فهرست مطالب |
فقه ادا و فقه موسیقی ادا
محمدصادق یوسفیمقدم
فقه قرائت
فقه ادا و فقه موسیقی ادا
محمدصادق یوسفیمقدم
وظیفه مسلمانان اندیشیدن و پندگرفتن از قرآن مجید ﴿ کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آَیَاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ [1]) و پیشیگرفتن از دیگران در عمل به آن است (اللَّه اللَّه فِی الْقُرْآنِ فَلَا یَسْبِقُکُمْ إِلَى الْعَمَلِ بِه أَحَدٌ غَیْرُکُمْ) ولی اهمیت قرائت قرآن نیز تا آنجاست که خداوند در سوره مزمل دو بار فرمان مىدهد هر چه میتوانید قرآن قرائت کنید ﴿ فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ... فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ...﴾ [2]). افزون بر آن سوره مبارکه مُزَّمِّل که سومین سوره نازل شده بر پیامبر(ص) است، امر به قرائت را در کنار امر به نماز، زکات و قرض الحسنه و مقدم بر آنها آورده است ﴿ ... فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَنا...﴾ و این نشانی دیگر از اهتمام قرآن به امر قرائت است.
پیامبر اعظم9 و صحابه آن حضرت نیز اهمیت فراوانی به قرائت صحیح قرآن میدادند. در این میان برخی صحابه برتری خاصی در زمینه قرائت کسب کردند و به امتیاز مرجعیت تعلیم یا تصحیح قرائت دیگران دست یافتند. آنان به ترتیب جایگاه عبارتاند از: علی بن ابیطالب7، عبدالله بن مسعود، أُبی بن کعب، ابوالدرداء و زید بن ثابت. ذهبی در معرفة القراء الکبار آنان را هفت نفر
[1]. ص: 29.
[2]. مزمل: 20.
معرفی کرده و عثمان بن عفان و ابوموسی اشعری را افزوده است.[3] در کامل ابناثیر[4] و التمهید فی علوم القرآن[5] نام مقداد بن اسود نیز افزوده شده است.
این اهتمام سبب شد قرائت به عنوان میراث نبوی مطرح و در طول قرنها ابعاد مختلف آن واکاوی شود و درباره آن دانشهاى گوناگون پدید آید و تألیفات گستردهای از نثر و نظم تدوین شود. این امر مهم برای آن بود که افزون بر نقش قرائت در درک معنا، پایه صحیح صیانت از قرآن کریم، حفظکردن، درستنویسى بهویژه قرائت صحیح آن مطابق احکام و قواعد قرائت است.
کتاب فراروی شما نوشتاری است که مباحث مربوط به فقه قرائت (فقه ادا، فقه آهنگ و موسیقی ادا،) را با ساختاری نو بررسی و به جامعه علمی ارائه کرده و کوشیده است در همه بخشها و فصلها بهجز مطالب مربوط به مخارج و صفات حروف، با نگاهی اجتهادی، موضوعات و مسائل را بررسی کند، بدیهی است فعالیت پیش رو بدون نقص نخواهد بود؛ ازاینرو امید میرود محققان و دانشمندان قرآنپژوه با نقدها و پیشنهادهای خود، نویسنده را در تکمیل آن یاری کنند. در پایان لازم میدانم از حجج اسلام والمسلمین آقای علی مدبّر (اسلامی) که با نظارت و آقایان حبیبالله احمدی و محمدرضا شهیدیپور که با ارزیابی و آقای محمدعلی محمدی که با نظارت فرایندی بر غنای اثر افزودند، سپاسگزاری کنم؛ همچنین از نشر پژوهشگاه که در نشر این این نوشتار از هیچ سعی و تلاشی دریغ نورزید، قدردانی میکنم.
مدیر پژوهشکدۀ فرهنگ و معارف قرآن
[3]. محمد بن احمد بن عثمان ذهبی؛ معرفة القراء الکبار على الطبقات و الأعصار؛ ج1، ص122ـ124.
[4]. ابناثیر؛ الکامل؛ ج3، ص68.
[5]. محمدهادی معرفت؛ التمهید فی علوم القرآن؛ ج1، ص331.
کتاب فقه قرائت (فقه ادا و فقه موسیقی ادا) از یک مقدمه و چهار بخش علمی تشکیل شده است. در مقدمه کتاب پس از بیان اینکه نزول قرآن کریم، ملفوظ و صوتی بوده است و اهمیتدادن پیامبر(ص) و صحابه به قرائت قرآن، قرائت را به میراث بزرگ اسلام تبدیل کرد، به این مطلب که درباره فقه قرائت آثاری مستقل تدوین نشده و فقیهان به برخی احکام مربوط به قرائت در دیگر مباحث فقهی متعرض شدهاند، اشاره شده و سپس مباحث کتاب در چهار بخش (کلیات، فقه ادا، اقسام قرائت تجویدی و فقه موسیقی ادا) تدوین یافته است.
در بخش اول با بیان مفهومشناسی فقه قرائت در لغت و اصطلاح، به بیان قلمرو فقه قرائت پرداختهایم که شامل چهار حوزه (فقه ادا، فقه موسیقی ادا، فقه آداب و شرایط قرائت و فقه اختلاف قرائات) میشود و در پایان با بیان ضرورت شناخت گونههای قرائت گفتهایم که در این کتاب تنها به حوزه اول و دوم فقه قرائت پرداخته شده است. مطالب بخش دوم در قالب پنج فصل (قواعد و احکام زبان عرب، لزوم پرهیز از لحن در قرائت، حکم شرعی احکام تجوید در قرائت و مفهوم و حکم وقف و ابتدا) بررسی شده است. در بخش سوم قرائت تجویدی به چهار قسم (تحقیق، ترتیل، تدویر و حدر) تقسیم و با بیان علت تقسیم قرائات به چهار قسم یاد شده، هر یک از آن قرائات در فصلی مستقل بررسی شده است،. نیز به جهت تناسب قرائت هذرمه با قرائت حدر،
قرائت هذرمه ذیل قرائت حدر از نظر موضوع و حکم تبیین شده است.
بخش چهارم به فقه موسیقی ادا پرداخته و سه فصل به آن اختصاص یافته است: یکی فصل موسیقی قرآن که در دو نوشتار مفهومشناسی و اعجاز موسیقى قرآن بررسی شده است و با توجه به اینکه عالمان قرائت و نیز فقیهان برخی قرائات را مجاز و برخی را غیرمجاز دانستهاند، یک فصل به قرائتهای روا اختصاص یافته و در چهار نوشتار قرائت تحسینی (نیکوکردن صدا)، قرائت ترجیعی، قرائت تحزینی و قرائت گروهی بررسی شده است و قرائت گروهی نیز در دو موضوع قرائت همخوانی و قرائت اداره (حلقات قرائت قرآن)، از نظر حکم و موضوع تبیین شده است و فصل دیگر به قرائتهای ناروا اختصاص یافته و در سه نوشتار قرائت غنایی، ترقیص و ترعید در قرائت بررسی شده است.
از ویژگیهای درخور توجه قرآن کریم، نزول آن به صورت ملفوظ و صوتی بودن است؛[6] حال آنکه تورات و انجیل به صورت لوحهای مکتوب بر موسی7 و عیسی7 نازل شده است.[7] آیات قران نیز بیانگر آن است که قرآن از جانب پروردگار عالم به وسیله جبرئیل امین7 و به زبان عربی مبین بر خاتم پیامبران، حضرت محمد9، بدون تغییر و تبدیل قرائت شده و آن حضرت نیز بدون کم و کاست آن را بر زبان خود جاری ساخته و قرائت کرده است. نگاهی گذرا به برخی آیات قرآن این حقیقت را آشکار میسازد. اکنون برخی آیات را بررسی میکنیم:
1. ﴿ وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعَالَمِینَ* نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ* عَلَى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ* بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ﴾ [8] مسلّماً این [قرآن] از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است. روحالامین آن را بر قلب [پاک] تو نازل کرده است تا از انذارکنندگان باشی، [آن را] به زبان عربی آشکار [نازل کرد]». در این آیه
[6]. شیخ طوسی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج7، ص488. محمد بن عبدالله زرکشی؛ البرهان فی علوم القرآن؛ ج1، ص325. جلالالدین سیوطى؛ الاتقان فی علوم القرآن؛ ج1، ص161.
[7]. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج3، ص205. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج15، ص178. میرسیدعلی حائری؛ مقتنیات الدرر؛ ج3، ص213. محمد بن یوسف ابوحیان اندلسی؛ البحر المحیط فی التفسیر؛ ج4، ص271.
[8]. شعراء: 192ـ195.
سخن از نزول قرآن به زبان عربی مبین است. بیشک معنای نزول به زبان عربی مبین، غیرمکتوب قرآن است.
2. ﴿ لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْآَنَهُ * فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآَنَهُ * ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَه﴾ :[9] زبانت را از روی عجله برای خواندن آن [قرآن] حرکت مده؛ چرا که جمعکردن و خواندن آن بر عهده ماست؛ پس هر گاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروی کن. سپس بیان [و توضیح] آن [نیز] بر عهده ماست».
این آیه بیانگر آن است که قرآن به صورت ملفوظ نازل شده است و هر دو واژه «قرآن» در آن به معنای جمع قرآن نیست، بلکه به نظر بیشتر مفسران،[10] مصدر و به معنای قرائت و تلاوت است. از ابنعبّاس نیز ذیل آیه یادشده نقل شده است که هر گاه قرآن بر پیامبر(ص) نازل میشد، آن حضرت به دلایل علاقه به قرآن، حرص بر گرفتن و ضبط آن و ترس ازدسترفتن آیات الهی، پیش از آنکه جبرئیل قرائتش به پایان برسد، زبانش را به قرائت آیات قرآن میگشود؛ پس خداوند به پیامبر(ص) امر کرد تا ساکت باشد و به وحی گوش جان بسپارد. هر وقت وحی بهطورکامل به پایان رسید، او قرآن را بخواند تا وحی را یاد بگیرد و در جانش نفوذ کند؛ ازاینرو فرمود: قبل از اتمام وحی زبانت را به حرکت در نیاور ﴿لا تُحَرِّکْ بِه لِسانَکَ﴾ و به سبب ترس ازدستدادن آیات قرآن، در قرائت عجله نکن، (لِتَعْجَلَ بِه) و البته هیچ عذری از تو در پی این امر پذیرفته نیست؛ زیرا خودت بهخوبی میدانی که بر عهده ماست که تو را
[9]. قیامت: 16ـ19.
[10]. حسین بن علی ابوالفتوح رازی؛ روض الجنان و روح الجنان؛ ج20، ص53. فخرالدین طریحى؛ تفسیر غریب القرآن؛ ص60. سیدمحمدحسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج20، ص109.
در حفاظ قرآن تأیید کنیم و نگذاریم چیزی از قرآن را از دست دهی.[11]
3. ﴿وَ إِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقُرْآَنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ﴾ :[12] و همانا تو تلقی و دریافت مى کنی قرآن را از جانب خداى حکیم و دانا».
«لَقی» به معنای چیزی است که مردم آن را میافکنند و طرح میکنند. «القا» و «تَلَقَّی» اگر از جنس کلام باشد، به معنای ابلاغ و املای آن است.[13] خلیل، تلقی کلام و قرائت را به معنای تلقین نیز دانسته[14] و تلقین وقتی است که کلام به صورت شفاهی به مخاطب القا شود و مخاطب آن را اعاده و فهم کند.[15] تلقی در آیه، چه به معنای اعطا، تفهیم یا تلقین باشد[16] یا آنکه تلقی و تلقین از نظر معنا به یکدیگر نزدیک باشند،[17] به این معناست که فرشته وحی قرآن را به پیامبر(ص) اعطا، تفهیم و تلقین کرده و آن به صورت شفاهی واقع شده است.
از آنچه بیان شد، روشن میشود که قرآن به صورت مکتوب نازل نشده است، بلکه پیامبر(ص) آن را به صورت ملفوظ از فرشته وحی تلقی کرده است.
از عبارات علامه طباطبایی برمیآید که ایشان نیز همین باور را دارد. وی در این زمینه مینویسد: دانستن این مطلب سزاوار است که مستفاد از ظاهر )
[11]. ملافتحالله کاشانی؛ زبدة التفاسیر؛ ج7، ص259. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج10، ص600. محمدمحسن فیض کاشانی؛ التفسیر الصافی؛ ج5، ص256.
[12]. نمل: 6.
[13]. خلیل بن احمد فراهیدی؛ کتاب العین؛ ج5، ص217. حسین یوسف موسی و عبدالفتاح صعیدی؛ الإفصاح فى فقه اللغة؛ ج1، ص92.
[14]. خلیل بن احمد فراهیدی؛ کتاب العین؛ ج5، ص217.
[15]. حسین یوسف موسی و عبدالفتاح صعیدی؛ الإفصاح فى فقه اللغة؛ ج1، ص221. فخرالدین طریحى؛ مجمع البحرین؛ ج6، ص311.
[16]. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن ؛ ص363.
[17]. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج15، ص340.
قرآن کریم این است که تورات به صورت مکتوب و بهیکباره بر موسی نازل شده است؛ اما قرآن را پیامبر(ص) به صورت شفاهی از روحالامین تلقی کرده است؛ چنانکه شنوندهای کلامی را از گویندهای تلقی میکند.[18]
گفتنی است قرائت و ملفوظبودن قرآن مربوط است به نزول تدریجی آن که در طول 23 سال بر پیامبر(ص) نازل شده است و آیاتی مانند ﴿وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُکْثٍ﴾ بر آن دلالت میکند؛ اما نزول دفعی آن در شب قدر ﴿إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ﴾، شبی مبارک ﴿إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ﴾ و ماه رمضان، ﴿شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ﴾ بر قلب آن حضرت بوده است.
نخستین گام پیدایش قرائت با نزول اولین آیات بر پیامبر(ص) است؛[19] آنجا که امین وحی پنج آیه اول سوره علق را ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ * الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ﴾ [20] که در آنها دو بار از کلمه «اقْرَأْ» استفاده شده است، بر ایشان قرائت میکند و بر اساس آن پیامبر(ص) نیز مأمور میشود پس از یادگرفتن و بهخاطرسپردن آن آیات، آنها را قرائت کند. بسیاری از آیات قرآن بر این حقیقت دلالت میکند؛ چنانکه میفرماید: ﴿فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآَنَهُ﴾.[21] طبرسی مینویسد: «ای قرأه جبریل علیک بأمرنا»؛[22] پس اولین مقری جبرئیل و اولین راوی پیامبر(ص) است.
[18]. همان، ص209.
[19]. بر اساس روایات معتبر اولین آیات نازل بر پیامبر(ص) آیات نخست سوره علق است که برای نمونه یک روایت را نقل میکنیم. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ و سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ السَّرِیِّ عَنْ عَمِّه عَلِیِّ بْنِ السَّرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه7 قَالَ أَوَّلُ مَا نَزَلَ عَلَى رسول الله(ص) - بِسْمِ اللَّه الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ و آخِرُه إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّه (محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج2، ص628).
[20]. علق: 1ـ5.
[21]. قیامت: 18.
[22]. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج10، ص197.