رابطه عالمان دینی و نظام اسلامی؛ نظریه ها و الگوها
نویسنده:
عبدالوهاب فراتی
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1393 شماره 67 - پاییز 93
چکیده:
ماهیت دولت و نحوه تعامل با آن، همواره به یکی از مناقشات علمی در سنت فقهی ما تبدیل شده است. اینکه دولت در فقدان امام معصوم علیه السلام از چه ماهیتی برخوردار است و وظیفه مومنان بویژه عالمان دینی در قبال آن چیست؟ دو پرسش مهمی اند در تمام ادوار عصر غیبت مورد توجه فقهیان ما قرار گرفته اند. این گفتگوها که معمولا ذیل دو عنوان« ولایه عن الجائر» و «اعانه الظالمین» مورد بحث قرار گرفته اند، می کوشد تا به پذیرش یا عدم پذیرش مسئولیتی در دولت های جائر و نیز مساعدت به آنها، پاسخی فقهی دهد. پاسخ به این دو پرسش، موجب طرح مبسوطی از مباحث فقهی شد که توجه به آنها برای ما در ذیل حکومت دینی زندگی می کنیم، بسیار ارزشمند است. اما آنچه با تاسیس «جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه» در ایران پس از انقلاب 1357 به یک مساله مهم تبدیل شد آن بود، اگر جور به معنای بنای دولت بدون اذن امام معصو(ع) باشد، اکنون که فقیهی جامع الشرایط بنا به دلالت ادله متعددی از جمله مقبوله عمر بن حنظله، ماذون و مامور به تشکیل حکومت دینی شده است، مصداق کدامین دولت است؟ و علماء چگونه باید با آن به تعامل بپردازند؟ و بر اساس چه مدلی با این دولت رابطه بر قرار نمایند؟ این سوالات، پرسش های مهمی اند که تا کنون پاسخ روشنی نیافته اند. برآیند گفتگوهای درون فقهی ما نشان می دهد که الگوهای تعامل روحانیت با دولت اسلامی بر حسب نظریه های موجود، متکثرند اما جملگی بر نوعی مشروعیت نظری یا عملی دولت فقیه، تاکید اما خواهان ضابطه مند کردن آنند.
ماهیت دولت و نحوه تعامل با آن، همواره به یکی از مناقشات علمی در سنت فقهی ما تبدیل شده است. اینکه دولت در فقدان امام معصوم علیه السلام از چه ماهیتی برخوردار است و وظیفه مومنان بویژه عالمان دینی در قبال آن چیست؟ دو پرسش مهمی اند در تمام ادوار عصر غیبت مورد توجه فقهیان ما قرار گرفته اند. این گفتگوها که معمولا ذیل دو عنوان« ولایه عن الجائر» و «اعانه الظالمین» مورد بحث قرار گرفته اند، می کوشد تا به پذیرش یا عدم پذیرش مسئولیتی در دولت های جائر و نیز مساعدت به آنها، پاسخی فقهی دهد. پاسخ به این دو پرسش، موجب طرح مبسوطی از مباحث فقهی شد که توجه به آنها برای ما در ذیل حکومت دینی زندگی می کنیم، بسیار ارزشمند است. اما آنچه با تاسیس «جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه» در ایران پس از انقلاب 1357 به یک مساله مهم تبدیل شد آن بود، اگر جور به معنای بنای دولت بدون اذن امام معصو(ع) باشد، اکنون که فقیهی جامع الشرایط بنا به دلالت ادله متعددی از جمله مقبوله عمر بن حنظله، ماذون و مامور به تشکیل حکومت دینی شده است، مصداق کدامین دولت است؟ و علماء چگونه باید با آن به تعامل بپردازند؟ و بر اساس چه مدلی با این دولت رابطه بر قرار نمایند؟ این سوالات، پرسش های مهمی اند که تا کنون پاسخ روشنی نیافته اند. برآیند گفتگوهای درون فقهی ما نشان می دهد که الگوهای تعامل روحانیت با دولت اسلامی بر حسب نظریه های موجود، متکثرند اما جملگی بر نوعی مشروعیت نظری یا عملی دولت فقیه، تاکید اما خواهان ضابطه مند کردن آنند.
رابطه عالمان دینی و نظام اسلامی؛ نظریه ها و الگوها
3/21/2014 12:00:00 AM
سه حوزه تلاش عالمان دینى در عصر نراقى ها
نویسنده:
غلامرضا جلالی
،
مقاله نشریه: حوزه » سال 1380 شماره 108-107
رابطه آزادی و عدالت در نظریه های نظام سیاسی شورایی
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1384 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
نظریه مردمسالاری دینی: مفهوم، مبانی و الگوی نظام سیاسی
نويسنده:
منصور میراحمدی
، ويراستار:
فروغ کاظمی
،
کتاب: دانشگاه شهید بهشتی - 1389
رابطه حکومت دینی و کثرت گرایی سیاسی (با تأکید بر نظام جمهوری اسلامی ایران)
پایاننامه: باقرالعلوم(ع) - 1382 - [کارشناسی ارشد ناپیوسته]
قانون گذاری در نظام جمهوری اسلامی : آسیب ها و بایسته ها
نویسنده:
ابراهیم شفیعی سروستانی
،
کتاب: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی - 1385
الگوی مردمسالاری دینی، اساس مهندسی سیاسی نظام اسلامی
نویسنده:
علیرضا پیروزمند
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1399 بهار 99 - مسلسل 89
مؤلفههای دینی و ملی قدرت نرم نظام جمهوری اسلامی ایران
نویسنده:
محمد ملک زاده
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1393 شماره 68 - زمستان 93