علم اجمالى و گزاره فصلى
نویسنده:
محمود مروارید
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1384 شماره 40-39
چکیده:
از جمله مباحث مهم و جالب توجه اصول فقه, بحث علم اجمالى و مسائل مرتبط با آن است. این بحث گستره اى وسیع و فروع متعددى دارد. دانش وران علم اصول مبادى مختلفى را براى بحث مزبور بر مى شمارند; یکى از مهم ترین این مبادى, مسئله ماهیت علم اجمالى و تفاوت آن با علم تفصیلى است. در اصطلاح علم اصول, علم اجمالى علم به گزاره ای1 است که موضوع آن مفهوم (یکى از آن دو ) (احدهما)باشد, به نحوى که ضمیر آن دو (هما) به اشیاى معینى در خارج اشاره مى کند.2 دانش وران علم اصول تقریباً اتفاق نظر دارند که سنخ علم در علم اجمالى و تفصیلى یک سان است, و تفاوت آن دو به معلوم باز مى گردد. هم چنین از دیدگاه دانش وران علم اصول, معلوم بالذات در علم اجمالى, گزاره اى حملى است که موضوع آن مفهوم (یکى از آن دو) (احدهما) است. مسئله اصلى و مورد اختلاف این است که مفهوم (یکى از آن دو ) (احدهما) یا گزاره اى که این مفهوم موضوع آن است, از چه امرى حکایت مى کند, و به تعبیر دیگر, معلوم بالعرض در علم اجمالى چیست. در بیشتر منابع اصولى, هرگاه عبارت (متعلق علم اجمالى) به کار مى رود, منظور چنان که علم اجمالى (یا همان معلوم بالعرض) است, نه معلوم بالذات. علاوه بر این, دانش وران علم اصول اکثراً بحث را بر مفهوم (احدهما) متمرکز مى کنند, نه گزاره اى که (احدهما) موضوع آن است, و گویا از دیدگاه ایشان, با تعیین محکى این مفهوم, محکى آن گزاره نیز خود به خود معین مى شود;براى مثال وقتى گفته مى شود: (متعلّق علم اجمالى فرد یا واقع است), منظور این است که مفهوم (احدهما) از فرد یا واقع حکایت مى کند. در هرحال, این مسئله دراساس مسئله اى فلسفى است, و این که اطراف علم اجمالى (یعنى مشارالیه هاى ضمیر (هما)) تکالیف شرعى باشند یا نه, تأثیرى در اصل مسئله ندارد. به اعتبارى مى توان مبحث مذکور را متعلّق به حوزه فلسفه زبان دانست, زیرا سخن در این باره است که جملاتى که واژه (یکى از آن دو) در آنها به کار رفته, چه ساختار منطقى اى دارند و از چه واقعیتى حکایت مى کنند.
از جمله مباحث مهم و جالب توجه اصول فقه, بحث علم اجمالى و مسائل مرتبط با آن است. این بحث گستره اى وسیع و فروع متعددى دارد. دانش وران علم اصول مبادى مختلفى را براى بحث مزبور بر مى شمارند; یکى از مهم ترین این مبادى, مسئله ماهیت علم اجمالى و تفاوت آن با علم تفصیلى است. در اصطلاح علم اصول, علم اجمالى علم به گزاره ای1 است که موضوع آن مفهوم (یکى از آن دو ) (احدهما)باشد, به نحوى که ضمیر آن دو (هما) به اشیاى معینى در خارج اشاره مى کند.2 دانش وران علم اصول تقریباً اتفاق نظر دارند که سنخ علم در علم اجمالى و تفصیلى یک سان است, و تفاوت آن دو به معلوم باز مى گردد. هم چنین از دیدگاه دانش وران علم اصول, معلوم بالذات در علم اجمالى, گزاره اى حملى است که موضوع آن مفهوم (یکى از آن دو) (احدهما) است. مسئله اصلى و مورد اختلاف این است که مفهوم (یکى از آن دو ) (احدهما) یا گزاره اى که این مفهوم موضوع آن است, از چه امرى حکایت مى کند, و به تعبیر دیگر, معلوم بالعرض در علم اجمالى چیست. در بیشتر منابع اصولى, هرگاه عبارت (متعلق علم اجمالى) به کار مى رود, منظور چنان که علم اجمالى (یا همان معلوم بالعرض) است, نه معلوم بالذات. علاوه بر این, دانش وران علم اصول اکثراً بحث را بر مفهوم (احدهما) متمرکز مى کنند, نه گزاره اى که (احدهما) موضوع آن است, و گویا از دیدگاه ایشان, با تعیین محکى این مفهوم, محکى آن گزاره نیز خود به خود معین مى شود;براى مثال وقتى گفته مى شود: (متعلّق علم اجمالى فرد یا واقع است), منظور این است که مفهوم (احدهما) از فرد یا واقع حکایت مى کند. در هرحال, این مسئله دراساس مسئله اى فلسفى است, و این که اطراف علم اجمالى (یعنى مشارالیه هاى ضمیر (هما)) تکالیف شرعى باشند یا نه, تأثیرى در اصل مسئله ندارد. به اعتبارى مى توان مبحث مذکور را متعلّق به حوزه فلسفه زبان دانست, زیرا سخن در این باره است که جملاتى که واژه (یکى از آن دو) در آنها به کار رفته, چه ساختار منطقى اى دارند و از چه واقعیتى حکایت مى کنند.
علم اجمالى و گزاره فصلى
3/21/2005 12:00:00 AM
ماهیّت علم اجمالی یا چگونگی اطلاق علم بر علم اجمالی و ثمرات آن با چشم پوشی از اصول شرعی
نویسنده:
مرتضی ولیان پور
،
مقاله نشریه: جستار » سال 1385 شماره 10
فصلی برای بودن
نویسنده:
سیدمحمود موسوی
،
مقاله نشریه: پیام انقلاب » سال 1396 ارديبهشت و خرداد 1396 شماره98
اشاره ای اجمالی به دلایل عقلانی اثبات علم امام
نویسنده:
بتول عزیزی
،
مقاله نشریه: جستار » سال 1387 18 (ویژه فلسفه و کلام 1)
فصلی نوین برای تفاهم ادیان
نویسنده:
احمد آقایی زاده ترابی
،
مقاله نشریه: پژوهش های قرآنی » سال 1381 شماره 31
ماهیت تشکیکی گزاره ها و مفاهیم اخلاقی
کرسی و نشست: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی » پژوهشکده اخلاق و معنویت » کرسی نقد - 1396