بررسی دیدگاه ویلیام آلستون دربارۀ ادراک عرفانی و نقد آن بر اساس آرای هوسرل و مرلوپونتی
نویسندگان:
کمال ملکیان
،
عیسی نجفی(نویسنده مسئول)
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1398 شماره 95
چکیده:
مقالۀ پیشرو به تحلیل الگوی «ادراک عرفانیِ» ویلیام آلستون بر اساس پدیدارشناسی ادموند هوسرل و موریس مرلوپونتی میپردازد. آلستون در نظریۀ «ادراک عرفانی» بر آن است که اشتراکی بنیادین بین ادراک حسّی و عرفانی برقرار است. او با تحلیلی پدیدارشناختی از ادراکِ حسّی، مرکزیترین ویژگیِ ادراک حسّی را «دادگیِ» موضوعاتِ ادراکِ حسّی به آگاهی میداند. درواقع وی ادراک را «حضور مستقیم و بیواسطۀ اعیان» یا همان «نمود» میداند و ادراک عرفانی را «آگاهیِ تجربی مستقیم از خدا بر اساس تلقی خود شخص تعریف میکند». در مقابل هوسرل و مرلوپونتی با تکیه بر مفاهیمِ «حیث التفاتی»، «تنِ پدیدارشناختی»، «فضامندی و حرکت» بر آن است که عینِ ادراکی هرگز بهطورکامل به آگاهی «داده» نمیشود؛ زیرا ادراک هرگز جدای از تن، حرکت و فضامندی نخواهد بود. ادراک در نظر هوسرل امری «پویا»ست و در تقابلِ با برداشت آلستون قرار دارد که ادراک را فرایندی «ایستا» میداند؛ ازاینرو آنچه را که آلستون ادراک عرفانی مینامد، در نظر پدیدارشناسانی همچون هوسرل و مرلوپونتی فاقد ویژگیهای اساسیِ ادراک است. نتیجه اینکه حضور خدا برای عارف «حضوری شخصی» است. این حضور همانند حضور «دیگری» و نیز «خودآگاهی از نفس» برای شخص است.
مقالۀ پیشرو به تحلیل الگوی «ادراک عرفانیِ» ویلیام آلستون بر اساس پدیدارشناسی ادموند هوسرل و موریس مرلوپونتی میپردازد. آلستون در نظریۀ «ادراک عرفانی» بر آن است که اشتراکی بنیادین بین ادراک حسّی و عرفانی برقرار است. او با تحلیلی پدیدارشناختی از ادراکِ حسّی، مرکزیترین ویژگیِ ادراک حسّی را «دادگیِ» موضوعاتِ ادراکِ حسّی به آگاهی میداند. درواقع وی ادراک را «حضور مستقیم و بیواسطۀ اعیان» یا همان «نمود» میداند و ادراک عرفانی را «آگاهیِ تجربی مستقیم از خدا بر اساس تلقی خود شخص تعریف میکند». در مقابل هوسرل و مرلوپونتی با تکیه بر مفاهیمِ «حیث التفاتی»، «تنِ پدیدارشناختی»، «فضامندی و حرکت» بر آن است که عینِ ادراکی هرگز بهطورکامل به آگاهی «داده» نمیشود؛ زیرا ادراک هرگز جدای از تن، حرکت و فضامندی نخواهد بود. ادراک در نظر هوسرل امری «پویا»ست و در تقابلِ با برداشت آلستون قرار دارد که ادراک را فرایندی «ایستا» میداند؛ ازاینرو آنچه را که آلستون ادراک عرفانی مینامد، در نظر پدیدارشناسانی همچون هوسرل و مرلوپونتی فاقد ویژگیهای اساسیِ ادراک است. نتیجه اینکه حضور خدا برای عارف «حضوری شخصی» است. این حضور همانند حضور «دیگری» و نیز «خودآگاهی از نفس» برای شخص است.
بررسی دیدگاه ویلیام آلستون دربارۀ ادراک عرفانی و نقد آن بر اساس آرای هوسرل و مرلوپونتی
3/21/2019 12:00:00 AM
وظیفهشناسی باور؛ مروری بر دیدگاه ویلیام پی. آلستون
نویسنده:
محمدعلی مبینی
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1387 شماره 50-49
وظیه شناسی باور ؛ مروری بر دیدگاه ویلیام پی . آلستون
نویسنده:
محمدعلی مبینی
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1387 (پياپي 50)، بهار و تابستان 1387 شماره1-2
بررسی تطبیقی دیدگاه ویلیام آلستون و صدرالمتالهین درباب توجیه باور دینی
نویسندگان:
حسن رضایی
،
محمدمهدی گرجیان عربی
،
مقاله نشریه: پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی » سال 1396 پاييز و زمستان 1396 شماره9
تبیین واقعیت پدیدار و روش پدیدارشناسی بر اساس فلسفه هوسرل و بازسازی آن بر اساس فلسفه صدرالمتالهین
نویسنده:
رضا ملایی
،
مقاله نشریه: اسلام و مطالعات اجتماعی » سال 1396 شماره 4 (پیاپی 16)
بررسی و نقد دیدگاه دیویدگریفین درباره قدرت خداوند
نویسنده:
یداله رستمی
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1399 شماره 97
بررسی و نقد دیدگاه ها درباره غیبت مخالف
نویسندگان:
سید جعفر صادقی فدکی
،
علی اکبر احمدپور
،
مقاله نشریه: فقه » سال 1394 پاييز 1394 شماره85
دیدگاه ملاصدرا درباره عقل عملی و داوری آن بر اساس آموزههای قرآن و حدیث
نویسنده:
محمدحسین رجائی
،
مقاله نشریه: آیین حکمت » سال 1397 بهار 97 - مسلسل 35
بررسی انتقادی دیدگاه ویلیام مونتگمری وات دربارة شیعه در دورة بنیامیه
نویسنده:
سید قاسم رزاقی موسوی
،
مقاله نشریه: تاریخ اسلام » سال 1390 شماره 4 - زمستان 90 - مسلسل 48
بررسی تطبیقی دیدگاه ملاصدرا و آلستون درباره توجیه باور دینی و دلالت های معرفت شناختی و الهیاتی آن
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - - [دکتری]
بررسی تطبیقی رابطه عقل و ایمان از منظر علامه طباطبایی و ویلیام آلستون
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1390 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]