تاثیر قرآن در محتوا وساختار مثنوی معنوی
نویسنده:
سيداسحاق شجاعي
،
کتاب: بوستان کتاب - 1399
کلیدواژه:
شخصیت چندبعدی مولانا
،
عالم و واعظ دینی
،
عاشق و عارف
،
تأثیر شمس تبریزی
،
عشق الهی در غزلیات
چکیده:
مولانا در آثار و زندگی خود با چهرهها و عناوین گوناگونی ظاهر شده است؛ در جایی، او یک عالمِ واعظِ دینی است، در جایی، یک فقیهِ صاحبِ کرسی فتواست، در جایی دیگر، او یک مفسر قرآن کریم است. و گاهی او را در لباس یک عارف و حتی یک فیلسوف میبینیم. او به گواهی آثار و زندگی نه چندان معمولیاش، یک عاشق است، عاشقی سراپا شور و شیدایی و هیجان، اما مولانا به ویژه در دیوان کبیر خود یک شاعر است، شاعری کم مانند. او در مثنوی در جامه یک داستاننویس توانا و ماهر نیز خود را نشان میدهد. با تأمل در زندگی و آثار این عارف اندیشمند به جرئت میتوان گفت همه این عناوین برازنده شخصیت او میباشد، در عین حال که این عناوین نمیتواند همه ابعاد شخصیت برجسته او را معرفی کند. مولانا پیش از دیدار با شمس الدین محمد تبریزی (م 645 ق) یک عالمِ فقیهِ خطیب است که پیشوایی مردم را در سر دارد، در عین حال مدرسی است که علوم رسمی زمانه خود را خوب خوانده و بر آنها تسلط دارد، در چهار مدرسه علمیه قونیه تدریس میکند و گفته شده که تا چهارصد نفر در مجلس درس او حضور مییافتهاند. چنان که از زندگی مولانا بر میآید او در 25 سالگی در فقاهت به مرتبه اجتهاد و اهلیت صدور فتوا رسیده بوده است، بدین سبب نام و شرحِ زندگی او را در کتابهای طبقات علمای حنفی، جزء فقها و مفتیان ضبط کردهاند.مولانا پس از سالها تحصیل دانش در حوزههای علمیه دمشق و حلب و نُه سال شاگردی در نزد سید برهان محقق ترمذی(م 638ق) و خصوصآ طی کردن مراحل سیر و سلوک و چلهنشینیهای سخت و جانفرسا، زیر نظر این عالم و عارف برجسته در جامه یک عارف ظاهر میشود. او با داشتن علوم ظاهری، با راهنمایی استادش محقق ترمذی به سمت علوم باطنی و کشفی میرود. منازل بسیاری را طی میکند. دیگر مولانا آماده است که با آتش عشق الهی شعلهور شود، تنها باید کسی کبریتِ آن را بکشد و شمس تبریزی این کبریت را میکشد و آتش عشق الهی در جان او شعله میکشد و تمام وجودش را فرا میگیرد. مولانا پس از دیدار معروف خود با شمس، دیگر یک عاشق است، عاشق خداوند و فقط خداوند. سند گویا و انکارناپذیر این عشق، غزلیات دیوان کبیر اوست. خواننده این غزلها احساس میکند در میان امواج خروشان عشق الهی غرق میشود؛ عشق، شور، مستی، بیخودی و شیدایی او را با خود میبرد. مولانا در غزلیات خود، یک انسان دلسوخته است که آتش سوزانِ عشق او خواننده مشتاق را نیز میسوزاند. این عشق، یک عشق معمولی که در بیان بگنجد نیست، بلکه عشقِ معنوی و آسمانی است که در توصیف نمیگنجد.
مولانا در آثار و زندگی خود با چهرهها و عناوین گوناگونی ظاهر شده است؛ در جایی، او یک عالمِ واعظِ دینی است، در جایی، یک فقیهِ صاحبِ کرسی فتواست، در جایی دیگر، او یک مفسر قرآن کریم است. و گاهی او را در لباس یک عارف و حتی یک فیلسوف میبینیم. او به گواهی آثار و زندگی نه چندان معمولیاش، یک عاشق است، عاشقی سراپا شور و شیدایی و هیجان، اما مولانا به ویژه در دیوان کبیر خود یک شاعر است، شاعری کم مانند. او در مثنوی در جامه یک داستاننویس توانا و ماهر نیز خود را نشان میدهد. با تأمل در زندگی و آثار این عارف اندیشمند به جرئت میتوان گفت همه این عناوین برازنده شخصیت او میباشد، در عین حال که این عناوین نمیتواند همه ابعاد شخصیت برجسته او را معرفی کند. مولانا پیش از دیدار با شمس الدین محمد تبریزی (م 645 ق) یک عالمِ فقیهِ خطیب است که پیشوایی مردم را در سر دارد، در عین حال مدرسی است که علوم رسمی زمانه خود را خوب خوانده و بر آنها تسلط دارد، در چهار مدرسه علمیه قونیه تدریس میکند و گفته شده که تا چهارصد نفر در مجلس درس او حضور مییافتهاند. چنان که از زندگی مولانا بر میآید او در 25 سالگی در فقاهت به مرتبه اجتهاد و اهلیت صدور فتوا رسیده بوده است، بدین سبب نام و شرحِ زندگی او را در کتابهای طبقات علمای حنفی، جزء فقها و مفتیان ضبط کردهاند.مولانا پس از سالها تحصیل دانش در حوزههای علمیه دمشق و حلب و نُه سال شاگردی در نزد سید برهان محقق ترمذی(م 638ق) و خصوصآ طی کردن مراحل سیر و سلوک و چلهنشینیهای سخت و جانفرسا، زیر نظر این عالم و عارف برجسته در جامه یک عارف ظاهر میشود. او با داشتن علوم ظاهری، با راهنمایی استادش محقق ترمذی به سمت علوم باطنی و کشفی میرود. منازل بسیاری را طی میکند. دیگر مولانا آماده است که با آتش عشق الهی شعلهور شود، تنها باید کسی کبریتِ آن را بکشد و شمس تبریزی این کبریت را میکشد و آتش عشق الهی در جان او شعله میکشد و تمام وجودش را فرا میگیرد. مولانا پس از دیدار معروف خود با شمس، دیگر یک عاشق است، عاشق خداوند و فقط خداوند. سند گویا و انکارناپذیر این عشق، غزلیات دیوان کبیر اوست. خواننده این غزلها احساس میکند در میان امواج خروشان عشق الهی غرق میشود؛ عشق، شور، مستی، بیخودی و شیدایی او را با خود میبرد. مولانا در غزلیات خود، یک انسان دلسوخته است که آتش سوزانِ عشق او خواننده مشتاق را نیز میسوزاند. این عشق، یک عشق معمولی که در بیان بگنجد نیست، بلکه عشقِ معنوی و آسمانی است که در توصیف نمیگنجد.
تاثیر قرآن در محتوا وساختار مثنوی معنوی
3/20/2020 12:00:00 AM
برای این سند علمی فایلی وجود ندارد
نگاهی به شروح کهن مثنوی معنوی
نویسنده:
یوسف بیک باباپور
،
مقاله نشریه: آینه پژوهش » سال 1387 شماره 112
بررسی موانع حضور قلب در نماز، در مثنوی معنوی
نویسنده:
علی اکبر باقری خلیلی
،
مقاله نشریه: فصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی » سال 1391 شماره 2
رویکرد اخلاقی مولوی به عقل و نفس در مثنوی(آموزه های اخلاقی در مثنوی معنوی)
نویسنده:
علی بورونی
،
مقاله نشریه: اخلاق (مطالعات اخلاق کاربردی) » سال 1386 شماره 8
سلوک معنوی در قرآن
نویسنده:
محمدمسعود سعیدی*
،
مقاله نشریه: آموزه های قرآنی » سال 1399 بهار و تابستان 1399 شماره 31
جایگاه معنوی «رب» در قرآن
نویسندگان:
مریم طاهری زاده
،
سیده فاطمه حسینی میرصفی
،
مقاله نشریه: مدیریت دانش اسلامی » سال 1399 پاییز و زمستان 1399
استعاره های تن در مثنوی
نویسنده:
ابراهیم علی پور
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1392 (پياپي 69)، بهار 1392 شماره1
عناصر جامعهپذیری (روش، محتوا و عوامل) حجاب در نظام اجتماعی قرآن
نویسندگان:
محمدیاسین بصیرت
،
فاض حسامی
،
مقاله نشریه: اسلام و مطالعات اجتماعی » سال 1399 شماره 4(پیاپی 28)