جایگاه علم تاریخ در حکمت مشاء
نویسنده:
سید ابوالفضل رضوی
،
مقاله نشریه: تاریخ اسلام » سال 1388 شماره 1 - بهار 88 - مسلسل 37
چکیده:
ارتباط تاریخ و فلسفه، دو دانشی که هر یک در شناخت و تحول زندگی بشری نقش مهمی ایفا میکنند، در ارتقای دانش تاریخ و رویکرد معرفتی بدان سهم اساسی دارد. بدبینی عمومی فلاسفه یونان به تاریخ در وجه معرفت شناسی و میراث خواری حکمای مسلمان از فلسفه یونان موجب شد که فلاسفه و البته مورخان مسلمان چندان توجهی به فلسفه علم تاریخ نکنند و در خصوص وجوه نظری و معرفتی تاریخ به تأمل نپردازند. این مهم مانع از آن شد که علم تاریخ بتواند مسائل را در پیوند مستمر حال و گذشته بررسی کند و در یک نگاه ساختاری برای نیازهای موجود راه حل کارآمد ارائه دهد. این در حالی است که فلاسفه یونان توجه به تاریخ را برای شناخت بهتر زمان حال با اهمیت میدانستند. چنین برداشتی، اگر چه با رویکرد معرفت شناسی همراه نبود، اما بسیار جالب بود و از یک منظر با اندیشه تاریخی فلاسفه انتقادی تاریخ در قرن بیستم و به ویژه رویکرد معرفتی ایدهآلیستها برابری میکرد. در این مقاله ضمن بررسی جایگاه تاریخ در نزد فلاسفه و مورخان یونان و نگرش ساختاری آنها به این مقوله، غفلت عمومی فلاسفه (مشاء) مسلمان و به ویژه فارابی و ابن سینا از معرفت تاریخی و بیتوجهی آنها به این دانش در تقسیمبندیهای علوم و همین طور عدم نگرش ساختاری آنها به تاریخ مورد بررسی قرار میگیرد.
ارتباط تاریخ و فلسفه، دو دانشی که هر یک در شناخت و تحول زندگی بشری نقش مهمی ایفا میکنند، در ارتقای دانش تاریخ و رویکرد معرفتی بدان سهم اساسی دارد. بدبینی عمومی فلاسفه یونان به تاریخ در وجه معرفت شناسی و میراث خواری حکمای مسلمان از فلسفه یونان موجب شد که فلاسفه و البته مورخان مسلمان چندان توجهی به فلسفه علم تاریخ نکنند و در خصوص وجوه نظری و معرفتی تاریخ به تأمل نپردازند. این مهم مانع از آن شد که علم تاریخ بتواند مسائل را در پیوند مستمر حال و گذشته بررسی کند و در یک نگاه ساختاری برای نیازهای موجود راه حل کارآمد ارائه دهد. این در حالی است که فلاسفه یونان توجه به تاریخ را برای شناخت بهتر زمان حال با اهمیت میدانستند. چنین برداشتی، اگر چه با رویکرد معرفت شناسی همراه نبود، اما بسیار جالب بود و از یک منظر با اندیشه تاریخی فلاسفه انتقادی تاریخ در قرن بیستم و به ویژه رویکرد معرفتی ایدهآلیستها برابری میکرد. در این مقاله ضمن بررسی جایگاه تاریخ در نزد فلاسفه و مورخان یونان و نگرش ساختاری آنها به این مقوله، غفلت عمومی فلاسفه (مشاء) مسلمان و به ویژه فارابی و ابن سینا از معرفت تاریخی و بیتوجهی آنها به این دانش در تقسیمبندیهای علوم و همین طور عدم نگرش ساختاری آنها به تاریخ مورد بررسی قرار میگیرد.
جایگاه علم تاریخ در حکمت مشاء
3/21/2009 12:00:00 AM
بازنمایی علم غیب در نظام فلسفی حکمت مشاء
نویسنده:
محمد حسن نادم
،
مقاله نشریه: آیین حکمت » سال 1394 تابستان 94 - مسلسل 24
علم خدای سبحان به جزئیات در حکمت مشاء و حکمت متعالیه
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1387 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
جایگاه سیاست در حکمت متعالیه
نویسنده:
نجف لک زایی
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1378 (پياپي 6)، پاييز 1378 شماره2
جایگاه سیاست در حکمت متعالیه
نویسنده:
نجف لک زایی
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1378 سال دوم - شماره ششم - پاییز 78
ادلّة توحید ذاتی در فلسفة مشاء و حکمت متعالیه
نویسنده:
مصطفی ابوطالب دخت شورکی
،
مقاله نشریه: آیین حکمت » سال 1391 زمستان 91 - مسلسل 14
امامت در مقایسه دو رویکرد حکمت متعالیه و فلسفه مشاء
نویسنده:
مرتضی یوسفی راد
،
مقاله نشریه: حکومت اسلامی » سال 1388 (پياپي 54)، زمستان 1388 شماره4
جایگاه موفقیات در منابع تاریخ اسلام
نویسنده:
رسول جعفریان
،
مقاله نشریه: آینه پژوهش » سال 1374 شماره 36