الزام سیاسی در فلسفه سیاسی اسلام
نویسنده:
محمد میثمی
،
مقاله نشریه: فرهنگ پژوهش » سال 1396 شماره 32- زمستان 1396
کلیدواژه:
الزام سیاسی (Political obligation)
،
فلسفه سیاسی (Political philosophy)
،
مشروعیت (Legitimacy) و آزادی (freedom)
چکیده:
الزام سیاسی در عمدة متون و نوشتهها در ضمن بحث مشروعیت سیاسی مورد بحث قرار میگیرد. چرایی اطاعتپذیری و اینکه «چرا انسانها باید از حاکم در جامعه اسلامی اطاعت کنند؟» از منظر فلسفه سیاسی اسلام با روشی توصیفی تحلیلی پاسخ داده میشود. توجیه الزام سیاسی در نظامهای سیاسی گوناگون متفاوت است. هر نظامی بر اساس اعتقادات و اهدافی که از زندگی اجتماعی سیاسی دنبال میکند به نحوی این مسئله را توجیه میکند. دیدگاههای غیر دینی با اصولی مانند قانون طبیعی یا اراده انسانی در قالب؛ اختیارگرایی، غایتگرایی و وظیفهگرایی و در مقابل دیدگاههای مبتنی بر حاکمیت الهی با تاکید بر مرجعیت الهی در صدد توجیه و تبیین اطاعتپذیری از حاکم میباشند. رویکردهای مذهبی به ویژه اسلامی، الزام سیاسی را در قالب یک اندیشهی وحیانی و مدعی سیاست ارایه میکنند و عمل درست را با توجه به محتوای دینی توجیه میکنند، در چنین حالتی الزام سیاسی به گونهای الزام دینی میباشد؛ یعنی تعهد و تکلیف فرد به متابعت از حاکمیت الهی و قوانینی که از سوی یک مرجع ماورایی طبیعی و توسط واسطهای به مردم ابلاغ گشته است. در فلسفه سیاسی اسلام، با بیان مبانی؛ خداشناسی، انسانشناسی و فرجامشناسی و گره زدن آْنها به یکدیگر لزوم اطاعت از حاکم الهی اثبات میشود. با توجه به خصوصیات انسانی و اجتماعی نوع بشر، اثبات حقانیت حاکمیت الهی با براهین عقلی و سعادتطلبی ذاتی انسانها اثبات میشود. به دنبال توجیه لزوم اطاعتپذیری و الزام سیاسی در برابر حاکم الهی، ثمرات و آثار فراوانی در ابعاد فردی و اجتماعی زندگی انسان برای او اثبات میگردد. به این ترتیب است که انسان به رغم خصلت آزادیخواهانه و میل و گرایش طبیعی به آزادی، خودخواسته و با میل باطنی، خویشتن را در چارچوب این الزامات که به ظاهر نوعی محدودیت است قرار میدهد.
الزام سیاسی در عمدة متون و نوشتهها در ضمن بحث مشروعیت سیاسی مورد بحث قرار میگیرد. چرایی اطاعتپذیری و اینکه «چرا انسانها باید از حاکم در جامعه اسلامی اطاعت کنند؟» از منظر فلسفه سیاسی اسلام با روشی توصیفی تحلیلی پاسخ داده میشود. توجیه الزام سیاسی در نظامهای سیاسی گوناگون متفاوت است. هر نظامی بر اساس اعتقادات و اهدافی که از زندگی اجتماعی سیاسی دنبال میکند به نحوی این مسئله را توجیه میکند. دیدگاههای غیر دینی با اصولی مانند قانون طبیعی یا اراده انسانی در قالب؛ اختیارگرایی، غایتگرایی و وظیفهگرایی و در مقابل دیدگاههای مبتنی بر حاکمیت الهی با تاکید بر مرجعیت الهی در صدد توجیه و تبیین اطاعتپذیری از حاکم میباشند. رویکردهای مذهبی به ویژه اسلامی، الزام سیاسی را در قالب یک اندیشهی وحیانی و مدعی سیاست ارایه میکنند و عمل درست را با توجه به محتوای دینی توجیه میکنند، در چنین حالتی الزام سیاسی به گونهای الزام دینی میباشد؛ یعنی تعهد و تکلیف فرد به متابعت از حاکمیت الهی و قوانینی که از سوی یک مرجع ماورایی طبیعی و توسط واسطهای به مردم ابلاغ گشته است. در فلسفه سیاسی اسلام، با بیان مبانی؛ خداشناسی، انسانشناسی و فرجامشناسی و گره زدن آْنها به یکدیگر لزوم اطاعت از حاکم الهی اثبات میشود. با توجه به خصوصیات انسانی و اجتماعی نوع بشر، اثبات حقانیت حاکمیت الهی با براهین عقلی و سعادتطلبی ذاتی انسانها اثبات میشود. به دنبال توجیه لزوم اطاعتپذیری و الزام سیاسی در برابر حاکم الهی، ثمرات و آثار فراوانی در ابعاد فردی و اجتماعی زندگی انسان برای او اثبات میگردد. به این ترتیب است که انسان به رغم خصلت آزادیخواهانه و میل و گرایش طبیعی به آزادی، خودخواسته و با میل باطنی، خویشتن را در چارچوب این الزامات که به ظاهر نوعی محدودیت است قرار میدهد.
الزام سیاسی در فلسفه سیاسی اسلام
3/21/2017 12:00:00 AM
فلسفه سیاسی اسلام
نویسنده:
هانس دایبر
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1377 سال اول - شماره دوم - پاییز 77
امکان فلسفه سیاسی اسلام
بهاهتمام:
مرتضی یوسفیراد
، تهيه كننده:
پژوهشکدهعلومواندیشهسیاسی
، ويراستار:
محمداسماعیل نباتیان
،
کتاب: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی - 1389
امکان فلسفه سیاسی اسلام
بهاهتمام:
مرتضی یوسفیراد
، تهيه كننده:
پژوهشکدهعلومواندیشهسیاسی
، ويراستار:
محمداسماعیل نباتیان
،
کتاب: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی - 1387
امکان معرفتی فلسفه سیاسی اسلام
نویسنده:
مرتضی یوسفی راد
،
مقاله نشریه: پژوهش و حوزه » سال 1384 (پياپي 22)، سال 1384 شماره1-2