(رؤیت) خدا
نویسنده:
سی. بی مارتین ترجمه بابک عباسی
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1379 شماره 24-23
چکیده:
ینداران شاید مطمئن باشند که واجد چیزى هستند که غیر دینداران فاقد آنند: یعنى درک یا تجربه مستقیم و بى واسطه[1]اى از خدا. آنها ممکن است مدعى شوند چنین تجربه دینى اى راهى براى پى بردن به وجود خداست. اکنون این ادعا باید مورد بررسى قرار گیرد.
در ابتدا, تبیین هایى از تجربه دینى را ملاحظه خواهیم کرد که به نظر مى رسد مدعایى وجودى[2] را قربانى مصونیت [از خطاى] احوال آنى[3] مى کنند. البته, هستند گروه متنفذ و باریک اندیشى از متفکران دینى که اصرار و تأکیدى بر هیچ گونه مدعاى وجودى ندارند; سخنان من به این گروه مربوط نمى شود. شتابزده خواهد بود اگر باور دینى آنان را تحت عنوان (شخصى)[4] ـ یا هر اصطلاح توصیفى عام دیگرى از این قبیل ـ وصف کنیم. فى المثل, (خطاب)[5] [غیبى] حتى در آزاداندیش ترین و (شخصى)ترین فِرَق لرزندگان[6] نمى تواند صرفاً به گزاره هایى درباره احوال و احساسات فرو کاسته شود. (خطاب) ـ در کنار اوصاف دیگر ـ دربردارنده رسالت[7] یا الگوى درهم تنیده اى از رفتار و کردار است. جزء غیرشخصى (خطاب) آشکار است. زیرا درست به میزانى که شخص نتواند بر طبق یک رسالت زندگى کند, اصالت آن (خطاب) مورد تردید واقع خواهد شد. خواهیم دید که این روند تحقیق پذیرى[8], در شیوه شناخت دینى[9] لزوماً فراهم نیست تا مورد آزمون و بررسى قرار گیرد.
در بخش دوم این فصل روایتهایى از تجربه دینى را ملاحظه خواهیم کرد که چندان به سهولت به شخص بنیادی[10] صرف فرو کاسته نمى شوند.
ینداران شاید مطمئن باشند که واجد چیزى هستند که غیر دینداران فاقد آنند: یعنى درک یا تجربه مستقیم و بى واسطه[1]اى از خدا. آنها ممکن است مدعى شوند چنین تجربه دینى اى راهى براى پى بردن به وجود خداست. اکنون این ادعا باید مورد بررسى قرار گیرد.
در ابتدا, تبیین هایى از تجربه دینى را ملاحظه خواهیم کرد که به نظر مى رسد مدعایى وجودى[2] را قربانى مصونیت [از خطاى] احوال آنى[3] مى کنند. البته, هستند گروه متنفذ و باریک اندیشى از متفکران دینى که اصرار و تأکیدى بر هیچ گونه مدعاى وجودى ندارند; سخنان من به این گروه مربوط نمى شود. شتابزده خواهد بود اگر باور دینى آنان را تحت عنوان (شخصى)[4] ـ یا هر اصطلاح توصیفى عام دیگرى از این قبیل ـ وصف کنیم. فى المثل, (خطاب)[5] [غیبى] حتى در آزاداندیش ترین و (شخصى)ترین فِرَق لرزندگان[6] نمى تواند صرفاً به گزاره هایى درباره احوال و احساسات فرو کاسته شود. (خطاب) ـ در کنار اوصاف دیگر ـ دربردارنده رسالت[7] یا الگوى درهم تنیده اى از رفتار و کردار است. جزء غیرشخصى (خطاب) آشکار است. زیرا درست به میزانى که شخص نتواند بر طبق یک رسالت زندگى کند, اصالت آن (خطاب) مورد تردید واقع خواهد شد. خواهیم دید که این روند تحقیق پذیرى[8], در شیوه شناخت دینى[9] لزوماً فراهم نیست تا مورد آزمون و بررسى قرار گیرد.
در بخش دوم این فصل روایتهایى از تجربه دینى را ملاحظه خواهیم کرد که چندان به سهولت به شخص بنیادی[10] صرف فرو کاسته نمى شوند.
(رؤیت) خدا
3/20/2000 12:00:00 AM
تأمّلی بر رویکرد عقلانی اشاعره به مسئله رؤیت خدا
نویسنده:
سیدمحمد منافیان
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1385 شماره 44-43