فهرست عناوين

 

خاستگاه تشيع و پيدايش فرقه هاى شيعى در عصر امامان

على آقانورى


2


3


4


5
فهرست عناوين
 .  سخنى با خواننده9
 .  مقدمه13
 . .  يكم:14
 . .  دوّم:14
 . .  سوم:15
 . .  چهارم:15
 . .  پنجم:16
فصل اول چگونگى پيدايش فرق اسلامى17
 .  1 . مراد از فرقه و فرقه گرايى17
 .  2 . آغاز فرقه گرايى مسلمانان20
 .  3 . محورهاى كلامى اختلافات فرقه ها22
 .  4 . زمينه ها و عوامل پيدايش فرق25
 . .  الف) اختلاف افكار و سلايق مسلمانان26
 . .  ب) زمينه ها، اهداف و تحولات سياسى ـ اجتماعى30
 . .  ج) اختلاف پذيرى قرآن و تفاوت برداشت از متون كتاب و سنت34
 . . .  پيامدهاى كلامى و فرقه اى اختلاف پذيرى قرآن38
 . .  د) روابط و تعامل فرهنگى ـ اجتماعى با فرهنگ هاى گوناگون42
فصل دوم شيعه و فرقه هاى شيعى از نگاه ارباب ملل و نحل47
 .  1 . پيشينه دانش فرقه شناسى48
 .  2 . معرفى اجمالى آثار كهن فرقه شناسى51
 .  2 . فرق الشيعة، ابو محمد حسن بن موسى نوبختى (مـ310تا300ق).52
 .  3 . آسيب شناسى آثار فرقه شناسى67
 . .  الف) جهت گيرى هاى فرقه اى در گزارش تاريخ و عقايد68
 . .  ب) اختلاف در لقب ها، اسامى و تعداد فرقه ها72
 . .  اسباب اختلاف گزارش گران75
 . . .  1 . رقابت ها و تنازعات درونى خود شيعيان76
 . . .  2 . عدم معيار و ضابطه روشن در گونه شناسى فرقه ها79
 . . .  3 . تكيه بر مضمون عددى حديث افتراق86
 . . . .  تأثير حديث افتراق در گونه شناسى و زياده نمايى فرقه ها87
فصل سوم مفهوم شناسى شيعه و تشيّع91
 .  1 . كاربرد واژگانى «شيعه» و «تشيّع»92
 .  2 . كاربرد تاريخى واژه شيعه94
 .  3 . تعاريف گوناگون از واژه «شيعه» به عنوان يك جماعت مذهبى95
 .  4 . كاربرد واژه هاى ديگر103
 . .  الف) رافضه103
 . .  ب) اماميه110
فصل چهارم خاستگاه و تاريخ پيدايش تشيع از نگاه هاى مختلف117
 .  1 . تشيع مولود طبيعى اسلام119
 .  2 . تشيع حاصل تحولات و حوادث سياسى و فكرى در ميان مسلمانان نخستين124
 . .  الف) شكل گيرى تشيع در ماجراى سقيفه126
 . .  ب) شكل گيرى تشيع در جريان منازعات مربوط به خلافت عثمان129
 . .  ج) ظهور تشيع در كشمكش هاى سياسى ـ نظامى دوران خلافت امام على130
 . .  د) تشيع بازتابى از شهادت امام حسين131
 . .  هـ ) پيدايش تشيع در عصر امام صادق132
 . .  نقد وبررسى135
 .  3 . تشيع حاصل روابط فرهنگى واجتماعى با غير مسلمان138
 . .  الف) روابط فرهنگى و اجتماعى مسلمانان با ايرانيان140
 . .  ب) شكل گيرى تشيع و رابطه آن با عبدالله بن سبأ145
 . .  نقد و بررسى150
فصل پنجم مشكلات سياسى، اجتماعى شيعه و رهبران شيعى157
 .  1. عصر اموى159
 . .  الف) ستيز امويان با اهل بيت و شيعيان160
 . . .  يك . مقابله با شخصيت على160
 . . .  دو . مقابله با شيعيان161
 . .  ب) مواجهه حسنين با دستگاه خلافت اموى164
 . .  ج) سيره سياسى ديگر امامان شيعه در عصر اموى166
 .  2. عصر عباسى169
 . .  الف) برخورد و رقابت با شيعه و رهبران شيعى170
 . .  ب) رودررويى متقابل علويان و خلفاى عباسى174
 . .  ج) دشمنى و رقابت عباسيان با امامان شيعه اثنى عشرى180
 . . .  يك . برخورد منصور با امام صادق(عليه السلام)185
 . . .  دو . برخورد خلفاى عباسى با امام موسى كاظم187
 . .  د) سيره سياسى ديگر امامان شيعه189
فصل ششم اختلافات سياسى ـ كلامى شيعيان و اصحاب امامان197
 .  1 . انشعاب علويان به دو شاخه حسنى و حسينى197
 .  2 . سردرگمى و اختلاف اصحاب ائمه در باب امامت209
 . .  الف) سردرگمى در مصداق واقعى امام210
 . .  ب) اختلاف در ويژگى هاى امامان221
 . . .  يك . اختلاف درباره غيب دانى و قلمرو علم امامان223
 . . . .  الف: شواهد و قراين اعتقاد به علم غيب224
 . . . .  ب: شواهد انكار و ترديد اصحاب در غيب دانى اهل بيت(عليهم السلام)226
 . . .  دو . اختلاف اصحاب در باره عصمت امامان229
 . .  الف: شواهد پذيرش عصمت ائمه231
 . .  ب: شواهد بى توجهى به عصمت233
 .  3 . تنازعات درونى اصحاب و برخورد ائمه236
 .  4 . طرح دعاوى مهدويت، رجعت و ناميرايى براى ائمه240
فصل هفتم انشعابات شيعى در عصر امامان245
 .  1 . كيسانيه245
 .  2 . زيديه255
 . .  الف) عوامل ظهور و شكل گيرى تفكر زيدى257
 . .  ب) انشعابات زيديه در عصر امامان270
 . . .  يك . جاروديّه270
 . . .  دو . صالحيه (بتريه)271
 . . .  سه . سليمانيه (جريريه)272
 .  3 . غلو و غالى گرى272
 . .  الف) اقسام غلو277
 . . .  يك . غلو الحادى و كفرآميز277
 . . .  دو . غلو انحرافى و شرك آلود279
 . .  ب) عوامل پيدايش غلو283
 . .  ج) برخورد ائمه با غلو و غاليان287
 .  4 . اسماعيليه(1)290
 . .  الف) انشعابات شيعيان جعفرى پس از امام صادق 290
 . .  ب) عوامل پيدايش اسماعيليه293
 . . .  يك . مفروضات مذهبى ـ كلامى294
 . . .  دو . زمينه هاى سياسى298
 .  5 . واقفه(1)305
 . .  الف) مراد از واقفه305
 . .  ب) عوامل پيدايش واقفه306
 . . .  يك . انگيزه هاى اقتصادى و نفسانى308
 . . .  دو . زمينه هاى سياسى ـ كلامى309
 .  6 . انشعابات و اختلافات شيعى پس از امام رضا311
 .  7 . اختلاف شيعيان پس از رحلت امام عسگرى313
 .  كتابنامه321
 .  نمايه339


9

سخنى با خواننده

سير گفتمان بشرى و از آن جمله گفتمان دينى، همواره در معرض انشعاب و تجزيه بوده است و داورى هاى دينى چون در قالب اذهان آدمى كه آلوده به رنگ باورها، سنت ها، سليقه ها، خواسته ها، حب و بغض ها،... است، ريخته مى شود، اشكال گوناگون مى يابد و راه تشخيص اصل از فرع و صحيح از سقيم را بر مى بندد و گاه در پرتو تفسيرها و تبيين هاى بعدى، حتى سرمنشأ انديشه ها و باورها نيز دچار تحول مى گردند، به گونه اى كه كشف و دريافت منشأ حقيقت بر غالب آدميان دشوار مى گردد; هر چند حقيقت در ميان راه ها و كوره راه هاى پر پيچ و خم اسناد تاريخى براى اهل تحقيق ژرف انديش، دست يافتنى است.

در اين ميان «شيعه» به عنوان يك جريان برخاسته از متن ديانت اسلامى، نيز دچار انشعاب هاى بسيارى گرديده و گفتوگوهاى بسيارى را در بين فرقه هاى درون شيعه اى پديد آورده و تندى ها وعتاب هايى را نسبت به يكديگر تجويز كرده است. تاريخ تشيع، داستان هاى فراوانى از اين گفت و شنودهاى نامهربانانه و گاه ستيزه جويانه را در خاطره خويش به يادگار دارد و پيدايى گروه هاى بسيارى را، كه هر يك مدعى راه اصلى يا اصلى ترين راه اسلام اند، نشان مى دهد. اين كه به راستى اين فرقه ها چه نام يافته و چرا و چگونه پديد آمده اند و اصولاً چرا على رغم حضور امامان معصوم، جامعه شيعه دچار چنين واگرايى هايى گشته است و نيز نقش و تأثير اين واگرايى ها در دامن زدن به برداشت هاى ناروا نسبت به انديشه


10

تشيع و مكتب اهل بيت(عليهم السلام) چه بوده است و بالأخره اين فرقه ها در دوره هاى بعدى چه فرجامى يافته اند و هم اكنون در چه شرايطى به سر مى برند، همگى بحث هاى جدى و قابل تأملى است كه پاسخ گويى به آن ها پژوهش هاى بسيارى طلب مى كند.

پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت(عليهم السلام) كه در پى شناسايى هر چه بيشتر امامان(عليهم السلام) به منطقه هاى ناكاويده سرك مى كشد، به جهت اهميت موضوع، پژوهش خويش را به اين عرصه كشاند تا با كاوشى روشمند، نشان دهد كه به راستى در عصر پيشوايان معصوم، چه علل و عواملى موجب پيدايش فرقه هاى شيعى گرديده است و از آغاز به چه كسانى و چرا، شيعه خطاب شده و اينان تابع چه مسائلى به انشعاب كشيده شده اند؟ و آيا آن چه هم اكنون به عنوان فرقه هاى شيعى، طبق منابع به ويژه ملل و نحل، مطرح اند، وجود خارجى داشته اند يا خير؟ و در صورت وجود، چه ميزان با اصطلاح فرقه سازگارى دارند؟

بى گمان انجام چنين پژوهش ميان رشته اى كه از يك سو به مطالعات تاريخى پيوند خورده و از ديگر سو با پژوهش هاى فرقه شناسى و مذاهب مرتبط است و تا حدى آبشخورى كلامى دارد، به آسانى صورت پذير نيست و از اين رو از پژوهشگر ارجمند جناب آقاى على آقانورى، عضو هيئت علمى مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب كه بيش از دو سال به تحقيق و جست وجو در منابع كهن و نيز تحقيقات معاصر پرداخته و برابر اصول و قواعد پژوهش، صورت بندى علمى و قابل قبولى عرضه داشته اند، صميمانه تشكر مى شود. به راستى اين كتاب، چه از نظر تتبّع و استقصاء، چه از حيث استناد و ابتناء بر داده هاى منابع كهن، چه از نظر نگاه و تبيين و تحليل علمى، و چه از نظر ساختار و صورت بندى منطقى، در ميان پژوهش هاى اندك صورت گرفته در اين حوزه، به ويژه در زبان فارسى، برجسته و نمونه است و در زبان عربى نيز به اين گونه، كم مانند مى نمايد، هر چند، هم چون


11

همه فعاليت هاى بشرى از نقص و كاستى پيراسته نيست و بى ترديد تذكارهاى اهل تحقيق، در رفع آن موارد موثر خواهد بود.

در پايان، جا دارد از مسئولين محترم پژوهشكده، شوراى پژوهش، مدير محترم گروه فرهنگ و تمدن اسلامى جناب آقاى مهران اسماعيلى، جناب آقاى دكتر نعمت الله صفرى مدير سابق گروه، مدير دفتر پژوهش و ديگر دست اندركاران پژوهشكده و پژوهشگاه، به ويژه رياست محترم پژوهشگاه جناب حجة الاسلام و المسلمين محمدتقى سبحانى، و قائم مقام محترم پژوهشگاه جناب حجة الاسلام و المسلمين محمد حسن نجفى، كه بى حمايت و همراهى آنان چنين پژوهشى به بار نمى نشست، قدردانى شود.

سيد عليرضا واسعى

مدير پژوهشكده تاريخ و سيره


12


13

مقدمه

به نام خداوند جان و خرد

در پى جويى انديشه تشيع و در بازگشت به سرچشمه هاى آن، پژوهندگان به پرسش هايى برمى خورند كه پاسخگويى به آنها يكى از نخستين وظايف شيعه پژوهى است. يكى از اين پرسش ها، چگونگى بسط و گسترش فرهنگ تشيع و چگونگى پراكندگى آن در ميان گروه ها و گرايش هاى مختلف بوده است. سؤال هايى از اين دست كه چرا پيروان و شيعيان اهل بيت(عليهم السلام) و نزديك ترين افراد به آن خاندان دچار اختلاف و انشعاب گسترده شدند؟ چرا بعد از درگذشت و يا شهادت هر يك از امامان بين شيعيان انشعاب جديدى رخ مى نمود؟ چرا برخى از فرزندان امامان كه نزديك ترين افراد به آن بزرگان بودند هر از گاهى پرچم مخالفت بر مى افراشتند و فرقه اى جديد مى ساختند تا جايى كه اين امر نه تنها اسباب سرزنش ديگر گروه ها را نسبت به مكتب اهل بيت(عليهم السلام)فراهم مى ساخت بلكه موجب شد كه پس از آن نيز برخى به طعنه حديث افتراق امت (تقسيم مسلمانان به 73 فرقه) را بر شيعيان منطبق بدانند و عده اى براى شيعيان نزديك به سيصد فرقه دست و پا كنند. رسالت اصلى اين نوشتار پاسخ به اين گونه پرسش هاست كه در هفت فصل سامان گرفته است. البته تلاش شده تا هر يك از فصول، در عين ارتباط با يكديگر، بتواند به طور م ستقل مورد مطالعه قرار گيرد; اما ارتباط هر يك از مباحث آن نيز با توضيحات پيش رو روشن تر خواهد شد.


14

يكم:

هر چند وفور اختلاف و فرقه گرايى در ميان شيعيان غير قابل انكار است با اين حال اين پديده منحصر به آنان نبوده است. واقعيت اين است كه مسلمانان پس از رحلت پيامبر اسلام (ص) دچار انواع اختلافات سياسى ـ مذهبى شدند و با گذشت زمان بر دامنه اختلاف و افتراق آنان افزوده شد. اين پديده نيز همانند هر پديده اجتماعى ديگرى ناشى از زمينه ها و عوامل خاص خود بوده است. پاسخ اجمالى به چگونگى و چرايى دسته بندى هاى سياسى و فكرى عموم مسلمانان را، كه موجب پيدايش فرقه هاى مختلفى شد، مى توان در فصل نخست جست وجو كرد. درست است كه انشعابات درونى شيعيان، همانند ديگر فرقه ها داراى زمينه ها و عوامل ويژه خود بوده; اما هر يك از عواملى كه در اين فصل بر شمرده ايم درباره شيعيان نيز كم و بيش صادق است.

دوّم:

پژوهش تاريخى و داورى در باب شكل گيرى فرقه هاى اسلامى و انشعابات درونى آنها را نبايست امرى آسان و روشن تلقى كرد، زيرا ما به هيچ يك از پديده هاى تاريخى به طور مستقيم دسترسى نداريم. تنها سرمايه ما داده هاى رسيده از گذشتگان است. كه عموماً آميخته به اختلاف، تناقض و حب و بغض است. اين مشكل، به ويژه در آثار ملل و نحل نويسان كه از شيعه و فرقه هاى شيعى سخن گفته اند جدى تراست. درست است كه امروزه كتاب ها و مقالات ارزشمند و عالمانه اى درباره شيعه و فرقه هاى شيعى به نگارش درآمده و مراكز و مؤسسات جديد شيعه پژوه نيز بر غناى اين گونه تحقيقات افزوده اند; با اين همه، نويسندگان گزيرى جز مراجعه به كتب مشهور ملل و نحل ندارند و در گزارش ها و تحليل هاى خود، هر چند ناخواسته وام دار آنان هستند. اين منابع نيز از همه بيشتر درباره شيعه و فرقه هاى شيعى سخن گفته و فراوان به بيراهه رفته اند. خواننده با مطالعه


15

فصل دوم اين كتاب شايد بتواند به افق هاى تازه اى در مطالعات شيعه پژوهى دست بيابد و از ويژگى ها و كاستى هاى برخى از منابع مشهور آن اطلاعات بيشترى به دست آورد.

سوم:

هر يك از فرقه هاى انشعابى شيعى را مى توان گونه هايى از تشيع دانست كه از بستر تفكر شيعى به معناى عام آن جوشيدند. اذعان داريم كه امامان شيعه با تلاش هوشمندانه خود در طول عصر امامت توانستند تشيع اثنا عشرى را به عنوان متن شيعه مطرح ساخته، ديگر شاخه هاى شيعى را تا حدود زيادى به حاشيه برانند، با اين همه پيدايش اختلافات گوناگون فرقه اى در ميان شيعيان و اصحاب اهل بيت از يك طرف، و سير تطور اين مكتب در گذر زمان اين تأثير را بر جا گذاشت كه در ارائه تعريف روشنى از شيعه و خاستگاه پيدايش آن، با مشكلاتى روبرو باشيم. از اين رو اين پرسش به جاست كه شيعه كيست؟ تشيع چيست و خاستگاه آن كجاست و در چه زمانى شكل گرفته است؟ فصل سوم و چهارم اين اثر با هدف پاسخ گويى به اين پرسش ها فراهم آمده است.

چهارم:

امامان شيعه در طول دوران خلافت امويان و عباسيان با فشارهاى طاقت فرساى سياسى و فكرى زيادى روبرو بودند، اين فشارها و جو اختناق سياسى، اجتماعى موجب شد كه آنان نه تنها در شورش ها و ستيزه هاى سياسى شركت نكنند، بلكه نتوانند آنگونه كه شايسته و لازم است به روشن سازى شئون، وظايف و مصاديق واقعى امامت، حتى براى نزديك ترين افراد خود بپردازند. مشكلات مورد، اشاره، به علاوه كم ظرفيتى ها و احياناً حسادت ها و رقابت هاى افرادى از خاندان اهل بيت(عليهم السلام)موجب شد تا افراد و گروه هايى از راه و رسم امامان جدا شده، با تخطى از خط مستمر امامت خواسته يا ناخواسته موجب ظهور


16

فرقه هايى با بينش و منش متمايز از مكتب تشيع اثنا عشرى گردند. تفصيل اين مطلب را با ارائه شواهد و قراين تاريخى و روايى، و نيز مصاديق انشعابات فرقه اى حاصل از آن، در فصل پنجم و فصول بعدى كتاب به بحث گذاشته ايم.

پنجم:

در پايان اذعان مى دارم كه فارغ از كاستى ها و احياناً زياده گويى هاى ناخواسته مولف، آنچه در اين نوشتار آمده نه حاصل توان نويسنده، كه بازخوانى و بازگويى تلاش آن دسته از نويسندگان و فرهيختگان محترمى است كه از قلم و بيانشان بهره برده ام و گاهى با تذكارى هاى كتبى و شفاهى و خرده گيرى هاى به جا و شفقت آميز خود از دست گيرى نويسنده دريغ نكرده اند. مجالى براى يادآورى نام همه عزيزانى كه محصول تلاش آنها را به نام خود رقم زده ام نيست، با اين همه برخورد فرض مى دانم كه از مساعدت هاو تشويق هاى مستمر جناب آقاى دكتر سيد على رضا واسعى و همكاران ايشان در پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت(عليهم السلام)پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى و نيز همكارى مسئول و نكته سنجى هاى اعضاى هيئت علمى مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، كه البته خود افتخار عضويت در آن مجموعه را دارم، تشكر نموده، از خداوند توفيق روزافزون همگان را در عرصه دين پژوهى آرزو كنم. اين اثر را به همه اين عزيزان و كسانى كه از نقد آن فروگذارى نمى كنند، پيشكش مى كنم، تا چه قبول افتد و در نظر آيد.

على آقانورى


17

فصل اول

چگونگى پيدايش فرق اسلامى

ظهور، گسترش و تمايز انديشه هاى هر يك از فرق اسلامى علاوه بر اسباب ويژه، معلول عوامل مشتركى است كه در يك فرايند تدريجى و متأثر از يكديگر به وقوع پيوسته اند. شناخت اجمالى انديشه هاى هر يك از فرق اسلامى را هر چند مى توان با آگاهى از بسترها و عوامل تاريخى و فكرى ويژه آن فرقه به دست آورد; اما آگاهى دقيق و جامع آنگاه ميسر است كه زمينه ها و عوامل عام و مشتركى كه در پيدايش تمامى فرقه ها سهيم است، مورد بررسى قرار گيرند. از اين رو لازم است پيش از بررسى زمينه هاى خاص انشعاب هاى شيعى، چگونگى، محورها، زمينه ها و عوامل كلى و مهم پيدايش فرقه گرايى به اختصار تبيين شوند.

1 . مراد از فرقه و فرقه گرايى

در ميان آثار مشهور، تعريف مشخصى از فرقه و تمايز آن با واژه هاى مترادف نشده است. در موارد زيادى نيز كاربرد آن با طايفه، ملت، نحله، مقاله و مذهب يكسان تلقى شده است. بنابراين معناى لغوى و اصطلاحى فرقه را بررسى و از واژه هاى مترادف آن صرف نظر مى كنيم.(1)

1 . براى اطلاع بيشتر بنگريد: مشكور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامى، ص6 ـ 8 ; و مجله هفت آسمان، (مدخل فرقه)، شماره 15، ص 374.


18

واژه فِرْقَه، كه جمع آن فِرَقْ است، از مادّه " فَرْق" به معناى جدا كردن بين دو چيز، پراكندن و اختلاف گرفته شده است و در لغت به مطلق دسته، گروه، جماعت و طايفه اى گفته مى شود كه از بقيه جدا شده باشند. فُرْقَه نيز اسم مصدر افتراق و به معناى جدايى مى باشد.(1) واژه فرقه در آيات قرآن تنها يك بار به كار رفته است: ﴿فلولا نفر من كل فرقة منهم طايفة ...(2) مراد از آن نزد برخى از ارباب لغت گروهى است كه تعداد آنها از طايفه بيشتر باشد و چه بسا طايفه به يك نفر نيز اطلاق شود.(3) واژه مذهب نيز در برخى از متون كهن فرقه شناسى در رديف و همسان فرقه به كار رفته است.(4)

همچنين اين اصطلاح در بيشتر آثار رايجِ ملل و نحل، ويژه گروه هايى است كه انديشه هاى كلامى متمايز دارند.(5) و بر همين اساس مكاتب فقهى مختلف را فرقه ندانسته اند، از آن رو كه صاحبان آنها بر اين باورند كه اختلافات فقهى و خطاى فقها، امرى پسنديده و موجب رحمت است.(6) با اين حال در برخى از آثار فرقه شناسى، علاوه بر دسته بندى هاى سياسى دهه هاى نخست پس از رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله)، اختلاف ها و روش هاى مختلف و متمايز فقهى نيز با عنوان فرقه شمارش شده است.(7)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن منظور، لسان العرب، ج 11، ص 299 ـ 300 ; طريحى، مجمع البحرين، ماده فرق.

2 . توبه:122.

3 . ابن فارس، معجم مقائيس اللغة، ج 4 ص 493 ـ 495، البته با نگاهى به كاربرد اين دو اصطلاح نزد ارباب ملل و نحل، كتب لغت و برخى از متون روايى، روشن مى شود كه تمايز چندانى بين اين دو نبوده است. نك: شهرستانى، محمد بن عبدالكريم، الملل و النحل، ج1، ص 48، 85 ; نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 56.

4 . رازى، ابو حاتم، الزينه ; فى الكلمات الاسلامية العربيه، بخش سوم (چاپ شده به همراه كتاب الغلو و الفرق الغالية نوشته عبدالله سلّوم سامرايى)، ص 249.

5 . مشكور، همان، ص5، مقدمه مرحوم شانه چى.

6 . شهرستانى، همان، ص 47 ـ 48 ; بغدادى، عبدالقادر، الفرق بين الفرق، ص 11 ; ابن حزم، على بن احمد، الفصل فى الملل و الاهواء و النحل، ج 3، ص 271.

7 . شهرستانى، همان، ص 184 ـ 185; بغدادى، ص 9 ـ 10 ; اسفراينى، ابى المظفر، التبصير فى الدين، ص 25.


19

برخى دسته هاى صوفيان را نيز با عنوان فرقه برشمرده اند.(1) در مجموع چنين مى نمايد كه مراد صاحبان اين آثار از فرقه و تمايز آن از غير فرقه روشن نيست.

اين واژه نزد برخى (با توجه به معناى لغوى آن) در معناى ضد جماعت به كار رفته و نشانگر ويژگى دسته هاى پراكنده و اهل هوا و هوس است كه داراى آرا و انديشه هاى مختلف، همراه با تنازع و اختلاف بوده اند و طبعاً بار معنايى منفى داشته است;(2) اما با اندك توجه و جستوجو در كاربردهاى آن در فرهنگ اسلامى و متون روايى و نيز كاربرد آن نزد ارباب ملل و نحل، به دست مى آيد كه در مجموع از چنين واژه اى معناى ناپسندى اراده نشده است. به علاوه آن در اين صورت، پسوند ناجيه و هالكه و حق و باطل براى آن معناى محصلى نداشت.

عالمان و فرقه شناسان اسلامى شرط اصلى تمايز فرقه اسلامى از غيراسلامى را در اقرار به شهادتين و پذيرش فى الجمله آموزه هاى پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى دانند و بر اين اساس، عموم متكلمان، غلو و اباحى گرى و قول به تناسخ و احياناً دشمنى با خاندان نبوت (ناصبى گرى) را خروج از ملت اسلام تلقى مى كنند.(3) با اين حال در تعيين مصاديق فرقه خارج ازاسلام همداستان نيستند. عده اى از آنان، بى هيچ داورى و تعيين فرقه هاى اسلامى از غير اسلامى، صرفاً به گزارش ديدگاه هاى فرق پرداخته اند و اشاره اى به تكفير و خروج آنها از اسلام نكرده اند.(4) بحث و بررسى

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مثلا بنگريد به: فهرست كتاب هاى: بيان الاديان، تبصرة العوام، الفرق المفترقه، درباره اسامى فرقه هاى اسلامى.

2 . رازى، ص 249 ـ 252.

3 . بغدادى، ص12 ; شهرستانى، همان، ص 46 ـ 47 ; سبحانى، جعفر، بحوث فى الملل و النحل، ج8، ص11، رازى، ص 248 ; ابوالمعالى، بيان الاديان، ص51 ; مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 8، ص 244، براى اطلاع از مباحث فقهى نك: حكيم، سيد محسن، مستمسك العروة، ج 1، ص 399337 ; بحث نجاست كافر.

4 . براى نمونه بنگريد گزارش رازى و اشعرى و شهرستانى را از عقايد برخى فرق، نظير غاليان و معتزله و خوارج و مقايسه كنيد با داورى بغدادى، ص 232 ـ 233، ابن حزم، ص 271 و ملطى، ابوالحسين، التنبية و الردّ ص 16 ـ 25 و اسفراينى، ص 123 ـ 145.


20

درباره ملاك اسلامى بودن فرقه ها، نه كار آسانى است و نه در حوزه رسالت اين نوشتار.

2 . آغاز فرقه گرايى مسلمانان

پژوهشگران درباره زمان شروع فرقه گرايى مسلمانان هم داستان نيستند. اختلاف صاحب نظران در تعريف فرقه، تفاوت داورى نسبت به اصل پديده افتراق، جهت گيرى هاى مختلف مذهبى نويسندگان نسبت به فرقه هاى رقيب تا حدود زيادى موجب چنين اختلافى شده است. بر همين اساس منابع كهنى نظير: فرق الشيعة، كتاب الزينة، المقالات والفرق و مسائل الامامة و عمده آثارى كه با گرايش شيعى نوشته شده اند، آغاز پديده افتراق را دسته بندى هاى سياسى صحابه درباره مصداق و شرايط خلافت مى دانند و قدمت آن را به نخستين روز رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله)، يعنى در جريان سقيفه، به عنوان يك اختلاف مستقر(1)، رسانيده اند. از اين رو به فرقه هايى اشاره مى كنند كه نامى از آنها در ديگر كتب نيست. از سوى ديگر گزارش گرانى نظير اشعرى، بغدادى، شهرستانى و عده اى از مورخان ديگر اهل سنت، با توجه به تعريف خود از فرقه، و نگاه قداست آميز و خاصشان به عصر خلفاى راشدين، دسته بندى هاى سياسى آن دوره را ذيل عنوان اختلافات موردى (و شايد اجتهادى و بخشودنى) ذكر مى كنند. اين دسته، فرقه گرايى به معناى دقيق آن را از زمان شكل گيرى خوارج و بعد از عصر خلفاى راشدين به حساب آورده اند و در پى آن ش كل گيرى فرقه هايى نظير مرجئه، قدريه و جبريه را مربوط به نيمه دوم قرن نخست دانسته اند(2) طبيعى است كه اين دسته شكل گيرى شيعه را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن مرتضى، احمد بن يحيى ، المنية و الامل ، ص 18 ; نوبختى ، حسن بن موسى ، فرق الشيعه ، ص 18 .

2 . احمد امين، فجر الاسلام، ص 195 ـ 205.


21

بسى متاخرتر از ديدگاه نخست گزارش كند.(1)

براساس ديدگاه نخست، آغاز فرقه گرايى و چه بسا افتراق اساسى در اسلام را بايد از روزى دانست كه مسلمانان در يك صف بندى كاملا متمايز، به مناقشه بر سر موضوع امامت و رهبرى جامعه پرداختند. آنان نه تنها اختلاف خويش را درباره مصداق امام و جانشين پيامبر(صلى الله عليه وآله) ظهور و بروز دادند، در شأن و ويژگى هاى او نيز به مشاجره پرداختند. براساس اين ديدگاه مى توان عقب تر رفت و زمينه ها و عوامل اصلى افتراق و ظهور مواردى از آن را در زمان حيات پيامبر(صلى الله عليه وآله)، بهويژه در اواخر عمر آن حضرت جستوجو كرد. با توجه به چنين انديشه اى، اولين فرقه هاى اسلامى با عنوان انصار، طرفداران ابوبكر و طرفداران امام على(عليه السلام)بلافاصله بعد از رحلت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)شكل گرفت و جامعه اسلامى قبل از شكل گيرى خوارج و مرجئه، جبريه، قدريه و معتزله، با گروه هاى شيعى، بوبكرى، علوى، عثمانى و معتزلى (معتزله سياسى و قاعدين) روبه رو بوده است.(2) گذشته از آن، اگر جريان سقيفه را ناديده بگيريم و معتقد باشيم كه اختلافى غير مستقر بود، قصه شوراى شش نفره بعد از عمر و در پى آن شدت گرفتن نزاع عثمانيه و معاويه و حزب او، در قالب «عثمانيه»، با طرفداران سياسى و يا شيعيان پا برجا و عقيدتى امام على(عليه السلام) را چگونه مى توان فرقه گرايى به معناى واقعى آن ندانست؟ به هر حال اگر بتوانيم گرايش عقيدتى و الفت روحى عده اى را به امام على(عليه السلام)، قبل از رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله)ثابت كنيم و آن را جريانى اصيل و ادامه دهنده خط رسول بدانيم، مى توان جدايى از اين گرايش و بى توجهى به تلاش هاى قبلى پيامبر(صلى الله عليه وآله) را آغاز و زمينه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نك: مباحث آغازين كتبى نظير: مقالات الاسلاميين، الفرق بين الفرق، الملل والنحل و التبصير فى الدين.

2 . براى نمونه نك: نوبختى، حسن بن موسى، فرق الشيعه، ص 1 ـ 5 ; ناشى اكبر، عبدالله بن محمد، مسائل الامامة، ص 12 ـ 19 ; عطوان، حسين، فرقه هاى اسلامى در سرزمين شام، ترجمه حميد رضا شيخى، ص 17 ـ 27.


22

مهم ترين افتراق مسلمانان بعد از پيامبر(صلى الله عليه وآله) دانست.(1)

3 . محورهاى كلامى اختلافات فرقه ها

با نگاهى گذرا به تاريخ و عقايد فرقه هاى اسلامى و انديشه هاى كلامى مطرح در قرون نخست، مى توان سير تدريجى اختلافات را بر سر مسائلى از اين قبيل دانست: خلافت و رهبرى، قضا و قدر و جبر و اختيار، ايمان و كفر، صفات الهى، حدوث و قدم قرآن، رؤيت خدا، امر به معروف و نهى از منكر، مصادر شناخت دين و احكام شريعت و خروج و يا عدم خروج بر حاكم. در اين قسمت پس از اشاره به سخنان برخى از ملل و نحل نگاران به جمع بندى نهايى مى پردازيم.

شهرستانى ضابطه شكل گيرى فرقه ها و مرزبندى و جدايى فرق و مذاهب از همديگر را در چهار قاعده مى داند:

1. توحيد و صفات خدا; شامل مسائلى چون نفى يا اثبات صفات ازلى و ذاتى و فعلى، كه محور اختلاف اشعريه و كراميه و معتزله و مجسمه شد.

2. قدر و عدل الهى; شامل مسائلى چون: قضا و قدر، جبر و كسب و اختيار، اراده خير و شر و معلوم و مقدور، كه اختلاف و مورد اثبات و نفى بين قدريه، نجاريه، جبريه، اشعريه و كراميه شد.

3. وعد و وعيد و اسماء و احكام; مشتمل بر مباحثى چون: ايمان، توبه، وعيد، ارجاء و كافر و گمراه دانستن و يا ندانستن اشخاص، كه از موضوعات اختلافى بين فرقه هايى چون: مرجئه، وعيديه، معتزله، اشعريه و كراميّه است.

4. عقل و نقل و رسالت و امامت; شامل مباحثى چون: تحسين و تقبيح، صلاح و اصلح، لطف، عصمت در نبوت و شرايط امامت و منشأ مشروعيت آن و چگونگى

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نك: رازى، ص295 ; قاضى نعمان، نعمان بن محمد، ابن حيون، اختلاف اصول المذاهب، ص43 ـ 44.


23

انتقال آن به ديگر افراد. كه از محورهاى نزاع شيعيان و خوارج و معتزله و كراميه و اشعريه مى باشد.(1)

از نگاه شهرستانى، اختلافات جزئى ديگر به محورهاى فوق بازگشت مى كند البته وى، همانند اغلب مورخان ملل و نحل، تعداد فرقه هاى اسلامى را به هفتاد و سه رسانده و نخواسته و يا نتوانسته شمارش خود را با قاعده و ضابطه اى كه خود بيان كرده است تطبيق كند.

اغلب اختلافات و انشعابات فكرى و تمايزات فرقه اى و نزاع هاى برون گروهى و درون گروهى فرقه ها و مناظرات گروه هاى فكرى، همچنين تكفيرها و تفسيق هاى صاحبان فرقه ها نسبت به يكديگر، و چه بسا صاحبان يك فرقه نسبت به افراد همان فرقه، نيز مربوط به اين قبيل مسائل و موضوعات بوده است.(2)

ابن حزم درباره تكيه گاه هاى اصلى هر يك از فرقه ها و تمايز عقيدتى آنان از فرقه هاى رقيب و آنچه موجب تشخص فكرى هر يك از فرقه ها مى شود، چنين مى گويد: فرقه ها، هر كدام داراى ويژگى هايى خاص هستند كه بدان شناخته مى شوند. براى نمونه، محور انديشه ها و مباحث مرجئه و وجه اشتراك همه زير مجموعه هاى اين گروه، با وجود اختلاف آنها در ديگر امور، بر گرد مسائل ايمان و كفر و وعد و وعيد است. يا اين كه اساس سخنان معتزله بر مسئله توحيد و صفات است; اگرچه بعدها در مباحثى نظير ايمان و كفر مرتكب كبيره و بحث قدر وارد شدند. محور انديشه هاى شيعه نيز اعتقاد به افضليت و احقيت على و اولاد او بوده است و در ديگر امور اختلاف دارند. اساس مذهب و ديدگاه خوارج بر مبحث ايمان و كفر و وعيد و امامت استوار بوده و آنان نيز در بقيّه امور با يكديگر و ديگر فرقه ها

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شهرستانى، همان، ص 21 ـ 23.

2 . برخى از نمونه هاى آن را بنگريد: زنجانى، فضل الله، تاريخ علم الكلام فى الاسلام، ص83 فاطمه زهرا(عليها السلام) 1 ـ 193.


24

اختلاف دارند. وى با چنين تحليلى، معيار خروج و يا انتساب به هر يك از اين فرقه ها را ردّ و قبول ويژگى هاى متمايز كننده هر يك از گروه ها مى داند.(1) اين ضابطه، با تفاوت هايى، در آغاز كتاب الفرق بين الفرق بغدادى نيز آمده است.

با بررسى مجموع گزارش هاى مورخان انديشه اسلامى درباره قرون نخست، مى توان محورها و موضوعات اساسى مورد اهتمام مسلمانان را كه موجب انشعابات و تمايزات فرقه اى شد بر محور موضوعات اختلافى ذيل جستوجو كرد:

1. اختلاف در ويژگى ها و مصاديق رهبرى سياسى، اجتماعى (مهم ترين محور تفكيك اوليه شيعه و سنى و نيز انشعابات گروه هاى مهم شيعى).

2. اختلاف در ويژگى ها ، مصاديق و جايگاه پيشوايان مذهبى و بزرگان دين (نظير اختلاف گروه هاى غالى و مفوضه با شيعيان معتدل و ديگران).

3. اختلاف در تفسير قضا و قدر الهى و به تبع آن حدود اختيار انسان (موضوع جبر و اختيار و نزاع جبريه، قدريه و مهم ترين محور نزاع عدليه با مخالفان).

4. اختلاف ديدگاه درباره مرتكب كبيره و قلمرو ايمان و كفر و تفاوت داورى نسبت به افعال اختيارى انسان در دنيا و پيامدهاى آن در آخرت (نزاع هاى اوليه خوارج، مرجئه، شيعه و در پى آن معتزله).

5. اختلاف برداشت از صفات و اسماء و افعال الهى (اختلاف اهل تشبيه و تجسيم با اهل تنزيه و جدايى گروه هاى صفائيه از معطّله و طرح مسائل اختلافى چون خلق قرآن و بحث مهم حسن و قبح عقلى...).

6. اختلاف ديدگاه ها درباره شناخت و منابع و ابزار آن (تعارض عقل و نقل و ظهور ديدگاه هاى متضاد اهل حديث و اثر، حشويه، ظاهريه، حنابله و بعدها اشاعره در قبال اهل تأويل، معتزله; باطنى گرى، و اسماعيليه و نيز جدايى

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن حزم، همان، ص 269 ـ 270.


25

روش و نگاه صوفيه در سلوك و تفكيك مراتب دين).

كشمكش هاى سياسى و فكرى شيعه با سنى، خارجى و مرجئى و جبرى با قدرى، معتزلى با حشوى و اشعرى، نزاع اهل حديث و ظاهريه با اهل رأى و قياس، اصولى با اخبارى و ظاهرى ،نگاه هاى متمايز اهل تشبيه و تجسيم با اهل تنزيه و اهل تعطيل نسبت به صفات الهى، چالش صوفيان و اهل طريقت باطنى با برخى از متشرعان به ويژه محدثان و فقها و نيز طرح انديشه تفكيك و مخالفت با آن در عصر حاضر عمدتاً بر محور مسائل فوق بوده و حكايت آن همچنان باقيست.

4 . زمينه ها و عوامل پيدايش فرق

پژوهشگران پيدايش و توسعه دسته بندى هاى مسلمانان را به عوامل مختلف بيرونى و درونى و يا طبيعى و غيرطبيعى و گاه داخلى و خارجى تقسيم كرده، چنين پديده اى را در مجموع ناشى از اسباب متعدد نفسانى، فكرى، سياسى، مذهبى و اجتماعى دانسته اند.(1) در اينجا تلاش شده تا از ميان اين عوامل، به عوامل برجسته اى اشاره كند كه ظهور و رشد و بالندگى هيچ فرقه اى از آنها بى نصيب نبوده و نيست. اين عوامل فراگير به ترتيب اهميت عبارتند از: 1ـ اختلاف افكار و سلايق مسلمانان. 2ـ زمينه ها، اهداف و تحولات سياسى ـ اجتماعى. 3ـ اختلاف پذيرى متون كتاب و سنت و برداشت هاى متفاوت از آموزه هاى اين دو. 4ـ روابط اجتماعى ـ فرهنگى مسلمانان با صاحبان ديگر اديان و مكاتب.

1 . براى اطلاع از اين عوامل بنگريد به: 1 ـ مقدمه تاريخ المذاهب الاسلامييه ; تأليف ابوزهره، 2 ـ مدمه كتاب تاريخ علم كلام، نوشته شبلى نعمانى 3 ـ مقدمه جلد نخست كتاب بحوث فى الملل والنحل، تأليف استاد جعفر سبحانى ; و نيز مقدمات جلد نخست كتاب فى علم الكلام، نوشته احمد محمود صبحى.


26

الف) اختلاف افكار و سلايق مسلمانان

تفاوت هاى روحى انسان ها، سليقه ها، روش ها و افكار و نقش برجسته آن در اختلاف نظريه ها و برداشت هاى متفاوت از متون و ظواهر دينى بر هيچ فردى پوشيده نيست. افراد بشرى به دلايل مختلف وراثتى، اقليمى، اجتماعى و تربيتى(1) از دلبستگى ها، منش ها، بينش ها و گرايش هاى فكرى متفاوتى برخوردارند. از اين رو، عده اى گفته اند تاريخ فلسفه و تفكر در واقع تاريخ نزاع مزاج هاى مختلف بشرى است.(2) اهميت اين عامل و بسط بيشتر آن در اين نوشتار بدين جهت است كه هر يك از عوامل ديگر نيز به گونه اى تحت الشعاع اين عامل قرار مى گيرد. اين موضوع هم مورد تصريح آيات قرآنى قرار گرفته و هم به امضاى مفسران و حاملان آن رسيده است. در قرآن مجيد نه تنها به اختلاف درجات افراد در هدايت پذيرى و ديگر ظرفيت ها اشاره شده(3) و به طور صريح مى گويد: ﴿و قد خلقكم اطوارا(4)، بلكه به وجود تفاوت و تفاضل درجات پيامبران و حتى اختلاف سلايق آنان تصريح دارد.(5) از همه روشن تر، آياتى چند از قرآن مجيد است كه مى گويد: ﴿وَلَوْ شَاءَ اللهُ لَجَعَلَكُمْ اُمَّةً وَاحِدَةً ... و يا ﴿لَجَعَلَهُمْ اُمَّةً وَاحِدَةً ...;(6) اگر خداوند مى خواست همه شما (ايشان) را يك امت قرار مى داد. همچنين آياتى بدين مضمون وجود دارد كه اگر خداوند مى خواست همه مردم ايمان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . براى اطلاع از مباحث علمى و روانشناختى اين مبحث بنگريد: على اكبر شعارى، درآمدى بر روانشناسى انسان، ج 1 و جهت اطلاع از تاثير وراثت و محيط بر انسان رجوع شود به نرمال «ل جان» اصول روانشناسى، ترجمه و اقتباس محمود ساعتچى.

2 . ابوزهره، محمد، تاريخ المذاهب الاسلامية، ص 8.

3 . رعد: 17، اسراء: 84، انعام: 165.

4 . يعنى شما را به گونه هاى مختلف آفريده است (نوح: 14).

5 . بقره: 253، اسراء: 55، بقره: 285، اعراف: 15، كهف: 59 ـ 82، انبياء: 79، نساء: 82.

6 . مائده: 48، نحل: 93، شورى: 8.


27

مى آوردند.(1) از مجموع اين آيات به دست مى آيد كه گوناگونى انسان ها يك قانون و سنت الهى و ناموس خلقت انسانى است. از جمله آياتى كه به اين امر مهم اشاره كرده آيه 118 سوره هود است: ﴿ولو شاء ربك لجعل الناس امة واحدة ولا يزالون مختلفين، اگر پروردگار تو خواسته بود همه مردم را يك امت قرار مى داد، ولى همواره در اختلاف خواهند بود. در تفاسير روايى، ذيل اين آيه آمده است كه اگر خدا مى خواست مى توانست همه مردم را بگونه اى بيافريند كه همانند ملائكه هيچ طبيعت انسانى نداشته و معصوم از گناه و لغزش باشند و يا اگر خدا مى خواست مى توانست آنها را بر مذهب واحدى گرد آورد.(2) غزالى با بهره گيرى از اين آيه مى گويد: چگونه مى توان افراد بشرى را بر يك ديدگاه جمع كرد و حال آنكه ناموس خلقت انسانى بر اختلاف هميشگى بشر است و خداوند از ازل چنين حكم كرده است.(3) مرحوم علامه طباطبايى در ذيل اين آيه مى نويسد:

در عالم انسانى از يك نوع تفاوت گريزى نيست و آن تفاوت در طبيعت هاى افراد است كه منشأ بنيه ها مى گردد. تركيبات بدنى در افراد متفاوت است و تفاوت در تركيبات بدنى موجب تفاوت در استعدادهاى جسمى و روحى مى شود و اين نوع از تفاوت ها، به علاوه تفاوت هاى ناشى از عوامل محيطى، موجب ظهور اختلاف در سليقه ها و آرزوها و اعمال انسان ها مى گردد.(4)

1 . انعام: 35 و 107، نحل: 9، يونس: 99، شعرا: 4، كهف: 29.

2 . على بن ابراهيم، تفسير على بن ابراهيم، ج 2، ص 272 ; حويزى، نور الثقلين، ج 3 ص 545 ; موارد بيشتر آن را بنگريد: محمدى رى شهرى، محمد، ميزان الحكمه، ج 3، ص71 به بعد.

3 . عماره، محمد، التعددية فى الاسلام، ص 26، به نقل از القسطاس المستقيم، ص 61.

4 . طباطبايى، محمد حسين، الميزان، ج11، ص 60، شايد سرّ اينكه در برخى روايات آمده است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)از خدا درخواست كرد امت او دچار اختلاف نشوند، اما خداوند و با خواسته پيامبر(صلى الله عليه وآله)موافقت نكرد نيز همين باشد.


28

افزون بر آيات، در روايات معصومين(عليه السلام)نيز اين تفاوت ها مورد ملاحظه قرار گرفته است. آن بزرگان علاوه بر تقسيم بندى معارف قرآنى(1) از مراتب و درجات افراد بشرى در فهم قرآن و نيز درجات مختلف ايمان مؤمنان سخن به ميان آورده اند.(2) امام صادق (عليه السلام) در حديثى، بعد از تقسيم استعداد مردم به درجات مختلف، مى گويد:

اگر مردم مى دانستند كه خداوند متعال مردم را به اين وضع و شكل آفريده هيچ كس ديگرى را سرزنش نمى كرد.(3)

شايد با توجه به چنين برداشتى از آيات و روايات بوده است كه برخى دانشوران ريشه اصلى اختلاف مذاهب در اسلام را، كه ثمره طبيعى و منطقى اختلاف فهم ها و تفاوت مشرب هاى فكرى است، به خود پيامبر و قرآن نسبت داده اند و بر اين باورند كه آنان بذرهاى اين كشته هاى گوناگون و رنگارنگ را از روى عمد و به دست خود در مزارع افكار و ارواح نشانده اند.(4) اختلاف طبايع و تنوع بافت اجتماعى مسلمانان داراى پيامدهاى مهمى در حيات فرهنگى، سياسى و اجتماعى آنان داشته است. شايد بتوان مهم ترين نتيجه آن را اختلاف روش هاى فكرى و سلوكى مسلمانان و نزاع سمع (و يا نقل) و عقل و اهتمام متفاوت آنان به اين دو عنصر برشمرد.(5) در واقع تفاوت نگاه و برداشت هر يك از گروه ها و مكاتب اسلامى از تعاليم كتاب و سنت و در پى آن تنوع عقايد مسلمانان، در عرصه هاى فقهى، كلامى،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . معرفت، محمد هادى، التفسير و المفسرون ج1، ص 97 ـ 113 به عنوان نمونه بنگريد به روايات متعدد پيامبر(صلى الله عليه وآله) و اهل بيت درباره بطون مختلف قرآن و اينكه برخى از آيات قران براى اقوان ژرف نگر نازل شده.

2 . اين قبيل روايات در جوامع مختلف شيعى از امامان گزارش شده است. براى مثال بنگريد به: كلينى، محمد بن يعقوب، اصول كافى، ج2، كتاب الايمان و الكفر «باب درجات الايمان».

3 . همان، ج2، ص37.

4 . شريعتى، على، مجموعه آثار، ج 28، ص 302 ـ 303.

5 . شبلى نعمانى، محمد، تاريخ علم كلام، ص 15 و 16.


29

تفسيرى و سلوكى از يك طرف و ظهور رفتارهاى مختلف و گاه متضاد سياسى و اجتماعى آنان از طرف ديگر، تا حد زيادى حاصل نوع نگرش و تعامل هر يك از آنان با عنصر سمع و عقل بوده و خواهد بود. با چنين تحليلى است كه برخى از نويسندگان، اختلاف بين معتزله و اشاعره پيرامون تشبيه و تنزيه و طرز تلقى هر يك از خدا و صفات، تفاوت ديدگاه جبرگراها با طرفداران اختيار و همچنين اختلاف بر سر وجوب و امكان و استحاله نبوّت و مسائل مربوط به امور مبدأ و معاد، امامت و بسيارى از مسائل و موضوعات كلامى و حتى اختلاف فتاوى فقها(1)را به اختلاف طبايع برداشت كنندگان و ميزان اختلاف آنان در گرايش به ظواهر و سمع و روايت، يا عقل و درايت مى دانند.(2)

در اينجا مجال بررسى هر يك از پيامدهاى فكرى و فرقه اى براى تفاوت هاى بشرى نيست، اما در يك جمع بندى كلى مى توان مدعى شد كه عامل مذكور بيشترين سهم را در ظهور اختلافات فكرى و عملى ذيل داشته است:

1 ـ شكل گيرى خوارج با توجه به جمود فكرى و غلبه روحيه صحرا نشينى آنها.

2 ـ برداشت هاى ظاهرگرايانه از آموزه هاى دينى و ظهور گروه هاى حشوى مسلك و ظاهرگراى افراطى .

3 ـ چالش عقل گرايان (متكلمان و اهل اجتهاد) و نقل گرايان (اهل حديث و اخباريان).

4 ـ تلقى هاى مختلف و متضاد از خدا و صفات.

5 ـ ظهور جريان باطنى گرى و نزاع ظاهريان با باطن گرايان.

1 . به عنوان نمونه مقايسه كنيد اختلاف فقهاى حجاز را با فقهاى عراق. مرحوم شهيد مطهرى حتى فتاوى يك فقيه روستايى را با يك فقيه شهرى متفاوت مى داند.

2 . حنفى، حسن، بحوث فى علوم اصول الدين، ص101.


30

6 ـ بروز رفتارهاى جمودگرايانه و خشونت طلبانه و نيز خمودگرايانه و بى طرفى نسبت به مسؤوليت هاى دينى و اجتماعى.

7 ـ پيشى گرفتن از پيامبر(صلى الله عليه وآله) و اوصيا در التزام به ظواهر و شعاير دينى.

تحقيقاً مطالعه سير تاريخى و مصاديق تنازعات فكرى كه در قالب مباحثى چون تاويل و تنزيل، ظاهر و باطن، اخبارى و اصولى، شريعت و طريقت، فلسفه و دين، تفكيك و غير تفكيك و در نهايت سنت گرايى و محافظه كارى با روشن فكرى و اصلاح طلبى بروز كرده نقش برجسته اين مهم را براى خواننده روشن تر خواهد ساخت.(1)

ب) زمينه ها، اهداف و تحولات سياسى ـ اجتماعى

بى شك پيوند سياست و سياست مداران با ديانت و مذهب، همواره به صورت دو سويه جريان داشته و دارد. اين پيوستگى را مى توان هم در ظهور و رواج فرقه ها و انديشه هاى كلامى، سياسى و فقهى نشان داد و هم در ضعف و احياناً سقوط آنها. حتّى برخى از پژوهشگران مسائل و انگيزه هاى سياسى را مهم ترين عامل شكل گيرى فرقه هاى اسلامى در قرون نخستين دانسته، عوامل ديگر را فرعى و تحت الشعاع آن قلمداد مى كنند.(2) عده اى ديگر ساختار و جوهره فرقه هاى بزرگ اسلامى در قرون نخست را از نوع جنبش هايى مى دانند كه با انگيزه هاى سياسى آغاز كردند و بعدها رنگ و بوى مذهبى و فلسفى به خود گرفتند.(3) از اين رو

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . براى اطلاع بيشتر بنگريد: آقانورى، على، «تفاوت هاى بشرى و نقش آن در اختلافات فرقه اى»، مجله طلوع شماره 10 و 11، ص 219 ـ 245 ; عماره، التعدديه فى الاسلام، و نيز كتاب خمود و جمود، نوشته محمد اسفنديارى.

2 . نشار، على سامى، نشأة الفكر الفلسفى فى الاسلام، ج1، ص 225، شبلى نعمانى، ص14.

3 . صبحى، احمد محمود، فى علم الكلام، ج1، ص89 و نيز صابرى، حسين، تاريخ فرق اسلامى، ج1، ص24 به نقل از عوامل و اهداف نشأة العلم الكلام، ص 229.