مدعیات الهیات
نویسنده:
ای. جی آیر ترجمه اعظم پویا
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1378 شماره 22-21
چکیده:
الف) وجود خدا در اثر طنزآمیز دابلیو. اچ. مالوک، جمهورى نوین، که اولینبار در دهه هفتاد قرن نوزدهم، به هنگام اوج تعارض میان علم و دین منتشر شد، یکى از شخصیتها به نام دکتر جوت (1) معترف است که یک حریف ملحد در صورتى که خدا را تعریف کند، مىتواند وجود او را رد کند. «هر ملحدى مىتواند این کار را بکند.» اما این مطلب ایمان دکتر را برنمىآشوبد. او مىگوید: «زیرا در حال حاضر جهانیان هیچ تعریف کافى و وافىاى از خداوند ندارند; و به گمان من قبل از آنکه بتوان چیزى را بهنحوى قانعکننده رد کرد، باید قادر به تعریف آن بود.» (2)
آرى این یک طنز است، اما سخنانى که به دهان جوت گذاشته مىشود نشان از نظرگاهى دارد که هنوز هم نامتعارف نیست. کسانى که سعى دارند باور خود را نسبتبه وجود خدا با این سخن موجه سازند که این باور مبتنى بر ایمان است، گاهى به چیزى بیش از این معتقد نیستند که قضیه «خدا وجود دارد» قضیهاى است که بدون شواهد کافى، حق پذیرفتن آن را دارند. اما گاه نیز براى اطمینان از اینکه عبارت «خدا وجود دارد» قضیهاى صادق است، هرچند ندانند که مفاد این قضیه چیست، به سراغ ایمان مىروند; و این چیزى است که فراتر از فهم آدمى است. موضع اول هرچند به گمان من نابجاست، لکن قابل بحث است. اما موضع دوم صرفا فریبکارانه است. تا زمانى که ما قضیهاى قابل فهم پیش رو داریم، مجالى براى مداخله ایمان نیست. این مىتواند امرى تعبدى باشد که موجوداتى با عقول فوق انسانى، البته در صورتى که چنین موجوداتى وجود داشته باشند، قضایایى در ذهن دارند که ما از ادراک آنها عاجزیم. این مطلب فقط مستلزم این است که ما بتوانیم براى عبارت «موجوداتى با عقول فوق انسانى» معنایى قائل شویم. اما اگر به واقع، ما نتوانیم این قضایا را بفهمیم، یعنى اگر جملاتى که مدعى بیان این قضایا هستند براى ما هیچ معنایى نداشته باشند، در این صورت این واقعیت (البته اگر این یک واقعیتباشد) که آنها براى پارهاى از موجودات دیگر معنا دارند، چندان سودى ندارد; زیرا این معنا مىتواند هر چیزى باشد. گرچه حقیقت این است که قائلان به این موضع قطعا از عبارت «خدا وجود دارد» چیزى مىفهمند، یا [دستکم] گمان مىکنند که مىفهمند، اما تنها وقتى که گزارششان از آنچه فهمیدهاند باور نکردنى به نظر مىرسد، به این مطلب تمسک مىکنند که گزارششان قاصر از اداى معناى واقعى آن عبارت است. اما کلمات هیچ معنایى غیر از معنایى که براى آنها قائل مىشویم، ندارند; و اگر یک قضیه را به امور نامفهوم نزدیک بدانیم، به اعتبار آن نیفزودهایم.
الف) وجود خدا در اثر طنزآمیز دابلیو. اچ. مالوک، جمهورى نوین، که اولینبار در دهه هفتاد قرن نوزدهم، به هنگام اوج تعارض میان علم و دین منتشر شد، یکى از شخصیتها به نام دکتر جوت (1) معترف است که یک حریف ملحد در صورتى که خدا را تعریف کند، مىتواند وجود او را رد کند. «هر ملحدى مىتواند این کار را بکند.» اما این مطلب ایمان دکتر را برنمىآشوبد. او مىگوید: «زیرا در حال حاضر جهانیان هیچ تعریف کافى و وافىاى از خداوند ندارند; و به گمان من قبل از آنکه بتوان چیزى را بهنحوى قانعکننده رد کرد، باید قادر به تعریف آن بود.» (2)
آرى این یک طنز است، اما سخنانى که به دهان جوت گذاشته مىشود نشان از نظرگاهى دارد که هنوز هم نامتعارف نیست. کسانى که سعى دارند باور خود را نسبتبه وجود خدا با این سخن موجه سازند که این باور مبتنى بر ایمان است، گاهى به چیزى بیش از این معتقد نیستند که قضیه «خدا وجود دارد» قضیهاى است که بدون شواهد کافى، حق پذیرفتن آن را دارند. اما گاه نیز براى اطمینان از اینکه عبارت «خدا وجود دارد» قضیهاى صادق است، هرچند ندانند که مفاد این قضیه چیست، به سراغ ایمان مىروند; و این چیزى است که فراتر از فهم آدمى است. موضع اول هرچند به گمان من نابجاست، لکن قابل بحث است. اما موضع دوم صرفا فریبکارانه است. تا زمانى که ما قضیهاى قابل فهم پیش رو داریم، مجالى براى مداخله ایمان نیست. این مىتواند امرى تعبدى باشد که موجوداتى با عقول فوق انسانى، البته در صورتى که چنین موجوداتى وجود داشته باشند، قضایایى در ذهن دارند که ما از ادراک آنها عاجزیم. این مطلب فقط مستلزم این است که ما بتوانیم براى عبارت «موجوداتى با عقول فوق انسانى» معنایى قائل شویم. اما اگر به واقع، ما نتوانیم این قضایا را بفهمیم، یعنى اگر جملاتى که مدعى بیان این قضایا هستند براى ما هیچ معنایى نداشته باشند، در این صورت این واقعیت (البته اگر این یک واقعیتباشد) که آنها براى پارهاى از موجودات دیگر معنا دارند، چندان سودى ندارد; زیرا این معنا مىتواند هر چیزى باشد. گرچه حقیقت این است که قائلان به این موضع قطعا از عبارت «خدا وجود دارد» چیزى مىفهمند، یا [دستکم] گمان مىکنند که مىفهمند، اما تنها وقتى که گزارششان از آنچه فهمیدهاند باور نکردنى به نظر مىرسد، به این مطلب تمسک مىکنند که گزارششان قاصر از اداى معناى واقعى آن عبارت است. اما کلمات هیچ معنایى غیر از معنایى که براى آنها قائل مىشویم، ندارند; و اگر یک قضیه را به امور نامفهوم نزدیک بدانیم، به اعتبار آن نیفزودهایم.
مدعیات الهیات
3/21/1999 12:00:00 AM
الهیات تاریخ
نویسنده:
حبیب الله بابایی
،
مقاله نشریه: آینه پژوهش » سال 1390 (پياپي 129)، مرداد و شهريور 1390 شماره3
هیدگر و الهیات
نویسنده:
جان دی کپیوتو ترجمه م. غفورزاده
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1378 شماره 20-19
اسطوره در الهیات
نویسندگان:
موریس وایلز
،
عبدالرحیم سلیمانی
،
مقاله نشریه: هفت آسمان » سال 1382 دوره 5، شماره 18 (تابستان 1382)
حقوق و الهیات
نویسنده:
ادوارد چِیس ترجمه محمد سعیدی مهر
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1376 شماره 12
الهیات در نهج البلاغه
نویسندگان:
لطف الله صافی گلپایگانی
،
بنیاد بین المللی نهج البلاغه
،
کتاب: بوستان کتاب - 1399