سیاست مقایسهای خاورمیانهای ترامپ و بایدن؛ از موازنه نظامی تا موازنه فراساحلی
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1402 شماره 2
کلیدواژه:
موازنۀ فراساحلی
،
موازنۀ منطقهای ترجیحی
،
موازنۀ نظامی
،
کنش پیشدستانه
،
کنش پیشگیرانه
،
خاورمیانه
،
ترامپ
،
بایدن
چکیده:
سیاست مقایسهای رؤسای جمهور آمریکا از این جهت اهمیت دارد که الگوی کنش رفتاری آنان در ارتباط با حوزههای منطقهای بررسی میشود. اگرچه هر یک از رؤسای جمهور آمریکا دارای انگارههای متفاوتی در ارتباط با حوزۀ سیاست خارجی هستند، آنان اهداف مشترکی را در ارتباط با امنیت منطقهای و سیاست بینالملل در دستور کار دارند. ترامپ و بایدن شکلهای مختلفی از سیاست خاورمیانه را برای مهار منطقهای پی گرفته، هرکدام از سازوکارهای متفاوتی برای تحقق اهداف بهره میگیرند. در این فرایند دونالد ترامپ از سیاست موازنۀ ترجیحی قدرت بهره گرفت؛ درحالیکه بایدن سازوکارهای موازنۀ همکاریجویانه در مقابله با تهدیدها و حداکثرسازی منافع از طریق موازنهگرایی فراساحلی را در دستور کار قرار داده است. اسناد امنیت ملی بایدن که در سالهای 2021م. و 2022م. منتشر شد، بیانگر آن است که سیاست امنیتی آمریکا با تغییراتی همراه شده است. بحران اوکراین تأثیر خود را در ارتباط با امنیت منطقهای و الگوی کنش راهبردی بایدن با ایران بر جای گذاشته است. اگرچه انگارههای تاکتیکی و راهبردی بایدن و ترامپ با یکدیگر تفاوتهایی دارند، هرکدام از رؤسای جمهور آمریکا، سیاست منطقهای خود را بر اساس ضرورتهای راهبردی سیاست بینالملل تنظیم میکنند. در این راستا، پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که سیاست امنیت منطقهای آمریکا در دوران ترامپ و بایدن، چه نشانههایی از کنش تاکتیکی و راهبردی دارد؟ در تبیین الگوی رفتاری رؤسای جمهور آمریکا، از نظریۀ نئونئو استفاده شده است؛ این نظریه به کنش منطقهای بر اساس رهیافت نئولیبرالی و نئورئالیستی معطوف است. فرضیه پژوهش این است که سیاست امنیت منطقهای دونالد ترامپ، بر اساس موازنۀ ترجیحی قدرت است و به کنش پیشدستانه در ایجاد موازنه انجامیده است؛ درحالیکه بایدن از سازوکارهای موازنۀ فراساحلی بهره گرفته، درصدد ایفای نقش موازنهگر منطقهای در خاورمیانه است.
سیاست مقایسهای رؤسای جمهور آمریکا از این جهت اهمیت دارد که الگوی کنش رفتاری آنان در ارتباط با حوزههای منطقهای بررسی میشود. اگرچه هر یک از رؤسای جمهور آمریکا دارای انگارههای متفاوتی در ارتباط با حوزۀ سیاست خارجی هستند، آنان اهداف مشترکی را در ارتباط با امنیت منطقهای و سیاست بینالملل در دستور کار دارند. ترامپ و بایدن شکلهای مختلفی از سیاست خاورمیانه را برای مهار منطقهای پی گرفته، هرکدام از سازوکارهای متفاوتی برای تحقق اهداف بهره میگیرند. در این فرایند دونالد ترامپ از سیاست موازنۀ ترجیحی قدرت بهره گرفت؛ درحالیکه بایدن سازوکارهای موازنۀ همکاریجویانه در مقابله با تهدیدها و حداکثرسازی منافع از طریق موازنهگرایی فراساحلی را در دستور کار قرار داده است. اسناد امنیت ملی بایدن که در سالهای 2021م. و 2022م. منتشر شد، بیانگر آن است که سیاست امنیتی آمریکا با تغییراتی همراه شده است. بحران اوکراین تأثیر خود را در ارتباط با امنیت منطقهای و الگوی کنش راهبردی بایدن با ایران بر جای گذاشته است. اگرچه انگارههای تاکتیکی و راهبردی بایدن و ترامپ با یکدیگر تفاوتهایی دارند، هرکدام از رؤسای جمهور آمریکا، سیاست منطقهای خود را بر اساس ضرورتهای راهبردی سیاست بینالملل تنظیم میکنند. در این راستا، پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که سیاست امنیت منطقهای آمریکا در دوران ترامپ و بایدن، چه نشانههایی از کنش تاکتیکی و راهبردی دارد؟ در تبیین الگوی رفتاری رؤسای جمهور آمریکا، از نظریۀ نئونئو استفاده شده است؛ این نظریه به کنش منطقهای بر اساس رهیافت نئولیبرالی و نئورئالیستی معطوف است. فرضیه پژوهش این است که سیاست امنیت منطقهای دونالد ترامپ، بر اساس موازنۀ ترجیحی قدرت است و به کنش پیشدستانه در ایجاد موازنه انجامیده است؛ درحالیکه بایدن از سازوکارهای موازنۀ فراساحلی بهره گرفته، درصدد ایفای نقش موازنهگر منطقهای در خاورمیانه است.
سیاست مقایسهای خاورمیانهای ترامپ و بایدن؛ از موازنه نظامی تا موازنه فراساحلی
1/1/1402 12:00:00 AM