تحلیل انتقادی بنیان های فلسفی نظریه پردازی ارتباطات از منظر حکمت صدرایی
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1395 - [دکتری]
کلیدواژه:
اتحاد عاقل و معقول
،
شکست ارتباط
،
خاستگاه ارتباط
،
گفتار و نوشتار
،
جدل و منطق و خطابه
،
ارتباطات متعالیه
،
قوس کلام
چکیده:
با وجود آنکه دورهی جدید را عصر شکوفایی اطلاعات و ارتباطات مینامند اما انسان عصر جدید با بحران ارتباطی جدیتر و عمیقتری نسبت به گذشته مواجه شده است. جنگها، تجاوزها و خشونتها در این عصر در مقیاسهای صانبوه و صجهانی رخ میدهد. نظریهپردازان ارتباطات این بحران را به شیوههای مختلفی نظریهپردازی کردهاند. برای نمونه هانتینگتون از صبرخورد تمدنها سخن میراند، کاستلز از آن به صفردگرایی شبکهای یاد میکند و رایزمن آن را در قالب نظریهی صانبوههی تنها توضیح میدهد. اما اگر بخواهیم آن را در قالب فلسفهی نظریات ارتباطات مورد بررسی قرار دهیم شاید دو تفسیر صشکست ارتباط از جان لاک و صخودتنها انگاری از هوسرل، بینش و ادبیات فلسفی مناسبتری برای پرسش این رساله فراهم کنند. این پژوهش در پاسخ به این پرسش است که صارتباطات در غرب چگونه نظریهپردازی شده که جهان مدرن را با بحران صتنهایی و صشکست ارتباط مواجه کرده است؟ نوآوری این تحقیق در پاسخ به این سوال، توجه به خاستگاه نظریه ارتباط است. خاستگاه نظریه ارتباطات با تحلیل سه دانشواژهی صاراده ، صعقل و صکلمه در اولین ارتباط انسان تبیین شده است. از نظر اندیشمندان غربی همچون جان لاک، اراده الهی با پوشیدن لباس کلمات ناگزیر دچار نقص و ابهام میشود و این نقص در خاستگاه، به تمام ارتباطات انسانی سرایت میکند زیرا میان اراده و عقل با کلمات شکافی غیرقابل جبران پدید آمده است. ملاصدرا نیز به خاستگاه ارتباط انسانی اهتمامی جدی دارد و نسبت اراده، عقل و کلام را با نظر به آیهی شریفهی صا ن ما أ م ر ه ا ذا أ راد ش ی ئا أ ن ی ق ول ل ه ک ن ف ی ک ون تبیین میکند و نه تنها کلمات را جدا از اراده و عقل برنمیشمارد بلکه کلام سیری قوسی را در اراده و عقل طی میکند و با آنها متحد میشود. روش و روند پژوهش به این صورت بوده است که پس از مرور هفت سنت اصلی نظریه ارتباطات، پنج رسالهی فلسفی تأثیرگذار در میان این هفت سنت شناسایی شد تا این پژوهش در مراجعه مستقیم با اصلیترین منابع فلسفهی ارتباطات تکمیل گردد و در عین حال کلیت جغرافیای معرفتی غرب پوشش داده شود. این رسالهها با دقت از چهار حوزهی معرفتی یونانی، انگلیسی، آلمانی و فرانسوی انتخاب شده است؛ صگرگیاس افلاطون ، صرتوریک ارسطو ، صجستاری در باب فاهمهی بشری جان لاک ، صتأملات دکارتی ادموند هوسرل و صدرباره گراماتولوژی ژاک دریدا . پس از صروششناسی بنیادین این رسالهها و تشریح مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی و روششناختی ارتباطات در آنها، مبتنی بر روش صتحلیل تطبیقی نامتوازن ، به شناسایی و صاستنطاق متون حکمت متعالیه پرداخته شد و سه متن اصلی صعاقل و معقول ، صاراده الهی و صکلام الهی از اسفار اربعهی صدرالمتالهین گزینش شد و از همین منظر به نقد جریان نظریهپردازی ارتباطات در غرب پرداخته شد. نتیجه آنکه، با بررسی خاستگاه نظریه ارتباطات در این دو حوزهی فکری (فلسفه غربی و حکمت متعالیه)، سه ساختار مفهومی و سه کنش اصلی در ارتباط شناسایی شد: خود دیگری، گفتار- نوشتار، معنا نشانه در محور ساختاری و دیالکتیک، لاجیک و رتوریک (شیوهی گفتگویی، شیوهی استدلالی و شیوهی سخنورانه) در محور کنشی که به دو شیوهی متفاوت بازآرایی شدهاند. دلیل اصلی شکست ارتباط در تفکر مدرن، گرفتار شدن ارتباط در قالب این دوگانههای - اساسا جدا از همدیگر - است که یا در صتقابل با همدیگر قرار دارند یا در صتعادل . کنش ارتباطی به هر میزان که به نشانهها نزدیکتر باشد از معنا فاصله بیشتری دارد و دچار وانمایی، ابزارگرایی و خشونت میشود و به هر میزان که به معنا نزدیک شود دچار عرفانمآبی، بیقانونی و انفعال میگردد. به هر میزان که انسان به دیگری توجه کند از هویت خود فاصله میگیرد و به هر میزان که خود را در نظر داشته باشد به خودخواهی و خودمحوری بیشتری دچار خواهد شد. در میان دیالکتیک، لاجیک و رتوریک نیز همین تقابلها و تعادلها وجود دارد که به تفصیل به آنها پرداخته شده است. در نظریهپردازی ارتباطات در غرب، این دوگانهها در وضعیت صمتقابل و صمتعادل ، صسکولار میشوند اما حکمت متعالیه نشان میدهد که دوگانهها در نسبتی صقوسی و صمتعالی ، صقدسی میشوند. صدرالمتالهین با تبیین قوس صعود و نزول کلام، به جای سه کنش دیالکتیک، لاجیک و رتوریک، یک سیر از کلام ابداعی تا تکوینی و تشریعی را تشریح میکند که در آن، جهتگیری ارتباط به سمت خود، عین جهتگیری به سمت دیگری است و در همان حال به سمت خدا جهتگیری دارد. بر اساس نگاه ملاصدرا، دوگانههای ارتباطی به صتعالی و صتوحید بازمیگردند در حالیکه نظریه غربی دوگانههای ارتباطی را به سمت صتعادل و صتقابل سوق داده است که ارتباط را با شکست مواجه میسازد. کلمات کلیدی: شکست ارتباط، خاستگاه ارتباط، گفتار و نوشتار، جدل و منطق و خطابه، ارتباطات متعالیه، اتحاد عاقل و معقول، قوس کلام
با وجود آنکه دورهی جدید را عصر شکوفایی اطلاعات و ارتباطات مینامند اما انسان عصر جدید با بحران ارتباطی جدیتر و عمیقتری نسبت به گذشته مواجه شده است. جنگها، تجاوزها و خشونتها در این عصر در مقیاسهای صانبوه و صجهانی رخ میدهد. نظریهپردازان ارتباطات این بحران را به شیوههای مختلفی نظریهپردازی کردهاند. برای نمونه هانتینگتون از صبرخورد تمدنها سخن میراند، کاستلز از آن به صفردگرایی شبکهای یاد میکند و رایزمن آن را در قالب نظریهی صانبوههی تنها توضیح میدهد. اما اگر بخواهیم آن را در قالب فلسفهی نظریات ارتباطات مورد بررسی قرار دهیم شاید دو تفسیر صشکست ارتباط از جان لاک و صخودتنها انگاری از هوسرل، بینش و ادبیات فلسفی مناسبتری برای پرسش این رساله فراهم کنند. این پژوهش در پاسخ به این پرسش است که صارتباطات در غرب چگونه نظریهپردازی شده که جهان مدرن را با بحران صتنهایی و صشکست ارتباط مواجه کرده است؟ نوآوری این تحقیق در پاسخ به این سوال، توجه به خاستگاه نظریه ارتباط است. خاستگاه نظریه ارتباطات با تحلیل سه دانشواژهی صاراده ، صعقل و صکلمه در اولین ارتباط انسان تبیین شده است. از نظر اندیشمندان غربی همچون جان لاک، اراده الهی با پوشیدن لباس کلمات ناگزیر دچار نقص و ابهام میشود و این نقص در خاستگاه، به تمام ارتباطات انسانی سرایت میکند زیرا میان اراده و عقل با کلمات شکافی غیرقابل جبران پدید آمده است. ملاصدرا نیز به خاستگاه ارتباط انسانی اهتمامی جدی دارد و نسبت اراده، عقل و کلام را با نظر به آیهی شریفهی صا ن ما أ م ر ه ا ذا أ راد ش ی ئا أ ن ی ق ول ل ه ک ن ف ی ک ون تبیین میکند و نه تنها کلمات را جدا از اراده و عقل برنمیشمارد بلکه کلام سیری قوسی را در اراده و عقل طی میکند و با آنها متحد میشود. روش و روند پژوهش به این صورت بوده است که پس از مرور هفت سنت اصلی نظریه ارتباطات، پنج رسالهی فلسفی تأثیرگذار در میان این هفت سنت شناسایی شد تا این پژوهش در مراجعه مستقیم با اصلیترین منابع فلسفهی ارتباطات تکمیل گردد و در عین حال کلیت جغرافیای معرفتی غرب پوشش داده شود. این رسالهها با دقت از چهار حوزهی معرفتی یونانی، انگلیسی، آلمانی و فرانسوی انتخاب شده است؛ صگرگیاس افلاطون ، صرتوریک ارسطو ، صجستاری در باب فاهمهی بشری جان لاک ، صتأملات دکارتی ادموند هوسرل و صدرباره گراماتولوژی ژاک دریدا . پس از صروششناسی بنیادین این رسالهها و تشریح مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی و روششناختی ارتباطات در آنها، مبتنی بر روش صتحلیل تطبیقی نامتوازن ، به شناسایی و صاستنطاق متون حکمت متعالیه پرداخته شد و سه متن اصلی صعاقل و معقول ، صاراده الهی و صکلام الهی از اسفار اربعهی صدرالمتالهین گزینش شد و از همین منظر به نقد جریان نظریهپردازی ارتباطات در غرب پرداخته شد. نتیجه آنکه، با بررسی خاستگاه نظریه ارتباطات در این دو حوزهی فکری (فلسفه غربی و حکمت متعالیه)، سه ساختار مفهومی و سه کنش اصلی در ارتباط شناسایی شد: خود دیگری، گفتار- نوشتار، معنا نشانه در محور ساختاری و دیالکتیک، لاجیک و رتوریک (شیوهی گفتگویی، شیوهی استدلالی و شیوهی سخنورانه) در محور کنشی که به دو شیوهی متفاوت بازآرایی شدهاند. دلیل اصلی شکست ارتباط در تفکر مدرن، گرفتار شدن ارتباط در قالب این دوگانههای - اساسا جدا از همدیگر - است که یا در صتقابل با همدیگر قرار دارند یا در صتعادل . کنش ارتباطی به هر میزان که به نشانهها نزدیکتر باشد از معنا فاصله بیشتری دارد و دچار وانمایی، ابزارگرایی و خشونت میشود و به هر میزان که به معنا نزدیک شود دچار عرفانمآبی، بیقانونی و انفعال میگردد. به هر میزان که انسان به دیگری توجه کند از هویت خود فاصله میگیرد و به هر میزان که خود را در نظر داشته باشد به خودخواهی و خودمحوری بیشتری دچار خواهد شد. در میان دیالکتیک، لاجیک و رتوریک نیز همین تقابلها و تعادلها وجود دارد که به تفصیل به آنها پرداخته شده است. در نظریهپردازی ارتباطات در غرب، این دوگانهها در وضعیت صمتقابل و صمتعادل ، صسکولار میشوند اما حکمت متعالیه نشان میدهد که دوگانهها در نسبتی صقوسی و صمتعالی ، صقدسی میشوند. صدرالمتالهین با تبیین قوس صعود و نزول کلام، به جای سه کنش دیالکتیک، لاجیک و رتوریک، یک سیر از کلام ابداعی تا تکوینی و تشریعی را تشریح میکند که در آن، جهتگیری ارتباط به سمت خود، عین جهتگیری به سمت دیگری است و در همان حال به سمت خدا جهتگیری دارد. بر اساس نگاه ملاصدرا، دوگانههای ارتباطی به صتعالی و صتوحید بازمیگردند در حالیکه نظریه غربی دوگانههای ارتباطی را به سمت صتعادل و صتقابل سوق داده است که ارتباط را با شکست مواجه میسازد. کلمات کلیدی: شکست ارتباط، خاستگاه ارتباط، گفتار و نوشتار، جدل و منطق و خطابه، ارتباطات متعالیه، اتحاد عاقل و معقول، قوس کلام
تحلیل انتقادی بنیان های فلسفی نظریه پردازی ارتباطات از منظر حکمت صدرایی
3/20/2016 12:00:00 AM
تحلیل انتقادی بنیانهای فلسفی نظریهپردازی ارتباطات، از منظر حکمت صدرایی
پایاننامه: غیر دولتی - مؤسسههای آموزش عالی غیردولتیـغیرانتفاعی - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - 1394 - [دکترای تخصصی]
بررسی انتقادی نظریه علوم انسانی ویلهلم دیلتای از منظر حکمت صدرایی
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
بررسی انتقادی نظریه ساخت یابی گیدنز از منظر حکمت نو صدرایی
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
بررسی انتقادی مکتب تضاد از منظر حکمت صدرایی
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1389 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
نظريه پردازي قرآن بنيان (رهيافتهاي توسعه روش نظريه پردازي قرآن بنيان سيد محمد باقر صدر)
نویسنده:
سعيد بهمني
،
طرح پژوهشی: قرارداد هاي اعضاي هيئت علمي ومحققين رسمي » از تاریخ: 1396/09/11 تا تاریخ: 1395/05/01
تحلیل انتقادی مبانی معرفتی تفسیرگرایان در ارتباطات بین فرهنگی از منظر حکمت اسلامی
پایاننامه: غیر دولتی - مؤسسههای آموزش عالی غیردولتیـغیرانتفاعی - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم اجتماعی - 1393 - [پایان نامه دکترا]
نمونه خوتني كتاب (نظريه پردازي قرآن بنيان )
نویسنده:
مريم علي جان پور
،
طرح پژوهشی: فارس » از تاریخ: 1397/03/12 تا تاریخ: 1397/03/20
غلط گيري كتاب (نظريه پردازي قرآن بنيان )
نویسنده:
حسينعلي قرباني
،
طرح پژوهشی: فارسي » از تاریخ: 1397/03/12 تا تاریخ: 1397/03/05
كنترل ويرايش كتاب (نظريه پردازي قرآن بنيان )
نویسنده:
محمدباقر انصاري
،
طرح پژوهشی: كنترل ويرايش » از تاریخ: 1397/03/22 تا تاریخ: 1397/02/14
رئالیسم انتقادی حکمت صدرایی
نویسنده:
حمید پارسانیا
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1387 شماره چهل و دوم - تابستان 87