تطور مفهوم حاکمیت در اندیشه سیاسی اهل سنت (مقایسه دوره میانه و معاصر)
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1379 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
کلیدواژه:
اندیشه سیاسی
،
حاکمیت
،
اهل سنت
،
اندیشه سیاسی غرب
،
اندیشه سیاسی اسلام
،
تطور حاکمیت
،
حاکم
،
حکومت اسلامی
چکیده:
اندیشه سیاسی اهل سنت براساس واقعیتهای عینی و تحولات تاریخی شکل گرفته و نسبت به آنها متأخر بوده است و همیشه با توجه به شرایط و زمینه های متفاوت بیرونی و واقعیتهای تاریخی در دورههای مختلف تاریخی تحول و تطور یافته است. در یک منظر میتوان گفت اندیشههای سیاسی اهل سنت تاریخ مند است و این تاریخ مندی علت وجود مییابد به این معنا که اگر دهه اول تاریخ اسلام حذف شود، کلیت اندیشه سیاسی اهل سنت حذف میگردد و این پیوستگی اندیشه با واقعیتهای تاریخی در حیات سیاسی اهل سنت باعث شده مفاهیم سیاسی در پی تحولات و شرایط زمانه متحول گردد. آنچه این رساله دنبال آن است نشان دادن نطور مفهوم حاکمیت در اندیشه سیاسی اهل سنت در دو دوره حساس میانه و معاصر میباشد. مفهوم حاکمیت دوره میانه بر محور حاکم میگردد و یعنی حکومت با حاکم یک چیز است و با توجه به شرایط خاص دوره میانه بحث این است که حق اعمال قدرت و اراده از آن کسی است که بتواند در شرایط بحرانی موجود امنیت و وحدت و حفظ شریعت را به ارمغان آورد و لذا تمام مسائل مربوط به حاکمیت از جمله شروط و صفات حاکم، شیوههای نیل به حاکمیت و الگوهای حکومتی متناسب با شرایط زمانی تغیر مییابد. با توجه به واقعیت قدرت سلاطین در کنار خلافت از تمام شروط حاکم صرف نظر شده و تنها به شوکت و قدرت بسنده میشود و همچنین شیوه استیلا در دست یابی به قدرت به عنوان شیوه مشروع وارد اندیشه سیاسی اهل سنت میگردد. در دوره معاصر با توجه به تحولات داخلی و خارجی در جهان اسلام و مطرح گشتن اندیشههای جدید در جهان معاصر و عرضه شدن مفاهیم جدید در عرصه اندیشه از یک طرف و از طرف دیگر وقوع بحران خلافت در جهان اسلام، اندیشههای سیاسی اهل سنت را بشدت تکان میدهد چرا که خلافت محور فقه سیاسی اهل سنت در تاریخ بوده است. با توجه به همه این شرایط از سوی اندیشمندان اهل سنت در پاسخگویی به مسائل پیش آمده نظریات متفاوتی ارائه میگردد. برخی با بیان تفکیک دین از سیاست نظام خلافتی در اسلام را امری سیاسی و غیر شرعی دانسته و به سکولاریسم روی میآورند و امر حکومت و حاکمیت را به عهده مردم میگذارند و برخی با تأکید بر مبنای اسلامی از یک طرف و واقعیتهای موجود در جهان و تأثیر افکار جدید از طرف دیگر دولت دینی و حکومت اسلامی را ارائه میدهند و بدین صورت بین مبنای اسلامی و عناصر دموکراتیک در مقوله حاکمیت جمع میکنند.
اندیشه سیاسی اهل سنت براساس واقعیتهای عینی و تحولات تاریخی شکل گرفته و نسبت به آنها متأخر بوده است و همیشه با توجه به شرایط و زمینه های متفاوت بیرونی و واقعیتهای تاریخی در دورههای مختلف تاریخی تحول و تطور یافته است. در یک منظر میتوان گفت اندیشههای سیاسی اهل سنت تاریخ مند است و این تاریخ مندی علت وجود مییابد به این معنا که اگر دهه اول تاریخ اسلام حذف شود، کلیت اندیشه سیاسی اهل سنت حذف میگردد و این پیوستگی اندیشه با واقعیتهای تاریخی در حیات سیاسی اهل سنت باعث شده مفاهیم سیاسی در پی تحولات و شرایط زمانه متحول گردد. آنچه این رساله دنبال آن است نشان دادن نطور مفهوم حاکمیت در اندیشه سیاسی اهل سنت در دو دوره حساس میانه و معاصر میباشد. مفهوم حاکمیت دوره میانه بر محور حاکم میگردد و یعنی حکومت با حاکم یک چیز است و با توجه به شرایط خاص دوره میانه بحث این است که حق اعمال قدرت و اراده از آن کسی است که بتواند در شرایط بحرانی موجود امنیت و وحدت و حفظ شریعت را به ارمغان آورد و لذا تمام مسائل مربوط به حاکمیت از جمله شروط و صفات حاکم، شیوههای نیل به حاکمیت و الگوهای حکومتی متناسب با شرایط زمانی تغیر مییابد. با توجه به واقعیت قدرت سلاطین در کنار خلافت از تمام شروط حاکم صرف نظر شده و تنها به شوکت و قدرت بسنده میشود و همچنین شیوه استیلا در دست یابی به قدرت به عنوان شیوه مشروع وارد اندیشه سیاسی اهل سنت میگردد. در دوره معاصر با توجه به تحولات داخلی و خارجی در جهان اسلام و مطرح گشتن اندیشههای جدید در جهان معاصر و عرضه شدن مفاهیم جدید در عرصه اندیشه از یک طرف و از طرف دیگر وقوع بحران خلافت در جهان اسلام، اندیشههای سیاسی اهل سنت را بشدت تکان میدهد چرا که خلافت محور فقه سیاسی اهل سنت در تاریخ بوده است. با توجه به همه این شرایط از سوی اندیشمندان اهل سنت در پاسخگویی به مسائل پیش آمده نظریات متفاوتی ارائه میگردد. برخی با بیان تفکیک دین از سیاست نظام خلافتی در اسلام را امری سیاسی و غیر شرعی دانسته و به سکولاریسم روی میآورند و امر حکومت و حاکمیت را به عهده مردم میگذارند و برخی با تأکید بر مبنای اسلامی از یک طرف و واقعیتهای موجود در جهان و تأثیر افکار جدید از طرف دیگر دولت دینی و حکومت اسلامی را ارائه میدهند و بدین صورت بین مبنای اسلامی و عناصر دموکراتیک در مقوله حاکمیت جمع میکنند.
تطور مفهوم حاکمیت در اندیشه سیاسی اهل سنت (مقایسه دوره میانه و معاصر)
3/20/2000 12:00:00 AM
برای این سند علمی فایلی وجود ندارد
ظرفیت شناسی حاکمیت فقیه در اندیشه سیاسی اهل سنت
نویسندگان:
مهدی روحی
،
غلامرضا بهروزی لک
،
مقاله نشریه: اندیشه سیاسی در اسلام » سال 1397 تابستان 1397 شماره16
رفتار سیاسى فقهاى دوره میانه
نویسنده:
یعقوبعلى برجى
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1380 سال چهارم - شماره چهاردهم - تابستان 80
مفهوم حاکمیت در اندیشه های سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1380 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
روش شناسی فهم فلسفی شریعت در اندیشه سیاسی دوره میانه
نویسنده:
منصور میراحمدی
،
مقاله نشریه: پژوهش و حوزه » سال 1384 (پياپي 22)، سال 1384 شماره1-2
مفهوم اصلاح و انقلاب در اندیشه سیاسی معاصر شیعه ایران
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
مفهوم شناسی شیعه در منابع اهل سنت
نویسنده:
محمد غفوری
،
مقاله نشریه: پژوهش نامه تاریخ اسلام » سال 1391 تابستان 1391 شماره6
فقه سیاسى اهل سنّت
نویسنده:
داود فیرحی
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1378 سال اول - شماره چهارم - بهار 78
بررسی نظریۀ تطور مفهوم عقل در اندیشه امامیه نخستین
نویسنده:
مجید جعفری ربانی
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1391 شماره 67