دولتِ تمدنی و کنشگری در روابط بینالملل
نویسنده:
رسول نوروزی فیروز
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1398 شماره 84 - زمستان 97
چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی نحوهی اثرگذاری تمدن، به عنوان یک پدیدهی نوظهور در نظام بینالمل است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و اطلاعات به شیوه کتابخانه ای گردآوری شدهاند. حاصل این پژوهش، فهم چگونگی کارگزاری دولت تمدنی و تمایز آن با سایر بازیگران (همچون دولت ملی) و نحوهی کنشگری آنها در نظام بینالملل معاصر بود. پیامد دانشی تحلیل فرایندی اثرگذاری تمدن در نظم جهانی و اثبات وجود چنین فرایندی، ما را به ضرورت سطح تحلیل تمدن و یا نظریههای تمدنی رهنمون میسازد. برای بازیگران تمدنی، ادامهی کنشگری در وضعیت سرزمینی و ملی، مخاطرهآمیز بوده و باعث مسکوتماندن بخشی از ظرفیتهای این بازیگران و در نهایت تکرار تجربهی اوایل قرن بیستم ایران، ترکیه و ... میشود. باقی ماندن در وضعیت دولت ملی و دولت سرزمینی، هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی، سبب میشود که بخشی از منابع اثرگذار بر این دولتها از چرخهی بهرهبرداری خارج شوند. حفظ حد و مرزهای مشخص براساس یک قرائت ملی و سرزمینی، در حالی که عناصر تشکیلدهندهی هویت تمایل به برونگرایی حداکثری دارند، زمینهساز نوع خاصی از توقف است. فهم چگونگی ظهور دولت تمدنی میتواند ما را به فهم کنشگری دولت تمدنی در روابط بینالملل برساند و به چگونگی ایجاد صلح در منطقهای خاص یا در نظام بینالملل و نظم جهانی و افزایش سطح همگرایی رهنمون شود.
هدف پژوهش حاضر بررسی نحوهی اثرگذاری تمدن، به عنوان یک پدیدهی نوظهور در نظام بینالمل است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و اطلاعات به شیوه کتابخانه ای گردآوری شدهاند. حاصل این پژوهش، فهم چگونگی کارگزاری دولت تمدنی و تمایز آن با سایر بازیگران (همچون دولت ملی) و نحوهی کنشگری آنها در نظام بینالملل معاصر بود. پیامد دانشی تحلیل فرایندی اثرگذاری تمدن در نظم جهانی و اثبات وجود چنین فرایندی، ما را به ضرورت سطح تحلیل تمدن و یا نظریههای تمدنی رهنمون میسازد. برای بازیگران تمدنی، ادامهی کنشگری در وضعیت سرزمینی و ملی، مخاطرهآمیز بوده و باعث مسکوتماندن بخشی از ظرفیتهای این بازیگران و در نهایت تکرار تجربهی اوایل قرن بیستم ایران، ترکیه و ... میشود. باقی ماندن در وضعیت دولت ملی و دولت سرزمینی، هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی، سبب میشود که بخشی از منابع اثرگذار بر این دولتها از چرخهی بهرهبرداری خارج شوند. حفظ حد و مرزهای مشخص براساس یک قرائت ملی و سرزمینی، در حالی که عناصر تشکیلدهندهی هویت تمایل به برونگرایی حداکثری دارند، زمینهساز نوع خاصی از توقف است. فهم چگونگی ظهور دولت تمدنی میتواند ما را به فهم کنشگری دولت تمدنی در روابط بینالملل برساند و به چگونگی ایجاد صلح در منطقهای خاص یا در نظام بینالملل و نظم جهانی و افزایش سطح همگرایی رهنمون شود.
هدف پژوهش حاضر بررسی نحوهی اثرگذاری تمدن، به عنوان یک پدیدهی نوظهور در نظام بینالمل است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و اطلاعات به شیوه کتابخانه ای گردآوری شدهاند. حاصل این پژوهش، فهم چگونگی کارگزاری دولت تمدنی و تمایز آن با سایر بازیگران (همچون دولت ملی) و نحوهی کنشگری آنها در نظام بینالملل معاصر بود. پیامد دانشی تحلیل فرایندی اثرگذاری تمدن در نظم جهانی و اثبات وجود چنین فرایندی، ما را به ضرورت سطح تحلیل تمدن و یا نظریههای تمدنی رهنمون میسازد. برای بازیگران تمدنی، ادامهی کنشگری در وضعیت سرزمینی و ملی، مخاطرهآمیز بوده و باعث مسکوتماندن بخشی از ظرفیتهای این بازیگران و در نهایت تکرار تجربهی اوایل قرن بیستم ایران، ترکیه و ... میشود. باقی ماندن در وضعیت دولت ملی و دولت سرزمینی، هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی، سبب میشود که بخشی از منابع اثرگذار بر این دولتها از چرخهی بهرهبرداری خارج شوند. حفظ حد و مرزهای مشخص براساس یک قرائت ملی و سرزمینی، در حالی که عناصر تشکیلدهندهی هویت تمایل به برونگرایی حداکثری دارند، زمینهساز نوع خاصی از توقف است. فهم چگونگی ظهور دولت تمدنی میتواند ما را به فهم کنشگری دولت تمدنی در روابط بینالملل برساند و به چگونگی ایجاد صلح در منطقهای خاص یا در نظام بینالملل و نظم جهانی و افزایش سطح همگرایی رهنمون شود.
هدف پژوهش حاضر بررسی نحوهی اثرگذاری تمدن، به عنوان یک پدیدهی نوظهور در نظام بینالمل است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و اطلاعات به شیوه کتابخانه ای گردآوری شدهاند. حاصل این پژوهش، فهم چگونگی کارگزاری دولت تمدنی و تمایز آن با سایر بازیگران (همچون دولت ملی) و نحوهی کنشگری آنها در نظام بینالملل معاصر بود. پیامد دانشی تحلیل فرایندی اثرگذاری تمدن در نظم جهانی و اثبات وجود چنین فرایندی، ما را به ضرورت سطح تحلیل تمدن و یا نظریههای تمدنی رهنمون میسازد. برای بازیگران تمدنی، ادامهی کنشگری در وضعیت سرزمینی و ملی، مخاطرهآمیز بوده و باعث مسکوتماندن بخشی از ظرفیتهای این بازیگران و در نهایت تکرار تجربهی اوایل قرن بیستم ایران، ترکیه و ... میشود. باقی ماندن در وضعیت دولت ملی و دولت سرزمینی، هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی، سبب میشود که بخشی از منابع اثرگذار بر این دولتها از چرخهی بهرهبرداری خارج شوند. حفظ حد و مرزهای مشخص براساس یک قرائت ملی و سرزمینی، در حالی که عناصر تشکیلدهندهی هویت تمایل به برونگرایی حداکثری دارند، زمینهساز نوع خاصی از توقف است. فهم چگونگی ظهور دولت تمدنی میتواند ما را به فهم کنشگری دولت تمدنی در روابط بینالملل برساند و به چگونگی ایجاد صلح در منطقهای خاص یا در نظام بینالملل و نظم جهانی و افزایش سطح همگرایی رهنمون شود.
دولتِ تمدنی و کنشگری در روابط بینالملل
3/21/2019 12:00:00 AM
مبانی فرانظری در مناظرات تمدنی روابط بینالملل
نویسنده:
رسول نوروزی فیروز
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1399 تابستان 99 - مسلسل 90
نظریههای روابط بینالملل: درآمدی بر روابط بینالملل متعالیه
نويسنده:
محمد ستوده
،
کتاب: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی - 1397
دولت تمدنی و کنش گری در روابط بین الملل
نویسنده:
رسول نوروزی فیروز*
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1397 زمستان 1397 شماره 4
ماهیت انسان و روابط بینالملل
نویسنده:
محمد ستوده
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1382 شماره بیست و دوم - تابستان 82
مبانی فرانظری در مناظرات تمدنی روابط بین الملل
نویسنده:
رسول نوروزی فیروز*
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1399 دوره 23، شماره 2 (تابستان 1399)
سیاست خارجی دولت تمدنی در وضعیت جهانی شدن
نویسنده:
رسول نوروزی فیروز*
،
مقاله نشریه: سیاست متعالیه » سال 1401 دوره 10، شماره 37 (تابستان 1401)
صورت بندی نظریه پردازی تمدنی در روابط بین الملل
نویسنده:
رسول نوروزی فیروز*
،
مقاله نشریه: رهیافت های سیاسی و بین المللی » سال 1401 دوره 13، شماره 4 (تابستان 1401)
اخلاق و سیاست بینالملل
نویسنده:
محمد ستوده
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1383 شماره بیست و ششم - تابستان 83