تأملی فلسفی در باب نسبت فقه و اخلاق
نویسنده:
حسین سوزنچی
،
مقاله نشریه: آیین حکمت » سال 1398 بهار 98 -مسلسل 39
کلیدواژه:
Ethics
،
فقه
،
الأخلاق
،
jurisprudence
،
اخلاق
،
الشریعة
،
Religion
،
العقل
،
شریعت
،
الاستنباطات الشرعیّة
،
شرع
،
Reason
،
عقل
،
non-certain judgments
،
الأحکام الظنیّة
،
ظن معتبر
،
independent rational judgments
،
المستقلّات العقلیّة
،
عقل مفاهمه
چکیده:
اصل «عدل» به عنوان یکی از اصول مذهب شیعه است که مفاد آن، باور به حسن و قبح عقلی است و لازمه این باور، قبول اعتبار گزارههای عقلیِ مقدم بر وحی است که پذیرش وحی هم مترتب بر آنهاست. فقها، هم مستقلات عقلیه را منبع حکم شرعی میدانند و هم در تقدم بخشیدن «گزارههای یقینی عقلی» بر «فهم خود از متون دینی» تردیدی ندارند، اما مصادیق چنین گزارههایی را بسیار ناچیز میدانند. برخی معاصران معتقدند ازآنجاکه استنباطات فقهی عموماً به حد یقین معرفتشناختی نمیرسند، لازمه این قاعده آن است که از طرفی دایره مستقلات عقلیه، ظنون علوم جدید را هم شامل شود و از طرف دیگر، فقه باید همواره خود را با اخلاقیات مقدم بر دینداری ـ که آن را همان اخلاق سکولار میدانند ـ هماهنگ سازد و تمامی گزارههای فقهی از محک تأیید عقل سکولار بگذرد. در این مقاله نشان داده میشود که این مدعا بر چه مفروضات قابل مناقشهای متکی است و نهتنها احکام ظن در عرصههای مختلف را با هم خلط کرده، بلکه به مبنای اصلی دینداریِ عاقلانه (اذعان به وجود گزارههای «عقلگریز» در ساحت عقل عملی) بیتوجه بوده و از سازوکار اعتبارات گزارههای تکلیفی در فقه ـ بلکه در هر نظام حقوقی ـ نیز غفلت ورزیده است. با متمایز ساختن این عرصهها، معلوم میشود مشی عمومیِ فقها در کمتوجهی به آنچه به عنوان گزارههای ظنی عقل عملی مطرح میشود، مبتنی بر مبانی معرفتشناختیِ موجهی در حوزه شناخت مسائل اخلاقی، و نسبت آنها با تکالیف شرعی بوده است.
اصل «عدل» به عنوان یکی از اصول مذهب شیعه است که مفاد آن، باور به حسن و قبح عقلی است و لازمه این باور، قبول اعتبار گزارههای عقلیِ مقدم بر وحی است که پذیرش وحی هم مترتب بر آنهاست. فقها، هم مستقلات عقلیه را منبع حکم شرعی میدانند و هم در تقدم بخشیدن «گزارههای یقینی عقلی» بر «فهم خود از متون دینی» تردیدی ندارند، اما مصادیق چنین گزارههایی را بسیار ناچیز میدانند. برخی معاصران معتقدند ازآنجاکه استنباطات فقهی عموماً به حد یقین معرفتشناختی نمیرسند، لازمه این قاعده آن است که از طرفی دایره مستقلات عقلیه، ظنون علوم جدید را هم شامل شود و از طرف دیگر، فقه باید همواره خود را با اخلاقیات مقدم بر دینداری ـ که آن را همان اخلاق سکولار میدانند ـ هماهنگ سازد و تمامی گزارههای فقهی از محک تأیید عقل سکولار بگذرد. در این مقاله نشان داده میشود که این مدعا بر چه مفروضات قابل مناقشهای متکی است و نهتنها احکام ظن در عرصههای مختلف را با هم خلط کرده، بلکه به مبنای اصلی دینداریِ عاقلانه (اذعان به وجود گزارههای «عقلگریز» در ساحت عقل عملی) بیتوجه بوده و از سازوکار اعتبارات گزارههای تکلیفی در فقه ـ بلکه در هر نظام حقوقی ـ نیز غفلت ورزیده است. با متمایز ساختن این عرصهها، معلوم میشود مشی عمومیِ فقها در کمتوجهی به آنچه به عنوان گزارههای ظنی عقل عملی مطرح میشود، مبتنی بر مبانی معرفتشناختیِ موجهی در حوزه شناخت مسائل اخلاقی، و نسبت آنها با تکالیف شرعی بوده است.
تأملی فلسفی در باب نسبت فقه و اخلاق
3/21/2019 12:00:00 AM
تاملی فلسفی در باب نسبت فقه و اخلاق
نویسنده:
حسین سوزن چی
،
مقاله نشریه: آیین حکمت » سال 1398 بهار 1398 شماره39
تمایز فقه و اخلاق، تاملی در یک اشتباه تاریخی
نویسنده:
حسین سوزنچی*
،
مقاله نشریه: حکمت اسلامی » سال 1399 بهار 1399 شماره 24
بررسی تطبیقی نظریات کانت،آدامز و استاد مصباح در باب نسبت دین و اخلاق
نویسنده:
رحیم دهقان سیمکانی
،
مقاله نشریه: اخلاق (مطالعات اخلاق کاربردی) » سال 1391 شماره 27
تأملى در فقه شورا و مشورت
نویسنده:
سید علی میرموسوی
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1378 سال اول - شماره چهارم - بهار 78
نسبت فقه و امر معنوی
نویسنده:
مجتبی الهی خراسانی*
،
مقاله نشریه: نشریه اسلام و مطالعات معنویت » سال 1401 دوره 1، شماره 2 (پاییز و زمستان 1401)
تاملی در مقالات تضاد و تعارض در فقه اسلامی
نویسنده:
نویل ج. کولسن
،
مقاله نشریه: فقه » سال 1390 شماره 67