مبانی مذهبی و قومی طالبان
نویسنده:
محمد اکرم عارفی
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1378 سال اول - شماره چهارم - بهار 78
چکیده:
جنبش طالبان، جنبشى است متشکل از نیروهاى مردم پشتون افغانستان که از لحاظ
فکرى، از خارج از مرزهاى این کشور تغذیه مىشود. تفکر مذهبى ـ سیاسى کنونى
طالبان، ریشه در اندیشههاى اسلامى شناخته شده در داخل جامعه افغانستان ندارد. تفکر
رایج در جامعه افغانستان، تفکر اخوانى، لیبرالى و اصلاحى از نوع خردگرایانه آن است
و بنیادگرایى افراطى نوع طالبانى، صرفاً در مناطق روستایى در حد انسجام نیافته، حضور
داشته که به عنوان یک اندیشه جدى هیچ گاه قابل توجه نبوده است. اما تحولات دو دهه
اخیر با توجه به زمینههاى تاریخى، سبب شکل گیرى و رشد نوع تفکر طالبانى در این
کشور گردید. تفکر طالبانى اگر چه در ظاهر به عنوان تفکر خالص اسلامى در افغانستان تبلیغ
مىگردد و حتى بعضى از کشورهاى همجوار را نیز تحت تأثیر ماهیت اسلامى خود
قرارداده است؛ اما با یک ارزیابى عمیق از سنّتهاى قبیلهاى افغانستان و نقش عرف و
«عنعنات» در فرهنگ روستایى و قبایلى این کشور، درمىیابیم که تفکر جدید به همان
اندازه که ماهیت مذهبى دارد، ماهیت قبایلى نیز دارد. درستى این ادعا با تحلیل
مقایسهاى بین تفکر طالبان در داخل جامعه افغانستان و الگوى مادر در دو کشور
پاکستان و عربستان، بیش از پیش روشن مىگردد. در عین حال، اندیشه جنبش طالبان به
دور از ویژگیهاى محلّى و تفسیرهاى متأثر از فرهنگ داخلى، اندیشهاى است که در شبه
قاره هند و برخى از کشورهاى حاشیه خلیج فارس به صورت اندیشه رسمى مطرح بوده
و در میان تودههاى مردم (نه نخبگان) ریشه عمیقى پیدا نموده است.
جنبش طالبان، جنبشى است متشکل از نیروهاى مردم پشتون افغانستان که از لحاظ
فکرى، از خارج از مرزهاى این کشور تغذیه مىشود. تفکر مذهبى ـ سیاسى کنونى
طالبان، ریشه در اندیشههاى اسلامى شناخته شده در داخل جامعه افغانستان ندارد. تفکر
رایج در جامعه افغانستان، تفکر اخوانى، لیبرالى و اصلاحى از نوع خردگرایانه آن است
و بنیادگرایى افراطى نوع طالبانى، صرفاً در مناطق روستایى در حد انسجام نیافته، حضور
داشته که به عنوان یک اندیشه جدى هیچ گاه قابل توجه نبوده است. اما تحولات دو دهه
اخیر با توجه به زمینههاى تاریخى، سبب شکل گیرى و رشد نوع تفکر طالبانى در این
کشور گردید. تفکر طالبانى اگر چه در ظاهر به عنوان تفکر خالص اسلامى در افغانستان تبلیغ
مىگردد و حتى بعضى از کشورهاى همجوار را نیز تحت تأثیر ماهیت اسلامى خود
قرارداده است؛ اما با یک ارزیابى عمیق از سنّتهاى قبیلهاى افغانستان و نقش عرف و
«عنعنات» در فرهنگ روستایى و قبایلى این کشور، درمىیابیم که تفکر جدید به همان
اندازه که ماهیت مذهبى دارد، ماهیت قبایلى نیز دارد. درستى این ادعا با تحلیل
مقایسهاى بین تفکر طالبان در داخل جامعه افغانستان و الگوى مادر در دو کشور
پاکستان و عربستان، بیش از پیش روشن مىگردد. در عین حال، اندیشه جنبش طالبان به
دور از ویژگیهاى محلّى و تفسیرهاى متأثر از فرهنگ داخلى، اندیشهاى است که در شبه
قاره هند و برخى از کشورهاى حاشیه خلیج فارس به صورت اندیشه رسمى مطرح بوده
و در میان تودههاى مردم (نه نخبگان) ریشه عمیقى پیدا نموده است.
مبانی مذهبی و قومی طالبان
3/21/1999 12:00:00 AM
مبانی فقهی - کلامی اندیشه سیاسی طالبان
پایاننامه: وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی - 1383 - [کارشناسی ارشد]
طالبان;دین و حکومت
نویسنده:
سید عبدالقیوم سجادی
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1377 سال اول - شماره اول - تابستان 77
شکاف های قومی و مذهبی در افغانستان و تأثیر آن بر جنگ داخلی (75-1371)
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
بررسی ابعاد بیثباتی سیاسی در عراق جدید؛ نقش تقابل گروههای خصوصی و عمومی در خشونتهای قومی- مذهبی
نویسندگان:
همت بدرابادی
،
محمد ستوده
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1398 شماره 84 - زمستان 97
توابین؛ هویت قومی یا هویت ارزشی
نویسنده:
محمد مهدی مرادی خلج
،
مقاله نشریه: سیره پژوهی اهل بیت (علیهم السلام) رویکرد تمدنی » سال 1395 شماره 3
بررسی ابعاد بی ثباتی سیاسی در عراق جدید؛ نقش تقابل گروه های خصوصی و عمومی در خشونت های قومی- مذهبی
نویسندگان:
محمد ستوده*
،
همت بدرابادی
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1397 زمستان 1397 شماره 4
کابوس طالبان و نظرى بر سیاست ایران در قبال افغانستان
نویسنده:
نیا محمدرضا حافظ
،
مقاله نشریه: پاسدار اسلام » سال 1389 شماره 201