تفکر معنوی و سوبژکتیویسم متافیزیکی
نویسنده:
بیژن عبدالکریمی
،
مقاله نشریه: پژوهشهای عقلی نوین » سال 1395 شماره 2
چکیده:
نیچه تاریخ متافیزیک غرب را به منزلة «تاریخ بسط نیهیلیسم» میپنداشت و معتقد بود متافیزیک غربی در بسط تاریخی خودش به «نیهیلیسم» و «بیمعنایی» منتهی شده است. هایدگر نیز با پذیرش این تفسیر، تاریخ متافیزیک غرب را «تاریخ بسط سوبژکتیویسم» میدانست. سوبژکتیویسمی که به تعبیر هایدگر به «غفلت از وجود» منتهی شده است. در تفکر هایدگر، «سوبژکتیویسم» و «غفلت از وجود»، دو مفهومی هستند که میتوانند مساوق تلقی شوند. این مقاله در صدد است تا بر اساس تفسیر نیچه از تاریخ متافیزیک به منزله تاریخ بسط نیهیلیسم و تفسیر هایدگر از تاریخ متافیزیک به منزله تاریخ بسط سوبژکتیویسم نشان دهد که امکان یا عدم امکان تفکر معنوی دربارۀ جهان -که وجود، مرکز بنیادین و معنابخش آن است- مبتنی بر امکان یا عدم امکان گسست از سوبژکتیویسم متافیزیکی است.
نیچه تاریخ متافیزیک غرب را به منزلة «تاریخ بسط نیهیلیسم» میپنداشت و معتقد بود متافیزیک غربی در بسط تاریخی خودش به «نیهیلیسم» و «بیمعنایی» منتهی شده است. هایدگر نیز با پذیرش این تفسیر، تاریخ متافیزیک غرب را «تاریخ بسط سوبژکتیویسم» میدانست. سوبژکتیویسمی که به تعبیر هایدگر به «غفلت از وجود» منتهی شده است. در تفکر هایدگر، «سوبژکتیویسم» و «غفلت از وجود»، دو مفهومی هستند که میتوانند مساوق تلقی شوند. این مقاله در صدد است تا بر اساس تفسیر نیچه از تاریخ متافیزیک به منزله تاریخ بسط نیهیلیسم و تفسیر هایدگر از تاریخ متافیزیک به منزله تاریخ بسط سوبژکتیویسم نشان دهد که امکان یا عدم امکان تفکر معنوی دربارۀ جهان -که وجود، مرکز بنیادین و معنابخش آن است- مبتنی بر امکان یا عدم امکان گسست از سوبژکتیویسم متافیزیکی است.
تفکر معنوی و سوبژکتیویسم متافیزیکی
3/20/2016 12:00:00 AM