بررسی امکان و حدود معرفت به خداوند از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1395 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
چکیده:
یات قرآن و کلمات نهج البلاغه در باب امکان و حدود شناخت خدا دو دسته اند؛ دسته ای که می گویند: شناخت خداوند برای انسان میسّر نیست و دست ادراکات بشری از دامن کبریایی او کوتاه است. دسته ی دیگر در نقطه ی کاملاً مقابل، می گویند: حتّی میتوان خدا را دید و به لقاء او رسید. لذا باید بین این دو دسته که تعارض نما هستند، چنین جمع کرد: انسان از قوای متعدد شناختی، برای دست یابی به انواع شناخت اعم از: شناخت های حصولی (حسیّ، وهمی، خیالی و عقلی)، و شناخت های حضوری (فطری و شهودی) بهرهمند است؛ در مورد شناخت خدا، باید قائل به تفکیک بین شناخت خدا با علم حصولی و علم حضوری شد. هر چه انسان در وادی حسّ، وهم و خیال، با علم حصولی، برای شناخت خدا پیش برود، جز به یک صورت شرک آلود، موهوم و خیالیِ ساخته و پرداخته ی ذهن خودش نمی رسد؛ زیرا محدوده ی این ادراکات صرفاً امور محسوس است و خروجی شان نیز تنها صور محسوسه و معانی جزئیّه است. اما با شناخت حصولی عقلی که نتیجه ی تدبّر در آیات و آثار الهی است، می توان با انتزاع از اوصاف کمالی انسان و تجرید آن ها از نواقص ممکنات، به یک معنای کلّی از اوصاف خدا رسید که هم مورد تأیید قرآن و روایات است و هم برای عموم مردم میسّر است. نوع دیگری از خداشناسی، در سرشت تمام انسان ها به صورت خداشناسی حضوری فطری، از ابتدای خلقت شان نهادینه شده است؛ که با اندک توجهی می توان آن را درک کرد. سنخ دیگر خداشناسی حضوری، معرفت شهودی قلبی است که مراتبی از آن با تزکیه ی نفس و سیر و سلوک باطنی، قابل وصول است. این نوع شناخت، واضح ترین و کامل ترینِ معرفت ها نسبت به حقیقت پروردگار است که شدّت و ضعف آن به میزان ظرفیّت و سعه ی وجودی افراد متفاوت است. (البته تمام این مباحث با پیش فرض گرفتن استحاله ی اکتناه به ذات و صفات الهی است). واژه گان کلیدی: امکان شناخت خدا، حدود شناخت خدا، علم حصولی، علم حضوری
یات قرآن و کلمات نهج البلاغه در باب امکان و حدود شناخت خدا دو دسته اند؛ دسته ای که می گویند: شناخت خداوند برای انسان میسّر نیست و دست ادراکات بشری از دامن کبریایی او کوتاه است. دسته ی دیگر در نقطه ی کاملاً مقابل، می گویند: حتّی میتوان خدا را دید و به لقاء او رسید. لذا باید بین این دو دسته که تعارض نما هستند، چنین جمع کرد: انسان از قوای متعدد شناختی، برای دست یابی به انواع شناخت اعم از: شناخت های حصولی (حسیّ، وهمی، خیالی و عقلی)، و شناخت های حضوری (فطری و شهودی) بهرهمند است؛ در مورد شناخت خدا، باید قائل به تفکیک بین شناخت خدا با علم حصولی و علم حضوری شد. هر چه انسان در وادی حسّ، وهم و خیال، با علم حصولی، برای شناخت خدا پیش برود، جز به یک صورت شرک آلود، موهوم و خیالیِ ساخته و پرداخته ی ذهن خودش نمی رسد؛ زیرا محدوده ی این ادراکات صرفاً امور محسوس است و خروجی شان نیز تنها صور محسوسه و معانی جزئیّه است. اما با شناخت حصولی عقلی که نتیجه ی تدبّر در آیات و آثار الهی است، می توان با انتزاع از اوصاف کمالی انسان و تجرید آن ها از نواقص ممکنات، به یک معنای کلّی از اوصاف خدا رسید که هم مورد تأیید قرآن و روایات است و هم برای عموم مردم میسّر است. نوع دیگری از خداشناسی، در سرشت تمام انسان ها به صورت خداشناسی حضوری فطری، از ابتدای خلقت شان نهادینه شده است؛ که با اندک توجهی می توان آن را درک کرد. سنخ دیگر خداشناسی حضوری، معرفت شهودی قلبی است که مراتبی از آن با تزکیه ی نفس و سیر و سلوک باطنی، قابل وصول است. این نوع شناخت، واضح ترین و کامل ترینِ معرفت ها نسبت به حقیقت پروردگار است که شدّت و ضعف آن به میزان ظرفیّت و سعه ی وجودی افراد متفاوت است. (البته تمام این مباحث با پیش فرض گرفتن استحاله ی اکتناه به ذات و صفات الهی است). واژه گان کلیدی: امکان شناخت خدا، حدود شناخت خدا، علم حصولی، علم حضوری
بررسی امکان و حدود معرفت به خداوند از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه
3/20/2016 12:00:00 AM
بررسی امکان تفسیر نهج البلاغه از رهگذر روش شناسی اسکینر
مقاله نشریه: پژوهش نامه ی علوی » سال 1396 بهار و تابستان 1396 شماره1
ذات و صفات پروردگار از دیدگاه نهج البلاغه
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1380 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
بسترهای اخلاق اجتماعی از دیدگاه نهج البلاغه
نویسنده:
حسین علی مصدقیان
،
مقاله نشریه: اخلاق (مطالعات اخلاق کاربردی) » سال 1387 شماره 12
از نهج البلاغه اول تا نهج البلاغه دوم
نویسنده:
محمد اسفندیاری
،
مقاله نشریه: آینه پژوهش » سال 1370 شماره 7
نقش مردم در حکومت از دیدگاه نهج البلاغه
نویسنده:
محمد صدقى
،
مقاله نشریه: پاسدار اسلام » سال 1380 شماره 234