اسلام و عرفىشدن
نویسنده:
علیرضا شجاعی زند
،
![علیرضا شجاعی زند](/Content/img/avatar_scholar.jpg)
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1380 شماره 28-27
چکیده:
ویلم، بدرستى، اشاره کرده است که میان ادیان در مواجهه با پدیده عرفى شدن (Secularization)، تفاوتهاى بسیارى وجود دارد. او این تفاوت را حتى در بین مذاهب و نحله هاى مختلف مسیحى نیز قائل است و از این حیث کلیساهاى کاتولیک، پروتستان، انگلیکان و ارتدوکس را هم از یکدیگر متمایز مى سازد. (ویلم/گواهى 1377:134) او معتقد است که عرفى شدن بر پیش فرضِ تمایزگذارى میان امور قدسى و عرفى استوار است که به طور مشخص، از سوى سنتِ یهودى ـ مسیحى ترویج شده است; در حالى که این فرض براى فرهنگهاى دینیِ دیگر، امرى غریب و به غایت، ناآشناست. ویلم در اثبات مدعاى خویش، ادیان چینى و هندى را شاهد مثال مى آورد که بى هیچ تمایزى میان این دو عرصه، یک روش زندگى و یک نظام اجتماعى ـ دینیِ کاملند.(پیشین:138)
با این که بر تعلق و وابستگى نظریه عرفى شدن بر بستر اجتماعى ـ دینى خاص و شرایط تاریخى منحصر به فرد، بسیار تأکید و ابرام شده است، به دلایلى که بخشى از آن مربوط به خصلت تعمیمى این قبیل تئورى هاى پهن دامنه است و بعضاً از تمایلات ایدئولوژیکِ نهفته در پسِ این نظریات سرچشمه مى گیرد، تلاشهایى در کار است تا با ارائه تصاویرى تقطیع شده از واقعیت و تعبیر و تفسیرهاى کارسازى شده از این مدعا، آن را بى محابا به مصادیق دیگر نیز تسرّى بخشد. دور از انتظار نبوده و نیست که این تلاشهاى سویافته و غیر علمى، موجب بروز پارادوکس هایى در اصل نظریه و در انطباق آن با واقعیت گردد.1
ویلم، بدرستى، اشاره کرده است که میان ادیان در مواجهه با پدیده عرفى شدن (Secularization)، تفاوتهاى بسیارى وجود دارد. او این تفاوت را حتى در بین مذاهب و نحله هاى مختلف مسیحى نیز قائل است و از این حیث کلیساهاى کاتولیک، پروتستان، انگلیکان و ارتدوکس را هم از یکدیگر متمایز مى سازد. (ویلم/گواهى 1377:134) او معتقد است که عرفى شدن بر پیش فرضِ تمایزگذارى میان امور قدسى و عرفى استوار است که به طور مشخص، از سوى سنتِ یهودى ـ مسیحى ترویج شده است; در حالى که این فرض براى فرهنگهاى دینیِ دیگر، امرى غریب و به غایت، ناآشناست. ویلم در اثبات مدعاى خویش، ادیان چینى و هندى را شاهد مثال مى آورد که بى هیچ تمایزى میان این دو عرصه، یک روش زندگى و یک نظام اجتماعى ـ دینیِ کاملند.(پیشین:138)
با این که بر تعلق و وابستگى نظریه عرفى شدن بر بستر اجتماعى ـ دینى خاص و شرایط تاریخى منحصر به فرد، بسیار تأکید و ابرام شده است، به دلایلى که بخشى از آن مربوط به خصلت تعمیمى این قبیل تئورى هاى پهن دامنه است و بعضاً از تمایلات ایدئولوژیکِ نهفته در پسِ این نظریات سرچشمه مى گیرد، تلاشهایى در کار است تا با ارائه تصاویرى تقطیع شده از واقعیت و تعبیر و تفسیرهاى کارسازى شده از این مدعا، آن را بى محابا به مصادیق دیگر نیز تسرّى بخشد. دور از انتظار نبوده و نیست که این تلاشهاى سویافته و غیر علمى، موجب بروز پارادوکس هایى در اصل نظریه و در انطباق آن با واقعیت گردد.1
اسلام و عرفىشدن
3/21/2001 12:00:00 AM
اسلام و لیبراسیم
نویسنده:
احمد واعظی
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1382 (پياپي 22)، تابستان 1382 شماره2