انتظار
نویسنده:
گروه تولیدمحتوا
،
مقاله نشریه: مجله ره توشه » سال 1391 شماره 114 محرم
چکیده:
انتظار از نظر لغوی به معنای توقعداشتن، چشم به راهبودن و نگرانی است[1] و در اصطلاح شیعه عبارت است از: اعتقاد کامل و ایمان محکم بر امامت و ولایت و سرپرستی حضرت صاحبالزمانأ و امید به آمدن و ظهور آن حضرت و شروع حکومت حق و حقپرستان است.[2] حضرت علی ع میفرمایند: «انتظروا الفرج و لاتیأسوا مِن روح الله (فضل الله) فإنَّ أَحَبَّ الاعمال إلی الله عزّوجلّ انتظارُ الفرج؛[3] از رحمت خداوند مأیوس نباشید؛ زیرا محبوبترین کارها نزد خداوند عزوجل انتظار فرج است». امام صادق ع میفرماید: «من مات منتظراً لهذا الامر کان مع القائم فی فسطاطه لا بل کان کالضارب بین یدی رسول الله, بالسیف؛[4] هر که در انتظار این امر]ظهور قائم[ بمیرد، همچون کسی است که با قائم در خیمه او باشد؛ بلکه به مانند کسی است که در کنار پیامبر خدا, شمشیر زند». جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی تو خاک ره بنشان تا نظر توانی کرد
[1]. برگرفته از لغتنامه دهخدا، ذیل واژه انتظار؛ المنجد، (عربى به فارسى)، ترجمۀ محمد بندر ریگى، ج 2، ص 1958. [2]. برگرفته از آخرین امید، داود الهام، ص 191 همراه با تلخیص. [3]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 123. [4]. شیخ صدوق، کمالالدین، ج2، ص 338، ح11.
انتظار از نظر لغوی به معنای توقعداشتن، چشم به راهبودن و نگرانی است[1] و در اصطلاح شیعه عبارت است از: اعتقاد کامل و ایمان محکم بر امامت و ولایت و سرپرستی حضرت صاحبالزمانأ و امید به آمدن و ظهور آن حضرت و شروع حکومت حق و حقپرستان است.[2] حضرت علی ع میفرمایند: «انتظروا الفرج و لاتیأسوا مِن روح الله (فضل الله) فإنَّ أَحَبَّ الاعمال إلی الله عزّوجلّ انتظارُ الفرج؛[3] از رحمت خداوند مأیوس نباشید؛ زیرا محبوبترین کارها نزد خداوند عزوجل انتظار فرج است». امام صادق ع میفرماید: «من مات منتظراً لهذا الامر کان مع القائم فی فسطاطه لا بل کان کالضارب بین یدی رسول الله, بالسیف؛[4] هر که در انتظار این امر]ظهور قائم[ بمیرد، همچون کسی است که با قائم در خیمه او باشد؛ بلکه به مانند کسی است که در کنار پیامبر خدا, شمشیر زند». جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی تو خاک ره بنشان تا نظر توانی کرد
[1]. برگرفته از لغتنامه دهخدا، ذیل واژه انتظار؛ المنجد، (عربى به فارسى)، ترجمۀ محمد بندر ریگى، ج 2، ص 1958. [2]. برگرفته از آخرین امید، داود الهام، ص 191 همراه با تلخیص. [3]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 123. [4]. شیخ صدوق، کمالالدین، ج2، ص 338، ح11.
انتظار
3/20/2012 12:00:00 AM