الگویی دربارة چگونگی ارجاع معرفتی
نویسنده:
محمد حسین زاده
،
مقاله نشریه: آیین حکمت » سال 1392 تابستان 92 - مسلسل 16
چکیده:
در این نوشتار، پس از مروری دوباره بر راه حل مبناگرایان در معیار صدق گزارههای نظری، بر اساس مبناگروی برگزیده، الگویی در باب چگونگی ارجاع معرفتی ارائه میدهیم. منظور از ارجاع معرفتی در معرفتشناسی ارجاع گزارههای نظری به بدیهی است که اصطلاحاً در منطق آن را «تحلیل» نامیدهاند. در برابر این فعالیت، صعود معرفتی قرار دارد وآن عبارت است از گذر از بدیهی به نظری که آن را در منطق «ترکیب» نام نهادهاند. الگویی که برای ارجاع گزارههای نظری به بدیهی میتوان ارائه کرد بدین شرح است: میتوان نظام یا دستگاهی فلسفی داشت که قضایای آن تحلیلیاند. این الگو در فلسفة قبلالعلم قابل ارائه است. برای نمونه، میتوان برهانهای فلسفی اثبات وجود خدا، همچون برهانهای هندسی، را به قضایای بدیهی تحلیل کرد و به چند اصل محدود ارجاع داد. این نظام و دستگاه فلسفی که از قضایای تحلیلی تشکیل شده است گزارههایی حقیقی بوده که به خودی خود بر تحقق مصداق خارجی و انطباق آن بر خارج دلالت نمیکند، بلکه انطباق آن بر خارج و تحقق مصداق خارجی آن به دلیل نیاز دارد. بدین ترتیب، مهمترین مشکلی که فراروی این راه حل قرار دارد این است که چگونه میتوان اینگونه احکام و گزارههای تحلیلی را به خارج نیز نسبت داد. در ادامه، برای این مشکل نیز راه حلی ارائه میشود.
در این نوشتار، پس از مروری دوباره بر راه حل مبناگرایان در معیار صدق گزارههای نظری، بر اساس مبناگروی برگزیده، الگویی در باب چگونگی ارجاع معرفتی ارائه میدهیم. منظور از ارجاع معرفتی در معرفتشناسی ارجاع گزارههای نظری به بدیهی است که اصطلاحاً در منطق آن را «تحلیل» نامیدهاند. در برابر این فعالیت، صعود معرفتی قرار دارد وآن عبارت است از گذر از بدیهی به نظری که آن را در منطق «ترکیب» نام نهادهاند. الگویی که برای ارجاع گزارههای نظری به بدیهی میتوان ارائه کرد بدین شرح است: میتوان نظام یا دستگاهی فلسفی داشت که قضایای آن تحلیلیاند. این الگو در فلسفة قبلالعلم قابل ارائه است. برای نمونه، میتوان برهانهای فلسفی اثبات وجود خدا، همچون برهانهای هندسی، را به قضایای بدیهی تحلیل کرد و به چند اصل محدود ارجاع داد. این نظام و دستگاه فلسفی که از قضایای تحلیلی تشکیل شده است گزارههایی حقیقی بوده که به خودی خود بر تحقق مصداق خارجی و انطباق آن بر خارج دلالت نمیکند، بلکه انطباق آن بر خارج و تحقق مصداق خارجی آن به دلیل نیاز دارد. بدین ترتیب، مهمترین مشکلی که فراروی این راه حل قرار دارد این است که چگونه میتوان اینگونه احکام و گزارههای تحلیلی را به خارج نیز نسبت داد. در ادامه، برای این مشکل نیز راه حلی ارائه میشود.
الگویی دربارة چگونگی ارجاع معرفتی
3/21/2013 12:00:00 AM
گونه شناسی انتقادی دیدگاه ها درباره تاریخ و چگونگی پیدایش تشیع
نویسنده:
محسن الویری
،
مقاله نشریه: تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی » سال 1391 پاييز 1391 شماره8
داوری معرفتی بین خداباوری و الحاد براساس فضیلت گرایی معرفتی
نویسندگان:
غلامحسین جوادپور
،
محمدعلی مبینی
،
مقاله نشریه: اندیشه نوین دینی » سال 1393 پاييز 1393 شماره38
چگونگی جامعهپذیری مهدویت
نویسنده:
محمود ملکی راد
،
مقاله نشریه: اسلام و مطالعات اجتماعی » سال 1395 شماره 2 (پیاپی 14)
زیارت اربعین، الگویی در ترویج شعائر دینی
نویسنده:
یدالله حاجی زاده*
،
مقاله نشریه: نشریه جستارهای تاریخ اسلام » سال 1401 دوره 2، شماره 3 (بهار و تابستان 1401)
ارجاع علم حصولی به علم حضوری از نظر علامه طباطبایی
نویسنده:
حسن معلمی
،
مقاله نشریه: حکمت اسلامی » سال 1393 تابستان 1393 شماره1
کارکرد معرفتی زبان نزد فارابی
نویسنده:
مهدی عباس زاده
،
مقاله نشریه: پژوهشهای عقلی نوین » سال 1398 شماره 7