فهرست مطالب |
سيدمحمد رضا صفوي
قرآن كريم نورى از سوى خداوند است كه بر ظلمتكده دنيا تابيد تا آدميان را به سوى كمال مطلق رهنمون شود; كتابى است كه برترين معارف الهى را با بهترين آهنگ دلنواز به بشريت هديه مى كند.(1) والاترين كتاب آسمانى و «مهيمن» بر تمام كتب و يگانه كتاب تحريف ناپذير و منادى هدايت براى جهانيان است;(2) نعمت بزرگى است كه پروردگار هستى، عطاى آن را بر زمينيان منّتى بزرگ مى داند(3) و تنها كتاب الهى است كه هرچه را بشر براى سعادت بدان نياز دارد، واگذار نكرده(4)و ذات اقدس الهى، محافظت از آن را برعهده گرفته است.
انديشمندان از ابتداى نزول قرآن كريم، هر يك به فراخور درك و فهم خود، از اين نور الهى بارقه اى برگرفته اند. فقيهان، مفسران، متكلمان و... هر كدام به گونه اى بر «مأدبه الهى» نشسته، عشق خود را به فرياد رسانده(5) و اعتراف كرده اند كه آنچه دارند «همه از دولت قرآن»(6) دارند.
1 . «واتّبعوا احسنَ ما اُنزل اِليكم» (زمر: 55).
2 . «اِنّ هذا القرءان يهدى للّتى هى اقوم و يُبشّر المؤمنين» (اسراء: 9).
3 . «لقد مَنَّ اللّه على المؤمنين اِذ بعث فيهم رسولا مِن أنفسهم يتلوا عليهم ءايته و يُزكّيهم و يُعلّمهم الكتابَ والحِكمة» (آل عمران: 164).
4 . «و نزّلنا عليك الكتابَ تبيانا لكلّ شىء و هُدى و رحمة و بُشرى لِلْمُسلمين» (نحل: 89).
5 . عشقت رسد به فرياد ار خود بسان حافظ / قرآن ز بر بخوانى در چارده روايت.
6 . صبح خيزى و سلامت طلبى چون حافظ / هرچه كردم همه از دولت قرآن كردم.
قرآن كريم، داراى ظاهر و باطنى است; ظاهرش زيبا و دلنواز و باطنش ژرف و عميق است.(1) خداوند مهربان، فهم كتاب آسمانى خودش را آسان نموده تا پندجويان از آن اندرز گيرند.(2)هرچند با تكيه بر ادبيات عرب و اصول محاورات مى توان به فهم ظواهر غالب آيات قرآن دست يافت، ولى «حقيقت» و «باطن» قرآن بسيار فراتر از آن است كه افراد عادى و حتى دانشمندان بتوانند آن را به خوبى ادراك و تبيين كنند; همان گونه كه در روايتى به نقل از امام حسين(عليه السلام) مى خوانيم:
كتاب اللّه عزوجل على اربعة اشياء: على العبارة، والاشارة، واللطائف والحقايق; فالعبارة للعوام، والاشارة للخواص واللطائف للاولياء، والحقايق للانبياء:(3) كتاب خداوند عزيز و جليل بر چهار چيز مستقر گشته است: بر عبارت، اشارت، لطايف و حقايق. عبارت قرآن براى توده مردم و اشارت آن براى خواص و لطايف آن براى اولياى خدا و حقايق آن براى انبياى الهى است.
به اعتقاد بسيارى از دانشمندان متأله و متعمق از جمله حضرت امام(قدس سره)حقيقت قرآن شريف الهى، قبل از تنزل به منازل خلقيه و تطور به اطوار فعليه از شئون ذاتيه و حقايق علميه در حضرت و احديت است و آن حقيقت «كلام نفسى» است كه مقارعه ذاتيه در حضرات اسماييه است و اين حقيقت براى احدى حاصل نشود به علوم رسميه و نه به معارف قلبيه و نه به مكاشفه غيبيه مگر به مكاشفه تامه الهيه براى ذات مبارك نبى ختمى در محفل انس «قاب قوسين» بلكه در خلوتگاه سر مقام «او ادنى».(4)
1 . «له ظَهر و بَطن فظاهره حُكم و باطنه عِلم ظاهره أنيق و باطنه عَميق» (محمدبن يعقوب كلينى; كافى; ج 2، ص 598، كتاب فضل القرآن).
2 . «و لَقَد يَسَّرنا القُرآنَ لِلذّكر فَهَلْ مِنْ مُدَّكِر» (قمر: 17).
3 . محمدباقر مجلسى; بحارالانوار; ج 75، ص 278.
4 . امام خمينى; آداب الصلوة; ص 81.
ضرورت ژرف انديشى در قرآن كريم و لزوم بررسى جوانب مختلف علوم و معارف قرآن از ديرباز مورد توجه بوده و در سال هاى اخير نيز كتاب ها و مقالات مناسبى در اين باره نوشته شده است كه الميزان و تسنيم را مى توان دو قله و اوج اين گونه ژرف انديشى ها دانست.
از موضوعات بسيار مهمى كه پيش از پرداختن به تفسير بايد بدان عنايت كافى شود، توجه به كليات، اصول، مبانى، روش ها و گرايش هاى تفسيرى و... است. توجه كافى به اين مسائل و موضوعات باعث مى شود كارشناسان و محققان از سويى بتوانند از ژرفاى قرآن به اصطياد درهاى گرانبها بپردازند و از ديگر سو از فروافتادن مفسر در ورطه تفسيربه رأى اجتناب كنند. با توجه به آنچه گذشت، پرداختن به اين مهم در دستور كار گروه تفسير موضوعى قرار گرفت و حاصل آن پژوهش هاى مناسبى بود كه اميدواريم به زودى شاهد انتشار آنها باشيم.
يكى از اين پژوهش ها، كه فاضل و قرآن پژوه گرامى، حجة الاسلام والمسلمين جناب آقاى سيد محمدرضا صفوى آن را به سامان رسانده، «بازخوانى مبانى تفسير قرآن» است.
علاوه بر توضيح مفاهيم، برخى از مسائل مهمى كه در اين مجموعه بدان پرداخته شده، عبارت است از:
آيا همه قرآن نيازمند به تفسير است و كسى كه ادبيات عرب و اصول محاورات عقلايى را بداند، خود نمى تواند قرآن را بفهمد؟
آيا فهم قرآن اختصاص به افراد خاصى دارد كه دانش هاى خاصى داشته باشند؟ مقصود از روايات «انما يعرف القرآن من خوطب به»(1) چيست؟
آيا ظواهر قرآن حجت هستند؟ معناى حجيت ظواهر قرآن چيست؟ آيا
1 . محمدبن يعقوب كلينى; كافى; ج 8، ص 311. مستدرك الوسائل; ج 17، ص 335. محمدباقر مجلسى; بحارالانوار; ج 24، ص 237.
اصولاً امكان جعل حجيت براى ظواهر وجود دارد؟
قرآن قطعى الدلالة است يا ظنى الدلالة؟
طريقه فهم قرآن و دريافت ظواهر آن چيست؟ مهم ترين اصول براى تفسير صحيح قرآن و فهم كلام اللّه كدام است؟
نقش ادبيات عرب بهويژه قول لغويين در فهم قرآن چه مقدار است؟
آيا دانستن اسباب نزول در تفسير قرآن نقشى اساسى دارد؟
آيا سنت، عقل، قرينه هاى داخلى و خارجى و آيات قرآن، در فهم و تفسير قرآن نقشى اساسى دارد؟ به كدامين دليل؟
نويسنده فاضل، در اين متن متين در پى يافتن پاسخ اين پرسش ها و طراحى مبانى جديدى در تفسير قرآن بوده و گاه با نگاهى نو، برخى از مبانى مشهور تفسير قرآن را بررسى و نقد كرده است.
درباره اين متن مناسب است به چند نكته توجه شود:
1. نگاهى اين چنينى به مبانى مشهور در تفسير قرآن و نقد اين مبانى باعث مى شود باب گفتگوى انتقادى بيش از پيش در حوزه هاى علوم و معارف قرآن گسترده شده، با تضارب آرا، رأى صواب روشن شود.
2. «علم محورى»، «معارضات علمى» و «طرح سؤال» از سنت هاى رايج حوزه هاى علميه در طول تاريخ بوده و از جمله مطالبى است كه بارها مورد تأكيد مقام معظم رهبرى و ساير مراجع تقليد قرار گرفته است، چنان كه مقام رهبرى در ديدار با طلاب و فضلاى حوزه علميه فرمودند: «معارضات علمى طرح سؤال و بيان مسئله و شيوه جديد، هيچ ايرادى ندارد. آزادانديشى، خاصيت علمى بودن است و تحجر در ميدان علم، اصولاً معنا ندارد».(1)
1 . سخنرانى مقام معظم رهبرى در ديدار با «اساتيد، فضلا و طلاب نخبه»، حوزه علميه قم، در تاريخ 2/8/1389.
3. طبيعى است كه همه آنچه در اين مجموعه آمده، مورد تأييد كامل مديران و اعضاى هيئت علمى مجموعه نبوده و بهترين شاهد آن، مقاله انتقادى حجة الاسلام والمسلمين جناب آقاى يزدى از محققان فرزانه و قرآن پژوهان برتر مركز فرهنگ و معارف قرآن است كه در پايان همين كتاب منتشر شده است.
4. از آنجا كه مخاطب اين متن، متخصصان علوم و معارف قرآن هستند و متن براى عموم مردم تدوين نشده، از ترجمه برخى عبارات صرف نظر شده و در ارائه برخى از مطالب، به اشاره و اختصار اكتفا شده است.
5. مركز فرهنگ و معارف قرآن به عنوان يكى از مجموعه هاى وابسته به دفتر تبليغات اسلامى كه به فرموده مقام معظم رهبرى «نماد روشنفكرى حوزه علميه» است، همواره از نقدهاى علمى و نظريه پردازى در حوزه علوم و معارف قرآن استقبال مى كند.
6 . در پايان بر خود لازم مى دانم علاوه بر مؤلف محترم از ديگر عزيزانى كه در تهيه اين اثر نقش داشته اند و نام آنان در پى آمده، كمال تشكر را نموده، توفيق روزافزون آنان را از خداوند متعال درخواست نمايم.
1. حجة الاسلام والمسلمين على محمد يزدى، ناظر محترم پروژه و ناقد و عضو هيئت علمى پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى;
2. حجة الاسلام والمسلمين مصطفى محامى، ناظر محترم پروژه;
3. حجة الاسلام والمسلمين حبيب اللّه احمدى، ارزياب محترم شوراى پژوهشى مركز فرهنگ و معارف قرآن;
4. اعضاى محترم شوراى علمى گروه تفسير موضوعى;
5. حجة الاسلام والمسلمين على خراسانى، عضو محترم هيئت علمى و مدير محترم وقت گروه تفسير موضوعى;
6 . حجة الاسلام والمسلمين محمدعلى محمدى، عضو محترم هيئت علمى و مدير محترم گروه تفسير موضوعى;
7. حجة الاسلام والمسلمين محمد ابوطالبى، دبير محترم گروه تفسير موضوعى;
8. مركز نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى، حروفچين، نمونه خوان و ويراستار اثر و ساير دوستان و همكارانى كه در به ثمر نشستن آن، هر يك ـ به سهم خود ـ نقش داشته اند. محمدصادق يوسفى مقدم مدير مركز فرهنگ و معارف قرآن
ستايش خدايى را كه قرآن را براى هدايت بشر فرو فرستاد(1) و در آن هيچ كژى و ناراستى ننهاد،(2) فهم آن را آسان،(3) حقايقش را آشكار كرد(4) و تبيين آن را خود برعهده گرفت(5) و با مردم و به زبان آنان سخن گفت.(6) و درود بر پيامبرخاتم(صلى الله عليه وآله) كه قلبش مهبط وحى شد(7) و در ابلاغ آن با همه توان كوشيد(8) و سلام بر اميرمؤمنان كه نفس رسول خدا(صلى الله عليه وآله) دانسته شد(9) و درود بر ساير خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه خداوند آنان را چنان پاك گردانيد كه عِدل كلام وى(10) و قرآن ناطق شدند.(11)قرآن يگانه كتاب آسمانى است كه از تحريف مصون ماند; نه از آن كاسته شد و نه كسى را توان آن بود كه بر آن بيفزايد;(12) محتوا و الفاظ همه از خداوند
1 . بقره: 185.
2 . كهف: 1.
3 . قمر: 17.
4 . بقره: 70، 187، 219، 221. نور: 34 و 46.
5 . قيامت: 19.
6 . دخان: 58. ابراهيم: 4.
7 . بقره: 97.
8 . كهف: 6 .
9 . آل عمران: 61 .
10 . احزاب: 33.
11 . شيخ حر عاملى; وسائل الشيعه; ج 27، ص 34.
12 . حجر: 63 .
است;(1) سراسر حق است;(2) باطل به آن راه ندارد;(3) نور،(4) برهان،(5) بيان،(6) تبيان،(7)راهنما،(8) مبارك،(9) جلوه خدا(10) و آيت الهى است.(11)قرآن با تمام اين ويژگى هاى منحصر به فردش از دسترس مخاطبانش به دور ماند; تا آنجا كه پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) به درگاه خدا زبان به شكوه مى گشايد: بار پروردگارا، قوم من اين قرآن را وانهادند».(12)عده اى آن را سحر و افسون، گروهى شعر و دسته اى آن را بافته محمّد(صلى الله عليه وآله) و آموخته ديگران قلمداد كردند. اينها همه ريشه در جهل، تكبّر، خودخواهى، دنياطلبى و غوغاسالارى داشت. زمانى ديگر نيز قرآن وانهاده شد; نه از سوى قرآن ستيزان و منكران رسالت; بلكه از سوى معتقدان به قرآن و مؤمنان به رسالت. اين بار از سر تقوا و پرهيزگارى و احتياط در ديندارى; اين بار مستدل و با اقامه برهان، عالمانه و محققانه; اين بار گفتند همه قرآن رمز است و راز; رمزى ميان خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله) و خاندان او(عليهم السلام). گفتند ظواهر آن حجّت نيست. گفتند دلالت هايش ظنى و مقاصدش نامعلوم است. گفتند مجمل است و مبهم. گفتند علوم و فنون و عقول بر آن مقدم است. گفتند تا آنجا سراغش مى رويم كه با مكتب و مذهب و
1 . قيامت: 16 ـ 18. يوسف: 2.
2 . يونس: 108.
3 . فصلت: 42.
4 . نساء: 174.
5 . نساء: 174.
6 . آل عمران: 138.
7 . نحل: 89.
8 . نحل: 89.
9 . انعام: 92.
10 . محمّدباقر مجلسى; بحارالانوار; ج 89، ص 107.
11 . اسراء: 88.
12 . فرقان: 30.
اجماع مخالف نباشد; و گرنه بايد تأويل شود. نتيجه همه اينها آن شد كه فتوا دهند كسى را نرسد كه به آنچه از قرآن درمى يابد ايمان داشته باشد و به آن عمل كند(1) و دوباره بايد گفت: «اتّخذوا هذا القرآن مهجوراً».(2)اين پژوهش درصدد اثبات اين است كه قرآن كتابى روشن و روشنگر است، از اجمال و ابهام پيراسته است، از اينكه مراد خويش را بنمايد ناتوان نبوده است و نيست، ظواهر آياتش نه تنها حجت است كه اطمينان آور است، مدركات عقلى و اجماع بر آن مقدم نيست، گزاره هاى علوم و فنون بر آن پيشى نمى گيرد و موجب تأويل آن از ظاهرش نمى شود، فهم آن وابسته به اسباب و شأن نزول ها نيست و ـ در يك جمله ـ خود متكفل تفهيم خويش است.
1 . ديدگاه هاى يادشده و صاحبان آنها در مباحث آينده بيان خواهد شد.
2 . فرقان: 30.
مفاهيم