ماهیت ایمان
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1333 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
چکیده:
تحقيق پيش رو در واقع تلاشي است در راه شناسايي ماهيت ايمان که از عمده ترين مولفه هاي اعتقادي در ميان دو دين بزرگ اسلام و مسيحيت است. آنچه در اين تحقيق به بحث گذاشته شده است در آغاز در حوزه کليات، به تاريخچه مفهوم ايمان در ميان اين دو دين، اختصاص يافته و در ادامه به مفاهيمي که در مورد اين ماهيت به کار مي آيند مي پردازد. مفاهيمي از قبيل معرفت، تصديق ، عقل و شک در اين راستا به بحث گذاشته شده و ارتباط آنها با بحث ايمان مورد بررسي قرار گرفته است. آنچه که در ادامه در خصوص مقايسه مفهوم ايمان ميان اين دو دين مهم به نظر مي رسد، شناخت ايمان در دين مسيحيت ، آموزه هاي کتاب مقدس و براساس انديشه انديشمندان حوزه کلام مسيحي است. براين اساس، عوامل و پيش زمينه هاي ايمان گروي در مسيحيت مورد عنايت واقع شده و در نهايت، ايمان در ميان انديشمندان مسيحي به دو ديدگاه عمده ايمان گزاره اي و نظريه غير گزاره اي تقسيم شده و ديدگاه برخي از طرفداران هر يک از اين دو ديدگاه عمده مانند توماس آکويناس، پاسکال، ويليام جيمز، جان هيک، کيرکگور و ويتکنشتاين مورد طرح واقع شده و در نهايت مورد نقد و بررسي قرار گرفته است. ديدگاه اسلام در مورد ماهيت ايمان نيز از ارکان اساسي اين تحقيق بوده و تلاش شده است در آغاز ديدگاه متون ديني اسلام و شيعه در اين مورد را به تصوير کشيده و از اين روي در آغاز، ديدگاه کتاب آسماني مسلمانان، (قرآن)در مورد ارکان اين مفهوم، ارائه شده و در ادامه روايات شيعه در اين مورد مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. و در نهايت مولفه هايي چون تعريف ايمان، نقش اقرار در ماهيت ايمان، ميزان دخالت عمل صالح در ايمان و افزايش و کاهش پذيري ايمان بر اساس ديدگاه فرقه ها و نحله هاي دين اسلام (خوارج، اشاعره، مرجئه، معتزله و شيعه)به بحث گذاشته شده است. با توجه به توضيح و تبييني که در اين تحقيق در مورد ماهيت ايمان براساس دو دين بزرگ اسلام و مسيحيت و انديشه متکلمان آنان، ارائه شده است ، اين تحقيق در نهايت و نتيجه گيري بدين باور نائل آمده است که اولاً، مقوله ايمان از مولفه هاي اساسي اين دو دين بزرگ محسوب شده و از همين روي در متون ديني و کلمات بزرگان اين دو دين مورد اهتمام واقع شده است به گونه اي که اهتمام و عنايت به مقوله ايمان را مي توان از مشترکات اين دو دين بلکه کل اديان آسماني برشمرد. ثانياً ايمان در اديان، به امور غيرتجربي تعلق گرفته و از موجبات تأمين سعادت، تلقّي شده است. ثالثاً، ايمان مقوله اي اکراه و اجبار پذير نبوده و تابع اختيار و اراده افراد است. گرچه اين امر در منطق مسيحيت، در فرايند ريسک و خطر کردن و با توجه به عدم شناخت متعلق ايمان و در گرو مصلحت حاصل مي شود. رابعاً، تبيين ايمان در اسلام و مسيحيت تابع پيش فرض هاي اين اديان بوده و با توجه به تفاوت اساسي اين مباني و منابع با يکديگر، تبيين هاي متفاوتي از سوي اصحاب و انديشمندان اين دو دين عرضه شده است. به گونه اي که ايمان در اسلام جز با وصف يقين متصور نبوده و و با شک قابل جمع نيست. و اين در حالي است که ايمان مسيحي مقوله اي شک پذير و عقل گريز بلکه عقل ستيز است. بحث از ايمان در هريک از دو دين به خاطر علل و اغراض متفاوتي صورت پذيرفته است. در حالي که متکلمان در حوزه اسلامي ، با توجه به عقل پذيري مباني الهيات و تأکيد اين دين به عقلانيت و خرد ورزي و نوع استدلالاتي که در فضاي صدر اسلام و توسط پيامبر(ص) ، و بزرگان دين صورت پذيرفته و به خاطر مسائل تاريخي براساس هر يک از نحله هاي اسلامي ، برخي از مولفه ها(اقرار، عمل صالح و ...)، از ارکان آن فرض شده است ،در مسيحيت ، با توجه به اين که منابع اوليه اين دين از اساس ، در بستر خرد ناپذيري و در قالب امور چون تثليث ، فرزند انگاري مسيح براي خدا ، فديه بودن مرگ مسيح براي بخشيده شدن گناهان ، نجات و اموري از اين دست، و در قالب کتاب مقدس ارائه شده و اولياي اين دين از آغاز بر ايمان آوري به عنوان مقوله اي که معرفت را به دنبال خواهد داشت تأکيد کرده و عقل گريزي را نشانه حقانيت آن مي دانستند. خامساً، عمده مسأله اي که به اختلاف در نگاه اين دو دين در باب ايمان منجر شده است ديدگاه متفاوتي است که در اين دو دين نسبت به وحي وجود دارد . در حالي که در اسلام بر جزء بودن تک تک کلمات قرآن به عنوان وحي تأکيد مي شود و کلمات وحي از بيانات پيامبر(ص) متفاوت انگاشته شده است، وحي در مسيحيت، کلماتي هستند که توسط قلم برخي از اصحاب عيسي نگاشته شده و بيشتر جنبه تاريخي دارند. طبيعي است که نگاه متفاوت به وحي به عنوان متعلق ايمان موجب تفاوت اساسي در تلقي از ايمان شده و تمايز و تفاوت ايمان در اين دو دين را به ارمغان خواهد آورد. سادساً، از اموري که موجبات تمايز حوزه تبييني ايمان دراسلام و مسيحيت شده است، فضايي است که درمغرب زمين وپس از قرون وسطي شکل گرفته است. درحالي که مسيحيت قرون وسطي با به خدمت گرفتن فلسفه يونان براي توجيهات الهيات مسيحي، هر توجيهي غير از توجيهات و تفسيرهاي خود از حيات و عالم را نمي پذيرفت بلکه به کفر و الحاد متهم مي کرد، انديشمندان مغرب زمين در فضاي غير منطقي اربابان کليسا به مقابله با اين برداشت ها پرداخته، در طول زمان و در بستر رنسانس ، به تشکيک در توجيهات کليسا پرداخته و در نهايت در فرايند سکولاريسم، حوزه دين و علم را از هم جدا کرده و امورات علمي را يقين پذير و امورات الهي را اموري غير علمي فرض کرده اند. اين روند در ادامه، فرضيه غالب و گفتمان رايج انديشمندان غربي گرديد. در اين فضا ايمان جز با توجيهات و تبيينهايي قابل جمع با شک، غير معرفتي، خردگريز و عقل ستيز نمي توانست انجام شود. و اين درحالي است که چنين فضايي در اسلام وجود نداشته و در اسلام، اموراتي که با عقل صريح مخالفت داشته است، مردود دانسته و طرد شده است .
تحقيق پيش رو در واقع تلاشي است در راه شناسايي ماهيت ايمان که از عمده ترين مولفه هاي اعتقادي در ميان دو دين بزرگ اسلام و مسيحيت است. آنچه در اين تحقيق به بحث گذاشته شده است در آغاز در حوزه کليات، به تاريخچه مفهوم ايمان در ميان اين دو دين، اختصاص يافته و در ادامه به مفاهيمي که در مورد اين ماهيت به کار مي آيند مي پردازد. مفاهيمي از قبيل معرفت، تصديق ، عقل و شک در اين راستا به بحث گذاشته شده و ارتباط آنها با بحث ايمان مورد بررسي قرار گرفته است. آنچه که در ادامه در خصوص مقايسه مفهوم ايمان ميان اين دو دين مهم به نظر مي رسد، شناخت ايمان در دين مسيحيت ، آموزه هاي کتاب مقدس و براساس انديشه انديشمندان حوزه کلام مسيحي است. براين اساس، عوامل و پيش زمينه هاي ايمان گروي در مسيحيت مورد عنايت واقع شده و در نهايت، ايمان در ميان انديشمندان مسيحي به دو ديدگاه عمده ايمان گزاره اي و نظريه غير گزاره اي تقسيم شده و ديدگاه برخي از طرفداران هر يک از اين دو ديدگاه عمده مانند توماس آکويناس، پاسکال، ويليام جيمز، جان هيک، کيرکگور و ويتکنشتاين مورد طرح واقع شده و در نهايت مورد نقد و بررسي قرار گرفته است. ديدگاه اسلام در مورد ماهيت ايمان نيز از ارکان اساسي اين تحقيق بوده و تلاش شده است در آغاز ديدگاه متون ديني اسلام و شيعه در اين مورد را به تصوير کشيده و از اين روي در آغاز، ديدگاه کتاب آسماني مسلمانان، (قرآن)در مورد ارکان اين مفهوم، ارائه شده و در ادامه روايات شيعه در اين مورد مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. و در نهايت مولفه هايي چون تعريف ايمان، نقش اقرار در ماهيت ايمان، ميزان دخالت عمل صالح در ايمان و افزايش و کاهش پذيري ايمان بر اساس ديدگاه فرقه ها و نحله هاي دين اسلام (خوارج، اشاعره، مرجئه، معتزله و شيعه)به بحث گذاشته شده است. با توجه به توضيح و تبييني که در اين تحقيق در مورد ماهيت ايمان براساس دو دين بزرگ اسلام و مسيحيت و انديشه متکلمان آنان، ارائه شده است ، اين تحقيق در نهايت و نتيجه گيري بدين باور نائل آمده است که اولاً، مقوله ايمان از مولفه هاي اساسي اين دو دين بزرگ محسوب شده و از همين روي در متون ديني و کلمات بزرگان اين دو دين مورد اهتمام واقع شده است به گونه اي که اهتمام و عنايت به مقوله ايمان را مي توان از مشترکات اين دو دين بلکه کل اديان آسماني برشمرد. ثانياً ايمان در اديان، به امور غيرتجربي تعلق گرفته و از موجبات تأمين سعادت، تلقّي شده است. ثالثاً، ايمان مقوله اي اکراه و اجبار پذير نبوده و تابع اختيار و اراده افراد است. گرچه اين امر در منطق مسيحيت، در فرايند ريسک و خطر کردن و با توجه به عدم شناخت متعلق ايمان و در گرو مصلحت حاصل مي شود. رابعاً، تبيين ايمان در اسلام و مسيحيت تابع پيش فرض هاي اين اديان بوده و با توجه به تفاوت اساسي اين مباني و منابع با يکديگر، تبيين هاي متفاوتي از سوي اصحاب و انديشمندان اين دو دين عرضه شده است. به گونه اي که ايمان در اسلام جز با وصف يقين متصور نبوده و و با شک قابل جمع نيست. و اين در حالي است که ايمان مسيحي مقوله اي شک پذير و عقل گريز بلکه عقل ستيز است. بحث از ايمان در هريک از دو دين به خاطر علل و اغراض متفاوتي صورت پذيرفته است. در حالي که متکلمان در حوزه اسلامي ، با توجه به عقل پذيري مباني الهيات و تأکيد اين دين به عقلانيت و خرد ورزي و نوع استدلالاتي که در فضاي صدر اسلام و توسط پيامبر(ص) ، و بزرگان دين صورت پذيرفته و به خاطر مسائل تاريخي براساس هر يک از نحله هاي اسلامي ، برخي از مولفه ها(اقرار، عمل صالح و ...)، از ارکان آن فرض شده است ،در مسيحيت ، با توجه به اين که منابع اوليه اين دين از اساس ، در بستر خرد ناپذيري و در قالب امور چون تثليث ، فرزند انگاري مسيح براي خدا ، فديه بودن مرگ مسيح براي بخشيده شدن گناهان ، نجات و اموري از اين دست، و در قالب کتاب مقدس ارائه شده و اولياي اين دين از آغاز بر ايمان آوري به عنوان مقوله اي که معرفت را به دنبال خواهد داشت تأکيد کرده و عقل گريزي را نشانه حقانيت آن مي دانستند. خامساً، عمده مسأله اي که به اختلاف در نگاه اين دو دين در باب ايمان منجر شده است ديدگاه متفاوتي است که در اين دو دين نسبت به وحي وجود دارد . در حالي که در اسلام بر جزء بودن تک تک کلمات قرآن به عنوان وحي تأکيد مي شود و کلمات وحي از بيانات پيامبر(ص) متفاوت انگاشته شده است، وحي در مسيحيت، کلماتي هستند که توسط قلم برخي از اصحاب عيسي نگاشته شده و بيشتر جنبه تاريخي دارند. طبيعي است که نگاه متفاوت به وحي به عنوان متعلق ايمان موجب تفاوت اساسي در تلقي از ايمان شده و تمايز و تفاوت ايمان در اين دو دين را به ارمغان خواهد آورد. سادساً، از اموري که موجبات تمايز حوزه تبييني ايمان دراسلام و مسيحيت شده است، فضايي است که درمغرب زمين وپس از قرون وسطي شکل گرفته است. درحالي که مسيحيت قرون وسطي با به خدمت گرفتن فلسفه يونان براي توجيهات الهيات مسيحي، هر توجيهي غير از توجيهات و تفسيرهاي خود از حيات و عالم را نمي پذيرفت بلکه به کفر و الحاد متهم مي کرد، انديشمندان مغرب زمين در فضاي غير منطقي اربابان کليسا به مقابله با اين برداشت ها پرداخته، در طول زمان و در بستر رنسانس ، به تشکيک در توجيهات کليسا پرداخته و در نهايت در فرايند سکولاريسم، حوزه دين و علم را از هم جدا کرده و امورات علمي را يقين پذير و امورات الهي را اموري غير علمي فرض کرده اند. اين روند در ادامه، فرضيه غالب و گفتمان رايج انديشمندان غربي گرديد. در اين فضا ايمان جز با توجيهات و تبيينهايي قابل جمع با شک، غير معرفتي، خردگريز و عقل ستيز نمي توانست انجام شود. و اين درحالي است که چنين فضايي در اسلام وجود نداشته و در اسلام، اموراتي که با عقل صريح مخالفت داشته است، مردود دانسته و طرد شده است .
ماهیت ایمان
3/21/1954 12:00:00 AM
حقیقت ایمان
نویسنده:
علیجان کریمی
،
مقاله نشریه: میثاق امین » سال 1390 بهار و تابستان 1390 شماره18-19
ایمان گرایی
نویسنده:
محمد لگنهاوزن ترجمه سیدمحمود موسوی
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1374 شماره 4-3