چکیده:
حمید نوجوانى امروزى است. سرشار از خیال‏پردازى و خطرپذیرى و بازى‏گوشى. در عین حال دست‌و‌دل باز هم هست. وقتى مداد رنگى‏هایش را مى‏تراشد مدادها را همچون نوک آمپول تیز مى‏کند. وقتى سرش را در کامپیوتر فرو مى‏برد خودش هم جزئى از آن مى‏شود. زندگى‏اش مى‏شود خیال‏پردازى و خاطره‏سازى و خطرپذیرى. کم‌کم نیروهاى شیطانى به سراغش مى‏آیند، او را تشویق مى‏کنند و با خود به دنیاى شیطان‌ها مى‏برند. در آغاز به خطر دست‌و‌دل‌بازى دو مدال افتخار به او مى‏دهند. حمید با آنها احساس دوستى مى‏کند. سرانجام به اتهام قتل مادر و فرزندى به دادگاه احضار مى‏شود و....

برای این سند علمی فایلی وجود ندارد