بررسى الزام حکومتى حجاب
نویسنده:
احمد رهدار
،
مقاله نشریه: حوزه » سال 1392 شماره 167
چکیده:
مهمترین رسالت دولت اسلامى، مهیّاسازى بسترى مناسب براى به حقیقت پیوستن
شریعت الهى است. یکى از کاراترین شیوهها براى این مطلوب، جعل قوانینى است که عمل
به مقتضاى آنها، طبایع انسانى را به مؤلفههاى دینى نزدیک مىکند. اجراى قوانین،
مستلزم وجود داشتن ساختارها و نهادهایى است که به آنها امکان انفاذ و اجرا بدهند.
از سوى دیگر، ساختارها و نهادها، همواره به تبع ادبیاتى شکل مىگیرند که توجیهگر
آنها هستند. پس، براى اسلامى کردن جامعه، دولت اسلامى، باید به مثلث »قانون، ساختار
و ادبیات» توجه نمود. اگر این نظریه را، به طور مشخص، بخواهیم به شکل موردى و از
طریق یکى از آموزههاى اسلامى، مثل حجاب اسلامى، پى بگیریم، باید گفت که در جامعه
و دانشگاههاى ایران پس از انقلاب اسلامى، بهرغم وجود داشتن قوانین حکومتى درباره
حجاب اسلامى، بنا به دلایلى از قبیل: نفى تجربه تلخ تاریخى، نفى ایمان نفاقى، نفى اکراه در دین، نفى
تکرار ممل، نفى توتالیتاریسم، نفى تربیت جحشى و... اجرایى نشدهاند و این مسأله،
باعث رواج بدحجابى در جامعه و در نتیجه، عقبماندگى دینى شده است. این، در حالى
است که پیشرفت و تکامل حکومت اسلامى، به رعایت قوانین اسلامى به شکل نهادى آن است.
به طور مشخص، دلایل اقامه شده براى نفى قانونى و اجرایى کردن حجاب اسلامى در جامعه
و دانشگاهها، فاقد استحکام منطقى لازم بوده و مىتوان در برابر آنها به دلایلى از
قبیل: ارجحیت نفاق اجتماعى بر فشار معکوس، مهیّا ساختن بستر تکوین و رشد آموزههاى
اسلامى به مثابه فلسفه و رسالت حکومت اسلامى، تأثیر قانون بر فرهنگ، رابطه پوشش و
فرهنگ، عینیت شروط و مقدمات ایمان با فرایند آن، ضرورت گذار از غریزه به فطرت و...
تمسک جست و همچنان بر ایده قانونى و اجرایى کردن حجاب اسلامى تأکید کرد.
مهمترین رسالت دولت اسلامى، مهیّاسازى بسترى مناسب براى به حقیقت پیوستن
شریعت الهى است. یکى از کاراترین شیوهها براى این مطلوب، جعل قوانینى است که عمل
به مقتضاى آنها، طبایع انسانى را به مؤلفههاى دینى نزدیک مىکند. اجراى قوانین،
مستلزم وجود داشتن ساختارها و نهادهایى است که به آنها امکان انفاذ و اجرا بدهند.
از سوى دیگر، ساختارها و نهادها، همواره به تبع ادبیاتى شکل مىگیرند که توجیهگر
آنها هستند. پس، براى اسلامى کردن جامعه، دولت اسلامى، باید به مثلث »قانون، ساختار
و ادبیات» توجه نمود. اگر این نظریه را، به طور مشخص، بخواهیم به شکل موردى و از
طریق یکى از آموزههاى اسلامى، مثل حجاب اسلامى، پى بگیریم، باید گفت که در جامعه
و دانشگاههاى ایران پس از انقلاب اسلامى، بهرغم وجود داشتن قوانین حکومتى درباره
حجاب اسلامى، بنا به دلایلى از قبیل: نفى تجربه تلخ تاریخى، نفى ایمان نفاقى، نفى اکراه در دین، نفى
تکرار ممل، نفى توتالیتاریسم، نفى تربیت جحشى و... اجرایى نشدهاند و این مسأله،
باعث رواج بدحجابى در جامعه و در نتیجه، عقبماندگى دینى شده است. این، در حالى
است که پیشرفت و تکامل حکومت اسلامى، به رعایت قوانین اسلامى به شکل نهادى آن است.
به طور مشخص، دلایل اقامه شده براى نفى قانونى و اجرایى کردن حجاب اسلامى در جامعه
و دانشگاهها، فاقد استحکام منطقى لازم بوده و مىتوان در برابر آنها به دلایلى از
قبیل: ارجحیت نفاق اجتماعى بر فشار معکوس، مهیّا ساختن بستر تکوین و رشد آموزههاى
اسلامى به مثابه فلسفه و رسالت حکومت اسلامى، تأثیر قانون بر فرهنگ، رابطه پوشش و
فرهنگ، عینیت شروط و مقدمات ایمان با فرایند آن، ضرورت گذار از غریزه به فطرت و...
تمسک جست و همچنان بر ایده قانونى و اجرایى کردن حجاب اسلامى تأکید کرد.
بررسى الزام حکومتى حجاب
3/21/2013 12:00:00 AM
برای این سند علمی فایلی وجود ندارد
بررسی الزام حکومتی حجاب
نویسنده:
احمد رهدار
،
مقاله نشریه: حوزه » سال 1392 (پياپي 167)، بهار 1392 شماره1
نقد و بررسى ادله فقهى الزام حکومتى حجاب
نویسنده:
سید محمد علی ایازی
،
مقاله نشریه: فقه » سال 1386 شماره 52-51
بررسی تشکیلات و ارکان حکومتی دولت بنی رستم
نویسندگان:
سیده لیلا تقوی سنگدهی
،
سمیه آقا محمدی
،
مقاله نشریه: تاریخ اسلام » سال 1398 بهار 98 _ مسلسل 77
بررسی دیدگاه استاد لاریجانی در معناشناسی و هستیشناسیِ الزام اخلاقی
نویسنده:
حسین احمدی
،
مقاله نشریه: آیین حکمت » سال 1395 زمستان 95 - مسلسل 30
قلمرو حکومتى دین
نویسنده:
ابوالفضل ساجدى
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1384 شماره سی و دوم - زمستان 84