فهرست مطالب |
به کوشش:
کاظم دليري - محمدرضا فلاح شيرواني
مرکز اخلاق و تربيت
عرفان و بايسته هاي عرفان پژوهي در گفتگو با دانشوران
به کوشش:
کاظم دليري - محمدرضا فلاح شيرواني
مرکز اخلاق و تربيت
معنويت گرايي راز آفرينش آدمي و سرمايه اصلي شکوفايي استعدادهاي بي نهايت اوست که حق تعالي فطرت وي را بدان سرشته است و اسلام ناب محمدي شکوفا کننده اين حقيقت تابان وجود آدمي است. تعاليم دين خاتم، اصيل ترين و کامل ترين نمونه دعوت هاي آسماني به اين معناگرايي قدسي است. اسلام کانون معنويت را توحيد مي شمارد و مؤمنان را به سفر از خود به خدا فرا مي خواند، حرکتي استکمالي که آغازش با « نفخت فيه من روحي » [1] و انجامش با « کدحاً فملاقيه » [2] گره خورده است و راهنماي وي در اين سفر طولاني و پرمخاطره حبل المتين کلام الهي و عروه الوثقاي ولايت است.
در منطق اسلام و مدرسه اهل بيت عرفانِ ناب عقل گرا و شريعت محور و رسالت خيز و تعادل بخش و عدالت خواه است. در نگاه درس آموختگان اين مکتب، طريقت هاي منهاي شريعت، معنويت هاي بدون قداست، رياضت هاي مبتني بر جاهليت و آيين هاي بي اعتنا به عقلانيت جملگي سعادت مي نمايند و شقاوت مي فروشند و نسبتي با عرفان علوي ندارند.
[1]. حجر(15) آيه 29.
[2]. انشقاق(84) آيه 6.
عرفان از موقعيت راهبردي در فرهنگ و تمدن اسلامي برخوردار است و معنويت گرايي معقول و مشروع بر پايه علم صائب، ايمان و عمل صالح استوار است و تحقق بخش حيات طيبه و متعالي است. عرفان پيام اصلي پيامبر خاتم9 و عترت طاهره: است که قابل استنباط از آموزه ها و گزاره هاي اسلامي و برگرفته از سنت و سيره علمي و عملي حکيمان متأله، عارفان الهي و فقيهان متضلع و اصحاب نظر و بصر است و داراي پشتوانه محکم در تاريخ پرفرازوفرود حيات امت اسلامي و تضمين کننده هويت ديني مسلمين در تندباد جريان هاي بزرگ سياسي و فکري و فرهنگي بوده است و بازگشت احياگرانه و اصلاح باورانه به اين ميراث عظيم با چنين موقعيت راهبردي در فرهنگ و تمدن اسلامي گامي بنيادين در نوسازي روحيه معنويت گروانه امت خواهد بود.
امروزه پيگيري مباحث و گشودن باب تحقيق و پژوهش در عرفان ناب اسلامي از دو منظر بسيار ضروري مي نمايد:
از يک سو تهاجم فرهنگي و تأثيرات سبک زندگي غربي انسان معاصر را دائماً بر گرايش هاي فريبنده دنيايي، ضد انساني و گاهي اهريمني وسوسه مي کند و مي کوشد خاطر وي را از توجه به غيب و ملکوت منصرف سازد. عجيب آنکه با اين همه ظواهر فريباي دنيايي نتوانسته بعد معنويت خواهي انسان را اشباع کند و انسان معاصر همچنان تشنه معنابخشي به زندگي خويش است؛ ازاين رو امروزه با انواع رنگارنگ نسخه پيچي هاي عرفاني وارداتي مواجهيم، از نسخه هاي عرفاني شرقي مانند کريشنا، رام الله و ساي بابا گرفته تا نسخه هاي عرفاني غربي مانند عرفان مسيحي، عرفان سرخپوستي و عرفان يهود. سلسله دراويش در داخل کشور نيز به صورت گسترده و هدفدار مشغول پاسخگويي نادرست به معنويت خواهي نسل جوان اند.
اما منظر دوم ضرورت پيگيري پژوهش هاي عرفاني، پيوند ناگسستني حکمت
ناب اسلامي با عرفان است. تاريخ حکمت اسلامي از فارابي گرفته تا ابن سينا و جريان هاي فکري و فلسفي وابسته به فرهنگ ما پيوندهاي عميقي با عرفان دارند. البته جلوه هاي اين پيوند نه فقط در سنت فکري و نظري تبلور يافته است، بلکه پاره اي از نهضت هاي اجتماعي هم در قرون گذشته اسلامي از تأثير عوامل وابسته به عرفان برکنار نبوده اند. نمونه آشکار اين سخن انقلاب عظيم اسلامي ايران است که بي ترديد يکي از مهم ترين ابعاد آن احياي جنبه عرفاني و معنوي اسلامي و شيعي است.
بي ترديد اگر پيامبر اعظم9 و اوصياي کرامش: در روزگار ما به سر مي بردند که از يک سو عصر عطش و طلب فراگير و اقبال بي سابقه نسل هاي جوان و ملت هاي جهان به تعالي و سلوک روحاني است و از ديگر سو زمانه ترويج معنويت هاي سکولار و هجمه آيين هاي پرشمار بيمار و مسلک هاي انحرافي که از نام عرفان سوء استفاده مي کنند، احيا و اصلاح حيات معنوي جامعه بشري و پالايش بينش ها و هدايت گرايش هاي معنويت جويان و هدايت طلبان را مهم ترين رسالت ياران و اصحاب برمي شمردند.
اکنون براي تحقق چنين مهمي لازم است زمينه هاي علمي فراواني فراهم آيد و استنباط، تبيين و دفاع از معنويت ناب اسلامي بر پايه سنت عرفاني قرآني - ولايي وجهه همت قرار گيرد.
چشم انداز اين حرکت مبارک را از حيث مقاصد قابل دستيابي اين گونه مي توان رقم زد:
1. استخراج و تبيين نظام مند چارچوب هاي نظري و آموزه هاي عرفان اسلامي از منابع اصيل ديني(قرآن و سنت) و اثبات و تشريح روشمندي آن.
2. اثبات کارآمدي و برتري مکتب عرفاني اسلام بر ساير مسالک عرفاني.
3. تبيين عقلانيت ارکان و مؤلفه هاي نظام عرفان اسلامي و دفاع عقلاني از
آموزههاي آن و پاسخگويي به شبهات اين حوزه.
4. توانمندسازي مکتب عرفان اسلامي از رهگذر پيرايش، بازنگري و بازسازي ميراث، انديشه و مواجيد عرفاني و غني سازي آن با تکيه بر سرمايه وحي، عقل و شهود.
5. ساماندهي مناسب شعور عام عرفاني و بينش معنوي توده مردم و معرفي کامل و مؤثر اسوه هاي ناب عرفاني.
6. ايضاح عرفان شريعت محور، عقل مدار، متعادل، جامعه گرا، تمدن ساز و عدالت گستر و ابلاغ آن به ذهن و ضمير انسان معاصر و نقل و نقد انديشه و آيين هاي سلوکي با توجه به آسيب هاي پيدا و پنهان تاريخي و عصري.
در مسير دستيابي به مقاصد مذکور لاجرم به اين اصول نيز بايد وفادار ماند:
1. التزام به مباني و عناصر اصيل نگرش عرفاني اسلام با تأکيد بر تعاليم اهلبيت:.
2. صيانت از رويکرد دانشي و رعايت معيارهاي علمي در پژوهش هاي عرفاني با تأکيد بر تعميق مطالعات عرفاني و پرهيز از سطحينگري در پژوهش ها.
3. استنباط و تبيين عرفان عملي در چارچوب آموزه هاي اعتقادي و اخلاقي اسلام.
4. نقادي عالمانه مسلک هاي عرفاني شريعت گريز و انزواگرا که با اهتمام به سرنوشت اجتماعي امت در تعارض اند و اعلام موضع روشن در برابر آنها.
5. اهتمام به مشکلات عيني معنويت خواهي و عرفان طلبي در جامعه اسلامي و توجه به مسائل عصري و شبهات نوپديد.
6. سوگيري کلان و درازمدت جهت حضور مؤثر در سطوح بين المللي و آشناسازي مخاطب جهاني با معنويت حيات بخش اسلام.
7. ايجاد پيوند مستمر مراکز علمي با شخصيت هاي مهذّب و خودساخته فقهاي
رباني و علماي الهي حوزه هاي علميه.
8. تأکيد بيشتر بر مخاطبان پردغدغه و آسيب پذير نسل جوان به ويژه اقشار تحصيل کرده.
اما راهي که براي دستيابي به مقاصد مذکور بايد پيمود از اين قرار است:
- بازخواني توصيفي و بازنگري انتقادي سنت عرفان اسلامي با تأکيد بر مطالعه موردي آثار نمايندگان برجسته اين حوزه.
- نقد و بررسي مستمر توليدات جديد انديشه هاي عرفاني معاصر در قالب کتاب، مقاله، سخنراني هاي علمي، دوره ها و متون آموزشي و سايت هاي علمي.
- بازشناسي مستمر ظرفيتهاي علوم انساني مربوط به حوزه عرفان و معنويت و بسترسازي علمي جهت انتقال اين ظرفيتها به حوزه دانش عرفاني.
- تهيه اطلس بزرگ دانش و دانشوران عرفان، فراهم آوردن منابع مطالعاتي قديم و جديد اسلامي و غيراسلامي در حوزه عرفان و علوم وابسته و تشکيل بانک اطلاعاتي جامعي از نويسندگان، کتب، مجلات، پاياننامه ها، نرمافزارها، حلقه ها و هسته هاي علمي، کانون هاي فرهنگي، مؤسسه هاي علمي - پژوهشي و مراکز مطالعاتي و ... در عرصه عرفان پژوهي.
- فعال کردن حلقه هاي پرسمان عرفاني جهت طرح و نقد ايده هاي نو و ديدگاه هاي جديد در قالب نشست هاي تخصصي و تشکيل پرونده هاي علمي - پژوهشي.
- برگزاري هم انديشي هاي تخصصي عرفاني با هدف جريان شناسي، مسئله شناسي، شبهه شناسي و آسيب شناسي و نيز شناسايي و جذب و حمايت از پژوهشگران جوان و جلب مشارکت نخبگان علمي.
- شناسايي، جذب، سازماندهي، حمايت، هدايت و نظارت بر منابع انساني حوزه مطالعات عرفان اسلامي.
- آسيبشناسي مداوم فرهنگ عمومي عرفاني از طريق اجراي طرحهاي پيمايشي.
- تحليل انتقادي فرآورده هاي فرهنگي با مضامين عرفاني اعم از شرح حال نگاري ها، داستان ها، اشعار، نرم افزارها و برنامه هاي هنري نهادهاي فرهنگي و رسانه هاي عمومي در راستاي سامان بخشي به حوزه نشر و اطلاع رساني عرفان.
مرکز اخلاق و تربيت اميدوار است با تقديم اين اثر به ارباب معرفت، بخشي از زمينه هاي پالايش و والايش عرفان و معنويت در جامعه اسلامي را بر پايه نگرش ناب توحيدي و بر مدار تعاليم قرآن و اهل بيت: فراهم ساخته باشد.
از همه شخصيت هاي علمي ارجمندي که در اين مصاحبه ها شرکت کرده اند به صورت ويژه تشکر مي کنم، همچنين از همکاران محترم مرکز اخلاق و تربيت، حجج اسلام آقايان فلاح شيرواني و دليري و آقايان مرادي و شاکرنژاد و رياست محترم پژوهشگاه حجهالاسلام والمسلمين حسين توسلي و همکاران نشر پژوهشگاه سپاسگزارم.
مهدى عليزاده
مدير مرکز اخلاق و تربيت
اين مجموعه سلسله گفتگوهايي با انديشوران حوزه عرفان است که با هدف شناخت عرفان و شناخت کاستي ها و بايسته هاي عرفان پژوهي تأليف شده است. در توليد اين اثر فرايند زير طي شده است:
ابتدا پرسش ها و چالش هاي بحث گردآوري شد. آن گاه طي سال هاي 1385-1387 نشست ها و گفتگوهايي با شماري از صاحب نظران حوزه و دانشگاه که پيشينه عرفان پژوهي يا تدريس عرفان داشتند، برگزار شد. اين دانشوران محترم عبارت اند از: آيت الله محسن اراکي، حجج اسلام والمسلمين علي عابدي شاهرودي، دکتر علي شيخ الاسلامي، مرحوم محمدمهدي مهندسي، سيد يدالله يزدان پناه، مرتضي واعظ جوادي آملي، حسن رمضاني، دکتر محمدمهدي گرجيان، دکتر محمدتقي فعالي و آقايان دکتر غلامرضا اعواني، دکتر نصرالله پورجوادي، دکتر شهرام پازوکي، دکتر محمد اسدي گرمارودي و دکتر حسين ابوالحسن تنهايي.
پس از پياده سازي فايل هاي صوتي نشست ها، اقدامات زير صورت پذيرفت:
- متن آماده شده به شکل تفصيلي موضوع بندي و نمايه زني شد.
- مطالب مربوط به هر موضوع و آراي موافق و مخالف با آن در کنار هم نهاده شد تا مقايسه و داوري نهايي براي خواننده ميسر شود.
- براي مطالب، عنوان هايي به صورت پلکاني و طبقه بندي شده انتخاب شد تا دستيابي به مطالب آسان شود.
- متن مصاحبه ها از حالت گفتاري به نوشتاري تبديل شد و ويرايش ادبي و روان سازي و يکسان سازي صورت گرفت.
- آيات و روايات و نقل قول ها مصدريابي شد.
- برخي مطالب نامتناسب با هدف اصلي اثر حذف شد.
- براي غناي بيشتر بحث، از مصاحبه مکتوب دکتر عبدالباقي گولپينارلي[3] در کتاب تصوف در 100 پرسش و پاسخ در کنار نظرهاي ديگر استفاده شد، همچنين برخي مباحث به بياناتي از علامه حسن زاده آملي از کتاب گفتگو با علامه حسن زاده مزيّن شد.
- پس از آن، نسخه کتاب پيش از چاپ در اختيار همه دانشوران محترم بزرگوار قرار گرفت که همه آنان با روي خوش از آن استقبال کردند و با چاپ آن به فرمت کنوني موافقت نمودند و اصلاحات و اضافات مورد نظرشان نيز اعمال شد.
[3]. عبدالباقي گولپينارلي نويسنده محقق، مورّخ، مفسر و روزنامه نگار، شاعر و مترجم و عارف ترک زبان، متوفاي 1982م، داراي ليسانس ادبيات و دکتراي ادبيات از دانشگاه آنکارا و تحصيلات حوزوي و تسلط بر زبان فارسي و تدريس آن. وي درباره تصوف ترکي - اسلامي و بررسي شخصيت هاي صوفيانه پژوهش کرده و اشعاري به فارسي و ترکي سروده و اطلاعات گسترده اي درباره فرهنگ و تاريخ ايران و اسلام و وابستگي به گرايش مولويه هم داشته است. برخي از آثار علمي ايشان: ملامتيه و ملامتيان، تصوف در ??? پرسش و پاسخ، اهل فتوت در سرزمين هاي اسلامي ترک و منابع مربوط بدانان، فتوت نامه بورغازي، در بيان ادبيات ديواني، ديوان فضولي، ديوان نديم، مولويه بعد از مولانا، رباعيات حکيم خيام، اشعار عاشق پاشا، شعر ديواني مربوط به قرون ??-??، ??، ??، ?? و ?? (5 جلد)، قرآن کريم و مفهوم آن، ولايت نامه حاجي بکتاش ولي، حضرت محمد9 و احاديث او، فرمايشات امام علي، دوازده امام، آداب و ارکان طريقت مولوي، مذاهب و طرايق موجود در ترکيه در ??? پرسش، فهرست نسخه هاي خطي موزه مولانا، فهرست نسخه هاي خطي متون حروفيان، اصطلاحات و امثالي که از تصوف به زبان ترکي راه يافته، شرح مثنوي، مذاه
- چکيده هريک از مصاحبه ها در ابتداي نوشتار آمد تا خواننده را با حال و هواي حاکم بر مصاحبه ها و فضاي فکري دانشوران محترم آشنا کند.
براي بهره گيري بهتر از اين مجموعه توجه به نکات زير شايسته است:
1. محتواي اين مصاحبه ها منحصر به پرسش هاي اشاره شده - که در ادامه مي آيد - نيست، بلکه بنابر تخصص دانشوران محترم و فضاي جلسات، مصاحبه ها در محور هاي متفاوتي دنبال شد؛ برخي از نشست ها رنگ و بوي عرفان نظري دارد و برخي ناظر به عرفان عملي است، برخي صبغه جامعه شناختي قوي تري دارد و بعضي ديگر به فضاي نظام تصوف متعلق است و به کلي از عرفان نظري فاصله گرفته است؛ برخي حول محور منازل و مقامات سلوک و مراحل عملي (قرب إلي الله) است و برخي ديگر با هدف برنامه ريزي براي تشکيل گروه عرفان پژوهي؛ ازاين رو تلاش شده است به تناسب تجارب عملي و پيشينه پژوهشي هر يک از دانشوران محترم فوق از ايشان بهره مند شويم.
2. هدف از اين مجموعه، ذکر ديدگاه هاي همه دانشوران محترم در باب هر موضوع اصلي و فرعي نيست، بلکه هدف اين است که مطالب مفيد و درخور توجه در مصاحبه ها در يک جا گرد آيد تا به کار عرفان پژوهان آيد؛ ازاين رو ديدگاه هاي برخي دانشوران محترم در ذيل پاره اي از محورها نيامده يا کمتر آمده است. اختلاف حجم آراي دانشوران محترم نيز عمدتاً به دليل محدوديت زمينه طرح مباحث بوده است.
3. عمده پاورقي هاي اين اثر مطالب تکميلي خود دانشوران محترم است که به سبب ارتباط کمتر آنها با محور مصاحبه ها به پي نوشت منتقل شده است. ساير توضيحات و نکات را نيز در کروشه گذاشته ايم تا از گفتار دانشوران محترم تفکيک شود.
4. يکي از انگيزه هاي نشر اين مجموعه به سبک کنوني، گردآوري ديدگاه هاي
متنوع انديشمندان در موضوع واحد است تا زمينه داوري نهايي و جامع ميان آنها فراهم آيد.
5. اگر نام گوينده سخن در ذيل عنواني نيامده باشد، کلام متعلق به گوينده پيشين است.
6. فايل هاي صوتي مصاحبه ها، متن پياده شده نشست ها و اصلاحات پيشنهادي مصاحبه شوندگان به عنوان سند اين نوشتار در آرشيو مرکز اخلاق و تربيت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي نگهداري مي شود.
7. اين کار با توجه به سبک جديدش خالي از اشکال نيست، لکن مي تواند آغاز اين راه به شمار رود و سودمند افتد.
بديهي است آشنايي با اين ديدگاه هاي متفاوت فضاي تضارب آرا را فراهم مي سازد و براي عرفان دوستان و عرفان پژوهان سودمند و دربردارنده اشارات آموزنده و نکات رهگشاست. به هرروي از نظرها و پيشنهادهاي سازنده فرهيختگان حوزه و دانشگاه براي تکميل و تکامل اين دست کارها استقبال مي کنيم و به ديده منت مي پذيريم.
پرسش هايي که براي دانشوران محترم فرستاده شد و محور مصاحبه قرار گرفت، عبارت است از:
1. آيا استخراج معارف عرفاني قرآن و حديث را بايد جدا از انديشه عرفاي مسلمان در نظر گرفت و بر آن مقدم داشت؟ اصولاً در چه مرحله اي از سير کلان پژوهش بايد به اين کار پرداخت؟
2. عرفان عملي و عرفان نظري چه رابطه اي باهم دارند؟ اين واقعيت در مديريتِ پژوهش چگونه لحاظ شود؟
3. پرداختن به تاريخ عقايد و سرنوشت اجتماعي رهبران بزرگ عرفان و سرسلسله هاي فرق صوفيه و نيز تاريخ اجتماعي - سياسي فرقه ها و سلسله ها در
به فهمي و بازسازي انديشه عرفان عمليِ اسلامي چه نقشي به عهده دارد؟
4. فايده و ضرورت بخش بندي مخاطبان به دو سطح « عمومي » و « نخبگاني » و برنامه ريزي براي توليد فرآورده هاي ويژه براي هر يک از آنها چيست؟
5. سرفصل ها و موضوع هاي مهم عرفان عملي در دو ساحت انديشه سازي و ترويج آموزه هاي عرفاني براي سطح عمومي لازم است، کدام اند؟
6. چه نسبتي ميان اخلاق عرفاني و عرفان عملي در مباني، گستره، اهداف و روش ها چه نسبتي هست؟
7. هريک از شاخه هاي مطالعاتي عرفان چه اولويت ها و ضرورت هايي دارند از قبيل: ادبيات عرفاني، روان شناسي عرفاني، جامعه شناسي عرفاني، تاريخ عرفان، عرفان تطبيقي بين اديان، فلسفه عرفان، تربيت عرفاني، تفسير عرفاني متون قرآني و روايي، تبيين آموزه هاي عرفاني ادعيه و تبيين سيره عرفاني پيامبر اکرم9 و ائمه اطهار:.
8. پرداختن به نظام هاي عرفان عملي ديگر اديان و مکاتب در شناخت معنويت ناب اسلامي چه تأثيري دارد و در چه برهه اي و با چه پيش نيازهايي بايد به اين مقوله پرداخت؟
9. براي آنکه نگاه هاي بدبين و عرفان ستيز به آغاز و ادامه عرفان پژوهي حساس نشوند، در چرخه کار چه تمهيداتي بايد انديشيد؟
10. آفات فهم امروزي از عرفان چيست؛ براي مثال تفکر مدرن به ويژه انديشه هاي تحصلي (پوزيتويستي) چه پيامدهايي در حوزه عرفان پژوهي داشته است؟
11. آيا سنت عرفاني در شرايط و بستر تمدن جديد و در ساحت پيچيده و پرنفوذ حيات اجتماعي مي تواند حضوري مؤثر داشته باشد يا براي حضور مؤثر نيازمند بازسازي است؟
پس از تدوين متن گفتگوها استاد بزرگوار حجه الاسلام والمسلمين مهدي عليزاده با همراهي دوست عزيزم جناب آقاي احمد شاکرنژاد به انگيزه تتميم فايده و آشنايي هرچه بيشتر خوانندگان با رويکردهاي عرفان پژوهي فصلي بر اين کتاب افزود که از لطف ايشان کمال امتنان را داريم.
اين کتاب در سه فصل تنظيم شد:
فصل اول: گونه شناسي و جريان شناسي رويکردهاي عرفان پژوهي؛
فصل دوم: چکيده گفتگوها؛
فصل سوم: بازنويسي موضوعي متن گفتگوها که در چند محور تنظيم شده است:
1. شناخت عرفان اعم از نظري و عملي و رابطه آنها با هم؛
2. رابطه عرفان و علوم (همچون اخلاق، فلسفه و ادبيات)؛
3. رابطه عرفان و دين؛
4. از معيار عرفان تا نقد تصوف و عرفان؛
5. آثار جامعه شناختي عرفان؛
6. بايسته ها و کاستي هاي عرفان پژوهي.
اميدوارم اين اثر اهل علم و عرفان و ادب را سودمند افتد و آفاق جديدي براي پويايي و تکامل عرفان ناب اسلامي بگشايد.
کاظم دليري
رويکردهاي عرفان پژوهي
مهدي عليزاده
احمدشاکرنژاد