بابای من
نویسنده:
ابوذر هدایتی
،
![ابوذر هدایتی](/Content/img/avatar_scholar.jpg)
کتاب: - 1382
چکیده:
پدر که پا به اتاق مىگذارد، سرما هم مىآید. امید زود در را مىبندد. الهه شعله بخارى را زیاد مىکند. پدر گرم که مىشود، دکمههاى کتش را باز مىکند. کلاهش را از سر مىگیرد. شال گردنش را از روى گردن مىکشد. از توى جیبِ کتش، دو دفتر و دو پاک کن در مىآورد. مادر به اتاق مىآید. بچهها را در آغوش پدر مىبیند و مىخندد. باز برف مىبارد و روى دسته شکسته پارو برف مىنشیند.
پدر که پا به اتاق مىگذارد، سرما هم مىآید. امید زود در را مىبندد. الهه شعله بخارى را زیاد مىکند. پدر گرم که مىشود، دکمههاى کتش را باز مىکند. کلاهش را از سر مىگیرد. شال گردنش را از روى گردن مىکشد. از توى جیبِ کتش، دو دفتر و دو پاک کن در مىآورد. مادر به اتاق مىآید. بچهها را در آغوش پدر مىبیند و مىخندد. باز برف مىبارد و روى دسته شکسته پارو برف مىنشیند.
بابای من
3/21/2003 12:00:00 AM
برای این سند علمی فایلی وجود ندارد