آیا هدف خداوند مىتواند سرچشمه معناى زندگى باشد؟
نویسنده:
تدئوس متز ترجمه محمد سعیدی مهر
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1382 شماره 30-29
چکیده:
در این مقاله، به کندوکاو در تفسیر دینى متعارف از آنچه مى تواند زندگى را معنادار سازد مى پردازم، یعنى به کندوکاو در این نظر که زندگى از این حیث که آدمى هدفى را که خدا تعیین کرده است تحقّق مى بخشد، کسب معنا مى کند. این نظر را (نظریّه هدف [الهى]) بنامیم. در مکتوبات [مربوط به این بحث]، اشکالاتى آمده است که ظاهراً نشان مى دهند که نظریه هدف [الهى] مستلزم این محالات منطقى است که خدا اخلاقى، قادر مطلق، یا سرمدى نیست. نشان خواهم داد که تقریرهایى از نظریّه هدف [الهى] در اختیار داریم که مشمول این براهین خُلْف واقع نمى شوند. ولى خود من معتقدم که نظریّه هدف [الهى] با مشکلى روبه روست که هیچ یک از تقریرهاى این نظریّه از این مشکل راه رهایى ندارد. سخن من این است که بهترین دلیل براى قائل شدن به نظریّه اى خدامحورانه در باب معناى زندگى منطقاً مانع از این مى شود که نظریّه هدف [الهى] بتواند تقریر صحیح آن نظریّه خدامحورانه باشد. بالاخصّ، سخن من این است که اگر براى این که زندگى آدمى کسب معنا کند ضرورت دارد که ارتباطى با خدا در کار آید، این، على القاعده، بدین جهت است که خدا اوصافى همچون لازمانى و بساطت دارد که کمالاتى اند که با هدف دارى ناسازگارند. نتیجه اى که خواهم گرفت این است که متفکّران دینى دلیل موجّهى دارند بر این که در باب شیوه معنابخشى خدا به زندگى نظریّه هاى دیگرى بپردازند.
در این مقاله، به کندوکاو در تفسیر دینى متعارف از آنچه مى تواند زندگى را معنادار سازد مى پردازم، یعنى به کندوکاو در این نظر که زندگى از این حیث که آدمى هدفى را که خدا تعیین کرده است تحقّق مى بخشد، کسب معنا مى کند. این نظر را (نظریّه هدف [الهى]) بنامیم. در مکتوبات [مربوط به این بحث]، اشکالاتى آمده است که ظاهراً نشان مى دهند که نظریه هدف [الهى] مستلزم این محالات منطقى است که خدا اخلاقى، قادر مطلق، یا سرمدى نیست. نشان خواهم داد که تقریرهایى از نظریّه هدف [الهى] در اختیار داریم که مشمول این براهین خُلْف واقع نمى شوند. ولى خود من معتقدم که نظریّه هدف [الهى] با مشکلى روبه روست که هیچ یک از تقریرهاى این نظریّه از این مشکل راه رهایى ندارد. سخن من این است که بهترین دلیل براى قائل شدن به نظریّه اى خدامحورانه در باب معناى زندگى منطقاً مانع از این مى شود که نظریّه هدف [الهى] بتواند تقریر صحیح آن نظریّه خدامحورانه باشد. بالاخصّ، سخن من این است که اگر براى این که زندگى آدمى کسب معنا کند ضرورت دارد که ارتباطى با خدا در کار آید، این، على القاعده، بدین جهت است که خدا اوصافى همچون لازمانى و بساطت دارد که کمالاتى اند که با هدف دارى ناسازگارند. نتیجه اى که خواهم گرفت این است که متفکّران دینى دلیل موجّهى دارند بر این که در باب شیوه معنابخشى خدا به زندگى نظریّه هاى دیگرى بپردازند.
آیا هدف خداوند مىتواند سرچشمه معناى زندگى باشد؟
3/21/2003 12:00:00 AM
معناى زندگى
نویسنده:
اى. ام آدامز ترجمه زهرا گلپایگانى
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1382 شماره 32-31
معناى زندگى
نویسنده:
سوزان ولف ترجمه محمدعلی عبداللهی
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1382 شماره 30-29
معناى دینى زندگى
نویسنده:
جان هارود هیک ترجمه اعظم پویا
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1382 شماره 32-31
آیا نویسنده می تواند قاضی کتاب خود باشد؟
نویسنده:
محمد اسفندیاری
،
مقاله نشریه: آینه پژوهش » سال 1371 13-14