خرافه و رسالت حوزه
نویسنده:
امین عظیمی
،
مقاله نشریه: حوزه » سال 1388 شماره 151
چکیده:
بحث از خرافه، سهل و ممتنع است. چه بسا قلمى از خرافه بگوید و خود خرافه گوید. اگر معناى خرافه را در شکل عام آن تصور کنیم، بىگمان هرگونه قلم زدن، ممکن است به خطر خرافه نزدیک باشد و در هر واژهاى از آن باید میزانِ برابرى سخن را با واقع لحاظ کنیم، تا هر آنچه گفتهایم، به دور از کذب باشد. ادیان الهى براى جنگ با خرافات آمدند و با خرافات از بین رفتند! دین و خرافه همواره دو موضوعى بوده است که در کنار یکدیگر زندگى کردهاند و خرافه بسان انگلهاى درون بدن، در درون دین قرار مىگیرد و از آن تغذیه مىکند و به آرامى و بى سر و صدا آن را به نابودى مىکشاند. شیطان، که نخستین خرافهپرداز است، از روز نخست مىدانست که انسان مادى که از یک سو سر در خاک دارد و از سوى دیگر دل در افلاک، به خاطر وجود نشئه مادىاش، کثرتگرا و طبیعتبین خواهد بود. بنابراین، اساس خرافه و پذیرش آن از سوى انسان به طبع ماده و قوه خیال انسان باز مىگردد. انسان چون در جهت عقلى به حالت قوه باقى مانده است، قوه واهمه و مخیلهاش، او را هدایت و مهار مىکند. از اینروى، در رویارویى با خرافات، عقل وى فعّال نمىشود; اما خیال وى فعّال مىشود و چون دیگر پدیدههاى حق را نیز با خیال خود دریافته، نه با عقلِ خود، پذیرش خرافه را که همانندى به حق نیز در طراحى آن وجود دارد، به آسانى بر جان مىخرد. این جهت پذیرشى در تمام انسانهاى غیرمعصوم و غیرکامل، درصدى وجود دارد. آنان که قوه عاقله خود را توانا مىسازند و همه چیز را از نگاه عقل خود مىسنجند، در بازشناسى خرافه از واقعیت شک نمىکنند. آنان هرگاه با خبرى تازه، سخنى جدید، اعتقادى نو، روشى و مکتبى جدید و... روبهرو مىشوند، به شکل علمى، منطقى و عاقلانه با آن برخورد مىکنند و در پذیرش یا ردّ آن، با دقت و عالمانه پیش مىروند.
بحث از خرافه، سهل و ممتنع است. چه بسا قلمى از خرافه بگوید و خود خرافه گوید. اگر معناى خرافه را در شکل عام آن تصور کنیم، بىگمان هرگونه قلم زدن، ممکن است به خطر خرافه نزدیک باشد و در هر واژهاى از آن باید میزانِ برابرى سخن را با واقع لحاظ کنیم، تا هر آنچه گفتهایم، به دور از کذب باشد. ادیان الهى براى جنگ با خرافات آمدند و با خرافات از بین رفتند! دین و خرافه همواره دو موضوعى بوده است که در کنار یکدیگر زندگى کردهاند و خرافه بسان انگلهاى درون بدن، در درون دین قرار مىگیرد و از آن تغذیه مىکند و به آرامى و بى سر و صدا آن را به نابودى مىکشاند. شیطان، که نخستین خرافهپرداز است، از روز نخست مىدانست که انسان مادى که از یک سو سر در خاک دارد و از سوى دیگر دل در افلاک، به خاطر وجود نشئه مادىاش، کثرتگرا و طبیعتبین خواهد بود. بنابراین، اساس خرافه و پذیرش آن از سوى انسان به طبع ماده و قوه خیال انسان باز مىگردد. انسان چون در جهت عقلى به حالت قوه باقى مانده است، قوه واهمه و مخیلهاش، او را هدایت و مهار مىکند. از اینروى، در رویارویى با خرافات، عقل وى فعّال نمىشود; اما خیال وى فعّال مىشود و چون دیگر پدیدههاى حق را نیز با خیال خود دریافته، نه با عقلِ خود، پذیرش خرافه را که همانندى به حق نیز در طراحى آن وجود دارد، به آسانى بر جان مىخرد. این جهت پذیرشى در تمام انسانهاى غیرمعصوم و غیرکامل، درصدى وجود دارد. آنان که قوه عاقله خود را توانا مىسازند و همه چیز را از نگاه عقل خود مىسنجند، در بازشناسى خرافه از واقعیت شک نمىکنند. آنان هرگاه با خبرى تازه، سخنى جدید، اعتقادى نو، روشى و مکتبى جدید و... روبهرو مىشوند، به شکل علمى، منطقى و عاقلانه با آن برخورد مىکنند و در پذیرش یا ردّ آن، با دقت و عالمانه پیش مىروند.
خرافه و رسالت حوزه
3/21/2009 12:00:00 AM
برای این سند علمی فایلی وجود ندارد
سپهر سیاست و رسالت حوزه آینده نگر
نویسنده:
دکتر احمد واعظی
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1389 (پياپي 49)، بهار 1389 شماره1
رسالت حوزه های علمیه و جنبش نرمافزاری
ارائه دهنده:
حجت الاسلام والمسلمین پیروزمند
،
کرسی و نشست: » نشست علمی - 1385
رسالت حوزه در روشن گرى حماسه کربلا
نویسنده:
علی اکبر ذاکری
،
مقاله نشریه: حوزه » سال 1381 شماره 114-113
رسالت حوزه در حفظ شؤون و احیاى حقوق زنان
نویسنده:
سید عباس رضوی
،
مقاله نشریه: حوزه » سال 1392 شماره 167