فهرست مطالب | فهرست جدولها و نمودارها |
کتاب ديني در ايران
مؤلف
دکترحسين گودرزي
کتاب رسانهاي مکتوب و پرسابقه در زندگي بشر است که از پنجهزار سال پيش تاکنون همواره مورد توجه جوامع بوده و با وجود تحولات نو در جهان ارتباطات و ظهور رقيبهاي رسانهاي گوناگون از اهميت آن کاسته نشده است. حفظ و تقويت اين جايگاه در کنار رسانههاي نوپديد، بيانگر کارکردهاي متنوع و گاه بيبديل کتاب در جامعه انساني است.
بااينحال نگارش سير تحول نشر کتاب در دورههاي طولاني و جوامع گوناگون، کمتر مورد توجه بوده و به طور مستقل آثار انگشتشماري دراينباره توليد شده است. در باب سير تحول نشر کتاب در ايران نيز بهرغم سابقه طولاني نشر، آثار درخوري تأليف نشده است.
در موضوع نشر کتاب ديني بهويژه در حوزه نشر اسلام در ايران هم
تنها يک کتاب در قالب مجموعه مقاله و چند پژوهش و مقاله ديده ميشود که هر يک به برخي مسائل موجود نشر کتاب ديني در دوره معاصر پرداختهاند؛ به همين دليل جاي خالي پژوهشي مستقل در تبيين تحولات نشر کتاب اسلامي در يک قرن اخير بهويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي احساس ميشود.
اثر حاضر با توجه به اين مهم سامان يافته است. قلمرو بررسي اين کتاب، روندپژوهي و آسيبشناسي نشر کتاب اسلامي در ايران معاصر است، ولي در
فصل نخست، تصويري اجمالي از نشر کتاب در جهان و ايران را در شش مرحله ترسيم کرده است.
فصلهاي ديگر کتاب به پيشينه نشر کتاب اسلامي در ايران معاصر پرداخته است. مباحث اين فصلها شامل ارائه آماري از اين رده نشر در ميان ردههاي ديگر نشر کتاب در سده اخير و مشکلات آن، بررسي مفصل وضعيت نشر کتاب ديني پس از انقلاب اسلامي در بخشهاي گوناگون و تحليل و بررسي فرصتها و آسيبشناسي اين رسانه در حوزه نشر معارف اسلامي است. در نگارش اين اثر با مراجعه به منابع معتبر، گزارشهاي آماري متنوعي تهيه و ضمن تحليل آنها، راهکارهاي اصلاحي براي بهبود وضعيت موجود ارائه شده است. بخش پاياني کتاب نيز خلاصه پژوهشي است که مؤلف به تحليل وضعيت رسالههاي دکتري در حوزه معارف اسلامي و سطح چهار حوزههاي علميه کشور پرداخته است که برجستهترين آثار پژوهشي توليد و منتشرشده در قالب کتاب اسلامي به شمار ميروند.
درمجموع اين اثر پژوهشي، با ارائهاي روشن از روند تاريخي وضعيت نشر کتاب ديني (اسلامي)، ضمن تحليل و آسيبشناسي اين روند، راهکارهاي ترويجي و اصلاحي معطوف به وضعيت موجود را با هدف بهرهبرداري پژوهشگران و دستاندرکاران امور فرهنگي و ديني و علاقهمندان به نشر کتاب ديني ارائه کرده است.
اثر حاضر که با عنوان بررسي تحليلي نشر كتب ديني در ايران به قلم پژوهشگر ارجمند، آقاي دکتر حسين گودرزي نگارش يافته است، شايسته تشكر و قدرداني است؛ همچنين شايسته است از راهنماييهاي اعضاي محترم شوراي پژوهشي مركز و تلاشهاي بيوقفه مدير محترم گروه سنجش افكار و پيمايش اجتماعي، آقاي دكتر نعمتالله كرماللهي؛ ناظر محترم آقاي
دكتر مهدي محمدي، ارزياب علمي جناب آقاي علي خونچمن، مدير محترم پژوهش مركز جناب آقاي ابراهيم خانمحمدي، دبير محترم گروه جناب آقاي حسين احمديمنش، كارشناس پژوهش جناب آقاي محمدحسن ترابيپوده و همكاران علمي و اجرايي مركز مطالعات فرهنگي ـ اجتماعي و تلاشهاي بيوقفه آنان در سامانمندكردن اين طرح، قدرداني مناسب به عمل آيد. همچنين از رئيس محترم پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، جناب حجتالاسلام والمسلمين حسين توسلي و معاون محترم پژوهشي پژوهشگاه، جناب حجتالاسلام والمسلمين سعيد ضياييفر كه با حمايتهاي مداوم، براي بهفرجامرسيدن پژوهشها، مساعدتهاي لازم و مؤثر خود را دريغ نكردند، سپاسگزاري ميشود.
مركز مطالعات فرهنگي ـ اجتماعي در راستاي حيات و بالندگي دانش اجتماعي اسلامي، آثار خود را در اختيار جامعه علمي قرار ميدهد و پيشاپيش ضمن استقبال از انتقادهاي فرهيختگان و صاحبنظران در امر تقويت هر چه بهتر اين آثار، پيشنهادهاي سازنده ايشان را در ويراستهاي پسيني اعمال ميکند. اميد است اين تلاشهاي علمي، موجبات رشد و پويايي فرهنگ اجتماعي ـ اسلامي و زمينههاي گسترش انديشههاي ديني را فراهم آورد.
دكتر محمدحسين پورياني
مدير مركز مطالعات فرهنگي ـ اجتماعي
کتاب را ميتوان پرسابقهترين رسانه به شمار آورد؛ رسانهاي که رغم رقيبان نوپديد، هنوز از اهميت، کاربرد و منزلت آن کاسته نشده است. از آغاز کتابت و نشر کتاب در جهان بيش از پنجهزار سال ميگذرد و سير تحول نشر کتاب در اين دوره طولاني را ميتوان در هفت مرحله بيان کرد.
کتابهاي نوشتهشده بر لوحهاي گلي، کاغذ پاپيروس، کاغذ پوست، کاغذ چيني، کتابهاي چاپي، کتاب الکترونيک و کتاب شفاهي يا گويا، در اين چند هزاره، يکي پس از ديگري براي ثبت علم و دانش و تجربه و رهاوردهاي مهم، مورد استفاده بشر قرار گرفتهاند. بااينحال در هر يک از اين دورهها برخي اقوام و ملل در کنار ابزار يادشده از منابع و ابزار ديگري نيز استفاده کردهاند. از آن جمله همزمان با کاربرد کاغذ پوست، برخي جوامع از سنگ و استخوان و پارچه نيز براي نوشتن بهره بردهاند؛ تا آنکه در هزاره اخير، استفاده از کاغذ فراگير شده است.
در اين ميان ايرانيان از ملتهاي پيشتاز در سير تحول نشر کتاب در جهان بودهاند؛ ولي آثار علمي درخور توجهي براي ثبت و تبيين و تحليل اين روند، کمتر نگارش يافته است. از اين فقيرتر وضعيت تحليل نشر کتابهاي ديني بهويژه اسلامي در ايران است. نگارنده به همراه همکاران پژوهشگر بهرغم جستجوي چندماهه تنها به يک اثر در راستاي تاريخچه کتاب ديني ـ
فراهمآمده از چند مقاله و مصاحبه ـ دست يافت. بايد از انجمن دينپژوهان که چند سالي فعاليت داشته و جشنواره کتب حوزوي که هرساله برگزار ميشود تقدير کرد و گامهاي ارزنده آنان را گرامي داشت؛ ولي در باب تدوين آثار علمي در تبيين وضعيت نشر کتاب اسلامي کار چنداني ديده نميشود.
اثر حاضر با نظر به اهميت بررسي علمي وضعيت نشر کتاب ديني در ايران معاصر، به سفارش مرکز مطالعات فرهنگي ـ اجتماعي پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامي تدوين شده و در پي بررسي وضعيت نشر کتاب ديني در ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي است. با وجود اين، فصلهاي اول و دوم کتاب به بررسي دوران پيش از انقلاب اختصاص يافته تا زمينههاي تاريخي وضعيت نشر کتابهاي اسلامي به دست آيد و امکان تحليل درست وضعيت آن در اين زمان فراهم شود. اين اثر از پنج فصل تشکيل شده و فصل پاياني آن در قالب ضمائم آمده است.
در فصل نخست، پس از تبيين مختصر سير تاريخي نگارش کتاب در پنج هزاره گذشته و ارائه هفت مرحله براي نشر کتاب در اين دورهها، سير نشر کتاب از زمان ورود صنعت چاپ در ايران، ارائه و از سال 1300 تا 1357 همراه با تحليل آماري بازگو شده است؛ همچنين بر پايه مطالعات انجامگرفته، مشکلات نشر کتاب در اين دوره بررسي شده است.
در فصل دوم، پس از ارائه پيشينهاي کوتاه از نشر کتاب ديني در جهان اسلام و ايران، تحليل آماري وضعيت نشر کتابهاي اسلامي از سال 1300 تا 1357 آمده است. اين فصل شامل دو بخش است. ابتدا تحليلي آماري از تحول نشر کتابهاي اسلامي در دوره يادشده آمده و در ادامه وضعيت مطالعه کتابهاي اسلامي پيش از انقلاب اسلامي ـ براساس منابع موجود ـ
بحث شده است. اين مطالب تا حد بسياري، پيشينه تاريخي تحليل وضعيت امروز نشر کتابهاي اسلامي را روشن ميکند.
با نگاه به اين پيشينهشناسي، فصل سوم به تحليل وضعيت نشر کتابهاي اسلامي پس از پيروزي انقلاب اسلامي ميپردازد. اين فصل با تکيه بر آمارنامههاي رسمي کشور، در دو بخش سامان يافته است؛ بخش نخست به مقايسه وضعيت نشر کتابهاي اسلامي از سال 1358 تا 1390 نسبت به کل نشر کتاب کشور در شاخصهاي متعدد ميپردازد. در بخش دوم با مبنا قراردادن سالهاي 1360، 1370، 1380 و 1390 وضعيت نشر رده دين اسلام، در ده موضوع مستقل، تحليل و بررسي آماري شده است.
فصل چهارم شامل سه بخش تحليل يافتهها و نتيجهگيري، تحليل مشکلات و ارائه راهکارها و پيشنهادها در باب وضعيت نشر کتابهاي اسلامي است.
در پايان، فصل ضمائم آمده که خلاصه مطالعهاي است که نگارنده به همراه آقاي محمدعلي صحفي در باب وضعيت رسالههاي برتر ديني شامل ارزيابي کيفي 185 رساله دکتري تخصصي و رسالههاي سطح چهارم حوزوي انجام داده است. اين فصل تا حد بسياري، وضعيت کيفي و موضوعي، همچنين آسيبهاي تأليف و تدوين رسالههاي اسلامي در سالهاي اخير را تبيين ميکند. اين تحليل شامل دو بخش ارزيابيهاي کمي و کيفي بسياري از استادان صاحبنظر کشور بر اين رسالههاست که به روش تحليل ثانويه انجام گرفته است.
درمجموع ـ چنانکه ملاحظه ميکنيد ـ اين اثر با تکيه بر تحليل آماري، بررسي اسنادي و استفاده از نشستهاي تخصصي، ميکوشد نمايي روشن از وضعيت کمي و کيفي نشر کتابهاي اسلامي در سه دهه اخير در ايران ارائه
دهد و روند تاريخي نشر کتاب بهطورکلي و کتاب ديني بهطورخاص را در يک سده اخير در کشور ايران به تصوير بکشد. بااينحال نشر رده دين که بيشترين حجم نشر کتاب کشور را دارد با مسئوليت و اهداف بسيار سنگين و انتظارات برآمده از انقلاب اسلامي و نظامسازيهاي جديد برگرفته از مکتب جهاني اسلام و آموزههاي بيبديل اهلبيت: نيازمند تحليل و بررسي و آسيبشناسي مؤثر و مستمر است. بااينهمه اميد ميرود اين اثر، بسترساز توجه صاحبنظران و مراکز علمي _ پژوهشي و مورد استفاده صاحبنظران باشد و مرضي لطف و عنايت حقتعالي قرار گيرد.
جا دارد از همراهي دوست بزرگوارم آقاي دکتر عيسي زارعي در تدوين اين اثر تشکر کنم؛ نيز از حمايت حجتالاسلام دکتر پورياني که به انجام اين کار تشويقم کرد و آقاي دکتر کرمالهي که متن را با دقت مطالعه و نگارنده را راهنمايي بسيار کرد، سپاسگزارم؛ همچنين آقايان علي فريادرس، حسين عباسي، سرکار خانم مرادي و سرکار خانم بنيزهرا و ديگر عزيزاني که در تدوين و تايپ و اصلاح همکاري داشتهاند قدرداني ميکنم.
و توفيقي نيست؛ مگر از جانب خداي بزرگ و بلندمرتبه
حسين گودرزي، بهار 1393.
نشر کتاب در ايران تا سال 1357
زمان آغاز نگارش و کتابت، عمري بسيار طولاني دارد و تا حد زيادي در غبار تاريک زمان گم ميشود؛ ولي از رواج گونههاي ابتدايي کتاب در ميان انسانها دستکم پنجهزار سال ميگذرد. در گذر اين چند هزاره، مردمان سرزمينها و فرهنگهاي گوناگون، دانش و تجربه خود را براي تعليم، تربيت و انتقال معرفت و نيازهاي زندگي بر روي سنگها و گلهاي سفالين، پوست و استخوان حيوانات و گونههايي از کاغذ به يادگار گذاشتهاند. ما در اين فصل ميکوشيم نمايي گذرا از تاريخچه کتاب در سرگذشت بشر ارائه کنيم و سير تحول ابزار نوشتن را تا به امروز برشماريم و اين همه را آغازي بر جستجوي تاريخچه و تحول در نگارش کتاب ديني قرار دهيم.
واژه «کتاب» از زبان عربي وارد فارسي شده و بر تحريرکردن و نوشتن دلالت دارد. فرهنگ معين، کتاب را نوشته، مکتوب و مجموعهاي خطي يا چاپي معنا ميکند[1] بااينحال کاربرد واژه کتاب در ايران در دوره اسلامي
[1]. فرهنگ معين؛ ذيل «کتاب».
رواج يافته است. در گذشتههاي دورتر «نامک» در فارسي ميانه و «نامه» در فارسي دري به جاي کتاب و «فروردگ» هم به جاي آنچه امروز، نامه خوانده ميشود به کار ميرفته است. در فارسي ميانه از اصطلاحات تخصصيتر «ماتيکان» (رساله) و «سنک» (براي بخشهاي اوستا) استفاده شده است.
يونسکو اين تعريف را براي کتاب آورده است:
«کتاب مجموعهاي از لوحهاي چوبي يا عاجي يا مجموعهاي از ورقهاي کاغذ، پوست آهو يا مادهاي مانند آن اعم از دستنويس و چاپي تعريف شده است که با هم بر نخ کشيده يا صحافي شده باشد».هر کتاب بهطور معمول ورقههاي تا شده و صحافيشده دارد که در بردارنده مطالبي است و معمولاً از 48 صفحه کمتر نيست و به صورت غير ادواري منتشر ميشود.[2]
برابر تعريفهاي پيش گفته کتاب دستکم از پنجهزار سال پيش تاکنون رواج داشته و انواع گوناگوني از روشهاي نگارش طي اين هزارهها رواج يافته و بهتدريج جاي خود را به ابزاري کاملتر داده است. در سير تحولي نشر کتاب ميتوان شش مرحله از آغاز تاکنون بر شمرد؛ نخستين کتابها بر لوحهاي گلي به دست سومريان اختراع شده است. پس از آن پاپيروس
در مصر اختراع شده و سدههايي چند، مناسبترين ابزار کتابت بوده است. پس از پاپيروس، پوست حيوانات در تدوين کتاب و کتابت رواج يافته
و از نظر فرم و استحکام، پيشرفتي در صنعت نوشتن پديد آورده است. در
[2]. فريبرز خسروي؛ دايرة المعارف کتابداري؛ ج2، ص 1326.
کنار پوست، ابزاري چون استخوان، سنگ و مانند آن نيز استفاده ميشده است. در مسير تکامل ابزار کتابت در سدههاي آغازين ميلادي، نوعي
کاغذ در چين رواج يافته، سپس وارد ايران شده و از اين طريق به اروپا راه يافته است.
لوحهاي گلي در منطقه بينالنهرين بهدست تمدن سومر ابداع شد و به تکامل رسيد؛ ولي در گذر زمان بابليها و آشوريها نيز اين روش را به کار گرفتند. کتابهاي اوليه نوشتهشده بر اين لوحهاي گلي، محدود و مربوط به دستورهاي حکومتي، بازرگاني، اداري و مذهبي بودهاند.
در بينالنهرين لوحهاي گلي بسياري يافته شده که ديرينگي آنها به قرن هفتم پيش از ميلاد ميرسد. اين تعداد در آرشيو کتابخانه پادشاهان آشور يافت شد، که کارگاهي از توليد يا استنساخ و حفاظت از اين آثار را در اختيار داشتند نشانگر وجود درجهاي از سازمان و تشکيلات براي حفاظت و طبقهبندي اين نوع کتابها بوده است.[3]
در ايران لوحهاي گلي مورد استفاده فراوان کاتبان و نويسندگان بوده و نمونههاي بسياري از کاربرد آن در آثار برجايمانده ديده ميشود.
در شرق آسيا نوشتن بر روي استخوان، صدف، چوب و ابريشم نيز وجود داشته است. اگرچه منابع غربي انحصار اين نوشتهها را در شرق دور دانستهاند، در ايران و حتي اعراب حجاز نيز اين ابزار براي نوشتن به کار ميرفته است.
[3]. Wikipedia, History Of Books.
حدود پانصد سال پس از لوحهاي گلي، در مصر نوشتن بر کاغذهاي پاپيروس آغاز شد. کاغذ پاپيروس صفحهاي بود که از گياه پاپيروس به صورت يک طومار با درازي گاه تا چند متر ساخته ميشد. اين طومار انعطاف داشت و پس از پيچييدن به صورت يک استوانه در ميآمد. قديميترين کتابي که به صورت طومار يافته شده، پاپيروس پريس نام دارد که دربردارنده گفتههاي اخلاقي است. بهجز مصر، پاپيروس در روم و يونان نيز به شکل گسترده استفاده ميشده است.[4] دوام پاپيروس بسيار کمتر و بهشدت آسيبپذيرتر از لوحهاي گلي بود.
پس از پاپيروس يا به موازات آن، نوشتن بر پوست (کدکس) رواج يافته است. کدکس شکل امروزي کتاب است؛ يعني صفحات پوست. از اين نوع کتابها در شرق و غرب عالم آثار فراواني نوشته شده و در ايران باستان نيز آثار بسياري بر روي پوست نوشته شده است. برابر روايات اسلامي، ايرانيان اوستا، کتاب مقدس دين زرتشت را بر پوست دوازدههزار آهو نوشته بودند. به نظر ميرسد کاغذ پوستي بيشتر براي متون مذهبي و فرمانهاي حکومتي و امور اداري رواج يافته و سپس در امور ديگر نيز به کار گرفته شده است. همزمان با ظهور اسلام در ايران، کتابهاي بسياري نوشته بر روي پوست وجود داشته است. بااينحال منابع غربي پيدايش کدکس را به سده دوم
[4]. فريبرز خسروي؛ دايرة المعارف کتابداري؛ ج2، ص 1327.
ميلادي در جهان مسيحيت ـ براي نوشتن متون مذهبي ـ نوشتهاند.[5]
کاغذ در حدود سده نخست ميلادي در چين ابداع شده است. اين نوع کاغذ با استفاده از پوست درخت توت به دست آمده و ظاهراً نخستين بار براي انتشار متون بودايي در مقياس بزرگ به کار رفته است. کتابهاي بعدي روي اين نوع کاغذ نوشته شدند. اين نوع کاغذ از راه چين به ايران آمد، سپس به اروپا راه يافت و بهتدريج جايگزين ابزار ديگر نوشتن شد و درپي آن، کتابهاي کاغذي نيز ابداع شد.[6]
به نظر ميرسد استنساخ از دو گروه کتابهاي نوشتهشده بر روي پوست و کاغذ به طور فراوان و از سوي افراد حرفهاي در محلهاي خاص مانند مکانهاي مذهبي، ديوان حکومتي و سپس در کتابخانهها انجام شده است. اين نوع کتابها گسترش علم و طبقه باسوادان را در پي داشته و پيش از دوران چاپ، توليد و نشر کتاب را در سطحي مناسب در جامعه رقم زده است. گزارشهاي تاريخي دال بر وجود کتابخانههاي بزرگ در آن روزگار، نشان از رونق نسبي کتاب در جامعه عهد باستان است. همايون فرخ در کتابي سهجلدي در تاريخ کتابخانههاي ايران، مشخصات 459 کتابخانه را با شرحي کوتاه بازگفته است. در دوره ساساني (225 ـ 651 م) در ايران کتابخانههاي عظيم وجود داشته است. به گزارش ابننديم، فهرستنويس مشهور دوره اسلامي، ازجمله مهمترين کتابخانههاي مشهور عصر ساساني، کتابخانه
[5]. همان، بخش کدکس، ص1327.
[6]. فريبرز خسروي؛ دايرة المعارف کتابداري؛ ج2، ص1306.
اردشير ساساني و پسرش، شاپور اول در پايتخت و دومي کتابخانه خسرو اول در جنديشاپور براي بهرهبرداري دانشگاهيان بوده است. افزون بر اين در همه پرستشگاهها و مراکز درماني و آموزشي، کتابهاي ويژه خودشان وجود داشته است.[7] پس از ظهور اسلام و گسترش روزافزون امپراتوري و تمدن اسلامي، تأليف و نشر کتاب و ايجاد کتابخانه در مراکز علمي و شهرهاي بزرگ رواج فراوان يافت؛ براي نمونه در بيتالحکمه بغداد که در عهد ابوجعفر منصور عباسي به سال 149 تأسيس شد با نظارت خلفا بهويژه هارونالرشيد و مأمون کتابخانهاي عظيم بنا نهاده شد و آثار پارسي، يوناني و سرياني را به عربي ترجمه کردند. گفتهاند هارونالرشيد براي برگردان کتابهاي يوناني سيصدهزار دينار داد. اين کتابخانه مورد استفاده عالمان و سياستمداران بود.[8]
در کتابخانه يا دارالحکمه فاطميان مصر از هر کتاب به تناسب اهميت نسخههاي فراواني وجود داشته است؛ چنانکه نزد «العزيز بالله» پنجمين خليفه فاطمي (344 ـ 386 هـ .ق) از کتاب العين خليلبناحمد سخن رفت و او به خزانهدار دستور داد سيواندي نسخه از اين کتاب را که در کتابخانه بود نشان دهند. از تاريخ طبري نيز بيست نسخه در اين کتابخانه موجود بود.[9] اين کتابخانه بزرگ که علوم گوناگوني را در بر داشت در سال 567 و با تسلط صلاحالدين ايوبي به حراج گذاشته شد و به تاراج رفت.
جرجي زيدان در کتاب تاريخ تمدن اسلام، آمار کتابهاي برخي
[7]. ر.ک: محمدحسين رجبي؛ کتابخانه در ايران؛ ص13ـ 25.
[8]. ر.ک: محمدحسين حسيني جلالي؛ «کتاب و نگارش در اسلام»؛ ص39 ـ 52.
[9]. همان.
کتابخانههاي مشهور جهان اسلام را به روايت گزارشهاي تاريخي اين گونه بيان کرده است:
ـ کتابخانه بيتالحکمه بغداد 4000000 جلد؛
ـ کتابخانه شاژور بغداد 10000 جلد؛
ـ کتابخانه سلطنتي در قاهره 1000000 جلد؛
ـ کتابخانه دارالحکمه قاهره 100000 جلد؛
ـ کتابخانه طرابلس شام3000000 جلد؛
ـ کتابخانه مراغه 400000 جلد.[10]
همچنين کتابهاي بسياري از ايران باستان بر جاي مانده و در دوره اسلامي با اهتمام برخي خلفاي دانشدوست، اين آثار به عربي ترجمه شده است. در دوره اسلامي تاريخ ايران و کل جغرافياي جهان اسلام بيشک کتاب در دسترس اهل علم و اقشار متوسط و بالاتر بوده است. دستکم در ايران دوره صفوي براساس گزارش گردشگران و تاريخنگاران غربي در خانه بيشتر ايرانيان، کتابخانه شخصي وجود داشته و به طور غالب، بوستان و گلستان سعدي و ديوان حافظ زيور اين کتابخانههاي شخصي بوده است.[11]
به گفته همين گزارشگران خارجي، کمتر بيسوادي در ايران آن روزگار يافت ميشده است. بديهي است ضرورت اوليه براي سوادآموزي، استنساخ دههاهزار جلد کتاب براي نوآموزان و باسوادان است. اولئاريوس گردشگر و عضو سفارت آلمان در بيان مشاهدات سفر ششسالهاش به ايران که در قالب کتابي در سال 1647 ميلادي در آلمان به چاپ رساند، ضمن شرح فراواني
[10]. غلامرضا فدايي؛ گزيدة کتاب شناسي توصيفي اسلامي؛ ص18.
[11]. آدام اولئاريوس؛ سفرنامة آدام اولئاريوس؛ ص 63.
مدارس در ايران مينويسد: کمتر ايراني ـ صرفنظر از آنکه به کدام قشر اجتماع تعلق دارد ـ ديده ميشود که خواندن و نوشتن نداند. وي برنامه مدارس ايران در سطح اول و عمومي را شامل قرائت قرآن، يادگيري بوستان و گلستان سعدي و ديوان حافظ، سرگذشت زندگي و شهادت امامان: ميداند.[12]
بنابراين در دورهاي که کاغذ رواج يافته، گسترش توليد و نشر کتاب در حوزه کشورهاي مسلمان بهويژه ايران، شام، بغداد و مصر پيش از صنعت چاپ يک شغل و حرفه مهم در گستره وسيع بوده و کتابخانههاي بزرگ و کوچک در شهرهاي مختلف وجود داشته است.
در تداوم تکامل کتاب و نگارش، مرحله پيدايش چاپ در سال 1439 ميلادي بهدست يوهانس گوتنبرگ آلماني تحول بسيار بزرگي در صنعت نشر کتاب بهشمار ميرود. سرعت چاپ اين ماشين چاپ که ابتدا ماشين فشارپيچي نام گرفت، هفتاد تا يکصد برگ در ساعت بود[13] که در آن زمان، انقلابي در نشر کتاب قلمداد ميشد. نخستين اثر چاپشده انجيل بود که خود گوتنبرگ آن را در همان سالها (ظاهراً 1454 م) منتشر کرده است. عموم صاحبنظران بهويژه برخي اهل نظر ايراني با نظر بر عظمت تحول چاپ در نشر کتاب، دورههاي پيش از آن را بسيار کمفروغ و کم اهميت ميدانند. اما در سايه عظمت و اعتبار دستگاه چاپ نبايد گذشته نشر کتاب ـ دستکم در ميان
[12]. همان، ص 301 ـ 302.
[13]. فريبرز خسروي؛ دايرةالمعارف کتابداري؛ ج2، ص1326.
ملتهايي که آموزش و نشر در آنجا استقرار داشته ـ را ناديده گرفت؛ چه آنکه فراواني آثار خطي برجايمانده از دوره پيش از اختراع چاپ در ايران و برخي کشورهاي کهن که در گزارش گردشگران و تاريخنگاران هم آمده، نشان ميدهد کتاب بهطور فراوان در ميان اقشار گوناگون جامعه رواج داشته است. شايسته است اين تحول عظيم در نشر کتاب و کتابت را در جاي خود بستاييم و به معرفي و شناسايي ميراث ارزشمند و تاريخ سترگ نشر کتاب پيش از اين اختراع سرنوشتساز نيز اهتمام و توجه کنيم.
باري چنانکه در اين سير تاريخي روشن است، اهل قلم حدود دو هزاره در پي نوشتن بر روي کاغذ و تکميل نقايص آن براي بهتر نوشتن بودهاند؛ تا آنکه در سدههاي اخير و پس از اختراع چاپ، جوامع توسعهيافته بر رونق و کمال کاغذ نيز اهتمام درخور کردند و امروز انواعي از کاغذ در کيفيت و مرغوبيت و کاربردهاي متفاوت توليد ميشود و همگان از آن استفاده ميکنند. افزون بر تثبيت کنوني جايگاه کاغذ، نمونههايي از کتاب غيرکاغذي نيز در سالهاي اخير ابداع شده است.
مرحله تکامليافتهتر از چاپ کاغذي، کتابهاي الکترونيکي هستند که ديگر نيازي به چاپ و کاغذ ندارند. پيدايش کتابهاي الکترونيکي به سال 1971 باز ميگردد؛ ولي نخستين کتاب ديجيتال در سال 1999 منتشر شد. اين کتابها با بهکارگيري لامپ اشعه کاتد، تصاويري را بر روي پرده پديد ميآورند که ميتوانست جايگزين کاغذ و چاپ شود.
ويژگيهاي بيمانند کتابهاي الکترونيکي سبب شده فروش اين نوع کتابها هم عرض کتابهاي چاپشده کاغذي از سوي سايت آمازون که
بزرگترين عرضهکننده کتاب در جهان است قرار گيرد. بهرهگيري از اين نوع کتابها اکنون در همه جوامع با فاصله آشکار و تفاوت معنادار ادامه دارد؛ ولي به نظر ميرسد در آينده، شاهد رشد بيشتر اين روند خواهيم بود.
کتاب شفاهي، گويا[14] يا صوتي، آخرين رهاورد در حوزه نشر کتاب است. اين نوع کتابها به صورت فايلهاي صوتي روي نوار کاست يا نرمافزار از سوي خود نويسنده، مترجم يا هنرمندان روخواني ميشوند. به تازگي در اينترنت و برخي شبکههاي راديويي، برخي کتابها به دو صورت نمايشي و روايي با نام کتاب صوتي در اختيار مخاطبان قرار ميگيرد. سالهاي اخير شبکه راديويي «ايران صدا» وابسته به سازمان صداوسيما دراينباره فعاليت انبوه و گستردهاي را آغاز کرده است.
چنانچه بخواهيم تاريخچه توليد و نشر کتاب از دوران کهن تا امروز را ـ برابر آنچه در صفحههاي پيش خوانديم ـ خلاصه کنيم، هفت مرحله ذيل قايل تفکيکپذير است.
1. کتابهاي نوشتهشده بر لوحهاي گلي (از حدود 2700 سال پيش از ميلاد)؛
2. کتابهاي نوشتهشده بر کاغذ پاپيروس (از حدود 2200 سال پيش از ميلاد)؛
3. کتابهاي نوشتهشده بر پوست (استخوان، سنگ، چوب، صدف و ...) (از حدود قرن دوم ميلادي)؛
[14]. Audio Book.