رابطۀ فلسفه، کاتارسیس و مرگ در اندیشه افلاطون
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1399 شماره 100
چکیده:
در اندیشه هر فیلسوفی معمولاً یک یا چند مفهوم کلیدی وجود دارد که نمایندۀ نظام فکری وی و مبنای وجود و فهم دیگر مفاهیم و تفکرات اوست. مفهوم مرگ در اندیشۀ افلاطون نیز یک مفهوم کلیدی است. در فلسفه افلاطون شاهد نسبتی عمیق میان مفاهیم فلسفه، کاتارسیس و مرگ هستیم و ازاینرو به نظر میرسد فهم آنها و تبیین نسبت میان آنها میتواند بستری مناسب برای فهم بهتر اندیشۀ وی ایجاد کند. هدف نویسندگان از این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است، نشاندادن پیوند میان سه مفهوم «فلسفه»، «کاتارسیس» و «مرگ فیلسوفانه» است. مراحل پژوهش نیز بر پایۀ نوشتههای افلاطون خواهد بود تا بدینوسیله بابی برای فهم بسیاری از مفاهیم اندیشه وی گشوده شود. نتیجه اینکه در اندیشه او فلسفه، مرگ فیلسوفانه و کاتارسیس بر بنیان واحدی استوارند و با آنکه فلسفه به گفتمانی خاص میان دو نفر اطلاق میشود و مرگ عبارت از جدایی روح از بدن و تزکیه به معنای کاتارسیس و پاکسازی روح از تعلقات بدنی است، اما در هر سه مورد مفهوم مشترک جدایی نفس از امور سیال و روآوردن به موجود حقیقی و سرمدی نهفته است؛ ازاینرو نهتنها به لحاظ مصداقی کارکرد یگانهای دارند و هیچ یک از آنها بدون دیگری امکانپذیر نیست، تطابق ضمنی در مفهوم این سه نیز وجود دارد.
در اندیشه هر فیلسوفی معمولاً یک یا چند مفهوم کلیدی وجود دارد که نمایندۀ نظام فکری وی و مبنای وجود و فهم دیگر مفاهیم و تفکرات اوست. مفهوم مرگ در اندیشۀ افلاطون نیز یک مفهوم کلیدی است. در فلسفه افلاطون شاهد نسبتی عمیق میان مفاهیم فلسفه، کاتارسیس و مرگ هستیم و ازاینرو به نظر میرسد فهم آنها و تبیین نسبت میان آنها میتواند بستری مناسب برای فهم بهتر اندیشۀ وی ایجاد کند. هدف نویسندگان از این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است، نشاندادن پیوند میان سه مفهوم «فلسفه»، «کاتارسیس» و «مرگ فیلسوفانه» است. مراحل پژوهش نیز بر پایۀ نوشتههای افلاطون خواهد بود تا بدینوسیله بابی برای فهم بسیاری از مفاهیم اندیشه وی گشوده شود. نتیجه اینکه در اندیشه او فلسفه، مرگ فیلسوفانه و کاتارسیس بر بنیان واحدی استوارند و با آنکه فلسفه به گفتمانی خاص میان دو نفر اطلاق میشود و مرگ عبارت از جدایی روح از بدن و تزکیه به معنای کاتارسیس و پاکسازی روح از تعلقات بدنی است، اما در هر سه مورد مفهوم مشترک جدایی نفس از امور سیال و روآوردن به موجود حقیقی و سرمدی نهفته است؛ ازاینرو نهتنها به لحاظ مصداقی کارکرد یگانهای دارند و هیچ یک از آنها بدون دیگری امکانپذیر نیست، تطابق ضمنی در مفهوم این سه نیز وجود دارد.
رابطۀ فلسفه، کاتارسیس و مرگ در اندیشه افلاطون
3/20/2020 12:00:00 AM
رابطه میان فلسفه و الهیات در دوران پسامدرن
نویسنده:
محمد لگنهاوزن ترجمه غلامحسین توکلی
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1375 شماره 9
توضیح نسبت مرگ ارادی، معرفت و اخلاق در اندیشه صدرا
نویسندگان:
سمیه ذاکری
،
مجید تندر
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1401 شماره 107
بررسی و تبیین رابطه دین و فلسفه
نویسنده:
عباسعلی شیخ شجاعی
،
مقاله نشریه: اخلاق (مطالعات اخلاق کاربردی) » سال 1379 شماره 0
رویکرد وجودی نگرِ آیات و روایات در رابطه مرگ اندیشی و سلامت روان
نویسندگان:
محسن زندی
،
سیدمحمود موسوی
،
مقاله نشریه: علوم حدیث » سال 1396 (پياپي 84)، تابستان 1396 شماره2
نقد رابطه تقلید و خشونت در اندیشه ژیرار
نویسندگان:
محمد حسین صادقی
،
حبیب الله بابایی
،
مقاله نشریه: پژوهش های فلسفی - کلامی » سال 1397 (پياپي 77)، پاييز 1397 شماره3
مبانی رابطه نفس و بدن در اندیشه صدرالمتألهین
نویسنده:
محمد میری
،
مقاله نشریه: آیین حکمت » سال 1394 تابستان 94 - مسلسل 24