فهرست عناوين |
غياث الدين منصور دشتكى
(866 ـ 948 ق)
به كوشش
منصور ابراهيمى
مركز احياى آثار اسلامى
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى
اخلاق منصورى كه چكيده اى از افكار و انديشه هاى بالنده دانشمند فرهيخته و نظريه پرداز اسلامى غياث الدين منصور دشتكى است، از جمله آثار فاخرى است كه ارائه آن با تصحيح و تحقيقى شايسته، مى تواند گامى هرچند كوچك در جهت رشد و تعالى آموزه هاى دينى و اخلاقى جوامع بشرى به خصوص مسلمانان باشد.
اين رساله بخشى از وجه ثالث جام جهان نماى دشتكى است كه در دو بخش و يك خاتمه ترتيب يافته است.
در بخش نخست، در چهار فصل ذيل به مبادى علم اخلاق پرداخته شده است:
1. انّيت نفس مجرد و روح اسپهبد;
2. بيان هيكل انسان;
3. انسان خليفه الهى;
4. هدايت طريق نيل به سعادت.
در بخش دوم، طريق تهذيب اخلاق و چگونگى سلوك با خلايق را ارائه كرده و مشتمل بر سه فصل است:
1. نقد و بررسى و تحليل و دسته بندى جلال الدين دوانى از قواى نفس
ناطقه انسان و فضايل آن و نيز فضايل و رذايل اصلى و فروعات آنها;
2. قانون حفظ صحت نفس و معرفى برخى از امراض و راه معالجه آنها;
3. فضايل و آدابى كه ملوك، وزرا و قضات بايد در رفتار خويش رعايت كنند.
در «خاتمه» به مباحثى درباره عشق پرداخته است.
شيوه نويسنده در بخش اول، اخلاقى ـ فلسفى و در بخش دوم، اخلاقى ـ عرفانى است.
رد و نقد آرا و ديدگاه هاى جلال الدين دوانى از جمله شاخصه هاى اين
اثر است.
دشتكى در جاهاى مختلف كتاب هاى خويش از جمله اخلاق منصورى به رد و نقد ديدگاه هاى علامه دوانى و دفاع از پدر مى پردازد كه گاه با تندى و سخنان طعنه آميز همراه است. وى شرح دوانى بر هياكل النور(1) را نقض و جرح مى داند و به اختلال در فطرت و فهم را به او نسبت مى دهد.(2) دشتكى، دوانى را شارح نمى داند، بلكه «جارح»(3) مى داند. وى در اخلاق منصورى،
ملاّ جلال الدين را با صفاتى چون «قاصر معاصر»(4) ياد مى كند. ما دقيقاً نمى دانيم كه انگيزه دشتكى از چنين برخوردهاى گزنده و توهين آميز چه
1. دشتكى شيرازى، اشراق هياكل النور لكشف ظلمات شواكل الغرور، ص 25.
2. همان، ص 28
3. همان، ص 29
4 . همان، ص 196.
بوده است; البته خود غياث الدين دشتكى اين گونه قلم زدن را متعصّبانه و ناروا نمى شمرد و اين گونه برخورد را پاسخ بدى با بدى مى داند و مى گويد:
... لئلاّ يظنّ بي ظانّ أ نّي أحرص عليه تعصّباً وحيفاً، كما هو دأبه وعادته وهجّيراه ودَيدَنه في شأن سيّد حكماء الزمان... ثمّ إنّ كثيراً من مُطالعي هذا الكتاب... فيحسبون أنّي عدلت من طريقة العشيرة إلى استعمال الخشونة والغلظة، فلعلّهم يقولون: إنّ المجاملة في المجادلة أجمل والجواب بجميل الخطاب أمثل وهو للعلماء أحجى وأرزن; عملاً بعموم قوله تعالى: (وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ)(1).
فليعلم ذلك القائل أنّ السيّئ بالسيّئ والبادي أظلم، والكلام يجرّ الكلام ولو ترك القطا لنام.(2)
براى اين جدال تند دشتكى با دوانى احتمالات ديگرى را ذكر كرده اند:
1. دشتكى در ايام جوانى، سرى پرشور داشت و علمى سرشار; به گونه اى كه شرح خويش بر هياكل النور سهروردى با نام اشراق هياكل النور لكشف ظلمات شواكل الغرور را در هجده سالگى در هفت روز پاييزى نگاشت.(3) و گفته اند كه در چهارده سالگى داعيه مناظره با علامه دوانى را داشت(4) و در خود اين توانايى را يافته بود كه به ردّ آرا و ديدگاه هاى وى بپردازد و تمام اين سخنان تند و كنايه آميز حاصل اين دوران است، اما وقتى كه به پختگى و ميان سالى رسيد، در اواخر عمر دوانى و نيز پس از
1. نحل (16)، آيه 125.
2. دشتكى شيرازى، اشراق هياكل النور لكشف ظلمات شواكل الغرور، ص 26 ـ 27.
3. همان، ص 396.
4. قاضى نور الله شوشترى، مجالس المؤمنين، ج 2، ص 230.
مرگ او، با اجلال و اكرام از وى ياد مى كرد.
2. شايد برخورد يا برخوردهاى توهين آميز دوانى با دشتكى باعث شده باشد كه وى چنين پرخاش گرانه بنگارد; مثلاً صاحب روضات الجنات نقل مى كند:
در مجلس پر از علما و بزرگان، امير غياث الدين، فرزند امير صدر الدين علامه دوانى را مخاطب ساخت و خواست كه با او در مسائل علمى به مناظره بپردازد كه علامه بدو اعتنايى نكرد. از اين رو، پدر رو به ملاّ جلال كرد و گفت: بنده زاده چنين مى گويد، و ملاّ جلال پاسخ داد: شما بفرماييد چه مى گويد.(1)
3. احتمال ديگر آن است كه خاندان دشتكى، خاندانى بلندنظر و آزاده بودند كه زير يوغ حاكمان وقت نمى رفتند و پدر ميرغياث الدين و نيز خود وى، رابطه خوبى با حاكمان بايندرى نداشتند و سرانجام به دست آنان كشته شدند، اما ملا جلال الدين حاشيه خويش بر شرح جديد ملاّ على قوشچى را به يعقوب بايندر آق قويونلو تقديم مى كند; بنابراين نزاع آنان جنبه سياسى و ريشه در باورهاى اعتقادى آنان داشته است.
ميرغياث الدين شاگردانى را تربيت كرد كه هر يك شهره آفاق شدند و علم و فضل او را در عالم پراكندند. در ذيل اسامى دانشورانى كه از محضرش بهره بردند، ذكر مى شود:
1. جمال الدين(عماد الدين) محمود شيرازى، سرآمد شاگردان مير، كه
1. خوانسارى، روضات الجنات، ج 7، ص 177.
در حدود 960 تا 965 هجرى رياست حوزه فلسفى شيراز را بر عهده داشت. قاضى نور الله شوشترى وى را عماد الدين محمود شيرازى مى نامد(1) و مرحوم سيد محسن امين با عنوان جمال الدين محمود شيرازى از او ياد مى كند.(2)
وى علاوه بر دشتكى، از محضر محقق دوانى نيز بهره برد. او استاد محقق اردبيلى، ملاميرزا جان شيرازى و ميرزا ابوالفتاح بوده است(3);
2. شرف الدين على، فرزند ارشد مير غياث الدين;
3. صدر الدين محمد ثانى، فرزند كهتر او;
4. مولا كمال الدين حسين بن شرف الدين عبد الحق حسينى اردبيلى، معروف به «الهى» (م 905ق) شارح گلشن راز;
5. امير ابوالفتح شريفى;
6. ميرزا شرف جهان قزوينى (912 ـ 966ق);
7. مير فخر الدين استر آبادى، معروف به سمّاكى (علامه فخرى)، استاد بزرگ ميرداماد در علوم عقلى و معاصر شهيد ثانى، و او غير از فخر الدين احمد سمّاكى است كه معاصر ميرداماد بوده است;
8. ميرزا قاسم گنابادى، متخلص به «قاسمى»;
9. شيخ شهاب الدين على دانيالى فسوى برازى جهرمى;
10. كمال الدين حسين ضميرى اصفهانى (973 ق);
11. مولانا شيخ احمد;
1. قاضى نور الله شوشترى، مجالس المؤمنين، ج 2، ص 231.
2. سيد محسن امين، أعيان الشيعة، ج 10، ص 15.
3. همان.
12. مولانا مصلح الدين محمد عبادى لارى (م 972 يا 981 ق);
13. وجيه الدين سليمان قارى فارسى، در سال هاى 970 ـ 990ق از مراجع ديار عراق عجم و خراسان بوده است;
14. شيخ منصور باغنوى;
15. امير سيد فتح الله شيرازى، مشهور به شاه فتح الله كبير شيرازى (م 997ق).
همين شاگردان دشتكى بودند كه فلسفه اسلامى را در شرق و غرب عالم اسلام از جمله شبه قاره هند گسترش دادند كه فتح الله شيرازى يكى از آنان بود.(1)
از كتاب اخلاق منصورى نسخه هاى زيادى به جاى مانده است. در تفحص و تحقيقى كه درباره اين نسخه ها انجام شد، بيش از بيست نسخه در فهرست هاى نسخه هاى خطى شناسايى شد كه در ذيل به معرفى اجمالى آنها مى پردازيم:
1 . فهرست كتابخانه موزه بريتانيا، شماره 2996، كاتب محمد رام (بهرام) (فهرست ميكروفيلم هاى كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، ج 1، ص 7، شماره 1489);
2 . فهرست مختصر نسخه هاى خطى مجلس شوراى اسلامى (طباطبائى)، ص 38، شماره 292، شماره نسخه 9180، كاتب نسخه محمد بهرام، تاريخ كتابت 908 ق;
1. ر.ك: سيد حسين نصر، سنت عقلانى اسلام در ايران، ترجمه سعيد دهقان، ص 265.
3 . فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه آية الله مرعشى، ج 18، ص 104، شماره 6911، تاريخ كتابت عصر مؤلف (قبل از 948ق);
4 . فهرست نسخه هاى خطى مركز احياى ميراث اسلامى، ج 8، ص279 ـ 282، مجموعه شماره 3300، كاتب يونس بن احمد النظامى الحسينى، تاريخ كتابت 948 ـ 950;
5 . مكتبه اميرالمؤمنين(عليه السلام) (نجف اشرف)، شماره 83، تاريخ كتابت 949ق، (فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، ج 5، ص 417، شماره 83). در اين نسخه حاشيه هايى با جمله «منه مد ظله» آمده است;
6 . فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه آستان حضرت عبدالعظيم الحسنى، ج 1، ص 169، شماره 301، تاريخ كتابت محرم 967 ق;
7 . فهرست نسخه هاى خطى مركز احياى ميراث اسلامى، ج 8، ص 455 ـ 456، شماره 3466، تاريخ كتابت قرن دهم;
8 . فهرست كتب خطى كتابخانه آستان قدس رضوى، ج 6، ص 383 ـ 384، شماره 6053، كاتب مندمى بن نورالدين بن كمال الدين بن خضر شاه معلم دزفولى، تاريخ كتابت 22 ماه رجب 1003ق;
9 . فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه مجلس شوراى اسلامى، ج 4/10، ص 1993 ـ 1995، شماره مجموعه 3924، كاتب على رضا بن افضل گيلانى، تاريخ كتابت 1008 ق;
10 . فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، ج 7، ص 559 ـ 560 (نسخه هاى دكتر صحت)، مجموعه شماره 3، تاريخ
كتابت 1012ق;
11 . فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى، ج 1، ص 551، مجموعه شماره 3/1258، كاتب هاشم بن حسين العميد، تاريخ كتابت جمادى الآخر 1014ق;
12 . فهرست نسخه هاى خطى دانشكده الهيات و معارف اسلامى، ج 3، ص 84، مجموعه شماره 2/933، تاريخ كتابت 1030ق;
13 . فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه مركزى دانشگاه تهران (مشكوة)، ج 3، ص 218، شماره 1046، تاريخ كتابت 1043ق;
14 . فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه مجلس شوراى اسلامى، ج 11، ص 237 ـ 238، مجموعه شماره 11/4218، كاتب محمد نظام بن عليخان ساوه، تاريخ كتابت ربيع الاول 1047ق.
15 . فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه مجلس شوراى اسلامى، ج 32، ص 262 ـ 263، مجموعه شماره 2/10224، كاتب محمد باقر كسمائى، تاريخ كتابت 1076 و 1077ق;
16 . فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه مجلس شوراى اسلامى، ج 6، ص 79، شماره 2090، تاريخ كتابت 1095ق;
17 . فهرست مختصر نسخه هاى خطى كتابخانه مجلس شوراى اسلامى (حائرى)، ص 8، رديف 96، شماره 18588، تاريخ كتابت 1249ق;
18 . كتابخانه دانشگاه لنينگراد، شماره 1169 (فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، ج 8، ص 304، رديف 101);
19 . فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه آية الله فاضل خوانسارى، ج 1، ص 215، مجموعه شماره 11/245;
20 . فهرست نسخ خطى كتابخانه ملى، ج 5، ص 349 و350 مجموعه، شماره 2234;
21 . فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، ج 16، ص 684، شماره 7725، كاتب محمد اسماعيل استرآبادى;
كتاب اخلاق منصورى تاكنون سه بار چاپ شده است:
1 . در آبان ماه 1375 با تصحيح جناب آقاى عبدالله نورانى در شماره 2 مجله معارف;
2 . در سال 1386 ضمن مجموعه اى مصنّفات غياث الدين منصور حسينى دشتكى شيرازى، انتشارات دانشگاه تهران;
3 . در سال 1386ش با تصحيح آقاى دكتر پشت دار، مؤسسه انتشارات امير كبير.
از ميان نسخه هاى ذكر شده، در اين تصحيح از سه نسخه زير استفاده شده است:
1 . نسخه شماره 1/3300 از كتابخانه مركز احياى ميراث اسلامى كه در تاريخ 948ق يونس بن احمد بن حسين بن اسحاق بن احمد النظامى الحسينى كه شخصى فاضل و ظاهراً شاگرد مؤلف بوده، آن را كتابت كرده است.
اين نسخه از بهترين نسخه هاى اين اثر است كه ضمن برخوردارى از
خط خوش و خوانا، داراى حاشيه هايى با همان خط متن است و تصحيح شده كه نشان از اهتمام ناسخ به نسخه است.
برخى از حاشيه هاى آن با جمله «منه خلد ظله العالى» ختم شده است كه نشان دهنده استنساخ آن در زمان حيات مؤلف و يا استنساخ از روى نسخه اى است كه در زمان حيات مؤلف نوشته شده است.
تاريخ كتابت و نام ناسخ آن در پايان نسخه آمده و با جمله زير ختم شده:
تمّت الأخلاق سنة 948.
كتب هذه الرسالة عبد عبيد خُدّام مؤلّفها وبانيها، يونس بن محمّد النظامي الحسيني.
از اين نسخه با رمز «أ» ياد شده است;
2 . نسخه شماره 6911 كتابخانه آية الله العظمى مرعشى نجفى(1)، از اين نسخه با حرف «ب» ياد كرده ايم. در حاشيه هاى اين نسخه نيز متن كتاب تصحيح شده و داراى حاشيه هايى از مؤلف است.
تاريخ كتابت و نام كاتب آن معلوم نيست، ولى ذيل برخى از حاشيه ها جمله «منه خلد ظله العالى» آمده است كه احتمال استنساخ اين نسخه در عصر مؤلف را تقويت مى كند;
3 . نسخه شماره 9180 كتابخانه مجلس شوراى اسلامى.(2) در اين
1 . فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه آية الله العظمى مرعشى نجفى، ج 18، ص 104، شماره 6911.
2 . ظاهراً تا كنون اين نسخه در فهارس چاپ شده نسخه هاى خطى اين كتابخانه چاپ نشده است.
نسخه نيز در حاشيه تصحيح صورت گرفته است كه در ذيل برخى از آنها جمله «خلد ظله العالى» و امثال آن آمده است كه اشاره دارد به استنساخ آن در زمان حيات مؤلف و يا استنساخ از روى نسخه اى كه در زمان مؤلف نوشته شده باشد.
كاتب اين نسخه محمد بهرام و تاريخ كتابت آن ناخواناست و با قرائنى به نظر مى رسد سال 908ق باشد.
تصحيح متن: پس از مقابله متن با نسخه ها، معلوم شد كه نسخه ها، هم در كلمه ها و هم در زياده و نقيصه با يكديگر تفاوت دارند. از آنجا كه درجه اعتبار نسخه ها يكسان بود، متن به شيوه تلفيقى تصحيح گرديد. سعى شد نسخه اى انتخاب و در متن آورده شود كه با سليقه، ذوق و شيوه مؤلف نزديك تر است و در مواردى كه در انتخاب نسخه ترديد بود، يكى از نسخه ها را در متن آورديم و ديگرى را در پانوشت ها متذكر شديم.
استخراج منابع: مؤلف در جاهاى مختلف و به تناسب به آيه هايى از قرآن يا روايتى از ائمه معصوم(عليهم السلام) استشهاد كرده و يا سخنى و يا شعرى را نقل كرده است كه سعى شد در پانوشت ها همه آنها تخريج گردند و آدرس آنها بيان شود.
در تخريج گفته ها و نقل قول ها تلاش بر اين بوده كه از منابع اصلى كه قبل از مؤلف تأليف شده اند، استفاده شود.
اكنون كه به لطف خداوند رحمان تحقيق و تصحيح رساله اخلاق منصورى به پايان رسيده، لازم است از همه كسانى كه در به ثمر رسيدن اين اثر سهيم بوده و ما را يارى كردند، تشكر و سپاس گزارى كنيم.
از آقايان احمد خدايى و احسان فتاحى و احمد افخمى كه مقابله آن با نسخه هاى خطى را عهده دار شدند و نيز آقايان عبدالرضا پورمطلوب و بوذر ديلمى و منصور ابراهيمى كه به تحقيق و تصحيح و تخريج منابع آن همت گماشتند و آقايان حسين اديب و رمضانعلى قربانى و اسماعيل بيگى مندلاوى كه تايپ، صفحه آرايى و تهيه فهارس آن را پذيرفتند و نيز از آقاى مرتضى يوسفى راد كه مقدمه علمى كتاب به قلم ايشان است، تشكر و قدردانى مى شود. على اوسط ناطقى مدير مركز احياى آثار اسلامى