بیمارى روانى: تاریخچه اولیه
نویسنده:
آر.ایْ پرنتکى ترجمه سید مهدى موسوى
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1383 شماره 34-33
چکیده:
بقراط (حدود سال 377ـ460 ق.م), شخصیت برجسته طب باستان, براى نخستین بار نابهنجارى هاى روانى را وارد مکتوبات پزشکى کرد. نوشته هاى او در باب آسیب شناسى روانى به همان اندازه که بدیع اند, جدلى و بحث انگیز نیز هستند. وى در مکتوباتش درباره (بیمارى مقدس) (صرع) از نادانى رایج آن عصر چنین انتقاد مى کند: (بنابراین, به نظر من این بیمارى به هیچ وجه الهى نیست و از بیمارى هاى دیگر نیز مقدس تر نیست, بلکه همانند سایر امراض علتى طبیعى دارد که از آن نشأت مى گیرد )(Zilboorg, 1941, pp. 43-44)
بقراط اساساً به دلیل مشاهدات بالینى زیرکانه, رویکرد زیست پزشکى عقلانى و عرضه صریح و صبورانه دیدگاه هایش مشهور است. او معتقد بود که بیمارى از عدم تعادل مزاج سرچشمه مى گیرد. با اصطلاح مزاج اولین بار در نوشته هاى امپیدوکلس (433ـ 493 ق.م) برخورد کرده ایم که عناصر اساسى ارائه شده از سوى تالِس (آب), آناکسیمنس (هوا), هراکلیت (آتش), و گزنوفانس (خاک) را درهم آمیخته بود. نوشته هاى امپیدوکلس شالوده نظریه مزاج بقراط و نظریه پردازى شیمى ارسطو قرار گرفتند.
زیلبورگ1 (1941) نقل مى کند که یک بار از بقراط خواستند که به دیدن فیلسوف بزرگ دموکریتوس, که دوستانش تصور مى کردند که به بیمارى روانى دچار شده, برود. از قرار معلوم بقراط با نظر عوامانه موافقت کرده و گیاه خربق را تجویز مى کند. بقراط پادشاهِ مقدونیه را از آن بیمارى اى که دیگران, سل (بیمارى پیشرونده و رو به وخامت) تشخیص داده بودند, ولى خود وى منشأ آن را روانى مى دانست, نجات بخشید. لیونز2 و پتروسلى3 (1978) سهم بقراط را در فهم بیمارى روانى چنین خلاصه کرده اند: نوشته هاى وى درباره حالت عاطفى بیمار و به طور کلى درباره بیمارى روانى, براساس برداشت امروزى بسیار زیرکانه و دقیق است. تعیین مغز به عنوان عضو تفکر و احساس, شاخصه مهم مرتبه بالاى فهم اوست) (p. 214).
بقراط (حدود سال 377ـ460 ق.م), شخصیت برجسته طب باستان, براى نخستین بار نابهنجارى هاى روانى را وارد مکتوبات پزشکى کرد. نوشته هاى او در باب آسیب شناسى روانى به همان اندازه که بدیع اند, جدلى و بحث انگیز نیز هستند. وى در مکتوباتش درباره (بیمارى مقدس) (صرع) از نادانى رایج آن عصر چنین انتقاد مى کند: (بنابراین, به نظر من این بیمارى به هیچ وجه الهى نیست و از بیمارى هاى دیگر نیز مقدس تر نیست, بلکه همانند سایر امراض علتى طبیعى دارد که از آن نشأت مى گیرد )(Zilboorg, 1941, pp. 43-44)
بقراط اساساً به دلیل مشاهدات بالینى زیرکانه, رویکرد زیست پزشکى عقلانى و عرضه صریح و صبورانه دیدگاه هایش مشهور است. او معتقد بود که بیمارى از عدم تعادل مزاج سرچشمه مى گیرد. با اصطلاح مزاج اولین بار در نوشته هاى امپیدوکلس (433ـ 493 ق.م) برخورد کرده ایم که عناصر اساسى ارائه شده از سوى تالِس (آب), آناکسیمنس (هوا), هراکلیت (آتش), و گزنوفانس (خاک) را درهم آمیخته بود. نوشته هاى امپیدوکلس شالوده نظریه مزاج بقراط و نظریه پردازى شیمى ارسطو قرار گرفتند.
زیلبورگ1 (1941) نقل مى کند که یک بار از بقراط خواستند که به دیدن فیلسوف بزرگ دموکریتوس, که دوستانش تصور مى کردند که به بیمارى روانى دچار شده, برود. از قرار معلوم بقراط با نظر عوامانه موافقت کرده و گیاه خربق را تجویز مى کند. بقراط پادشاهِ مقدونیه را از آن بیمارى اى که دیگران, سل (بیمارى پیشرونده و رو به وخامت) تشخیص داده بودند, ولى خود وى منشأ آن را روانى مى دانست, نجات بخشید. لیونز2 و پتروسلى3 (1978) سهم بقراط را در فهم بیمارى روانى چنین خلاصه کرده اند: نوشته هاى وى درباره حالت عاطفى بیمار و به طور کلى درباره بیمارى روانى, براساس برداشت امروزى بسیار زیرکانه و دقیق است. تعیین مغز به عنوان عضو تفکر و احساس, شاخصه مهم مرتبه بالاى فهم اوست) (p. 214).
بیمارى روانى: تاریخچه اولیه
3/20/2004 12:00:00 AM
بیمارى روانى: نگـرش ها
نویسنده:
دابلیو کارل ترجمه سید مهدى موسوى
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1383 شماره 34-33
تاریخچه پیدایش خوارج
نویسنده:
زاده آملى ولى الله عیسى
،
مقاله نشریه: پاسدار اسلام » سال 1389 شماره 277
تاریخچه پیدایش خوارج
نویسنده:
زاده آملى ولى الله عیسى
،
مقاله نشریه: پاسدار اسلام » سال 1389 شماره 282
تاریخچه پیدایش خوارج
نویسنده:
زاده آملى ولى الله عیسى
،
مقاله نشریه: پاسدار اسلام » سال 1389 شماره 278