تاریخ و مورخان اسلامى تا پایان دوران عباسى
نویسندگان:
کلود کاهن
،
شهلا بختیاری
،
مقاله نشریه: تاریخ اسلام » سال 1379 شماره 1 - بهار - مسلسل 1
چکیده:
در تاریخ بشرى, تمدن هایى که تاریخ مکتوب ندارند روایت خود را به آیندگان اختصاص داده و تمایل چندانى به حفظ اعمال اجداد خود نشان نمى دهند. خلاف آن در مورد تمدن هاى سامى و غیر سامى صادق است که از قدیم الایام در سواحل مدیترانه و آسیاى غربى جانشین یکدیگر شده اند. همان طور که پیدایش خط, تسهیلاتى را براى ثبت رفتار و مراسم انسان ها به وجود آورد, ویرانه هاى آثار باستانى نیز یادآور گذشت زمان و توالى انسان ها است. قرآن نیز اشاراتى به گذشته بشر دارد و نظر تاریخى خود را در چارچوب یک طرح الهى بیان مى کند, هم چنین شعر عرب به توصیف اعمال قبایل کوچک پرداخته و به آن ها ارج مى نهد. با وجود این, اعراب مسلمان در آغاز درک تاریخى خود را نشان نداده اند, زیرا آن ها فاقد آثار مکتوبى بودند که بتوان آن را [اثرى] تاریخى نامید.
به دلیل یکدست نبودن اطلاعات ما از مناطق و دوران هاى مختلف, نمى توان فهرست کاملى از متون تاریخ نگارى ارائه داد. در آغاز بحث تإکید بر این نکته ضرورى است که در گزینش آثار تاریخى براى بحث یا چاپ, همانند آثار ادبى معیار واحدى وجود ندارد. هر چند که ارزش عقلانى یا هنرى یک اثر مى تواند در گزینش آن موثر باشد و نوشته هایى نیز از جهت سندى اهمیت خاص دارند, اما بدیهى است که تدوین دوباره گذشته مهم ترین فایده یک اثر تاریخى است; به عبارتى حتى نوشته اى که از ارزش حد متوسط برخوردار است, مى تواند مورد توجه باشد. باید به یادداشت که در تدوین مجدد تاریخ, نوشته هایى که متضمن شاهد مستقیم اند نسبت به تإلیفات متإخرتر از اولویت برخوردارند. (البته این امر که نوشته هاى متإخر ممکن است حاوى شواهد بنیادى باشند, از این مورد مستثنا است).
((تاریخ)) بهترین کلمه عربى است که براى ترجمهhistory)) )) به کار برده شده است. هر چند که از نظر ریشه لغوى ابهاماتى وجود دارد اما آن در مورد روایت هاى تاریخى و فرهنگ هاى زندگى نامه اى به کار برده مى شود. اما در هر دو مقوله نوشته هایى وجود دارد که نمى توان آن ها را تاریخ نامید. لغات دیگرى مانند ((اخبار)), ((سیره)) و ((طبقات)) در مقابل تاریخ قرار دارند که براى نوشته هایى مشابه با آثار تاریخى به کار برده مى شوند. به نظر نمى رسد تا قرن سوم هجرى که تاریخ به صورت علم مدون درآمد, خود کلمه تاریخ در نوشته ها استفاده شده باشد. چند نسخه خطى قدیمى نیز با عنوان تاریخ آغاز مى شوند که احتمالا این وجه تسمیه را نسخه برداران متإخر به آن ها افزوده اند.
در تاریخ بشرى, تمدن هایى که تاریخ مکتوب ندارند روایت خود را به آیندگان اختصاص داده و تمایل چندانى به حفظ اعمال اجداد خود نشان نمى دهند. خلاف آن در مورد تمدن هاى سامى و غیر سامى صادق است که از قدیم الایام در سواحل مدیترانه و آسیاى غربى جانشین یکدیگر شده اند. همان طور که پیدایش خط, تسهیلاتى را براى ثبت رفتار و مراسم انسان ها به وجود آورد, ویرانه هاى آثار باستانى نیز یادآور گذشت زمان و توالى انسان ها است. قرآن نیز اشاراتى به گذشته بشر دارد و نظر تاریخى خود را در چارچوب یک طرح الهى بیان مى کند, هم چنین شعر عرب به توصیف اعمال قبایل کوچک پرداخته و به آن ها ارج مى نهد. با وجود این, اعراب مسلمان در آغاز درک تاریخى خود را نشان نداده اند, زیرا آن ها فاقد آثار مکتوبى بودند که بتوان آن را [اثرى] تاریخى نامید.
به دلیل یکدست نبودن اطلاعات ما از مناطق و دوران هاى مختلف, نمى توان فهرست کاملى از متون تاریخ نگارى ارائه داد. در آغاز بحث تإکید بر این نکته ضرورى است که در گزینش آثار تاریخى براى بحث یا چاپ, همانند آثار ادبى معیار واحدى وجود ندارد. هر چند که ارزش عقلانى یا هنرى یک اثر مى تواند در گزینش آن موثر باشد و نوشته هایى نیز از جهت سندى اهمیت خاص دارند, اما بدیهى است که تدوین دوباره گذشته مهم ترین فایده یک اثر تاریخى است; به عبارتى حتى نوشته اى که از ارزش حد متوسط برخوردار است, مى تواند مورد توجه باشد. باید به یادداشت که در تدوین مجدد تاریخ, نوشته هایى که متضمن شاهد مستقیم اند نسبت به تإلیفات متإخرتر از اولویت برخوردارند. (البته این امر که نوشته هاى متإخر ممکن است حاوى شواهد بنیادى باشند, از این مورد مستثنا است).
((تاریخ)) بهترین کلمه عربى است که براى ترجمهhistory)) )) به کار برده شده است. هر چند که از نظر ریشه لغوى ابهاماتى وجود دارد اما آن در مورد روایت هاى تاریخى و فرهنگ هاى زندگى نامه اى به کار برده مى شود. اما در هر دو مقوله نوشته هایى وجود دارد که نمى توان آن ها را تاریخ نامید. لغات دیگرى مانند ((اخبار)), ((سیره)) و ((طبقات)) در مقابل تاریخ قرار دارند که براى نوشته هایى مشابه با آثار تاریخى به کار برده مى شوند. به نظر نمى رسد تا قرن سوم هجرى که تاریخ به صورت علم مدون درآمد, خود کلمه تاریخ در نوشته ها استفاده شده باشد. چند نسخه خطى قدیمى نیز با عنوان تاریخ آغاز مى شوند که احتمالا این وجه تسمیه را نسخه برداران متإخر به آن ها افزوده اند.
تاریخ و مورخان اسلامى تا پایان دوران عباسى
3/20/2000 12:00:00 AM
تشیع یمن از ابتدا تا پایان خلافت عباسی
نویسنده:
نجاه محمدالحسین العماد
، استاد راهنما:
سیدحسین فلاح زاده
، استاد مشاور 1:
زهرا روح اللهی امیری
،
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
فایده مندی تاریخ از نظر مورخان اسلامی
نویسنده:
سیدحسین فلاح زاده
،
مقاله نشریه: قبسات » سال 1385 زمستان 1385 شماره42
تحول و تطور در نیروى دریایى مسلمانان (تا پایان خلافت عباسى)
نویسنده:
اصغر قائدان
،
مقاله نشریه: تاریخ اسلام » سال 1380 شماره 2 - تابستان - مسلسل 6
مناسبات کلام و سیاست در عصر اول عباسی تا پایان متوکل
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1388 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
حضرت حمزه سیدالشهداء در آثار مورخان اندلس تا پایان قرن پنجم
نویسنده:
حمیدرضا مطهری
،
مقاله نشریه: مطالعات تاریخی جهان اسلام » سال 1400 دوره 9، شماره 19 (پاییز 1400)
تاریخ تشیع در زنجان (از آغاز تا پایان قاجاریه)
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1388 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
تاريخ فرهنگي اجتماعي شيعيان حلب تا پايان قرن هفتم
نویسنده:
احمد خامه يار
،
طرح پژوهشی: ماده 1 - پژوهش » از تاریخ: 1396/06/02 تا تاریخ: 1397/12/10
تاریخ تشیع در ایران از زوال صفویه تا پایان زندیه
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1390 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
بررسی تاریخ سیاسی مدینه از حادثه کربلا تا پایان امویان
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
تاریخ تشیع قم از دوره مغول تا پایان دوره صفوی
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1388 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]