فهرست مطالب |
دكتر عبدالقادر حامد تيجانى
ترجمه و تعليق: دكتر مهران اسماعيلى و دكتر مشتاق الحُلو
ويراستار: على رضا شالباف
مبانى انديشه سياسى در آيات مكّى
مترجم: مهران اسماعيلى و مشتاق الحُلو
* ناشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى
معاونت پژوهشى دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم
* تهيه: پژوهشكده علوم و انديشه سياسى
* ليتوگرافى و چاپ:
* چاپ اول: پاييز 1388
* شمارگان: نسخه
* قيمت: تومان
* عنوان: ; مسلسل:
همه حقوق براى ناشر محفوظ است.
نشانى: قم، خيابان شهداء(صفائيه)، كوچه آمار، پلاك 42
تلفن و دورنگار: 7832833، پخش: قم 7832834 ; تهران 5 ـ 88940303
ص.پ: 3858/37185 ، كدپستى: 16439ـ37156
وب سايت: www.isca.ac.ir
پست الكترونيك: nashr@isca.ac.ir
[ ]
ص.
ريال: ISBN:978-600-5570-37-3
فهرستنويسى بر اساس اطلاعات فيپا.
كتابنامه به صورت زيرنويس.
BP
1388
پيروزى انقلاب اسلامى و شكل گيرى نظام جمهورى اسلامى، نويدبخش حضور فعال دين در عرصه هاى سياسى ـ اجتماعى بود. اين ايده، در سطح ملى ترسيم كننده هويت دينى ـ ملى و حيات سياسى ـ اجتماعى ايرانيان و در سطح فراملى، تبيين كننده ضرورت بازسازى تمدن اسلامى و اعاده هويت و عزت به مسلمانان در دوران معاصر بود. ترسيم هويت دينى ـ ملى و تلاش براى بازسازى تمدن اسلامى، پرسش هاى جديدى را در دو سطح ياد شده بهوجود آورد كه تاكنون منابع دينى و دين داران در عرصه علوم و مراكز علمى با آن به طور جدى روبه رو نشده بودند. بى ترديد، پاسخ گويى به اين پرسش ها و معضل ها نيازمند بازنگرى در مبانى و بينش حاكم بر علوم رايج انسانى و اجتماعى در كنار بازگشتى روش مند و نقّادانه به سنت فكرى است. اين بازنگرى ضمن فراهم ساختن زمينه هاى لازم براى بهره گيرى از توان مندى هاى سنت و دانش سنتى، امكان استفاده از ظرفيت ها و قابليت هاى علوم جديد را در دوران معاصر به ارمغان مى آورد. بنابراين، وظايف مراكز علمى و پژوهشى در جمهورى اسلامى، بسى سنگين است. اين مراكز از سويى، رسالت پاسخ گويى به پرسش ها و معضل هاى فكرى را برعهده دارند و از طرف ديگر بايد به فرهنگ سازى و توليد فكر و انديشه به عنوان عناصر و لوازم اصلى نوسازى تمدن اسلامى اولويت دهند.
پژوهشكده علوم و انديشه سياسى نيز با تلاش در جهت پاسخ گويى به پرسش ها و معضل هاى فكرى مربوط به حوزه پژوهشى خود و فراهم ساختن زمينه هاى لازم براى بازتوليد فرهنگ سياسى ـ دينى، متناسب با مقتضيات زمان و مكان و ارائه دانش سياسى مبتنى بر منابع اسلامى، هويت شناسى و هويت سازى در زمينه فلسفه سياسى، فقه سياسى و علوم سياسى را به عنوان مهم ترين اهداف خود دنبال مى كند. اين پژوهشكده با فراهم كردن زمينه رشد نيروى انسانى در عرصه پژوهش هاى سياسى با رويكردهاى فلسفى، فقهى و علمى، تلاش مى كند در جهت عزم و اراده ملى براى بازسازى تمدن اسلامى گام بردارد.
تمدن اسلامى، تمدنى «متن محور» و «نص گرا»ست و «قرآن كريم» مصدر نخستين معرفت اسلامى. از اين رو، احياى تمدن اسلامى، در مرحله نخست، لاجرم بر پايه آموزه هاى قرآن كريم استوار مى باشد. آموزه هاى قرآن كريم شالوده هاى تمدن سازى اسلامى را فراهم ساخته، نظمى قرآنى را بر مناسبات تمدنى حاكم مى گرداند. نظم مذكور نيز به نوبه خود برپايه عناصر گفتمانى وحى استقرار مى يابد و از اين رو، پيش از هر چيزى، فهم گفتمان وحى و عناصر آن ضرورى مى نمايد. گفتمان وحى در برگيرنده عناصر و مفاهيمى است كه در دو دوره تاريخى حضور پيامبر اعظم(صلى الله عليه وآله) در مكّه و مدينه فراهم آمده اند. بر اين اساس، فهم گفتمان وحى بدون توجه به مجموعه عناصر و مفاهيم مذكور امكان پذير نيست.
عناصر و مفاهيم مكنون در گفتمان وحى به تبع موضوعات و مسائل گوناگون مطرح شده در قرآن كريم، از تنوع قابل توجهى برخوردار مى باشند. قرآن كريم به اعتراف غالب پژوهشگران و قرآن پژوهان، در برگيرنده عناصر و مفاهيمى است كه كنار هم قرار دادن آن ها مى تواند انديشه اى منسجم را در باره
سياست و زندگى سياسى مؤمنانه ارائه نمايد. در اين ديدگاه، آيات مكّى نيز تدارك كننده بخش عظيمى از عناصر و مفاهيم گفتمان وحى به حساب آمده، ناديده گرفتن آن ها موجبات غفلت از مفاهيم اساسى در منظومه فكر سياسى اسلامى را فراهم مى سازد.
نگاهى گذرا به تاريخ فكر سياسى اسلامى غفلت مذكور را نمايان مى سازد. به رغم اهميت فهم عناصر و مفاهيم سياسى مكنون در وحى مكّى، تاكنون غالب پژوهش هاى قرآنى در باره سياست در غياب عناصر و مفاهيم مذكور صورت گرفته، بيشتر درصدد فهم عناصر و مفاهيم سياسى وحى مدنى برآمده اند. بى ترديد، يكى از عوامل مهم اين وضعيت را مى توان تلاش پيامبراعظم(صلى الله عليه وآله) در مدينه براى تنظيم مناسبات سياسى مسلمانان و برقرارى حكومت اسلامى دانست. اين تلاش ارزنده، موجبات توجه قابل ملاحظه پژوهشگران و نظريه پردازان سياست اسلامى را به فهم سيره سياسى پيامبر اعظم(صلى الله عليه وآله) در دوره مدنى، فراهم ساخته كه حاصل آن را مى توان در پژوهش هاى متعددى مشاهده كرد.
اثر حاضر، مسيرى متفاوت اما معنادار را در مجموعه پژوهش هاى سياسى ناظر به قرآن كريم مى پيمايد. دكتر عبدالقادر حامد تيجانى در اين اثر درصدد استخراج و تنظيم مبانى انديشه سياسى اسلام از آيات مكّى است. وى انديشه سياسى اسلام را تنها حاصل دوره مدنى ندانسته، دوره مكّى را در فهم منظومه فكرى سياسى اسلامى با اهميت مى داند. به اعتقاد تيجانى، آيات مكّى از ظرفيت مناسبى براى فهم بنيان هاى نظرى انديشه سياسى اسلام برخوردار مى باشند و به همين دليل، فهم منظومه فكر سياسى اسلامى بدون توجه به آن ها امكان پذير نيست.
آن چه آمد، پرتوى روشن بر جايگاه اثر حاضر در ادبيات سياسى اسلامى، بهويژه در دوران معاصر مى افكند. اين اثر سهم به سزايى در عطف توجه
پژوهشگران عرصه سياست اسلامى به آيات مكّى داشته، زمينه ساز پژوهش هاى ديگر در اين زمينه خواهد بود. اين مهم انگيزه اصلى مترجمان فرهيخته اثر حاضر را شكل داده، دست رسى پژوهشگران فارسى زبان به آن را ممكن ساخته است. مترجمان گرانمايه، آقايان مهران اسماعيلى و مشتاق الحلو كه خود از پژوهشگران برجسته فكر اسلامى به حساب مى آيند، تلاش ستودنى را در فراهم سازى اين اثر بديع به انجام رسانده اند كه بدينوسيله از زحمات آنان قدردانى به عمل مى آيد.
بى ترديد، اجراى اين پژوهش و غناى علمى آن مديون تلاش هاى ارزنده مدير محترم گروه فقه سياسى، حجة الاسلام والمسلمين دكتر منصور ميراحمدى، كارشناس محترم گروه جناب آقاى محمود فلاح، مدير محترم امور پژوهشى آقاى رجبعلى اسفنديار و متصديان اجرايى پژوهشكده مى باشد كه از زحمات و تلاش هاى آنان قدردانى مى شود.
هم چنين از رياست محترم پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى جناب حجة الاسلام والمسلمين آقاى احمد مبلغى تشكر مى كنم كه بدون حمايت ها و مساعدت هاى بى دريغ و مؤثر ايشان پژوهش حاضر به سرانجام نمى رسيد .
پژوهشكده علوم و انديشه سياسى، در راستاى ترويج و گسترش علم و دانش، آثار خود را در اختيار جامعه علمى قرار داده، پيشاپيش از انتقادها و پيشنهادهاى علمى همه استادان، صاحب نظران و پژوهش گران محترم استقبال مى كند. اميد است اين فعاليت ها موجبات رشد و پويايى سياست متعاليه و زمينه هاى گسترش انديشه سياسى اسلام را فراهم سازد.
دكتر نجف لك زايى
مدير پژوهشكده علوم و انديشه سياسى
در سنت تحقيقى دهه هاى قبل گفته مى شد كه محقق بايد فارغ از ارزش هاى خود، تحقيق را سامان دهد و اين بدان معنا بود كه بايسته نيست فرضيه بر مشاهده مقدم باشد. با اين حال، عمده مستشرقان در مطالعات اسلامى همواره فرضيه هاى جانب دارانه را به عرصه تحقيق مى كشاندند; خواه در مقام انتخاب موضوع پژوهش و ارزيابى و اعتبارسنجى منابع و داده ها و خواه در مقام نقد نظريه ها و ارائه فرضيه. لكن امروزه روش شناسى بر حضور «سوژه» در ميدان تحقيق خرده اى نمى گيرد و تنها بر «عينيت» در مقام داورى تأكيد دارد. به عبارت ديگر، امروزه تنها بر دلايل اثبات فرضيه و ميزان اعتبار و اقناع كننده بودن آن ها پافشارى مى شود.
دكتر عبدالقادر حامد تيجانى با نگارش اين اثر در صدد بيان بى اعتبارى فرضيه برخى مستشرقان، از جمله گلدزيهر در مورد انديشه سياسى در قرآن برآمده است كه بر اين باورند «انديشه سياسى در اسلام در اواخر دوره مكّى پديد آمد و محصول تحولاتى بود كه پس از هجرت وى روى داد». اما بنا به اعتقاد تيجانى انديشه سياسى يكى از عناصر گفتمانى وحى مكّى است و
بنابه مقتضيات زمانه پديد نيامده است. از اين رو وى بر آن شده تا مبانى انديشه سياسى اسلام را از آيات مكى كه بخش قابل توجهى از آن به قصص انبيا اختصاص يافته، استخراج كند. نوآورى و ابداع دكتر تيجانى كه باعث امتياز اثر او شده است به همين امر باز مى گردد، زيرا عموم محققانى كه از انديشه سياسى در اسلام سخن مى گويند به سيره پيامبر در دوره مدنى، روابطش با قبايل و دولت ها و نبردهايش براى تثبيت و توسعه حكومت اسلامى استناد مى كنند و به داده هاى تاريخى پيش از هجرت، كمتر ارجاع مى دهند.
اين اثر تنها كتابى است كه در اين پهنه حضور دارد و ما شاهد اثر شايان ذكر ديگرى در امتداد آن نيستيم. البته نويسنده در مقدمه اشاره كرده كه نتايج اين تحقيق بر پايه آخرين تحقيقات زمان نگارش آن است و احتمال داده كه پژوهش هاى بعدى بيشتر به اين موضوع بپردازند اما كمتر پژوهشى اين ايده را پى گرفته است.
تيجانى در فصل اول، مفاهيمى چون آيات مكّى، انديشه سياسى و مبانى انديشه سياسى را تعريف كرده و انديشه سياسى را در تقابل «توحيدگرايى اسلامى» و «ايدئاليزم يونانى» بررسى مى كند و از اين رو ديدگاه هاى افلاطون، پيروان قوانين طبيعى و آراى هگل را طرح كرده و انتقادهايى را كه در دوره معاصر از جانب اثبات گرايان و تاريخ گرايان متوجه ايدئاليزم شده بيان مى كند تا در ضمن مشخص شود آيا اين نقدها بر توحيدگرايى اسلامى هم وارد است يا خير.
فصل دوم كتاب كه عنوان كتاب را نيز دارد، اساسى ترين بخش كتاب به
شمار مى رود. وى در اين فصل، روش خود را بيان كرده و بر اساس آن، دو مفهوم «خلق» و «امر» را به عنوان مفاهيم بنيادى از آيات مكّى استخراج نموده و سپس چگونگى كاربست اين مفاهيم را در امت هاى پيشين و چالش ميان پيامبران با مخالفانشان را بر سر عناصرى، از جمله ايدئولوژى، مردم، سرزمين و سلاح در پيش مى گيرد. البته در اين بخش به دليل وجود اطلاعات بيشتر از حضرت موسى، فرعون و بنى اسرائيل، به اين تجربه بيشتر پرداخته است. بخش بعدى اين فصل، پى گيرى ادامه همين نزاع ميان پيامبر اسلام و قريش است. ويژگى هاى دولت اسلامى از نگرش دكتر تيجانى سخنان پايانى او در اين فصل است.
فصل سوم به روابط خارجى پيامبر اختصاص دارد. نويسنده در اين جا قرائتى بديع از وضعيت مسلمانان و قريش در بستر تحولات كلان منطقه اى ارائه مى كند. تيجانى در اين فصل نشان مى دهد در عمل نيز پيامبر در صدد تأسيس حكومت در دوره مكّى برآمده است.
در فصل چهارم در نقد نگرش محققان غربى، به زمينه هاى تاريخى شكل گيرى ذهنيت سكولار، از جمله قرائت پولس قدّيس از انجيل و ميزان تأثير او از رواقيان يونان، پيامدهاى تعيين مسيحيت به عنوان دين رسمى امپراتورى روم، تجربه دينى يهود، اصلاحات درونى كليسا توسط لوتر و تبعيت وى از پولس قدّيس كه به ظهور ايدئولوژى سكولار منتهى شد، مى پردازد و از انديشه سكولار به عنوان «انحراف از اصول انديشه مسيحى» ياد مى كند و سپس ديدگاه هاى سكولار هابز، لاك، اسميت و ماركس را در باره دين بيان مى كند.
تأليف كتاب ـ همان گونه كه نويسنده در مقدمه خود آورده است ـ با فراز و فرود فراوانى روبه رو بوده كه به نظر در انتشار كتاب نيز سرايت كرده است. نقص پاورقى ها، كتاب نامه، عناوين فرعى و اصلى فصول، ارجاعات نادرست و... نمونه اى از اين كاستى هاست كه بخشى از آن با صرف وقت قابل توجهى برطرف شده و برخى هم چنان پابرجاست. مكاتبه با دانشگاه سودان به منظور ارتباط با نويسنده و برطرف كردن اين مشكلات، دريافت مقدمه اى از وى براى ترجمه و هم چنين شرح حال علمى ايشان بدون نتيجه ماند.
جدا از مشكلات ويرايشى و صورى كتاب، دشوارى اصلى كه اين برگردان با آن روبه رو بود، متن كتاب بود كه به اذعان اساتيد دانشگاه هاى عربى، ادبياتى بسيار سنگين دارد. مترجمان نيز كمتر متنى چنين دشوار را در گذشته تجربه كرده بودند. اين دشوارى به دو عامل بازمى گشت: يكى شيوه بيان خاص نويسنده و ديگرى روش وى در اين كتاب كه سعى كرده است گفتمان سياسى جديد را با گفتمان قرآنى آميخته و همين امر، يافتن معادل مناسب واژه را در هر كاربرد دشوار مى ساخت. مترجمان با آگاهى از اين مسئله و با انگيزه ارائه اثرى متناسب با استانداردهاى علمى، نهايت تلاش خود را به كار بستند تا معانى مورد نظر نويسنده را به فارسى برگردانند. مبالغه نخواهد بود اگر گفته شود كه بارها و بارها اين ترجمه بازبينى شده تا به دور از خطاهاى احتمالى ارائه شود.
به رغم همه اين دشوارى ها، جايگاه، اهميت و ارزش مثال زدنى كتاب و ابداعى كه در آن صورت گرفته است انگيزه بخش مترجمان بوده و جاى بسى خرسندى است كه اين ابداع در اختيار محققان و علاقه مندان پارسى زبان
قرار مى گيرد.
در ترجمه آيات قرآن مترجمان با دخل و تصرف از ترجمه هاى فولادوند، خرمشاهى و مكارم شيرازى استفاده كرده اند. هم چنين ترجمه فارسى كتاب مقدس نيز از وبگاه مركز پژوهش هاى مسيحى اخذ شده است.
حال كه ترجمه اين اثر به گونه اى رضايت بخش به پايان رسيده است لازم مى دانم سپاس ويژه را به دكتر مشتاق حُلو تقديم كنم كه در ميانه راه، ترجمه فصول سوم و چهارم را پذيرفتند و به اتقان ترجمه فصول ديگر نيز افزودند. در اين فرصت از محبت هاى فراموش ناشدنى ايشان تقدير مى كنم. ازحجة الاسلام والمسلمين جناب آقاى على رضا شالباف به خاطر ويرايش عالمانه شان سپاس گزارم.
از حجة الاسلام والمسلمين جناب آقاى دكتر نجف لك زايى مدير محترم پژوهشكده علوم و انديشه سياسى كه پيشنهاد دهنده ترجمه اين اثر بودند و همواره مشوّق و راهنما هستند، تشكر خالصانه دارم. هم چنين از حجة الاسلام و المسلمين جناب آقاى دكتر منصور ميراحمدى مدير محترم گروه فقه سياسى، جناب آقاى محمود فلاح كارشناس محترم گروه، جناب آقاى رجبعلى اسفنديار مدير محترم دفتر پژوهش، جناب آقاى مجيد اكبريان حروفچين محترم پژوهشكده كه در ارائه اين اثر همكارى صميمانه داشتند بسيار سپاس گذارم. از سركار خانم زهرا مقدسى و سركار خانم مرضيه شريفى كه نمونه خوانى حروفچينى را به عهده داشتند، جناب آقاى مصطفى عسكرى نسب كه اصلاحات حروفچينى و جناب آقاى منصور حسينى كه حروفچينى آيات را انجام دادند، ممنونم. تلاش تمامى اين عزيزان را قدر
مى دانم كه «من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق».
در پايان، اين اثر را به پدربزرگم نجف على اسماعيلى و فرزندش، شهيد محمد على اسماعيلى، و نوه هايش شهيد سيف الله حقيقى، شهيد مهدى صفدرى و نيز شهيد غلام رضا محمدى تقديم مى كنم. اميد دارم كه رضايتشان همراهى ام كند.
دكتر مهران اسماعيلى
امروزه مى توان كتابى در جهان اسلام نوشت، اما آن چه از نويسندگى دشوارتر است انتشار آن است كه گاه نويسنده را از كار باز مى دارد. سيزده سال پيش (1983م) نگارش اين كتاب به پايان رسيد، اما به دليل پيچيدگى هاى حرفه چاپ و نشر، به همان حال باقى ماند. نسخه دست نويس كتاب هم با وسايل ديگرى به سرقت رفت، اما از آن جا كه اين نوشته ها براى سارق منفعتى نداشت آن ها را در حومه شهر به دور ريخته بود، و كسى كه آن ها را پيدا كرد، به من باز گرداند. در آن اوضاع و احوال، بين خارطوم، قاهره و لندن در رفت و آمد بودم و با ناراحتى ها، نگرانى ها و اضطراب هاى شخصى و غيرشخصى دست و پنجه نرم مى كردم، با اين حال، با مرتب سازى و نگارش مجدد آن توانستم به عنوان رساله كارشناسى ارشد از آن دفاع كنم و تحصيلات خودم را در فلسفه سياسى از دانشگاه خارطوم به پايان ببرم (1984م). پس از آن، سال ها اين كار را كنار گذاشتم و بر موضوع ديگرى متمركز شدم. حال كه مجدداً بازمى گردم برخى بخش ها و پاورقى هاى آن را مفقود شده مى يابم و ناچارم با تنظيم مطالب، مراجعه به منابع و مقابله مجدد متن با آن ها، بتوانم آن را به صورت مناسبى به خوانندگان شريف تقديم كنم تا بار سنگينى را كه در يك دوره به تنهايى به دوش مى كشيدم به مقصد برسانم. با وجود اين، همواره به موضوع
اين رساله، تعلق خاطر دارم; گويا وامدار آن هستم. از آغاز نگارش اين اثر تا به حال، هرگاه به قرآن مراجعه مى كنم با پرسشى نو روبه رو مى شوم. لذت ذهنى و روحى را كه در اين دوره برده ام با هيچ امر ديگرى قابل قياس نمى دانم. از اين رو پس از اين اثر، فعاليت علمى خود را بر پديده قرآنى متمركز كرده ام.
مناسب مى بينم كه در اين جا مسائلى را براى خوانندگان روشن كنم:
نخست، اين تحقيق نمى خواهد براى تأييد دليل يا دلايلى كه در تبيين پديده هاى اجتماعى ـ سياسى به كار مى روند، شواهدى قرآنى ارائه كند، زيرا اين روش، به شناخت ما عمق نمى بخشد. با اين حال، امروزه اين شيوه ميان محققان رايج است; آنان پس از آن كه پديده اى اجتماعى (طبيعى يا روانى) را بررسى كرده و به نتايج مورد نظر مى رسند، در پى شواهد قرآنى براى تأييد نتايج خود بر مى آيند و شتاب زده مؤيدهايى را از قرآن برمى گزينند. اما روش من چنين نيست، زيرا به نظر من هر آيه از قرآن خود پديده اى است كه بايد بخش ها و بافتش را به دقت بررسى كرد و اعماق آن را با طمأنينه كاويد تا بتوان داده ها ومفاهيم كليدى آن را برگرفته، سپس پديده اجتماعى را درك و تحليل كرد. بدين گونه در آيات قرآن تأمل مى كنم، نه آن كه از آن ها پيشى بگيرم. با اين روش، ابعاد تاريك مسئله روشن مى شود، گره هاى پديده باز شده و كليدهاى شناخت در اختيار قرار مى گيرد.
دوم، بارها تصميم گرفتم براى كتاب عنوانى عام تر و جذاب تر انتخاب كنم، اما نتوانستم. البته عنوان فعلى بدون هيچ زياده يا نقصانى، همان موضوع كتاب است. موضوع كتاب «مبانى انديشه سياسى» است و نه «تاريخ سياسى اسلام» يا «انواع دولت هاى اسلامى».
سوم، اين تحقيق در پى دست يابى به مبانى انديشه سياسى بر اساس آيات
مكّى بوده و از اين رو، آيات مدنى، آيات تشريعى و حوادث آن دوره را در بر نمى گيرد تا چه رسد به دوره خلافت راشدين و تحولات آن دوره و تطورات فكرى، سازمانى و روابط ناشى از آن.
چهارم، اين بحث در باره مبانى است، و روشن است كه مبانى، مقدَم بر سياست هاست. در نتيجه، اين بحث به حوزه فلسفه سياسى تعلق دارد و نه علوم سياسى. از اين رو اميدوارم خوانندگان بيش از هدف ما، انتظارى از اين بحث نداشته باشند.
در اين جا مايلم اشاره كنم كه پس از نگارش اين اثر، كتاب هاى فراوان و ارزش مندى در باره انديشه سياسى اسلام منتشر شد كه نتوانستم از آن ها بهره ببرم، زيرا بازنويسى كتاب برايم دشوار بود. البته به رغم فراوانى اين كتاب ها، هيچ يك به موضوعى كه پرداخته ام متمركز نشده اند و به سختى مى توان كتابى يافت كه صرفاً به جستوجوى فلسفه سياسى در آيات مكّى بپردازد.
خوب است به همين توضيحات بسنده كنم; بى ترديد زياده گويى كردم. از برادر و استاد دكتر ابراهيم احمد عمر (رياست سابق گروه فلسفه و گروه مطالعات اسلامى دانشگاه خارطوم)، وزير علوم جمهورى سودان كه در ساختار نخستين اين رساله از راهنمايى ايشان بهره مند بودم، تشكر مى نمايم. اگر حمايت علمى، بزرگوارى و صبر طولانى ايشان نمى بود اين بحث هيچ گاه به انجام نمى رسيد. هم چنين از همكارى هاى برادران «معهد البحوث و الدراسات الاجتماعيه» در خارطوم قدردانى مى كنم. همين طور از دو برادر و دو دوست، يعنى احمد كمال الدين و عبدالوهاب افندى كه در سرزمينى كه هيچ كس از ديگرى انتظار يارى ندارد، از من ميزبانى كرده و مرا يارى رساندند، سپاس گزارم.
هم چنين از همسرم نَوال كه در مراجعه به شماره آيات و سوره ها يارى ام
كرد و با آرامش و صبر و تشويق همراهى ام نمود، قدردانى مى كنم. متاعى ندارم تا به كسى كه قلبم را به قرآن سپرد (پدرم) ببخشم، جز اين تلاش ناچيز كه آن را به روان پاكش تقديم مى كنم. اميدوارم كه خداوند از او در گذرد و بر حسناتش بيفزايد. پايان سخن، سپاس از خداوند، پروردگار جهانيان است.
دكتر عبدالقادر حامد تيجانى
سودان ـ خارطوم 12/4/1995م
انديشه سياسى را مى توان با مسائل و گزاره هايش تعريف كرد و گفت اين انديشه به بررسى مسائلى كه جامعه سياسى مطرح مى كند، مى پردازد. لكن جامعه سياسى و سياست به چه معناست؟ به جامعه اى جامعه سياسى گفته مى شود كه نهاد حاكميت ويژه اى داشته باشد، به گونه اى كه بتواند مقررات رفتارى را كه خود وضع كرده يا پذيرفته است، رواج داده و اعمال كند و ديگران را به رعايت آن ملزم سازد. به طور كلى چنين مقرراتى ـ خواه با رغبت يا اكراه ـ الزام آور بوده و حاكميت خواهند داشت و فقط همين مقررات مبناى مجازات خواهند بود(1). سياست در فرهنگ لتره (1870م) دانش حكمرانى كشورها دانسته شده(2) و در فرهنگ روبر (1962م) هنر حكمرانى جوامع انسانى معرفى شده است.(3) تعريف جديد سياست، حكمرانى در كشورها و ديگر منظومه هاى انسانى را نيز در برمى گيرد و بر اساس اين تعريف، واژه
1. Anthony Quinton, Political Philosophy, p.6.
2. به نقل از: موريس دوفرجيه، مدخل الى علم السياسه.
3. همان .
«حكم» ـ در هر گروهى از گروه ها و مجموعه ها ـ به مفهوم قدرت سازمان دهنده و نهادهاى رهبرى و واداركننده است(1).
در نتيجه و بر اساس تعاريف فوق از سياست و به رغم آن كه اين دو تعريف مى توانند كامل نباشند، به اجمال درمى يابيم كه انديشه سياسى، تنها از قدرت بحث مى كند: اين كه چگونه به دست مى آيد (رضايت يا اجبار)، چگونه مى توان از آن استفاده كرد و اين كه قدرت چه رابطه اى با فرد دارد (كرنش يا شورش يا گفتوگو). انديشه سياسى از قانون اساسى كه روابط نهادينه ميان قواى سه گانه اجرايى، قضايى و قانون گذارى را تعيين مى كند (ساختار قانونى دولت) نيز بحث مى كند. هم چنين انديشه سياسى از تأثير متقابل سازمان هاى نهادينه شده و ثابت و جريان هاى فكرى فعّال در جامعه (احزاب، آراى عمومى،نمايندگى ها) بحث مى كند. همان گونه كه ملاحظه مى شود همه مسائل ياد شده در حوزه اى جاى مى گيرد كه در فقه سياسى اسلامى به «الأحكام السلطانيه» شهرت دارد و غرض اصلى ما در اين پژوهش نيست، زيرا به عنوان مثال از امامت، وجوب شكل گيرى و چگونگى شكل گيرى آن، ولايت ها و وزارت هاى مرتبط با امامت بحث نخواهيم كرد، چون اين مسائل به علم سياست و فقه تفصيلى آن مربوط است.
همان گونه كه اشاره شد اين پژوهش به مبانى انديشه سياسى مى پردازد. در اين جا واژه «مبانى» به كار رفته تا به ماوراى مسائلى كه در علم سياستمطرح مى شود، اشاره داشته باشد، در حالى كه علم سياست از واقعيت قدرت و
1. همان .
اعمال آن بر اقشار جامعه و روابط نهادينه شده ميان نهادها يا روابط نهادينه نشده ميان احزاب، حكومت و گروه ها سخن مى گويد. اين پژوهش تا حد امكان از اين مسائل فاصله مى گيرد تا به مبانى و اصولى بپردازد كه چنين مسائلى بر آن مبتنى است و از اين رو بحث از مبانى انديشه سياسى است و در حوزه فلسفه سياسى جاى مى گيرد و نه در علم تجربى سياست يا شاخه هاى تفصيلى آن.
معناى لغوى و اصطلاحى واژه «مبانى» چنين كاربردى را مى پذيرد. «مبنا» يا «اصل» در لغت به معناى امرى است كه امر ديگرى بر آن نهاده مى شود و در اصطلاح، معانى متعددى دارد، از جمله ترجيح داده شده، استصحاب شده، قاعده و دليل.(1) اصل در كتاب هاى اصول فقه در معناى اخير به كار رفته است. به عنوان مثال، اصول فقه نزد غزالى عبارت است از ادله اين احكام (منظور حكم اعمال انسان ها از آن جهت كه واجب، حرام يا مباح هستند) و شناخت ابعاد اجمالى و غيرتفصيلى دلالت ادله بر احكام(2). شيخ عبدالوهاب خلاف، براين باور است كه اصول فقه، دانستن قواعد و مباحثى است كه احكام عملىشرع با تكيه بر دلايل تفصيلى آن استنباط مى شود، و موضوع علم اصول فقهدلايل كلى شرع (قرآن و سنت) است از آن حيث كه احكام بهوسيله آن ها اثبات مى شود(3).
در اين جا واژه «اصل» را به معناى دليل كه غزالى به كار برده بود به كار مى بريم، اما عرصه اى كه به آن مى نگريم،حكم مطلق افعال انسانى نيست. به عنوان مثال، به مناسك و افعال تكليفى انسان از آن جهت كه واجب يا مباح
1. بهارى، فواتح الرحموت، چاپ شده در: حاشيه المستصغى من علم الاصول، (اثر غزالى)، ج 1، ص 8.
2. بهارى، همان، ج 1، ص 5.
3. عبدالوهاب خلاف، علم اصول الفقه .
هستند، نمى پردازيم. هم چنين به حكم افعال خصوصى فرد از آن حيث كه نقش همسرى دارد يا يك طرف قرارداد تجارى است توجهى نداريم، بلكه افعال حاكمان از آن حيث كه در مسائل كلى جامعه، حاكميت دارند، مد نظر است. بنابراين از جهت اهداف و مشروعيت آن ها، به آن ها مى نگريم، هم چنان كه اصول ارزشى اساسى كه مى توان بر اساس آن نهادهاى سياسى، عمل سياسى، اهداف سياسى و روابط سياسى را ارزيابى كرد، مدنظر است. به عبارت ديگر به چه كارى خير و به چه كارى شر گفته مى شود؟ اين مسئله با ديگر ارزش هاى اسلامى چه ارتباطى دارد؟ به عنوان نمونه مى توان از اصل قدرت سياسى سخن گفت و اين كه به لحاظ مبانى از آنِ چه كسى بايد باشد و به چه دليلى؟ از طرف ديگر مى توان از اصل لزوم پيروى فرد سخن گفت و به مبانى و مرز ميان حق فرد و حق جامعه پرداخت و اين كه اگر مدام با رويارويى هايى ميان فرد و جامعه مواجه بوديم چگونه آن را برطرف كنيم تا انسجام اجتماعى حفظ شود. هم چنين مى توان از اهداف كلان اجتماعى كه نهادهاى سياسى براى توجيه وجود خود و پيش بردن حاكميت خود بدان استناد مى جويند، سخن گفت. آيا چنين اهدافى همان تحقق خير برتر و مشترك ميان افراد جامعه است؟ اين خير چيست؟ چه كسى حد و مرز آن را تعيين مى كند؟ و با چه قدرتى اين كار را مى كند؟ اين پرسش ها و امثال آن، اشاره و مدخلى است به عمق قضايا و مسائلى كه در بحث مبانى انديشه سياسى، در پى آن هستيم.
همان گونه كه انديشه سياسى و مبانى انديشه سياسى را توضيح داديم بايد از قرآن مكّى نيز سخن گفت، زيرا اين پژوهش در باره مبانى انديشه سياسىدر آيات مكّى قرآن است.
در آغاز بايد روشن سازيم كه نمى خواهيم به اختلاف نظر مفسران در باره آن چه مكّى يا مدنى است بپردازيم. ما به ديدگاه مشهور در اين زمينه بسنده خواهيم كرد كه «قرآن مكّى همان آياتى است كه پيش از هجرت پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مدينه نازل شده است هر چند در مكّه نازل نشده باشد».(1) هم چنين بايد گفت كه تفكيك آيات مكّى از كليّت قرآن، و بررسى جداگانه آن ها به معناى دعوت به جزئى نگرى به قرآن يا ادعاى اين امر نيست. هم چنين باور نداريم كه در آيات مدنى قرآن، از اصول انديشه سياسى سخنى به ميان نيامده يا فروع انديشه سياسى در آيات مكّى مطرح نشده است. گزينش و تمايز قائل شدن ميان موضوعات آيات مكّى و موضوعات آيات مدنى، انتخاب و گزينشى مطلق و قطعى نيست، بلكه به نظر مى رسد ـ بهويژه پس از نزول همه آيات قرآن - موضوعات قرآنِ مكّى و مدنى، با يكديگر ارتباطى تنگاتنگ دارند و براى ارائه مفاهيم خود و احتجاج بدان، يكديگر را پوشش مى دهند به گونه اى كه تفاوت در مكان و زمان نزول آيات، آن ها را از يكديگر متمايز نمى سازد. هم چنين قرآن نازل شده در مكّه، مدينه، سفر، حضر و تابستان يا زمستان همگى بافت واحدى را مى سازند تا جايى كه انسان نمى تواند بر خى آيات را از موقعيت آن در سوره جدا كند و آن را به موقعيت جغرافيايى و تاريخى خود باز گرداند، زيرا اين امر به قالب و معنا صدمه مى زند. اين ويژگى ساختارى، خود يكى از ابعاد اعجاز قرآن به شمار آمده است.(2)
با اين شرايط به خواننده حق مى دهيم تا بداند به چه دليل تنها قرآن مكّى را براى بررسى مبانى انديشه سياسى برگزيده ايم.
نخستين دليل آن است كه هر چند قرآن به لحاظ تركيب هنرى، زبانى و
1. سيوطى، الاتقان فى علوم القرآن، ج1، ص 9.
2. محمد عبدالله درّاز، دراسات اسلاميه، ص 16.
منطقى، بافت واحدى دارد، اما اين امر مانع از آن نيست كه آموزه هاى قرآنى به گونه اى تنظيم شود كه نخست، مبانى جوهرى قرآن در آيات مكّى ارائه شود. فرض بر اين است كه سوره هاى مكّى غالباً به مبانى مى پردازند و عمده آيات مدنى در پى تشريع جزئيات احكام هستند. البته اين كه گفته مى شود سوره هاى مكّى به اصول و مبانى توجه دارند، نبايد به اين تلقى منجر شود كه آيات مكّى صرفاً مقدمه نظرى بخش مدنى قرآن ـ كه تنها حاوى مواد حقوق اساسى است ـ مى باشد.
دليل ديگر بسنده كردن به آيات مكّى آن است كه ما مى خواهيم پيش از آن كه نهادها تأسيس شده و روابط شكل گيرند، به جستوجوى زيربناها و مقدماتى بپردازيم كه مقصود از آن ها تعيين جهت و ترسيم هدف كلانى است كه جامعه بشرى در پى آن است و عمل سياسى را سوق مى دهد. به عبارت ديگر، ما در پى امّهات (عناصر اصلى) هستيم كه بناست جامعه اسلامى بر آن بنا شود. عرب به آن چه عمده يك شئ را گرد هم آورد، «اُمّ» مى گويند و از همين رو به نشانى كه سپاه گرد آن جمع مى شوند و همين طور به كسى كه امور بخش و ناحيه اى را به عهده مى گيرد، اُمّ گفته مى شود(1).
عناصر اصلى سياست (امهات سياسى)، سرآغاز سخنى است كه جامعه قريش ـ كه بناست از جاهليت به اسلام تغيير كند ـ با آن روبه روست. اگر نخست، فروع و سپس اصول طرح شود، امور در جايگاه خودشان قرار نگرفته اند. علاوه بر اين اگر اسلام تولد جامعه جديدى را بشارت مى دهد كه خير و عدالت در آن بيش از جامعه قريشى است، بايد در سرآغاز بيان خود، از جامعه خير و عدالت، و برترى آن بر جوامع شر و ظلم سخن بگويد. و باز اگر از ارزش خير و شر، عدالت و روابط آن با باور توحيدى سخنى در ميان نباشد،
1. ابن منظور، لسان العرب. اين پاورقى در متن اصلى نيامده و مترجم آن را افزوده است.
اين بيان كامل نخواهد بود. همه اين امور به شاخص و معيارى نياز دارد تا بتوان با تشخيص خير، فعل بشرى را طبق آن شكل داد. اين معيار ارزشى، با تصور كلى كه از زندگى و آخرت، هم چنين قدرت خالقِ مدبّر ربانى كه اصول كتاب را متقن مى سازد و آيات آن را شرح مى دهد، بى ارتباط نيست. به نظر مى رسد كه اين خصوصيات به سبب تقدم تاريخى وترتيب منطقى و هم چنين مقتضيات زمانى عصر مكّى، در آيات مكّى وجود دارند.
دليل سومى كه اين مطالعه را به آيات مكّى محدود كرده، نوع نگاه محققان غربى و پيروان آن ها به آيات است; آن ها در آيات مكّى مباحث مبسوطى درباره آخرت، بازخواست و صحنه هاى قيامت كه جلوه هاى عذاب و ثواب در آن نمايان است و نيز عقيده به رستاخيز را ملاحظه كرده، اما متوجه نشدند كه باور به رستاخيز كه در اين آيات آمده، اصلى است كه مبانى انديشه سياسى در اسلام و هم چنين همه ارزش هاى اسلامى بر آن قرار گرفته اند، از اين رو در آيات مكّى در پى مطالبى متفاوت با صحنه هاى قيامت بودند تا از انديشه سياسى زمينىِ مورد تصورشان حكايت كند و چون آن را نيافتند، اين گونه نتيجه گرفتند كه در قرآن نشانه اى از باورهاى سياسى كه مى توانست به زندگى اجتماعى خوش بين باشد و با آغوش باز با جامعه روبه رو شود تا آن را سازمان داده و از كاركرد آن بهره برد، وجود ندارد. اصولاً آن ها بر اين باورند كه قرآن مكّى به زندگى اجتماعى بدبين است و تمامى سوره هاى آن به هشدار فجايع و تهديد مدام به نابودى جهان اختصاص يافته است. به باور اين عده، انديشه سياسى در اواخر دوره مكّى پيدا شد و نتيجه تحولات تاريخى بود كه پس از مهاجرت پيامبر از مكّه به مدينه رخ داد. اين باعث شده محققان غربىبه هجرت به مثابه تغييرى ماهوى در رسالت پيامبر و محتواى آن نگاه كنند; آنان همانند عموم مسلمانان، هجرت را گسترش يا ادامه روند دعوت مكى و
تغيير ظاهرى نماى خارجى آن نمى دانستند.
محققان غربى براى ادعاى خود بر مقدماتى اساسى تكيه كرده اند كه عبارت اند از:
1. دين يك پديده پيچيده روانى است كه معلول علت واحدى نمى باشد. با مطالعه اين پديده به اين نتيجه مى رسيم كه دين آميخته با شرايط تاريخى است كه در آن شكل گرفته و بنابراين، پديده هاى دينى به طور كلى بايد با توجه به شكل گيرى تاريخى شان تبيين شوند.
2. اسلام هم چون ديگر پديده هاى دينى، تحت تأثير عوامل گوناگونى نشو و نما يافت و بخشى از آن به عنوان تصور و مفهومى اخلاقى ـ جهانى و بخشى ديگر به عنوان دستگاهى عقيدتى ـ قانونى شكل گرفت تا اين كه در پايان صورت بندى نهايى خود را پيدا كرد.(1) به عبارت ديگر، اسلام در حركت خود در عقايد، فقه و مسائل ديگر، هم چون ديگر نهادهاى اجتماعى، سيرى تكاملى طى كرده است.(2)
3. از آن جا كه قرآن مكّى به لحاظ زمانى بر قرآن مدنى تقدم دارد، صرفاً سرآغاز تفكرى خام و تكامل نايافته اى است كه هنوز نشانه هاى آن به عنوان دينى نو، مشخص نشده بود اما با اين حال بر دو نكته تأكيد داشت: حساب و ميزان در آخرت، و دعوت به خروج از آواره هاى دنياى ويران. محمد(صلى الله عليه وآله)كسى است كه به پايان جهان مادى، روز غضب و حساب بيم مى دهد. از اين رو محمد(صلى الله عليه وآله) در نظريه خود در باره آخرت، به بدبينى، تمايل بيشترى نشان مى دهد. اميد از آن كسانى است كه براى بهشت انتخاب شده اند و نه ديگران.
1. جولدتسيهر اجناس، العقيدة و الشريعة فى الاسلام، ص 10.
2. همان، پاورقى مترجم عربى.