معرفت شناسی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی و فخرالدین رازی
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1388 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
چکیده:
این تحقیق در راستای تبین آرای معرفت شناسی خواجه نصیر طوسی و فخر رازی گام برداشته است و سعی کرده است که آرای معرفت شناسی دو محقق پیش گفته را تبین و تحلیل کند. با توجه به نگاه هر یک از محقق طوسی و رازی به تعریف ناپذیری علم نکته اساسی سر بداهت علم است که در کلام رازی دیده می شود، گر چه رازی دو دلیلی پارادوکس طلب مجهول مطلق یا تحصیل حاصل و پارادوکس تعریف به خود و تعریف به خارج از خود را برای بداهت همه تصورات ذکر کرده، اما بساطت تصورات دلیل خوبی برای رازی در صورت اثبات می تواند باشد؛ زیرا وی معتقد است همه تصورات بسیط است و هر بسیطی بدیهی است. بر این اساس نمی توان در صغرا تردید کرد و تنها کبری قیاس جای مناقشه دارد. مشکل اساسی وجود ذهنی یا انطباع در نظریات این دو محقق دو چیز است یک: روشن نبودن مرز میان عین و ماهیت از سوی و بین ماهیت و صورت از سوی دیگر. دو: عدم توجه به این نکته که ماهیت در هر یک از وجود ذهنی و خارجی آثار مربوط به همان وجود را دارد. از امتیازات اساسی طوسی بازشناسی و تفاوت گذاری علم حضوری از علم حصولی است وی با این کار توانست از مشکلات خلط مباحث میان ایندو علم که رازی را سرگردان کرده بود سربلند بیرون آید. بر اساس پذیرش مطابقت به عنوان ملاک صدق قضیه، ( در بحث صدق و کذب قضایا که بحث مهم معرفت شناسی است) طرح صدق و مطابقت به عنوان رکن اساسی در یقین ضروری خواهد بود. با بررسی تعریف و ارکان یقین به تفاوت اساسی دیدگاه طوسی و رازی خواهیم رسید رازی نقش صدق را در معرفت یقینی نادیده می گیرد، درحالیکه محقق طوسی صدق را از ارکان اصلی یقین بشمار می آورد. این دو نگاه می تواند پیامدهای جدی معرفت شناسی داشته باشد. یکی از مسائل مورد اتفاق هر دو نظریه پرداز مبادی معرفت یقینی است؛ زیرا هر دو محقق تنها اولیات را به عنوان مبدا می پزیرند و معتقدند اولیات بر اصل امتناع تناقض مبتنی است اما در نحوه ابتنای علوم بر این اصل اختلاف اساسی بین آنها دیده می شود؛ رازی کیفیت ابتنای علوم ضروری را بر این علم استنتاج و تولید می داند در حالیکه محقق طوسی این رابطه را رابطه وضوح با اوضح تفسیر می کند. رازی با طرح مفصل دلایل شکاکیت و عدم نقد آن، خود را به شکاکان نزدیک می کند اما وی معرفت را همانند طوسی ممکن می داند. هر دو محقق با پذیرش مطابقت به عنوان ملاک صدق قضایا، مبنی گرایی را معیار اساسی برای سنجش و بازشناسی حقیقت از خطا پذیرفته اند.
این تحقیق در راستای تبین آرای معرفت شناسی خواجه نصیر طوسی و فخر رازی گام برداشته است و سعی کرده است که آرای معرفت شناسی دو محقق پیش گفته را تبین و تحلیل کند. با توجه به نگاه هر یک از محقق طوسی و رازی به تعریف ناپذیری علم نکته اساسی سر بداهت علم است که در کلام رازی دیده می شود، گر چه رازی دو دلیلی پارادوکس طلب مجهول مطلق یا تحصیل حاصل و پارادوکس تعریف به خود و تعریف به خارج از خود را برای بداهت همه تصورات ذکر کرده، اما بساطت تصورات دلیل خوبی برای رازی در صورت اثبات می تواند باشد؛ زیرا وی معتقد است همه تصورات بسیط است و هر بسیطی بدیهی است. بر این اساس نمی توان در صغرا تردید کرد و تنها کبری قیاس جای مناقشه دارد. مشکل اساسی وجود ذهنی یا انطباع در نظریات این دو محقق دو چیز است یک: روشن نبودن مرز میان عین و ماهیت از سوی و بین ماهیت و صورت از سوی دیگر. دو: عدم توجه به این نکته که ماهیت در هر یک از وجود ذهنی و خارجی آثار مربوط به همان وجود را دارد. از امتیازات اساسی طوسی بازشناسی و تفاوت گذاری علم حضوری از علم حصولی است وی با این کار توانست از مشکلات خلط مباحث میان ایندو علم که رازی را سرگردان کرده بود سربلند بیرون آید. بر اساس پذیرش مطابقت به عنوان ملاک صدق قضیه، ( در بحث صدق و کذب قضایا که بحث مهم معرفت شناسی است) طرح صدق و مطابقت به عنوان رکن اساسی در یقین ضروری خواهد بود. با بررسی تعریف و ارکان یقین به تفاوت اساسی دیدگاه طوسی و رازی خواهیم رسید رازی نقش صدق را در معرفت یقینی نادیده می گیرد، درحالیکه محقق طوسی صدق را از ارکان اصلی یقین بشمار می آورد. این دو نگاه می تواند پیامدهای جدی معرفت شناسی داشته باشد. یکی از مسائل مورد اتفاق هر دو نظریه پرداز مبادی معرفت یقینی است؛ زیرا هر دو محقق تنها اولیات را به عنوان مبدا می پزیرند و معتقدند اولیات بر اصل امتناع تناقض مبتنی است اما در نحوه ابتنای علوم بر این اصل اختلاف اساسی بین آنها دیده می شود؛ رازی کیفیت ابتنای علوم ضروری را بر این علم استنتاج و تولید می داند در حالیکه محقق طوسی این رابطه را رابطه وضوح با اوضح تفسیر می کند. رازی با طرح مفصل دلایل شکاکیت و عدم نقد آن، خود را به شکاکان نزدیک می کند اما وی معرفت را همانند طوسی ممکن می داند. هر دو محقق با پذیرش مطابقت به عنوان ملاک صدق قضایا، مبنی گرایی را معیار اساسی برای سنجش و بازشناسی حقیقت از خطا پذیرفته اند.
معرفت شناسی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی و فخرالدین رازی
3/21/2009 12:00:00 AM
روش شناسی کلامی خواجه نصیرالدین طوسی
نویسندگان:
عبدالرحیم سلیمانی بهبهانی
،
سید قاسم کیایی
،
مقاله نشریه: کلام اسلامی » شماره95
گسترۀ عصمت انبیا از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی
مقاله نشریه: آیین حکمت » سال 1393 زمستان 93 - مسلسل 22
خواجه نصیرالدین طوسی و فتح بغداد
نویسندگان:
راضیه صالحی
،
محمد حسن ادریس
،
مقاله نشریه: تاریخ اسلام » سال 1387 شماره 3 و 4 - پاییز و زمستان 87 - مسلسل 35 و 36
رابطه خدا و افعال انسان از منظر امام فخر رازی و خواجه نصیرالدین طوسی
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1387 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
معیارهای عدالت سیاسی از منظر خواجه نصیرالدین طوسی
ناقد:
شریف لک زایی و عبدالمجید مبلغی
، ارائه دهنده:
مرتضی یوسفی راد
،
کرسی و نشست: » کرسی نقد - 1396
روش شناسی علم مدنی در اندیشه حکیم خواجه نصیرالدین طوسی
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1395 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
جایگاه سیاست در آثار خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
مرتضی یوسفی راد
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1383 شماره بیست و پنجم - بهار 83
جایگاه سیاست در آثار خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
مرتضی یوسفی راد
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1383 (پياپي 25)، بهار 1383 شماره1
تبیین معرفت معتبر در اعتقادات دینی از منظر فخر رازی و خواجه نصیر الدین طوسی
نویسنده:
مهدی نوروزی قواقی
، استاد راهنما:
یارعلی کرد فیروزجایی
، استاد مشاور 1:
محمدمهدی قائمی امیری
،
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1397 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]