نقد مدرنیته
نویسنده:
آلن تورن ترجمه مرتضی مردیها
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1378 شماره 20-19
چکیده:
تجدد (مدرنیته) چیست که از سه قرن پیش چنین جایگاه بلندى در اندیشه و عمل ما داشته است و اینک محل بازپرسى، طرد و تعریف مجدد قرار دارد؟
اندیشه تجدد، در بلندپروازانهترین روایت آن، پذیرش این است که انسان [هم ارز] همان چیزى است که انجام مىدهد; و بر این مبنا باید تناسبى تنگاتنگ میان تولید، که با علم تقویت مىشود، فنآورى یا دیوانسالارى، سازماندهى جامعه، که با قانون قاعدهمند مىشود، و ساماندهى به زندگى شخصى، که از سودجویى و البته از میل به رهایى از الزامها جان مایه مىگیرد، وجود داشته باشد. اما تناسب یک فرهنگ علمى، یک اجتماع به سامان و افراد آزاد، به جز پیروزى عقل، بر چه چیزى مىتواند تکیه کند؟ تنها عقل مىتواند تناسبى میان عمل انسان و نظم جهان درافکند; تناسبى که در گذشته، مطلوب بسیارى از اندیشههاى دینى بوده، اما به واسطه غایتگرایى خاص ادیان توحیدى متکى بر وحى، فلج گردیده است. این عقل است که به علم و کاربردهاى آن جان مىدهد; هم اوست که به تطبیق حیات اجتماعى با حاجات فردى و جمعى فرمان مىدهد; و سرانجام اوست که استبداد و خشونت را برمىدارد و دولت مبتنى بر حقوق (1) و رقابت آزاد اقتصادى را بر جاى آن مىگذارد. به این سان [بنابر ایده مدرنیسم] بشریت، با عمل بر طبق قوانین، به طور همزمان به سوى فراوانى، آزادى و خوشبختى پیش مىرود.
تجدد (مدرنیته) چیست که از سه قرن پیش چنین جایگاه بلندى در اندیشه و عمل ما داشته است و اینک محل بازپرسى، طرد و تعریف مجدد قرار دارد؟
اندیشه تجدد، در بلندپروازانهترین روایت آن، پذیرش این است که انسان [هم ارز] همان چیزى است که انجام مىدهد; و بر این مبنا باید تناسبى تنگاتنگ میان تولید، که با علم تقویت مىشود، فنآورى یا دیوانسالارى، سازماندهى جامعه، که با قانون قاعدهمند مىشود، و ساماندهى به زندگى شخصى، که از سودجویى و البته از میل به رهایى از الزامها جان مایه مىگیرد، وجود داشته باشد. اما تناسب یک فرهنگ علمى، یک اجتماع به سامان و افراد آزاد، به جز پیروزى عقل، بر چه چیزى مىتواند تکیه کند؟ تنها عقل مىتواند تناسبى میان عمل انسان و نظم جهان درافکند; تناسبى که در گذشته، مطلوب بسیارى از اندیشههاى دینى بوده، اما به واسطه غایتگرایى خاص ادیان توحیدى متکى بر وحى، فلج گردیده است. این عقل است که به علم و کاربردهاى آن جان مىدهد; هم اوست که به تطبیق حیات اجتماعى با حاجات فردى و جمعى فرمان مىدهد; و سرانجام اوست که استبداد و خشونت را برمىدارد و دولت مبتنى بر حقوق (1) و رقابت آزاد اقتصادى را بر جاى آن مىگذارد. به این سان [بنابر ایده مدرنیسم] بشریت، با عمل بر طبق قوانین، به طور همزمان به سوى فراوانى، آزادى و خوشبختى پیش مىرود.
نقد مدرنیته
3/21/1999 12:00:00 AM
ارزیابى کلامى مدرنیته؛ تاثیر مدرنیته بر پژوهشهاى کلامى امروز
نویسنده:
پی هورستن ترجمه سایه میثمی
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1378 شماره 20-19
ایران و موج اوّل مدرنیته
نویسنده:
آیت قنبری
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1379 سال سوم - شماره دوازدهم - زمستان 79
حكومت اسلامي، مدرنيته و دمكراسي
ارائه دهنده:
عبدالعزیز ساشادينا
،
کرسی و نشست: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی » مرکز همکاریهای علمی و بینالملل » نشست علمی - 1384
گفتمان اسلامگرایان در برابر پست مدرنیته
نویسندگان:
مهدى حجت
،
پرویز منظور
،
مقاله نشریه: علوم سیاسی » سال 1382 شماره بیست و چهارم - زمستان 82
در جست و جوی مدرنیته اسلامی (بررسی و نقد اندیشه های تمدنی بدیع الزمان سعید نورسی)
نویسنده:
رسول نوروزی فیروز
،
مقاله نشریه: نقد و نظر » سال 1393 (پياپي 74)، تابستان 1393 شماره2