فهرست عناوين |
بهروز محمدی منفرد
راهبرد اخلاق انتظار
بهروز محمدی منفرد
مهدویت از دیرباز به عنوان باوری اصیل در میان باورمندان اسلامی جایگاه مهمی داشته و دارد. مذاهب اسلامی با همه تفاوتها در اصل اندیشه مهدویت اتفاق نظر دارند. باورداشت مهدویت علاوه بر خاستگاه آیات قرآنی و روایات معصومین:، مؤید به مستندات عقلی و عقلانی است؛ یعنی قرآن و عقل با رویکرد عام و روایات با رویکرد خاص خاستگاه مهدویت و توجیهگر مبانی و اصول آن میباشند. اندیشه تابناک مهدویت بسان همه اندیشههای باورمحور در طول تاریخ به جهت عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و سیاسی دچار تطور و تحول و فراز و فرود تاریخی گردیده است؛ بهطوریکه از برایند این فرایند دو نکته قابل اصطیاد میباشد: 1. وجود آسیبها و چالشهایی که ضرورت تحقیقات آسیبشناسانه به جهت پالایش و آفتزدایی از حریم پاک اندیشه مهدویت را دو چندان میکند. 2. تحول و تطوری که حوزه مهدویت از لحاظ مسائل درونی و بیرونی پیدا نموده که نشان گستردگی محیطی مهدویت از نظر قلمرو میباشد.
بیتردید حوزه مهدویت در ابتدای امر از نظر دامنه و قلمرو بسیار محصور و از نظر حجم مسائل بسیار محدود بوده است؛ اما در فرایند تاریخ به جهت مواجهه با انظار و افکار مختلف گروهها و پیدایش پرسشها و شبهات گوناگون افراد که در پی تحولات اجتماعی و تفاوتهای مذهبی نمایان شده است، بر دامنه و مسائل آن افزوده شده، بهطوریکه مهدویت از یک حوزه
اعتقادی صرف به حوزه مطالعاتی پرقلمرو و پرحجم مبدیل گردیده است و مسائل تکتباری آن به مسائل چندتباری با رویکردهای مختلف کلامی، فلسفی، تاریخی، سیاسی، تفسیری، روانشناسی و... ارتقا پیدا کرده است. امروزه حوزه مهدویت که حوزهای تأثیرگذار در همه امور فردی و اجتماعی است، با انبوهی از مسائل کلی وجزئی، درونی و بیرونی رویاروی میباشد و به عنوان یک رشته تخصصی با رویکرد پسینی و حوزه چندرشتگی با رویکرد پیشینی قابل طرح میباشد. بر این اساس مراکز و مؤسسات مهدویت خصوصاً مجموعههای علمیتخصصی وابسته به حوزة علمیه و مراکز مهدوی از جمله پژوهشکده مهدویت و آیندهپژوهی و پژوهشگران و محققان این پژوهشکده با ورود عالمانه و متخصصانه و نگرشی نو و بنیادی به مطالعات و پژوهشهای کاربردی و مسئلهمحور اقدام نمودهاند.
اثر حاضر با عنوان «اخلاق انتظار» حاصل کوشش مهدویپژوه پرتلاش فاضل ارجمند جناب حجتالاسلام آقای بهروز محمدی منفرد است. شایسته است از زحمات مدیر سابق پژوهشکده جناب حجتالاسلام و المسلمین آقای ربانی و از تلاش ناظران محترم آقایان حجتالاسلام و المسلمین محمدتقی اسلامی و حجتالاسلام و المسلمین محسنی حکمت و ارزیابان این پژوهش آقایان حجتالاسلام رحیم کارگر و حجتالاسلام محمدآصف محسنی و نیز از تلاش بیوقفه جناب آقای سیدحامد شاهرخی (مسئول محترم دفتر پژوهش) و نیز از کوششهای ارجمند اعضای شورای پژوهشی و دستاندرکاران اجرایی خصوصاً جناب آقای محمد شریفی و خدمات پژوهشی، قدردانی گردد؛ در آخر زیبنده است از نشر پژوهشگاه یاد و اظهار امتنان کرد که بهطبع این اثر همت گذاشت و عرضه نگاه شوقآمیز اهل علم و کتاب ساخت.
حسین الهی نژاد
پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی
نگرش خوشبینانه به آیندهای مطلوب و باور به سیطرۀ قوۀ خرد بر جهل و زندگانی اخلاقمدار و سعادتمندانه بشریت و پیروزی نهایی صالحان، برخوردار از فلسفهای جهانی است که بسیاری از ادیان الهی و غیرالهی آن را با ادبیات و ویژگیهای مختلف صورتبندی کردهاند.[1] نمونۀ متعالی این انگاره، همراه با سازوکاری معین در جهت تحقّق آن، در رویکرد شیعی مشاهده میشود. باور به استیلای کمال عقلانیت و خردورزی در عصر ظهور میتواند دریچهای
انتخابگرایانه برای جهتدادن جامعۀ منتظر به اخلاقگرایی، معنویتگرایی و تقواگرایی تلقی شود و چشماندازی مطلوب در برونرفت از انحرافهای اخلاقی دورۀ انتظار ترسیم کند. بر اساس رهیافت شیعی این تحول عقلانی و ارزشمدارانه با فرایندی عملگرایانه و به کمک استراتژی و راهبردهایی - به عنوان بسترساز آن آیندۀ مطلوب - امکان وقوع مییابد و نباید تصور کرد که جامعۀ مطلوب اخلاقگرا به صورت اتفاقی محقّق میشود، بلکه این امر نیازمند ارادۀ الهی و عامل انسانی است و عامل انسانی نیز نیازمند طراحی راهبردهایی برای رسیدن به آن جامعۀ ایدئال است. اکنون پرسش اساسی این است که برای رسیدن جامعۀ مطلوب اخلاقگرا نیازمند چه راهبردهایی هستیم و آن راهبردها به چه نحوی در فرایند ظهور منجی موعود تأثیرگذار هستند؟ این نوشتار راهبرد اخلاق انتظار را - به عنوان مهمترین استراتژی - برای بسترسازی تشکیل دولت آرمانی و زندگی اخلاقی عصر ظهور طراحی میکند. پیش از هرچیز برای تبیین دقیق مبانی، مؤلّفهها و تأثیرات استراتژی اخلاق انتظار لازم است مراد از اصطلاحات «انتظار»، «اخلاق انتظار» و «استراتژی یا راهبرد اخلاق انتظار» روشن شود.
1. انتظار از حیث لغوی به چشمداشت در مورد یک حقیقت معنا میشود. در اصطلاح فرهنگ شیعه، در قالب رهایی جامعۀ بشری از استضعاف فرهنگی، اعتقادی و اقتصادی معنا مییابد و موقعیت و شرایط حال و آیندۀ فرد و جامعۀ منتظر را به هم پیوند میدهد. در این تصویر، انتظار بیانگرحالت آگاهانه، ارادی و نفسانی کسی است که نسبت به ناخوشایندیها و نابسامانیهای وضعیتهای موجود، یعنی استضعافهای جامعۀ بشری از حیث باورهای اعتقادی، اخلاقی و فرهنگی معترض است و با امید به تحقّق وضعیتی مطلوب، برای ایجاد وضع بهتر تلاش میکند. ازآنجاکه انسان منتظر،
بهترین وضعیت را زمان ظهور و حضور منجی و تحقّق حکومت صالحان میداند، پیوسته درصدد اقداماتی برای تحقّق آن وضعیت است.
درواقع حقیقت انتظار ظهور منجی موعود از چهار شاخص اساسی و کلی برخوردار است: 1. آگاهی از وضعیتهای نابسامان اخلاقی، اجتماعی و سیاسی موجود؛ به این معنا که فرد منتظر نابسامانیها و بحرانهای فکری، فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی جامعۀ موجود را بشناسد و همچنین از بدیلهای بهنجار و بسامان چنین وضعیتهایی آگاه باشد. 2. اعتراض به آن وضعیتهای نابسامان و ناخوشایندی از وجود فعلی آنها؛ در این صورت فرد منتظر خواستار تحولی عظیم و تغییراتی چشمگیر در شرایط فعلی جوامع بشری است. 3. امید به تحقّق وضعیتهای بسامان و مطلوب در حوزههایی از قبیل اعتقادی، اخلاقی و فرهنگی؛ یعنی امید به عنایت الهی برای تحقّق آیندهای روشن برای بشریت و همچنین باور به اینکه حضور فعلی پیروان جبهۀ باطل همانند کف روی آب هستند و با عنایت الهی، پیروزی نهایی از آنِ جبهۀ حق است. 4. حرکت به سوی موقعیتهای بسامان اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی؛ یعنی انسان منتظر با اعتراض به نابسامانی پیشگفته در جوامع بشری موجود، برای رهایی از آن وضعیتها بکوشد و برای تحقّق آنچه به آن امید دارد، برای تحقّق ظهور منجی موجود حرکت کند و با تخلّق به رفتارهای اخلاقی، بستر را بر ای آن فراهم آورد. اصطلاح انتظار با ویژگیهای فوق مورد تأیید و تأکید بسیاری از روایات قرار گرفته است؛ چنانکه پیامبر(ص) آن را برترین اعمال امت خویش دانسته است.[2]
[2]. انتظار ظهور منجی موعود - با ویژگیهای فوق - به عنوان یکی از برترین رفتارها و حتی عبادات به شمار میآید و افراد منتظر نیز از جمله بهترین انسانها بهشمار میآیند که مصون از ناامیدی و تسلّط دشمن هستند؛ چنانکه روایات بسیاری به انحای مختلف به این امر اشاره دارند:
الف) پیامبر اکرم(ص) فرمودند: بهترین اعمال امت من، انتظار فرج است (علامه مجلسی؛ بحار الأنوار؛ ج52، ص128).
ب) امام صادق(ع) میفرمایند: ای ابابصیر خوشا به حال پیرو قائم ما که در عصر غیبت منتظر ظهور او است (ابنبابویه؛ کمالالدین و تمامالنعمه؛ ج2، ص357، ح54).
ج) امام سجاد(ع) میفرمایند: همانا کسانی که در زمان غیبت او هستند و معترف به امامت اویند و منتظران ظهورش میباشند، برترین مردم تمام دورهها هستند؛ زیرا خداوند تعالی به آنها از عقل و فهم و شناخت به مقداری عطا فرموده که زمان غیبت در نزد آنها همچون زمان [ظهور و حضور و] مشاهدۀ اوست و خداوند آنان را در آن زمان به منزلۀ جهادکنندگان با شمشیر در نزد رسول خدا(ص) قرار داده است (ابنبابویه؛ کمالالدین و تمامالنعمه؛ ج1، ص320، ح2).
با این توضیحات حقیقت انتظار زمانی محقّق میشود که انسان منتظر متوجه مبدأ عالم و خدای جهان و سرچشمۀ هستیها گردد و یکایک انسانهای منتظر با رفتارها و بینشهای خود به قدرت مطلقۀ الهی متصل شوند و در فصل فصل تاریخ و در متن غفلت، صیحۀ بیداری و فریاد دعوت به ذات باریتعالی به صدا درآید و جامعۀ منتظر به حجت و حضرت حق پیوند خورد و حرکت در قطعه قطعۀ زمان با هدفی متعالی، یعنی همان تحقّق ظهور منجی موعود همراه گردد.
2. اخلاق انتظار: اخلاق جمع خُلق یا خُلُق است و در لغت به معنای سرشت، طبیعت و خوی به کار میرود.[3] در اصطلاح به انحای مختلف تعریف شده است که از جمله میتوان به «صفات راسخ نفسانی، صفات نفسانی، فضایل اخلاقی، نهاد اخلاقی زندگی و نظام رفتاری حاکم بر افراد» اشاره کرد که مجالی برای پرداختن به همۀ آنها نیست؛[4] اما از منظر نگارنده «اخلاق» الگویی از ارتباطات اختیاری درونشخصی و برونشخصی انسان با خویشتن، دیگر افراد جامعۀ انسانی، خدا و سایر موجودات بوده و مسئولیتپذیری در
[3]. لسانالعرب؛ ج10، ص86.
[4]. محمدتقی مصباح یزدی؛ فلسفۀ اخلاق؛ ص13-15.
قبال آنهاست؛ به عبارت دیگر اخلاق شامل رفتار، حالات و ملکات اختیاری انسان در ارتباط با خویشتن و دیگران است که اوصاف خوبی، بدی، باید، نباید، مسئولیت و وظیفه بر آنها حمل میشود.[5] اکنون میتوان اخلاق انتظار را نیز الگویی از ارتباطهای درونشخصی و برونشخصی انسان در حوزۀ انتظار ظهور منجی موعود دانست که شامل مواجهه و تعامل رفتارها و حالتهای اختیاری وی با خدا، خویشتن و دیگر افراد جامعۀ انسانی در جهت انتظار ظهور منجی موعود است، بهویژه شامل ارزشها و الزامهای اخلاقیِ متعلق به فرد منتظر ظهور میشود؛[6] البته نسبت به معیار سنجش اخلاقبودن
[5]. رسالت علم اخلاق تنها شناسایی فضایل و رذایل رفتارهای ارتباطی انسان نیست، بلکه وظیفۀ تحققبخشیدن به آن فضایل را نیز بر عهده دارد. در این تصویر ضرورتی ندارد که فردی بدون فکر و تأمل به سوی چنین رفتارهای اختیاری برانگیخته شود و فکر و تأمّل منافاتی با اختیاریبودن و حمل اوصاف خوبی و بدی بر رفتار اختیاری ندارد. این رفتارهای اخلاقی شامل رذایل و فضایل درونی و همچنین رفتارهای خوب و بد است که شامل اخلاق بندگی، اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی است؛ اخلاق بندگی، ارتباط انسان با خداوند را لحاظ میکند، موضوع اخلاق فردی، فرد و محور آن تهذیب نفس و اصلاح فرد از آلودگی و رذایل اخلاقی است، اما موضوع اخلاق اجتماعی، رفتار فرد با دیگران است. از حیث هدف نیز، هدف اخلاق بندگی ارتباط انسان با خداست و هدف اخلاق فردی، تأمین و تضمین رستگاری و سعادت اخروی فرد است، اما هدف اخلاق اجتماعی بهترشدن زندگی دنیوی است.
[6]. رویکردهای مختلفی در مورد معیارهای اخلاقیبودن و ارزشگذاری رفتارها و حالت اختیاری انسان، وجود دارد که در نگاه نخستین شاهد سه رویکرد کلی پیامدگرایی، وظیفهگرایی و فضیلتگرایی اخلاقی هستیم. براساس پیامدگرایی اخلاقی، رفتار یا حالتی از ارزش برخوردار است و باید انجام شود که بیشترین سود از قبیل لذت، سعادت و یا قرب الهی را در دراز مدت در پی داشته باشد. حال اگر چنین پیامدهایی فقط برای خود فرد مدنظر باشد، خودگراست و اگر بیشترین سود برای بیشترین افراد در دراز مدت مد نظر باشد، سودگرا یا فایدهگراست. اما وظیفهگرایی در مقابل پیامدگرایی تنها به نتیجۀ فعل اخلاقی نمینگرد، بلکه ویژگیهایی دیگر را نیز مؤثر در ارزشگذاری میداند. حال اگر قواعد کلی را معتبر ندانیم و تنها به افعال جزئی نگاه کنیم، وظیفهگرای عملگرا هستیم (همانند اگزیستانسیالیستها) و اگر قواعد کلی را معنبر بدانیم وظیفهگرای قاعدهگرا هستیم (نظریۀ کانت و نظریۀ امر الهی). رویکرد سومی به نام فضیلتگرایی نیز وجود دارد که برخلاف دو رهیافت کلی پیشین - که معیارهایی برای حسن و قبح افعال هستند - معیاری برای حسن و قبح فاعل به شمار میآید؛ البته در مورد ا ینکه این رویکرد در عرض دو رویکرد پیشین است یا رویکردی مستقل است، اختلاف نظر وجود دارد که از نظر نگارنده نمیتوان فضیلتگرایی را رویکردی مستقل تلقی کرد. اکنون پرسش این است که اندیشۀ اسلامی با کدامیک از رویکردهای فوق سازگار است؟ از نظر نگارنده رهیافتی تلفیقی از پیامدگرایی، وظیفهگرایی و فضیلتگرایی اخلاقی در اندیشۀ اسلامی موفقتر است؛ به این معنا که معیار سنجش و حمل مفاهیم «خوبی»، «بدی»، «باید» و «نباید» بر موضوعات اخلاقی - یعنی همان رفتارها و حالتهای اختیاری انسان - اولاً شامل غایاتی مثل کمال نفس و قرب الهی است؛ یعنی رفتار و حالتی اختیاری که کمال و سعادت اخروی را برای نفس انسانی در پی داشته باشد و قرب الهی را برای او حاصل کند، عنوان خوبی، باید و مسئولیت بر آن حمل میشود و در غیر این صورت، بدی و نبایستگی به عنوان وصف رفتار اختیاری انسان به شمار میآید؛ ثانیاً تنها معیار خوبی رفتارها و حالات اختیاری انسان، کمال نفس و قرب الهی نیست، بلکه شاهد قواعدی کلی مثل «عدالت خوب است» و «ظلم بد است» نیز هستیم که خوبی و بدی از ذات آنها انتزاع میشود و میتوان سایر رفتارها و حالات اختیاری انسان را به آنها ارجاع داد، ثالثاً در اندیشۀ اسلامی تنها حسن و قبح فعلی کفایت نمیکند، بلکه حسن فاعلی نیز از اهمیت برخوردار است؛ یعنی برای اخلاقی بودن تنها لازم نیست که رفتار و حالت اختیاری انسان از عنوان خوببودن برخوردار باشد، بلکه خوبی و حسن خود فرد نیز اهمیت دارد.
رفتارهای انسان منتظر نیازمند بحثهای مفصّل و متفاوتی در مورد معیارهای کلی هستیم که در قسمتهای پیش رو به آنها اشاره میشود. بنابراین رفتارها و حالتهای اختیاری در حوزۀ اخلاق انتظار از چهار حیث ارتباطی برخوردار است: 1. ارتباط انسان منتظر با پروردگار که براساس آن، فضایل اخلاقی متناسب با انتظار به هدف قرب الهی و پرستش خاضعانه وی بیان میشوند. 2. ارتباط انسان منتظر با منجی موعود که فضایل اخلاقی معطوف به انتظار با هدف ارتباط با منجی موعود بررسی میشود. 3. ارتباط انسان
منتظر با خویشتن که فضایل اخلاقی مرتبط با انتظار نسبت به خود منتظر و به هدف کمال مطلوب و نهایی وی، یعنی قرب الهی و همچنین تحقّق ظهور منجی موعود تبیین میشوند. 4. ارتباط انسان منتظر با دیگر افراد جامعه که شامل فضایل معاشرت انسان منتظر با دیگر منتظران و همچنین جامعۀ انسانی به هدف قرب الهی و تحقّق ظهور منجی موعود است. با این توضیحات زندگی اخلاقی انسان منتظر به نحوی است که در آن، ملاحظههای اخلاقی و ارزشی در حوزۀ مناسبتهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و رفتاریِ جامعۀ منتظر - به عنوان بسترسازی - برای رسیدن به هدف نهایی و تحقّق ظهور منجی موعود وجود دارد.
3. راهبرد اخلاق انتظار:[7] مفهوم راهبرد - استراتژی[8] - برخوردار از تحولی تاریخی و گفتمانی است که درک و تبیین دقیق آن مجال گستردهای میطلبد؛[9] این مفهوم خاستگاه نظامی داشته و تا اواخر قرن هجدهم صرفاً به ترفندهای نظامی در تقابل با دشمن گفته میشد و هماکنون در ابعاد غیرنظامی از قبیل اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی و حتی امور زندگی روزمره انسانها نیز کاربرد دارد؛ اما بهویژه در حوزۀ امور سیاسی و مملکتداری بهکار میرود،
[7]. در این نوشتار اخلاق انتظار را با رویکردی کاربردی همانند اخلاق پزشکی و اخلاق آموزش و پرورش بررسی نمیکنیم تا اینکه تمرکز بحث بر معضلات و آسیبهای اخلاقی انسان منتظر باشد؛ زیرا حوزۀ اخلاق کاربردی به عنوان پژوهشی میانرشتهای به ارتباط اخلاق با یکی از حرفهها و شغلها میپردازد و در اینجا نمیتوان انتظار را یک رشته یا حرفه تلقی کرد، بلکه در این نوشتار میکوشیم «اخلاق انتظار» را به عنوان یک راهبرد معرفی کنیم که درنتیجه از مباحث انتزاعی نیز بهره میبریم.
[8]. Strategy.
[9]. در این نوشتار به دنبال مفهومشناسی و بحثهای دقیق استراتژیک نیستیم، بلکه با مفروضاتی در مورد تعریف استراتژی در بعد غیرنظامی به بررسی استراتژی و راهبرد اخلاق انتظار میپردازیم.
چنانکه ارل میگوید:
استراتژی دیگر مفهومی مربوط به دوران جنگ نیست، بلکه در همه حال عنصر ذاتی هنر حکومتداری است؛ بنابراین در جهان امروز، استراتژی هنر کنترل و بهرهوری از منابع یک دولت یا ائتلافی از دولتهاست که نیروهای مسلح آن را نیز شامل میشود و هدف آن پیشبرد منافع حیاتی و حفظ این منافع در مقابل دشمنان بالقوه و بالفعل یا حتی صرفاً مفروض است.[10]
با این توضیح میتوان استراتژی یا راهبرد را الگو یا طرحی تلقّی کرد که اهداف، خطمشیها و زنجیرههای افعال اصلی سازمانها و نظامها را به صورت یک کل منسجم و یکپارچه تکمیل و ادغام میکند.[11] امروزه دو نظریۀ کلی در مورد راهبرد وجود دارد: 1) نظریۀ حالت طرحریزی که بر اساس آن،[12] راهبرد یک رشته رهنمودهای واضح و روشن را که از پیش تدوین شده است، توجیه و تشریح میکند و طرحی اصولی و ساختارمند به شمار میآید. 2) بر اساس نظریۀ تکاملی[13] نیز راهبرد لزوماً طرحی اصولی و سنجیده نیست، بلکه در طی زمان به عنوان یک الگو در جریان تصمیمهای مهم ظهور پیدا میکند.
از نظر نگارنده میتوان این مفهوم را به عنوان طرحی عملیاتی و دفاعی تلقی کرد که در جهت دستیابی به هدفی خاص ساماندهی شده است؛ به این معنا که طراح راهبرد و استراتژی در تقابل با بحرانها و آسیبهایی که مانع از تحقّق هدفی خاص هستند، سیاستها و زنجیرههایی عملیاتی را ساماندهی
[10]. جلیل وشندل؛ تحول در مفهوم استراتژی؛ ص11.
[11]. Robin John, Grazia Letto-Gillies, Global Business Strategy, p. 176.
[12]. Planning mode.
[13]. Evolutionary.
کرده و برنامهای تأثیرگذار را طراحی و پیشنهاد میکند؛ بنابراین این مفهوم
- همانند گفتمان سنّتی - دفاعمحور است و عناصر هدف، وسیله و روش در آن ماهیت دفاعی دارند که میتوان آن را منشأ تحقّق صلح و امنیت در جامعه جهانی دانست.
راهبرد اخلاق انتظار نیز طرحی اصولی است که با توجه به شناخت دقیق اصول و مبانی اندیشه مهدویت و همچنین بحرانها و آسیبهای تهدیدکننده و مانع ظهور منجی موعود، انسان منتظر را ملزم به اقداماتی اخلاقی در جهت دستیابی به مهمترین هدف و آرمان انسان منتظر یعنی ظهور منجی میکند. در این تصویر، آنچه در درجۀ اول اهمیت دارد، طراحی اصول و فرایند شکلگیری جامعهای اخلاقی برای دستیابی به اهداف متعالی آن یعنی تحقّق ظهور منجی موعود و صلح و امنیت جهانی و همچنین کمال نهایی انسان است.
بنابراین طراحی راهبرد اخلاق انتظار برای بسترسازی ظهور منجی موعود است که در قالب پاسخ به پرسشهای ذیل صورتبندی و ترسیم میشود: راهبرد اخلاق انتظار چه اهدافی را دنبال میکند؟ عوامل و موقعیتهای تعیینکنندۀ اخلاق انتظار کداماند؟ ارکان و مبانی جهتدهندۀ اخلاق انتظار کداماند؟ اخلاق انتظار از چه عناصر و مؤلّفههایی برخوردار است؟ چه آثار و پیامدهایی بر عملیاتیشدن و تحقّق مؤلفهها و عناصر اخلاق انتظار مترتّب است؟
4. هدف پژوهش حاضر آن است که با راهبرد اخلاق انتظار طرح و سازوکاری برای نایلآمدن به اهداف متعالی، یعنی قرب الهی و ظهور منجی موعود و همچنین برونرفت از نابهنجاریهای اخلاقی انسان منتظر در عصر انتظار ایجاد شود و ضمن معرفی مؤلّفهها و عناصر اخلاق انتظار، نظامی اخلاقی صورتبندی گردد تا بدین وسیله انسان منتظر به هویت واقعی
خویش دست یابد و بتواند بستر را برای تحقّق ظهور منجی موعود فراهم آورد.
مراحل پژوهش حاضر در قالب موارد ذیل ترسیم میشود: 1. بررسی انتقادی عوامل تعیینکنندۀ راهبرد اخلاق انتظار، یعنی عواملی که ضرورت طراحی این راهبرد را در عصر انتظار بیان میکنند. 2. مبانی و ارکان جهتساز راهبرد اخلاق انتظار که شاکلۀ اساسی مؤلّفهها و عناصر این راهبرد مبتنی بر آنهاست. 3. اعتبارسنجی عناصر و مؤلّفههای این راهبرد از قبیل منجیطلبی و امید به گذار از وضعیت نامطلوب. 4. آثار و پیامدهای تحقّق عناصر این راهبرد و عملیاتیشدن آن، از قبیل هویتبخشی به جامعۀ منتظر.
بررسی انتقادی عوامل محیطی تعیینکننده راهبرد اخلاق انتظار
راهبرد اخلاق انتظار
عوامل و امور تعیینکنندۀ راهبرد اخلاق انتظار، در گام نخست شامل انحرافات و آسیبهایی در مسیر کمال نهایی و متعالی جامعه بشری میشوند که مهندسی طرحها و الگوهایی برای تقابل با آنها ضروری است و ساماندهی فرایند اخلاق انتظار به عنوان الزامات و تصمیمهای انسان منتظر میتواند در قالب یک وضعیت دفاعی و هجمهای برای برونرفت از آن عوامل مؤثر باشد.
در حقیقت ناخرسندی انسان از وضعیت موجود جوامع بشری - آن گاه که وضع موجود را نامطلوب تلقی کند - نقشی اساسی در طراحی آرمانها، راهبردها و رفتارهای اختیاری مبتنی بر آنها دارد؛ برای نمونه طرحهای اتوپیایی از قبیل مدینۀ فاضلۀ افلاطون در درجۀ نخست مبتنی بر اندیشههای فلسفی و سیاسی ایشان است؛ به این صورت که فیلسوف با برخورداری از قوۀ تعقل و اندیشۀ فلسفی، همواره در افق دید و ذهن خود تصویری از وضع مطلوب و آرمانی جامعۀ عقلانی و اخلاقی دارد که براساس آن، جامعۀ مطلوب خویش را طراحی میکند. البته تنها علت طراحی اتوپیا، اندیشۀ
فلسفی و تأملات فیلسوفانه نیست، بلکه اتوپیست همچنین از اوضاع نابسامان حاکم بر جامعۀ بشری ناخرسند است و شرایط عینی جامعه را با تصورات ذهنی و آرمانهای خویش ناسازگار مییابد و برای همین میکوشد با طرح آرمانی خویش وضع موجود را نفی و ارزشهای جایگزینی برای آن ترسیم کند؛ ازاینرو «متن آرمانشهرها متضمن نقادی وضع مدنی و سیاسی عصر است».[14]
اکنون باید توجه داشت که محتواهای ذهنی و جهانبینی انسان منتظر، همچنین ناخرسندیهای اجتماعی وی از جوامع بشری موجود، نسبت به طراحی راهبردهایی از قبیل اخلاق انتظار برای ساماندهی رفتارهای اختیاری منطبق بر انگارههای ذهنی و برونرفت از ناخرسندیها و تحقّق وضعیت مطلوب مؤثر هستند؛ به این معنا که انسان منتظر در افق دید و ذهن خویش تصویری از یک وضع مطلوب و آرمانی جامعه دارد و با مشاهدۀ شرایط و اوضاع نابسامان و نامطلوب فعلی، طرحی برای تقابل با وضعیت موجود و همچنین جهتدهی رفتارهای ارزشی متناسب با این اوضاع، برای نیل به جامعۀ مطلوب و برخوردار از عدالت، صلح و امنیت ترسیم میکند؛ برای همین، راهبرد اخلاق انتظار به منزلۀ طرحی مقاومتی و تهاجمی در تقابل با شرایط و اوضاع نامطلوب و در جهت ویرانسازی حکومتهای طاغوتیان و ظالمان تلقی میشود. در واقع انتظار ظهور منجی موعود مکتب سازندگی، تقرّب و رشد اخلاقی برای نیل به جامعۀ آرمانی مهدوی است؛ اما سرنهادن به گزارههای اخلاقی و عملیشدن اصول اخلاقی انسان منتظر به جهت ظهور منجی موعود، بسیاری از اوقات با موانع و جهتگیریهای غیراخلاقی و ضد اخلاقی مواجه
[14]. رضا داوری؛ اوتوپی وعصرتجدّد؛ ص33.
است. پس برای 1. نهادینهشدن مهارت تصمیمگیری اخلاقی بر سر دو راهیها، 2. رشد و تعالی اخلاقی انسان منتظر، 3. مهارت مبارزۀ وی با هر یک از نابسامانیها که جهتگیریهای غیراخلاقی را درپی دارند و در نهایت 4. رهایی از چالشها و آسیبهای اخلاقی جامعه منتظر، ناگزیریم از ساماندهی الگوها و طرحهایی بهره بریم. راهبرد اخلاق انتظار و فرایند شفافسازی ارزشها و اصول اخلاقی خاص انسان منتظر و درنتیجه طراحی مهندسی راهبرد اخلاق انتظار میتواند در تحقّق شاخصهای فوق مؤثر باشد.
با این توضیحات اینکه اندیشه و تأمّلات دینی انسان منتظر عاملی تعیینکننده در طراحی راهبرد اخلاق انتظار است تردیدی نیست؛ اما پرسش این است که ناخرسندیهای انسان منتظر از اوضاع و شرایط جامعۀ نابسامان اخلاقی چگونه میتوانند به عنوان عوامل تعیینکنندۀ راهبرد اخلاق انتظار به شمار آیند و باعث ساماندهی و مهندسی رفتارهایی اخلاقی برای تحقّق ظهور منجی موعود شوند؟ برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید توجه داشت که نابسامانیهای اخلاقی شامل موارد ذیل است؛ 1. آسیبهایی از قبیل ملاقاتگرایی که به سبب آنها انسان منتظر در مورد انجام رفتار اخلاقی صحیح در سردرگمی قرار میگیرد و تحقّق حقیقت انتظار واقعی برای ظهور منجی موعود تهدید میشود؛[15] 2. چالشهایی که سبب میشوند انسان منتظر در شناسایی نوع رفتار اخلاقی خویش تردید داشته باشد؛ زیرا همزمان از استدلالهایی به نفع و علیه برخی رفتارهای اختیاری در عصر انتظار برخوردار است. نابسامانیهای اخلاقی فوق، انسان منتظر را در وضعیتی دفاعی قرار داده
[15]. بنابراین نمیتوان چنین آسیبهایی را غیراخلاقی دانست، بلکه پیامدهای اخلاقی منفی در پی دارد و تحقّق آنها به رفتارهای غیراخلاقی منتهی میشود.
است تا اینکه رفتارهایی اخلاقی در مقابل هر یک از آنها انجام دهد؛ اما تحقّق این رفتارهای اخلاقی نیازمند ساماندهی و طراحی راهبردی برای جهتدهی آنها هستند که اخلاق انتظار متناسب با پاسخ و دفاع در مقابل هر یک از نابسامانیهای اخلاقی طراحی میشود تا درنتیجه انسان منتظر را به سر منزل مقصود، یعنی بسترسازی برای ظهور منجی برساند.[16]
در فصل آینده به ارکان جهتساز راهبرد اخلاق انتظار میپردازیم و در اینجا تنها در پی بیان این امر هستیم که نابسامانیها و همچنین ناخرسندیها - به عنوان عوامل محیطی - تأثیری بسزا در طراحی راهبرد اخلاق انتظار و تعیین مؤلّفهها و عناصر آن دارند؛ در این تصویر اگرچه به عنوان موانعی برای ظهور منجی موعود، نوعی تهدید و ضعف اخلاقی به شمار میآیند؛ ولی میتوان آنها را به فرصت تبدیل کرد و با طراحی سازوکارهایی در مقابل هر یک از آنها، بستر را برای ظهور فراهم آورد.
اکتفا به عقلانیت مدرن و غایات طبیعتگرایانه در شناسایی و تنظیم نظام و اصول اخلاقی، کمرنگشدن نقش دین و آموزههای وحیانی به عنوان ضمانت اجرایی اخلاقیات، استیلای امیال و کششهای ناموزون بر ارزشهای اخلاقی و همچنین
[16]. دانستیم که تنها این عوامل محیطی و نابسامانیهای اخلاقی عامل اساسی طراحی راهبرد اخلاق انتظار و جهتگیریهای گستردۀ رفتارهای اخلاقی بایسته در عصر انتظار نیستند، بلکه تأثیر محتوای ذهنی و اندیشهای انسان منتظر و تصور هدف نهایی و ارزش متعالی ظهور را برای طراحی این راهبرد نباید نادیده گرفت که در فصل آینده تحت عنوان ارکان جهتدهندۀ اخلاق انتظار بررسی میشوند. درواقع مبانی و ارکان جهتدهندۀ افزون بر اینکه نقش مبنایی و جهتدهی دارند، عوامل طراحی این راهبرد نیز به شمار میآیند.
تقلیل هدف متعالی زندگی انسان به حیات مادی و التذاذی سبب انحرافهای عملی و سقوط اخلاقی انسان مدرن و تحقّق گونههای اخلاق دنیاگرا و مدرنیسم در جوامع بشری شده است.[17] در این صورت هجمههای اخلاقی دنیاگرایانه، جامعۀ اسلامی و منتظر را نشانه میرود تا اینکه چنین جوامعی نیز رنگ و لعابهای عقلانیت مدرن و ویژگیهای اخلاقی مدرنیسم به خود بگیرند که در این صورت از مسیر کمال نهایی و حرکت به سوی ظهور منجی موعود بازداشته میشوند. درواقع آن گاه که دین و اعتقادات دینی و ماورایی و عشق به خدا و کمالات معنوی و توجه به آخرت از ذهن انسان عصر غیبت رخت بربندد و یا به نهایت ضعف برسد، شاهد استیلای قوۀ شهوانی بر عقلانیت عملی و درنتیجه انحرافهای اخلاقی در فضای زندگی چنین انسانی خواهیم بود. اکنون و با مشاهدات فوق، ساماندهی و طراحی راهبردهایی اساسی برای تقابل با این هجمهها ضروری است و راهبرد اخلاق انتظار میتواند در قالب یک وضعیت دفاعی و مهاجمهای در مقابل آسیبهای اخلاق دنیاگرا بهحساب آید؛ ازاینرو شیوع این انحطاطها و بحرانهای اخلاقی به عنوان عاملی محیطی برای طراحی راهبرد اخلاق انتظار تلقی میشود؛ اما پرسش این است ک ه چگونه چنین راهبردی به عنوان یک وضعیت دفاعی و هجمهای میتواند انسان منتظر را از
[17]. اخلاق مدرن با حذف مبانی دینی از اخلاق، خواست که قیود دینی را از دست و پای آدمیان بردارد و آنها را به سمت توسعه و پیشرفت و بهرهوری بیشتر از دنیا و لذتهای آن سوق دهد، غافل از اینکه پیامد این عمل بسی خطرناکتر از همه پیشرفتهای آن است؛ زیرا اگرچه انسان از بیرون سرشار شده است، از درون دچار خلأ شده و از ایمان و معنویت و سرشاری درونی و عشق و محبت واقعی تهی گشته است. همین خلأ معنویت و بیپشتوانه شدن اخلاق و قواعد رفتاری هم یأس و افسردگی و پوچی و بیمعنایی را به دنبال داشت و هم ضعف اخلاقی و بهوجودآمدن انحرافات اخلاقی و جنایتها و جرمهای اجتماعی و ناامنی و اضطراب را باعث شد.
بحران اخلاق دنیاگرا رهایی بخشد و موجب برونرفت انسان منتظر از آسیبهای اخلاقی دوران مدرن در عصر انتظار گردد؟
روشن است که عامل انسانی از اختیار و ارادهای آزاد برخوردار بوده و با وجود این عنصر مهمترین تأثیر را در تحقّق بسیاری از سنّتهای الهی از جمله ظهور منجی موعود دارد[18] و اگر این اراده آزاد نسبت به رفتارهای اخلاقی معطوف به انسان منتظر تحت راهبرد اخلاق انتظار مدیریت شود، چنین رفتارهایی در جهت بسترسازی برای ظهور منجی موعود تأثیرگذار خواهند بود. البته لازم است بایستگیها و ارزشهای اخلاقی عصر انتظار با ساز و کاری منظم و در تقابل با جامعه غیراخلاقی ترسیم شوند، بهگونهای که بتوان آنها را به عنوان رقیبی مطلوبتر و تبیینی بهتر برای زندگی اینجهانی انسان معرفی کرد. پس طراحی راهبرد اخلاق انتظار برای عوامل انسانی زمینهساز به منظور رسیدن به اهداف متعالی و معیّن ضروری است تا اینکه با ماهیتی دفاعی و مهاجمهای سبب شود انسان منتظر با پندارهای متناسب با ظهور منجی موعود و در تقابل با بحرانها و انحطاطهای اخلاقی عصر مدرن به عمق بایستهها و ارزشهای اخلاقی پی برد و بستر را برای پذیرش الگوی کامل ارزشهای اخلاقی عصر ظهور فراهم آورد.
انتظار حالتی نفسانی و ترکیبی از معرفت و کنشهایی است که در جهت حرکت و زمینهسازی برای ظهور منجی موعود انجام شده و از سه عنصر 1) معرفت به آینده و آیندهنگری مثبت، 2) امید به تحقّق آیندۀ مثبت و
[18]. در فصل دوم به نقش عامل انسانی در تحقق ظهور منجی موعود خواهیم پرداخت.
3) حرکت به سوی تحقّق آن تشکیل شده است و این حرکت حوزۀ رفتارهای اختیاری و اخلاقی انسان منتظر را نیز شامل میشود که در نتیجه، عنصر حرکت را میتوان به حرکت اخلاقی جامعۀ منتظر توسعه داد.
ممکن است تصور شود که حقیقت انتظار صرفاً به معنای چشمبراهی منجی موعود است و عنصر حرکت و اصلاحات اخلاقی نقشی در زمینهسازی ظهور منجی موعود ندارند و مسئولیتپذیری در مورد تحقّق ارزشهای اخلاقی و اصلاح اخلاقی دیگر افراد جامعۀ منتظر نه تنها نمیتواند بستر را برای ظهور منجی موعود فراهم آورد، بلکه حتی نهی شده است؛ زیرا این اصلاحات اخلاقی، انقلاب را به تأخیر میاندازند و در عوض نابسامانیهای اخلاقی سطح جامعه، تضاد و کشمکش را بیشتر میکند و باعث میشوند جنگ و مبارزه شدیدتر شود و انقلاب سریعتر انجام گردد.[19] در قلمرو گستردهتر ممکن است با استناد به روایاتی از قبیل «هر بیعتی پیش از ظهور قائم(عج) انجام شود، آن بیعت، کفر، نفاق و تزویر است»[20] و یا «هر پرچمی که پیش از قیام قائم برافراشته شود، صاحب آن پرچم طاغوت است»،[21] تلاش برای تحقّق قیامها و دولتهای دینی و اخلاقی - که میتوانند منشأ اساسی اصلاح اخلاقی دیگران باشند - مذموم دانسته شود. پیامد منفی این قرائت از انتظار، ایستایی اخلاقی جامعه و بیتوجهی فرد منتظر نسبت به اخلاقیات دیگر افراد جامعه است و سبب میشود فرد منتظر
[19]. البته چنین اندیشهای تازگی ندارد و از اصول فلسفۀ مارکس به شمار میآید؛ چنانکه مارکسیستها معتقد بودهاند که کورک (دمل) هر قدر فسادش زیادتر باشد، زودتر دهن باز میکند و منفجر میشود؛ پس در جامعه نیز برای بهوجودآمدن انقلاب، باید فساد و رفتارهای غیراخلاقی بیشتر شود و تلاشی برای اصلاح آنها انجام نشود.
[20]. کل بیعة قبل ظهور القائم(عج) فبیعته کفر و نفاق و خدیعه (علامه مجلسی؛ بحار الأنوار؛ ج53، ص8).
[21]. کل رایة ترفع قبل قیام القائم فهی طاغوت (الکلینی؛ الکافی؛ ج8، ص295، ح452).
تصور کند که صرف اکتفا به عبادات و اخلاقیات فردی و اجتماعی برای بسترسازی ظهور منجی موعود بسنده است. حتی چنین قرائتی از انتظار تهدیدی برای اخلاقگرایی جامعه است؛ زیرا ممکن است سبب گسترش رفتارهای غیراخلاقی شود یا اینکه حتی خود فرد نیز به رفتارهای غیراخلاقی گرایش یابد.
راهبرد اخلاق انتظار در تقابل با پیامدهای غیراخلاقی این قرائت ناصواب و دفاع از اخلاقگرایی انسان منتظر طراحی میشود و موضعی مقاومتی و حتی تهاجمی برای تحقّق عدالت، صلح و امنیت اخلاقی جامعۀ منتظر به شمار میآید؛ اما این تمام سخن نیست، بلکه چنین راهبردی برای نشاندادن مسیر صحیح و متعالی طراحی میشود و پاسخی استدلالی به تهدیدها و آسیبهای اخلاقی قرائت ناصواب مقولۀ انتظار است که در ادامه به برخی از عملکردهای آن اشاره میکنیم:
- راهبرد اخلاق انتظار به ساماندهی مسئولیتهای انسان منتظر و طراحی نقش آنها در تحقّق ظهور میپردازد و روشن میسازد که بیتوجهی و بیمسئولیتی در مورد اصلاح رفتارهای غیراخلاقی جامعۀ منتظر، با برخی تکالیف مؤمنان از قبیل ضرورت امر به معروف و نهی از منکر - که از مسلّمات اندیشۀ اسلامی هستند - منافات دارد. درواقع پذیرش بیمسئولیتی و ایستایی مستلزم این است که بسیاری از تکالیف و ارزشهای اخلاقی به سبب نزدیکترکردن ظهور امام زمان(عج)، به زمان پیش از ظهور تخصیص خورده و از انسانها ساقط شده است، ولی لازم باطل است؛ یعنی برای تخصیصخوردن تکالیف در این دوران هیچ دلیلی وجود ندارد؛ بنابراین ملزوم هم باطل میشود یعنی در هیچ زمانی مبرّای از تکلیف نیستیم؛ چنانکه شهید مطهری میگوید:
این (رها کردن تکلیف) برخلاف یک اصل قطعی اسلامی است؛ یعنی انتظار ظهور حضرت حجت(عج) هیچ تکلیفی را از ما ساقط
نمیکند، نه تکلیف فردی و نه اجتماعی. شما در شیعه و اهل تسنن، یک عالم پیدا نمیکنید که بگوید انتظار ظهور حضرت حجت یک تکلیف کوچک را از ما ساقط میکند.[22]
- اگر بنا باشد انسانهای منتظر برای نزدیکی ظهور هیچ حرکتی برای اصلاح اخلاقی دیگر افراد جامعۀ منتظر انجام ندهند و در مقابل ضد ارزشها و فساد برنخیزند و سکون و سکوت را بر حرکت و اصلاح ترجیح دهند، چه کسی باید برای محقّقشدن این وعدۀ الهی گام بردارد و بستر و زمینۀ اجتماعی پذیرش تحقّق دولت اخلاقی را فراهم آورد؟ به عبارت دیگر با فرض بیمسئولیتی و درنتیجه ایستایی منتظران ظهور منجی موعود، چه کسی باید منتظر آمدن آن منجی موعود باشد تا رفتارهای اخلاقی از قبیل عدالت را در جهان بگستراند؟ راهبرد اخلاق انتظار در پاسخ به این پرسشها رفتارهای مؤمنان را در جهت تحقّق یک جنبش اخلاقی برای بسترسازی ظهور منجی موعود و پذیرش حکومت جهانی وی ساماندهی میکند.
- مبنا و اساس ارزشهای اخلاق انتظار، اصولی از قبیل اصل حاکمیت عدالت، اصل حاکمیت صالحان و اصل کرامت انسانی است که کمال آنها در عصر ظهور و زمان حکومت امام زمان(عج) مشاهده میشود. حال چنانچه انسانهای منتظر با اصلاحگری، جامعهای را محقّق سازند که رفتارهایی اخلاقی از قبیل عدالت و احترام به کرامت انسانی را محور اصلی حکومت خود قرار دهند، این جامعه میتواند به عنوان یک دولت اخلاقی به شمار آید که آینهای از حکومت اسلاممحور و عدلگستر جهانی باشد و نوعی آمادگی جهانی برای پذیرش آن انقلاب و حکومت بزرگ و در سطح جهان پدید
[22]. مرتضی مطهری؛ سیری در سیرۀ ائمه اطهار؛ ص295.
آورد. برای همین، هیچ کس نمیتواند تحقّق این جامعۀ زمینهساز اخلاقی را ضد آن حرکت بزرگ و منافی با آن تلقی کند. درواقع چنین جامعهای میتواند به منزلۀ دانشگاهی انسانساز به شمار آیند که با تربیت اخلاقیِ نیروهای کارآمد، زمینهسازی ظهور را فراهم میآورد؛ چنانکه امام باقر(ع) میفرمایند:
گویا میبینم مردمی در مشرق، قیام و حق را طلب میکنند، به آنها نمیدهند، دوباره حق را طلب میکنند، به آنها داده نمیشود. وقتی مردم اوضاع را چنین دیدند شمشیرهای خود را بر شانه میگذارند، حال سردمداران حکومت حاضر میشوند، حق آنها را بدهند که دیگر مردم قبول نمیکنند تا اینکه قیام میکنند و حکومت تشکیل میدهند و این حکومت و پیروزی را جز به صاحب شما تحویل نمیدهند.[23]
خرافه و خرافهگرایی معطوف به فهم حقیقت انتظار منجی عبارت از کجاندیشیها و باورهای نامعقول نسبت به ارزشهای انسان منتظر است که میتوان آن را به عنوان یکی از عوامل محیطی تعیینکنندۀ راهبرد اخلاق انتظار تلقی کرد؛ یعنی طراحی راهبرد اخلاق انتظار مهندسی واکنشی دفاعی، مقاومتی و تهاجمی در تقابل با پیامدهای منفی و غیراخلاقی چنین مدلی از خرافهگرایی است که میتواند با ارائه پیشنهادها و توصیههایی، جایگزینی برای آن معرفی کند. اما پرسش این است که چگونه طراحی این راهبرد به منزلۀ دفاع و واکنشی صحیح در مقابل خرافهگرایی معطوف به انتظار به شمار میآید؟
[23]. النعمانی؛ الغیبه؛ باب14، ح5، ص273.