر اساس یکسری مبانی پایه‌گذاری شده است. اندیشه اخلاقی نیز از این قاعده مستثنی نیست. یکی از مهمترین این مبانی، مبانی انسان‌شناختی است زیرا موضوع اخلاق، انسان و افعال اختیاری اوست. بر این اساس، چگونگی تبیین حقیقت انسان، نفس و قوای آن و ارتباط هر یک از آن‌ها با فضایل و رذایل اخلاقی، نقش مهم و مؤثری در شکل‌گیری اندیشه اخلاقی دارد. فارابی و فیض از اندیشمندان اسلامی‌اند که از اندیشه اخلاقی برخوردارند شناخت مبانی انسان‌شناختی هر یک از آن‌ها در شناخت صحیح از اندیشه اخلاقی آنها، تأثیرگذار است. از دیدگاه فارابی، انسان موجودی مرکب از نفس و بدن است و از بین این دو، نفس حقیقت او را تشکیل می‌دهد. وی معتقد است در ابتدا نفس بالقوه، مجرد است اما با درک معقولات مجرد بالفعل شده و بر اساس آن به سعادت و شقاوت می‌رسد. وی معتقد است نفس با تطور می‌تواند راه کمال را طی کرده و به جایی برسد که بدون نیاز به جسم باقی بماند، از دیدگاه ایشان، اموری همچون معرفت، در این مسیر دخیل است، وی فضایل را مربوط به اعتدال و حد وسط در قوای ناطقه و نزوعیه نفس انسان می‌داند. فارابی مباحث خود را بر پایه منطق پایه‌گذاری کرده و برای عقل و استدلالات عقلی، جایگاه ویژه‌ای قائل است، بر این اساس اندیشه اخلاقی او رنگ و بوی عقلی و فلسفی دارد و جزء مکاتب اخلاقی عقلی و فلسفی است. این اندیشه تا حدود زیادی از انسجام درونی بین عناصر و مؤلفه‌هایش برخوردار بوده و هماهنگ با متون دینی است. هر چند موارد تناقض‌نما به چشم می‌آید که با قدری دقت و توجه، قابل تفسیر و حل است. فیض کاشانی نیز، بر این باور است که انسان دارای نفس و بدن است و اصالت را به نفس، می‌داند. وی، همچون فارابی نفس را مجرد و دارای تطور می‌داند که عواملی در چگونگی تطور نفس، دخیل است. از دیدگاه وی، فرشته و شیطان از عوامل مهم و تأثیرگذار در مسیر تطور انسان است. فیض، فضایل و رذایل را بر اساس قوای نفس، معرفی می‌کند. اندیشه اخلاقی فیض نیز از انسجام درونی و هماهنگی بیرونی با متون دینی برخوردار است البته فیض توجه ویژه‌ای به اخبار و روایات دارد و سعی می‌کند تا مطالب خود را مستند به متون دینی بخصوص روایات کند. و دیگر اینکه، مطالب اخلاقی فیض، تلفیقی است، در برخی موارد صبغة حقوقی و فقهی دارد و در برخی موارد دیگر رنگ و بوی عرفانی به خود می‌گیرد. در مقام تطبیق این دو اندیشه اخلاقی باید گفت چون مبانی اخلاقی هر دو اندیشمند در بیشتر موارد یکسان است به همین دلیل بین این دو اندیشه اخلاقی، تعارض جدی و اساسی وجود ندارد بلکه در بسیاری از مباحث اخلاقی با هم اشتراک دارند. تنها تفاوت اصلی هر دو، در شیوه ارائه اخلاقی است. فارابی با رنگ و بوی عقلی به اخلاق توجه کرده و مکتب اخلاقی عقلی و فلسفی ارائه کرده و اندیشه اخلاقی فیض نیز، اندیشه‌ای تلفیقی است. کلید واژه ها: اندیشه اخلاقی، مبانی انسان شناختی، فارابی، فیض کاشانی

برای این سند علمی فایلی وجود ندارد

مبانی انسان شناختی اخلاق عرفانی مولانا با تأکید بر مثنوی

نویسنده: فاطمه احمدی ، استاد راهنما: یدالله یزدان پناه ، استاد مشاور 1: سیدعلی محمد سجادی ، استاد مشاور 2: فاطمه طباطبایی ،
پایان‌نامه: باقرالعلوم(ع) - 1390 - [دکتری]

مبانی انسان شناختی اخلاق عرفانی و بررسی تطبیقی آن با متون دینی

نویسنده: شهناز قهرمانی ده نوئی ، استاد راهنما: سیدیدالله یزدان پناه ، استاد مشاور 1: حمید پارسانیا ، استاد مشاور 2: سیدمحسن میری ،
پایان‌نامه: باقرالعلوم(ع) - 1391 - [دکتری]

آراء و اندیشه های کلامی فیض کاشانی

نویسنده: احدالله قلی زاده برندق ، استاد راهنما: اکبر میرسپاه ، استاد مشاور 1: علیرضا آل بویه ،
پایان‌نامه: باقرالعلوم(ع) - 1385 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]

تأثیر مبانی انسان شناختی بر علوم انسانی با تأکید بر علامه محمدتقی جعفری

مقاله نشریه: فرهنگ پژوهش » سال 1394 شماره 21 و 20 - زمستان 93 و بهار 1394

درآمدی بر مطالعات انسان شناختی تطبیقی/ انسان شناسی فلسفی

نویسنده: جعفر مرادی ،
مقاله نشریه: معرفت » سال 1384   (پياپي 92)، مرداد 1384  شماره5

مراحل تربیت انسان اخلاقی با تأکید بر نقش اراده

مقاله نشریه: اخلاق (مطالعات اخلاق کاربردی) » سال 1395 شماره 43

مبانی نظری مفهوم «بازنمایی»؛ با تاکید بر ابعاد معرفت شناختی

مقاله نشریه: معرفت فرهنگی اجتماعی » سال 1396 (پياپي 32)، پاييز 1396 شماره4
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم - 1397