مبانى ارزشى نظام اقتصاد اسلامى
نویسنده:
اکبر قنبری
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1378 شماره 22-21
چکیده:
اخلاق و اقتصاد علم اقتصاد با این ادعا آغاز مىگردد که در یک جامعه بزرگ، دستورات اخلاقى نمىتواند تنظیمکننده رفتار اجتماعى افراد و ایجادکننده نظمى قابل پیشبینى باشد، حال آنکه با اصل قراردادن رفتار مبتنى بر نفع شخصى، رفتار اجتماعى افراد، نظمى معین و قابل پیشبینى پیدا مىکند. مضمون علم اقتصاد در واقع، توضیح چگونگى پیدایش ساختار و عملکرد این نظم است. بنابراین، هر کوششى که به قصد اصلاح علم اقتصاد، بخواهد دستورات اخلاقى را اصل رفتارى انسانها قرار دهد، در واقع علم اقتصاد را اصلاح نمىکند، بلکه آن را از ریشه نفى مىکند.
اولا: صرف تعقیب نفع شخصى، عملى خلاف موازین اخلاقى نیست، مگر اینکه تابع کانت (1) باشیم.
ثانیا: این ادعا اشکال اساسى روششناختى و معرفتى دارد. چرا که جهان علم، و از آن میان علم اقتصاد، جهان تئورىهاست و طرح تئورىها هم در قالب مدل صورت مىگیرد و ساخت مدل یا به صورت قیاسى استیا استقرایى; و هر دو روش، مبتنى بر پیشفرض معرفتشناختى است. آیا به جهان و رویدادهاى اقتصادى با ذهن خالى برخورد مىکنیم یا با ذهن پر؟ بنابر تئورى فانوسى در فلسفه علم، مشاهدات تابع فرضیههاست و مشاهده، توسط نظریه، هدایتشده و آن را پیشفرض مىکند. (2) به عبارت دیگر، همه مشاهدات گرانبار از تئورى، (Theory - Loaden) هستند. پس جهانى که ما مشاهده مىکنیم مطابق تئورىها و تفسیرهاى تئوریک خود ماست. در مقابل این نظریه (تئورى فانوسى)، تئورى کشکولى در علم را داریم که به سابقیت (سابق بودن) مشاهدات بر نظریهها معتقد است.
آیا تئورىها در اقتصاد مبتنى بر روشهاى قیاسى نیست و آیا این انسان اقتصادى عقلایى، مجرد پیشفرض نمىباشد (آیا نمىتوان انسان دکارتى را در چنین انسانى مشاهده کرد، در مقابل انسان پاولوف)؟ این درست است که ارزشها و هدفهاى اقتصادى اعلام شده، در تضاد با واقعیات است; ولى این تضاد باعث نمىشود که مفاهیم ارزشى نهفته در واژهها را هم فراموش کنیم. بهینگى پارتو را در اقتصاد رفاه در نظر بیاورید; وضعیت اجتماعى را بهینه، به معناى پارتو، مىگویند اگر و تنها اگر فایده هیچ فردى نتواند زیاد شود مگر آنکه به نقصان فایده دیگرى منجر گردد. رسیدن به چنین وضع بهینهاى، موفقیتى بسیار محدود به شمار مىرود و به خودى خود، ضامن نتایجشاهکارى نیست. یک وضعیت مىتواند بهینه پارتو باشد، در حالى که در آن برخى انسانها در فقر کامل به سر برند و بعضى دیگر غرق در تجملات باشند; و نتوان وضع فقرا را بهبود بخشید مگر آنکه به تجمل اغنیا دست زده شود. بهینگى پارتو مىتواند واقعا حاوى اندیشهاى جهنمى باشد. (3)
اخلاق و اقتصاد علم اقتصاد با این ادعا آغاز مىگردد که در یک جامعه بزرگ، دستورات اخلاقى نمىتواند تنظیمکننده رفتار اجتماعى افراد و ایجادکننده نظمى قابل پیشبینى باشد، حال آنکه با اصل قراردادن رفتار مبتنى بر نفع شخصى، رفتار اجتماعى افراد، نظمى معین و قابل پیشبینى پیدا مىکند. مضمون علم اقتصاد در واقع، توضیح چگونگى پیدایش ساختار و عملکرد این نظم است. بنابراین، هر کوششى که به قصد اصلاح علم اقتصاد، بخواهد دستورات اخلاقى را اصل رفتارى انسانها قرار دهد، در واقع علم اقتصاد را اصلاح نمىکند، بلکه آن را از ریشه نفى مىکند.
اولا: صرف تعقیب نفع شخصى، عملى خلاف موازین اخلاقى نیست، مگر اینکه تابع کانت (1) باشیم.
ثانیا: این ادعا اشکال اساسى روششناختى و معرفتى دارد. چرا که جهان علم، و از آن میان علم اقتصاد، جهان تئورىهاست و طرح تئورىها هم در قالب مدل صورت مىگیرد و ساخت مدل یا به صورت قیاسى استیا استقرایى; و هر دو روش، مبتنى بر پیشفرض معرفتشناختى است. آیا به جهان و رویدادهاى اقتصادى با ذهن خالى برخورد مىکنیم یا با ذهن پر؟ بنابر تئورى فانوسى در فلسفه علم، مشاهدات تابع فرضیههاست و مشاهده، توسط نظریه، هدایتشده و آن را پیشفرض مىکند. (2) به عبارت دیگر، همه مشاهدات گرانبار از تئورى، (Theory - Loaden) هستند. پس جهانى که ما مشاهده مىکنیم مطابق تئورىها و تفسیرهاى تئوریک خود ماست. در مقابل این نظریه (تئورى فانوسى)، تئورى کشکولى در علم را داریم که به سابقیت (سابق بودن) مشاهدات بر نظریهها معتقد است.
آیا تئورىها در اقتصاد مبتنى بر روشهاى قیاسى نیست و آیا این انسان اقتصادى عقلایى، مجرد پیشفرض نمىباشد (آیا نمىتوان انسان دکارتى را در چنین انسانى مشاهده کرد، در مقابل انسان پاولوف)؟ این درست است که ارزشها و هدفهاى اقتصادى اعلام شده، در تضاد با واقعیات است; ولى این تضاد باعث نمىشود که مفاهیم ارزشى نهفته در واژهها را هم فراموش کنیم. بهینگى پارتو را در اقتصاد رفاه در نظر بیاورید; وضعیت اجتماعى را بهینه، به معناى پارتو، مىگویند اگر و تنها اگر فایده هیچ فردى نتواند زیاد شود مگر آنکه به نقصان فایده دیگرى منجر گردد. رسیدن به چنین وضع بهینهاى، موفقیتى بسیار محدود به شمار مىرود و به خودى خود، ضامن نتایجشاهکارى نیست. یک وضعیت مىتواند بهینه پارتو باشد، در حالى که در آن برخى انسانها در فقر کامل به سر برند و بعضى دیگر غرق در تجملات باشند; و نتوان وضع فقرا را بهبود بخشید مگر آنکه به تجمل اغنیا دست زده شود. بهینگى پارتو مىتواند واقعا حاوى اندیشهاى جهنمى باشد. (3)
مبانى ارزشى نظام اقتصاد اسلامى
3/21/1999 12:00:00 AM
مبانی فقهی حق رأی در نظام اسلامی
ناقد:
سجاد ایزدهی
، ارائه دهنده:
محمود حکمت نیا
،
کرسی و نشست: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی » مرکز همکاریهای علمی و بینالملل » کرسی نقد - 1394
بررسی و تحلیل مبانی مشروعیت سیاستگذاری در اقتصاد اسلامی
نویسنده:
محمدجواد قاسمی اصل
،
مقاله نشریه: فقه » سال 1397 شماره 93
مبانی نظارت در نظام حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران
نویسندگان:
سید احمد حبیب نژاد
،
زهرا عامری
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1393 شماره 65 - بهار 93
مبانی تشکیل دولت اسلامی (نظام سیاسی) از منظر شهید بهشتی
نویسندگان:
صابر کماسی
،
سید احسان رفیعی علوی
،
مقاله نشریه: نشریه مطالعات فقه سیاست » سال 1400 دوره 1، شماره 2 (پاییز و زمستان 1400)
مسائل فرهنگی کارگزاران در حوزه نظام ارزشی در سیره مدیریتی امیرالمومنین(ع)
نویسنده:
علی حاجیانی نژاد
،
مقاله نشریه: فرهنگ پژوهش » سال 1401 شماره 49- بهار 1401