خاطره ها و تجربه های تبلیغی
نویسنده:
گروه تولید محتوا
،
مقاله نشریه: مجله ره توشه » سال 1395 شماره 141 رمضان
چکیده:
اولین باری که بنا شد منبر بروم، نزد آقا شیخ علیاکبر رشتی که منبر میرفت، رفتم و گفتم: یک منبر برای من بنویس! گفت: دو قِران میگیرم و مینویسم. دو قران به او دادم و او برای من یک منبر نوشت. من این منبر را از حفظ کردم. تصمیم گرفتم اولین منبرم در همان مسجد فیلسوف باشد که پدرم شبها در آنجا نماز جماعت اقامه میکرد و منبر میرفت.
اولین باری که بنا شد منبر بروم، نزد آقا شیخ علیاکبر رشتی که منبر میرفت، رفتم و گفتم: یک منبر برای من بنویس! گفت: دو قِران میگیرم و مینویسم. دو قران به او دادم و او برای من یک منبر نوشت. من این منبر را از حفظ کردم. تصمیم گرفتم اولین منبرم در همان مسجد فیلسوف باشد که پدرم شبها در آنجا نماز جماعت اقامه میکرد و منبر میرفت.
خاطره ها و تجربه های تبلیغی
3/20/2016 12:00:00 AM