بررسی دلالت های جریان انتقادی ـ بومی ایران در خط مشی فرهنگی
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1395 - [دکتری]
چکیده:
اولین رویاروییهای ایرانیان با مدرنیته، در حوالی عصر مشروطه رخ داده است و از همانزمان تاکنون، تجدد مبدل به اصلیترین مساله ایرانِ معاصر شده است، چرا که جامعه را در لبه تیز تغییراتی قرار داده و با وضعیت ظاهرا با ثبات پیشینی را به سمت تحول و ناپایداری به پیش برده است و از این حیث میتوان آن را مسالهسازترین موضوع کشور در همه سده اخیر دانست؛ این تحول، لاجرم تاثیراتی را روی نظامها، ساختارها و رویههای زندگی ایرانیان برجای گذارد و مشابه یا متناظرِ صورتی که در خود غرب رخ داد و جریانها و گفتمانهایی را در قبال این تغییرات بهوجود آورد. این جریانها، با تکیه بر مبنای سنت یا تجدد، یکی از دو الگوی تعامل یا تداوم را در مسیر این مواجهه به کار بستند؛ گونه اولی که بروز کرد، این بود که جریان سنت کوشید به شکلی مطلقانگارانه و صرف نظر از تبادل و تعامل، خود را تداوم بخشد و تاریخ گذشته را در جغرافیای امروز بازتولید کند، اندیشه گروههایی که منجمد نامیده میشوند، تبلور این جریان است. صورت دوم تداوم تجدد در سنت بود و گویی قرار بود جغرافیایی دیگر در تاریخی متفاوت بازتولید شود و جریان روشنفکری غربگرا، نمونه اعلای آن بهشمار میرود. در حالت سوم، سنت به دنبال تعامل با مدرنیته بود و گونهای روشنفکری دینی در این میانه رقم خورد و نهایتا جریانی که از مبنای سنت بهدنبال تعامل با غرب بود و جریاناتی که امروزه نوصدرایی و مجدد خوانده میشوند، نمایندگان آن بهشمار میروند. جریان برآمده از سنت (اعم از دین و فرهنگ) که راه تعامل با تجدد را در پیش گرفت، دارای توان و قدرتی شد که در نیمه دهه پنجاه شمسی، توانست مقدمات برپایی انقلاب اسلامی را فراهم آورد و سرانجام در هیبت جمهوری اسلامی، تعین پیدا کرد؛ این نظام نوخاسته در گیر و دار مواجهه با تهاجمات گسترده غرب، بر منظومه فکری واحد و منسجم برای رفع و رجوع مسائل خویش متکی بوده که کمتر مورد کاوش قرار گرفته است؛ اساسا خطمشیهای ملی ریشه در بنیانهای فکریای دارند که جریانهای مقوم آنها قابل شناسایی و دستهبندیاند و اصلیترین اندیشه مقوم جمهوری اسلامی، برآمده از جریانی است که در این چارچوب قرار داشته و نیازمند شناسایی و صورتبندی است. این جریان از آنروی که در مقابل تجدد ایجادشده انتقادی و بدانجهت که واجد زیستجهانی ایرانی است، بومی نام گرفته. و در مسیر تحقیق، چهار اصل مفهومی در آن شناسایی شد که عبارتند از: فطرت، اجرای شرع، امت ـ امامت و استقلال. با عنایت به این ایدههای مفهومی جریان انتقادی-بومی ایران، دلالتهای آن بر سه مرحله تدوین، اجرا و ارزیابی خطمشی استخراج و ارائه گردید. واژگان كليدي: خطمشیگذاری، خطمشی فرهنگی، جریانشناسی، جریان انتقادی-بومی ایران
اولین رویاروییهای ایرانیان با مدرنیته، در حوالی عصر مشروطه رخ داده است و از همانزمان تاکنون، تجدد مبدل به اصلیترین مساله ایرانِ معاصر شده است، چرا که جامعه را در لبه تیز تغییراتی قرار داده و با وضعیت ظاهرا با ثبات پیشینی را به سمت تحول و ناپایداری به پیش برده است و از این حیث میتوان آن را مسالهسازترین موضوع کشور در همه سده اخیر دانست؛ این تحول، لاجرم تاثیراتی را روی نظامها، ساختارها و رویههای زندگی ایرانیان برجای گذارد و مشابه یا متناظرِ صورتی که در خود غرب رخ داد و جریانها و گفتمانهایی را در قبال این تغییرات بهوجود آورد. این جریانها، با تکیه بر مبنای سنت یا تجدد، یکی از دو الگوی تعامل یا تداوم را در مسیر این مواجهه به کار بستند؛ گونه اولی که بروز کرد، این بود که جریان سنت کوشید به شکلی مطلقانگارانه و صرف نظر از تبادل و تعامل، خود را تداوم بخشد و تاریخ گذشته را در جغرافیای امروز بازتولید کند، اندیشه گروههایی که منجمد نامیده میشوند، تبلور این جریان است. صورت دوم تداوم تجدد در سنت بود و گویی قرار بود جغرافیایی دیگر در تاریخی متفاوت بازتولید شود و جریان روشنفکری غربگرا، نمونه اعلای آن بهشمار میرود. در حالت سوم، سنت به دنبال تعامل با مدرنیته بود و گونهای روشنفکری دینی در این میانه رقم خورد و نهایتا جریانی که از مبنای سنت بهدنبال تعامل با غرب بود و جریاناتی که امروزه نوصدرایی و مجدد خوانده میشوند، نمایندگان آن بهشمار میروند. جریان برآمده از سنت (اعم از دین و فرهنگ) که راه تعامل با تجدد را در پیش گرفت، دارای توان و قدرتی شد که در نیمه دهه پنجاه شمسی، توانست مقدمات برپایی انقلاب اسلامی را فراهم آورد و سرانجام در هیبت جمهوری اسلامی، تعین پیدا کرد؛ این نظام نوخاسته در گیر و دار مواجهه با تهاجمات گسترده غرب، بر منظومه فکری واحد و منسجم برای رفع و رجوع مسائل خویش متکی بوده که کمتر مورد کاوش قرار گرفته است؛ اساسا خطمشیهای ملی ریشه در بنیانهای فکریای دارند که جریانهای مقوم آنها قابل شناسایی و دستهبندیاند و اصلیترین اندیشه مقوم جمهوری اسلامی، برآمده از جریانی است که در این چارچوب قرار داشته و نیازمند شناسایی و صورتبندی است. این جریان از آنروی که در مقابل تجدد ایجادشده انتقادی و بدانجهت که واجد زیستجهانی ایرانی است، بومی نام گرفته. و در مسیر تحقیق، چهار اصل مفهومی در آن شناسایی شد که عبارتند از: فطرت، اجرای شرع، امت ـ امامت و استقلال. با عنایت به این ایدههای مفهومی جریان انتقادی-بومی ایران، دلالتهای آن بر سه مرحله تدوین، اجرا و ارزیابی خطمشی استخراج و ارائه گردید. واژگان كليدي: خطمشیگذاری، خطمشی فرهنگی، جریانشناسی، جریان انتقادی-بومی ایران
بررسی دلالت های جریان انتقادی ـ بومی ایران در خط مشی فرهنگی
3/20/2016 12:00:00 AM
بررسی خط مشی های تامین امنیت فرهنگی در قرآن
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1394 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
دلالت های نظریه فرهنگ صدرایی در حوزه خط مشی گذاری فرهنگ
نویسندگان:
سید محمدحسین هاشمیان
،
سعید خورشیدی*
،
مقاله نشریه: دین و سیاست فرهنگی » سال 1399 بهار و تابستان 1399 شماره 1
بررسی انتقادی جریان های فرهنگی سینمای پس از انقلاب
نویسنده:
رفیع الدین اسمعیلی کریزی
، استاد راهنما:
نعمت الله کرم اللهی
، استاد مشاور 1:
حسین شرف الدین
، استاد مشاور 2:
ابراهیم فیاض
،
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1396 - [دکتری]
قرآن کریم و خط مشی های سیاسی
نویسندگان:
نجف لک زایی
،
حسین احمدی سفیدان
،
مقاله نشریه: سیاست متعالیه » سال 1392 تابستان 1392 شماره1
خط مشی ارتباطات میان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در اندیشه آیت الله خامنه ای
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1392 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
بررسی انتقادی دلالت های سیاسی اندیشه پسامدرن دریدا
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1394 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
بررسی انتقادی مبانی اخلاق سکولار و دلالت های آن
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
بررسی انتقادی دلالت های سیاسی اندیشه پسامدرن ژاک دریدا
پایاننامه: غیر دولتی - مؤسسههای آموزش عالی غیردولتیـغیرانتفاعی - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده حقوق و علوم سیاسی - 1394 - [کارشناسی ارشد]