«نسبت» فلسفه سیاسی فارابی با تفکر یونانی، باور دینی و بحران زمانه
نویسنده:
مرتضی بحرانی
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1395 شماره 72- زمستان 94
چکیده:
افزون بر بررسیهای تاریخی، سه خوانش از اندیشه سیاسی فارابی صورت پذیرفته است: یکی در نسبت اندیشه این فیلسوف با تفکر یونانی، دوم در نسبت میان فلسفه و دیانت و بهویژه دین اسلام و سوم، توضیح اندیشه فارابی در نسبت با بحران(هایی) که فارابی با آن روبهرو بوده است. بر این سه خوانش دو نقد وارد است: خوانش اول و دوم، خوانشهایی تفسیری هستند که عنصر هویت و تمایز «خود و دیگری» بر وجه علمی آنها سایه افکنده است و در نتیجه، هر پژوهشگری متناسب با صبغه هویتی خود، از یکسو، در جهت تبیین و شرح غلبه جهانبینی یونانی بر آرای فارابی یا درنوردیدن فضای یونانی تلاش کرده است و از دیگر سو، به نسبت تعلق یا عدم تعلقخاطر پژوهشگر به دین و دینداری، کوشیده است نسبت فلسفه او با دین و بهویژه نبوت و امامت اثبات یا رد شود. خوانشهایی نیز که در پی توضیح اندیشه فارابی بر اساس نظریه بحران هستند، با این نقد جدی مواجهاند که بهرغم زمینهمحور بودن، دادههایی کافی برای استناد در اختیار ندارند و بیشتر در حد گمانهزنی علمی شمرده میشوند. در این مقاله به دیدگاههایی میپردازیم که نسبت فلسفه سیاسی فارابی را با «یونان»، «اسلام» و «بحران اجتماعی زمانهاش» بسط دادهاند. پژوهش حاضر نه جامع است و نه مانع؛ بلکه تنها، گریزی به این بحث است که چهبسا بتوان خوانش موجّهتر و منسجمتری از اندیشههای فارابی ارائه داد که کمتر ایدئولوژیک و کمتر هویتمند و در مقابل، بیشتر مستند و منسجم باشد. چنین خوانشی میتواند جهان اسلام را در مواجهه با مشکلات و چالشهای پیشِ رو یاری رساند.
افزون بر بررسیهای تاریخی، سه خوانش از اندیشه سیاسی فارابی صورت پذیرفته است: یکی در نسبت اندیشه این فیلسوف با تفکر یونانی، دوم در نسبت میان فلسفه و دیانت و بهویژه دین اسلام و سوم، توضیح اندیشه فارابی در نسبت با بحران(هایی) که فارابی با آن روبهرو بوده است. بر این سه خوانش دو نقد وارد است: خوانش اول و دوم، خوانشهایی تفسیری هستند که عنصر هویت و تمایز «خود و دیگری» بر وجه علمی آنها سایه افکنده است و در نتیجه، هر پژوهشگری متناسب با صبغه هویتی خود، از یکسو، در جهت تبیین و شرح غلبه جهانبینی یونانی بر آرای فارابی یا درنوردیدن فضای یونانی تلاش کرده است و از دیگر سو، به نسبت تعلق یا عدم تعلقخاطر پژوهشگر به دین و دینداری، کوشیده است نسبت فلسفه او با دین و بهویژه نبوت و امامت اثبات یا رد شود. خوانشهایی نیز که در پی توضیح اندیشه فارابی بر اساس نظریه بحران هستند، با این نقد جدی مواجهاند که بهرغم زمینهمحور بودن، دادههایی کافی برای استناد در اختیار ندارند و بیشتر در حد گمانهزنی علمی شمرده میشوند. در این مقاله به دیدگاههایی میپردازیم که نسبت فلسفه سیاسی فارابی را با «یونان»، «اسلام» و «بحران اجتماعی زمانهاش» بسط دادهاند. پژوهش حاضر نه جامع است و نه مانع؛ بلکه تنها، گریزی به این بحث است که چهبسا بتوان خوانش موجّهتر و منسجمتری از اندیشههای فارابی ارائه داد که کمتر ایدئولوژیک و کمتر هویتمند و در مقابل، بیشتر مستند و منسجم باشد. چنین خوانشی میتواند جهان اسلام را در مواجهه با مشکلات و چالشهای پیشِ رو یاری رساند.
«نسبت» فلسفه سیاسی فارابی با تفکر یونانی، باور دینی و بحران زمانه
3/20/2016 12:00:00 AM
نسبت کلام سیاسى و فلسفه سیاسى
نویسنده:
غلام رضا بهروزلک
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1382 شماره بیست و دوم - تابستان 82
نسبت کلام سیاسی و فلسفه سیاسی
نویسنده:
غلامرضا بهروزلک
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1382 (پياپي 22)، تابستان 1382 شماره2
نسبت کلام سیاسى و فلسفه سیاسى
نویسنده:
غلام رضا بهروزلک
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1381 سال پنجم - شماره هجدهم - تابستان 81
فلسفه سیاسی فارابی و ارتباط آن با ولایت فقیه
نویسنده:
محمد حسین حسینی
،
کتاب: مرکز بين المللی ترجمه و نشر المصطفی (ص) - 1389
نسبت حکمت متعالیه با فلسفه سیاسی اسلامی
نویسنده:
احمد واعظی
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1395 شماره 70 - تابستان 94
تجربه دینى و باور دینى
نویسنده:
ویلیام. پی آلستون ترجمه امیر مازیار
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1379 شماره 24-23
روششناسی فارابی در اسلامیسازی فلسفه سیاسی
نویسنده:
محسن مهاجرنیا
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1402 شماره 1
معرفتشناسى و باور دینى
نویسنده:
لوئیس . پی پویمن ترجمه ایرج احمدی
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1380 شماره 28-27