فهرست عناوين |
و مدیریت تنشهای مدینه
حسن قاضیخانی
جامعۀ انسانی به حکم اجتماعیبودن انسان (عنصر اصلی آن) خالی از تعارض و اختلاف نبوده و نخواهد بود. همین اختلافهاست که زمینۀ رشد و تعالی بشر را فراهم کرده و در پیشرفت مادی و معنوی او تأثیرگذار است. اما این تعارض گاه تنشهایی را در پیدارد که اگر بهدرستی مدیریت نشود، جامعه را از رسیدن به اهداف خود باز میدارد.این وظیفه حاکمان و حکیمان است که با درایت و راهبری هوشمندانه راه برونرفت از تنش را نمایانده و با طرح راهکارهای صحیح نزاع را از میان بردارند و از اختلافات بکاهند و جامعه را به سرمنزل مقصود رهنمون سازند. در این میان الگوگیری از پیشوایان دینی میتواند راه تعالی و پیشرفت را به انسانها نمایانده مانعِ بروز تعارضها شود.
تبیین و درک سیرۀ نبوی دراینباره و شیوۀ مواجهه ایشان با این مسئله از اهمیت بسزایی برخوردار است و میتواند الگوی مناسبی برای مدیران جوامع اسلامی باشد؛ مدیریتی که فاقد پیشینه تاریخی بهویژه در حجاز بود. جامعۀمدینه در عصر رسول خدا تجربۀ تازهای را آغاز کرده بود: حکومتی الهی و مبتنی بر تعالیم وحیانی در آن شکل گرفت که تا آن زمان در حجاز
سابقه نداشت، با دشواریهای فراوانی از جمله تعارضهای جامعۀ عربی مانند اختلافات دیرینۀ اوس و خزرج و تهدیدهای منافقان و یهود و مشرکان مواجه بود و با سیل مهاجرانی رویارو شد که با داشتن اختلافات فرهنگی و قبیلگی وارد این شهر شدند. هر کدام از اینها زمینۀ اختلاف و به دنبال آن تنش در جامعه را فراهم میکرد. پیامبر اکرم(ص) چنین جامعهای را مدیریت کرده و با درایت و دوراندیشی از تعارضات کاسته و از بروز تنشها جلوگیری کردند. شناخت عوامل تنشزا در جامعۀ عصر نبوی و چگونگی مواجهه پیامبر(ص) با آنها علاوه بر تبیین گوشهای از سیرۀ نبوی میتواند الگوی مناسبی برای مدیران جامعه اسلامی در جهت مقابله با بحران و برونرفت از آن باشد.
پژوهشکده تاریخ و سیرۀ اهلبیت: که تبیین و نهادینهکردن آموزههای اصیل اسلامی را از اهداف و رسالت پاسخگویی به پرسشها و شبهات دراینباره را وظیفۀ خود میداند، برای پاسخگویی به پرسشها و معضلات فکریِ حوزۀ پژوهشی خود و فراهمساختن زمینههای لازم برای شناخت صحیح تاریخ اسلام و تبیین معارف اهل بیت: به دنبال محققساختن این مسئله است؛ ازاینرو موضوع پیش رو را در دستور کار خود قرار داد و آن را به یکی از محققان توانمند این حوزه واگذار کرده است.
اثر حاضر دستامد تلاش فکری پژوهشگر فرهیخته جناب آقای حسین قاضیخانی است که با هدف تبیین سیرۀ نبوی در عرصه مدیریت جامعه تدوین شده است و گامی در جهت شناخت، تبیین، اجرا و نهادینهسازی سیرۀ نبوی قلمداد میگردد.
بیتردید اجرای این پژوهش و غنای علمی آن مدیون تلاشهای ارزنده
این عزیزان است: مدیر محترم گروه سیره اهلبیت: حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای مصطفی صادقی، ناظر محترم آقای دکتر واسعی، ارزیابان و اعضای محترم شورای پژوهشی پژوهشکده حججاسلام آقایان محمدهادی یوسفی غروی، رمضان محمدی، محمدجواد صاحبی، سیدقاسم رزاقی و آقایان دکتر نعمتالله صفریفروشانی و دکتر محمدحسین فلاحزاده، مدیر محترم امور پژوهشی حجتالاسلام مهدی نورمحمدی، کارشناس محترم گروه حجتالاسلام سیدرسول کاظمینسب و جناب آقای مهدی بنیحسن. جا دارد از زحمات و تلاشهای ایشان قدردانی به عمل آید. نیز باید سپاسگزار نشر پژوهشگاه بود که فرایند آمادهسازی اثر و چاپ و نشر آن را بر عهده داشت.
همچنین از رئیس محترم پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر نجف لکزایی باید تشکر کرد که بدون پشتیبانی بیدریغ و مؤثر ایشان پژوهشِ حاضر به سرانجام نمیرسید.
پژوهشکده تاریخ و سیره اهلبیت: در راستای حیات و بالندگی علم و دانش، آثار خود را در اختیار جامعۀ علمی قرار داده و از انتقادها و پیشنهادهای علمی همه استادان، صاحبنظران و پژوهشگران محترم استقبال میکند.امید است این فعالیتهای علمی زمینهساز رشد و پویایی دانش تاریخ و به دنبال آن تمدن اسلامی گردد.
دکتر حمیدرضا مطهری
مدیر پژوهشکده تاریخ و سیره اهلبیت:
کنشگری انسانها در مسائل زندگی به دلیل تأثیرپذیری رفتار از اندیشهها، آموزهها و اهداف متفاوت است. این تفاوت از سویی میتواند به عنوان نیروی محرک جامعه در راه رسیدن به آرمانهای آن و پیشرفت در امور معنوی و مادی مؤثر افتد و از جانب دیگر با بروز اختلاف و تنش در روابط افراد، میتواند جامعه را از رسیدن به اهداف آن باز دارد یا در راه دستیابی به آرمانها وقفه ایجاد کند.
تلاش برای شناخت کنشگری افراد جامعه در برابر مسائل اجتماعی و تأثیرنهادن بر اندیشههای ایشان در راستای انتخاب نوع خاصی از رفتار
در مواجهه با سختیها، میزان مهارت مدیران را ارزیابی میکند.
این امر مسئلهای است که نیاز بدان در هدایت نیروی انسانی واقعیتی
انکارناپذیر است.
امروزه سخن از تعارض و مدیریت آن در مباحث رفتار سازمانی در کانون توجه قرار گرفته است و میتوان از آن در جامعه نیز بهره گرفت؛ لیکن به سبب تفاوتهای جامعه و سازمان در ساختار، نیروی انسانی و ... از همسانانگاری شیوۀ مدیریت و بهرهگیری از راهکارها باید پرهیز کرد.
با آنکه از منظر اسلام دربارۀ تعارض و سازوکارهای حل آن آثاری نگاشته شده است، تا شناخت رویکرد اسلامی به این مقوله (تعارض) راهی بس دراز در پیش است. در این مسیر طولانی باید هم در جستجوی نگاه قرآنی باشیم و هم شیوۀ رفتاری پیامبر(ص) و ائمه: را به عنوان رهبران اسلامی در این خصوص فهم کنیم؛ البته این فهم در گرو بازخوانی شرایط جامعه و اقدامات معصومان: است. این کاوش ما را با بسترها و عوامل تنشزا و نحوۀ بروز اختلافات در عصر معصومان آشنا میسازد تا اقدامات انجام گرفتۀ ایشان در راستای کنترل یا مقابله با اختلافات، چگونگی مدیریت آنان در مقابله با تنشهای جامعه به تصویر کشیده شود؛ آنگاه با کنار هم نهادن اطلاعات بهدستآمده و سنجش و ارزیابی آنان با اصول و مبانی اندیشۀ اسلامی، رویکرد اسلام در این مسئله بیان شود.
نویسنده در آغازین قدمهای پیمودن این مسیر، تلاش دارد با نقبی به تاریخ صدر اسلام، نگاهی به مدیریت رسول خدا(ص) در بحث تنشهای جامعۀ مدینه داشته باشد. بر این اساس نخست برخی مباحث مدیریت تعارض در رفتار سازمانی بهاختصار جهت آشنایی خواننده گرامی مطرح میگردد؛ سپس با بازخوانی تاریخی جامعه مدینه بسترها و عوامل اختلافانگیز در آن رصد خواهد شد؛ آنگاه با استقرا و بررسی اقدامات رسول خدا(ص) چگونگی کنترل یا مقابله با تنشها را واکاوی خواهیم کرد.
بجاست از استادان گرانقدر دکتر سید حسین فلاحزاده، دکتر سید محمد حسین هاشمیان و دکتر محسن الویری به پاس راهنماییهایشان تشکر نمایم؛ همچنین از تلاش دکتر سیدعلیرضا واسعی به سبب نظارت و کوشش دکتر حمیدرضا مطهری در بهثمرنشستن این اثر سپاسگزاری میکنم.
روابط انسانها به دلیل زندگی اجتماعی، از اختلاف خالی نیست. هرچند اختلاف کارکرد مثبت در پیشرفت جوامع دارد، آنچه بیشتر جلوه میکند تنش حاصل از آن است که ننتیجهای جز بازماندن از رسیدن به اهداف والای انسانی در پی نخواهد داشت. باتوجه به اینکه ازمیان برداشتن اختلافها از جوامع انسانی میسور نیست، چگونگی کنترل و مواجهه با تنشها از دیرباز مورد توجه بوده است. در این جستار ـ همچنان که اشاره شد ـ تلاش شده است با نقبی به آغازین حکومت اسلامی و واکاوی اجتماع آن روز مسلمانان در مدینه، ابتدا آگاهی لازم از بسترها و زمینههای بروز اختلاف در آن
جامعه حاصل آید؛ آنگاه با مراجعه به منابع صدر اسلام به استقرای اقدامات رسول خدا(ص) در مواجهه با این مسئله همت گماشته شده است تا با
تحلیل آنها شیوۀ آن حضرت در گذر از تنشهای فراروی جامعۀ نبوی شناخته گردد.
تعارض و تنشهای برخاسته از آن در جامعه واقعیتی انکارناپذیر است. هرچه جامعه پیچیدهتر شود، تنشهای مختلف ظهور و بروز بیشتری خواهند یافت. امروزه اهمیت کنترل و مدیریت تنشهای اجتماع بر کسی پوشیده نیست. اهمیت این امر تا بدانجاست که سیر تکاملی جوامع بشری به نوعی در گرو آن است. این مسئله اندیشمندان علم مدیریت را بر آن داشته است با نگاهی ویژه از مدیریت تعارض سخن گویند. همراستا با بحثهای نظری، الگوگرفتن از رهبران الهی میتواند ما را در آشنایی با شیوۀ مدیریت
تنشهای جامعه یاریرسان باشد. از آنجا که قرآن رسول الله(ص) را الگوی مناسبی معرفی کرده است،[1] در تحقیق حاضر تلاش شده است است شیوۀ مدیریتی ایشان در مسئله تعارض و تنش کاوش گردد.
جامعه مدینه در زمان رسول خدا(ص) شرایط ویژهای را تجربه میکرد؛ زیرا سرآغاز حکومت اسلامی به رهبری انسانی والا بود. اختلافات درون گروهی انصار، پیامدهای مهاجرت مسلمانان مکه به مدینه، تحول از نظام جاهلی به اسلامی، واگرایی یهود و منافقان، تهدید مشرکان و... زمینه بروز تعارض و بهتبع آن ظهور تنش در مدینه را فراهم آورده بود.
شناخت بسترها و عوامل تفرقه افکن در جامعۀ نبوی، در کنار آگاهی از چگونگی مواجهه رسولخدا(ص) با تنشها، علاوه بر آنکه نمونۀ مناسبی از رفتار و الگوی عملی در اختیار مدیران قرار میدهد، میتواند در نظریهپردازی در مدیریت تعارض و تنش مفید واقع شود.
این نوشتار بر دو امر استوار است:
الف) شناخت بسترها و زمینههای بروز اختلاف و تنش در جامعۀ نبوی؛
ب) چگونگی مواجهه رسول خدا(ص) با تنشها.
عالمان و نویسندگان اسلامی از دیرباز به نوشتن حوادث زندگی رسول خدا(ص) اهتمام جدی داشتهاند؛ لذا آثار گرانسنگی از ایشان به یادگار
مانده است که منابع آگاهی ما از آن روزگار است. درباره شناخت
[1]. احزاب:21( لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة).
بسترها و زمینههای پدیدآمدن تنش و اختلاف در جامعۀ نبوی چندی است توجه محققان به این مسئله معطوف گشته و آثار ارزشمندی به نگارش درآمده است.
کتاب دولت رسول خدا(ص) به خامه صالح احمد العلی ازجمله آثار قابل توجه در این زمینه است. مؤلف ضمن بیان تاریخ زندگی پیامبر(ص) در مدینه به چگونگی شکلگیری حکومت ایشان میپردازد. ایشان در مسیر این بازخوانی تاریخ به نظام اجتماعی یثربیان نیز توجه دارد. وی بهطورمستقیم به اختلافات و تعارضها نمیپردازد؛ اما در خلال بحثها میتوان به برخی زمینههای اختلاف در آن جامعه دست یافت. عبدالله عبدالعزیزبنادریس در کتاب جامعه مدینه در عصر نبوی در کنار پرداختن به جغرافیای مدینه، به معرفی گروههای ساکن در مدینه و نظم سیاسی، اداری و اجتماعی دورۀ نبوی توجه دارد. در این کتاب نمایی از وضعیت مدینه در عصر نبوی ترسیم گردیده است. در این کتاب میتوان برخی بسترهای اختلاف و تعارض را رصد کرد. حسینیان مقدم نیز در اثر خود، ضمن توجه به مناسبات مهاجرین و انصار به اختلافات گروهی و درونگروهی آنان پرداخته است. با مطالعه این اثر برخی زمینههای اختلاف در جامعۀ نبوی شناخته میگردد. مهران اسماعیلی در رساله تأثیر مناسبات قبیلهای بر گروهبندیهای مذهبی در مدینه عصر پیامبر(ص) با واکاوی جغرافیای قبیلههای مدینه، بر تأثیر نظام قبیلهای بر جریان نفاق در آن عصر تأکید دارد. خواننده با این اثر از نقش نظام قبیلهای و عصبیّت در بروز تنش در جامعۀ مدینه آگاه میگردد.
در دو کتاب مدیریت تعارض با رویکرد اسلامی و رفتار سازمانی با رویکرد اسلامی به برخی اقدامات پیامبر(ص) در رفع تعارضها اشاره شده
است؛ اما در این آثار به شناخت عوامل و بسترهای بروز تنشها در جامعۀ نبوی و چگونگی مواجهه آن حضرت با آنها در شناخت مدیریت ایشان اهتمام نبوده است. رسالۀ بررسی مفهوم تعارض از منظر قرآن کریم و مصاحبهای در روزنامه قدس تحت عنوان امام كاظم(ع) و مدیریت پیشگیری از تعارض و چند مقاله از نویسنده با موضوع مدیریت تنشهای مدینه توسط رسول خدا(ص) ، در آشنایی با بحث تعارض و چگونگی تحلیل حوادث میتواند یاریرسان ما باشد.
در تحقیق حاضر آنچه در تکاپوی دستیافتن به آنیم، عبارتاند از:
1. شناخت بهتر بسترهای بروز اختلاف و تنش در جامعۀ عصر رسول خدا(ص) ؛
2. آشنایی با مدیریت پیامبر(ص) در برخورد با تنشهای جامعۀ نبوی؛
3. استخراج و ارائه الگوی دینی مبتنی بر سیرۀ رسول اکرم9 برای مدیریت جوامع.
سؤال اصلی
شیوۀ مدیریتی رسول خدا(ص) برای گذر از تنشهای فراروی جامعه مدینه چگونه بوده است؟
سؤالهای فرعی
1. بسترها و زمینههای بروز تنش در جامعۀ نبوی9 چه بوده است؟
2. پیامبر(ص) با توجه به بسترهای بروز تنش در جامعه نبوی چه
راهکارهایی برای پیشگیری از پدیدآمدن درگیری اندیشیده بود.
3. هنگام بروز نزاع، رسول خدا(ص) از چه راهکارهایی برای برونرفت از آن استفاده میکرد؟
در این جستار با بهرهگیری از منابع کتابخانهای ابتدا با نقبی به تاریخ اسلام و واکاوی جامعۀ مدینه از عوامل و بسترهای بروز تنش در مدینه سخن به میان آمده است؛ آنگاه با استقرا، تحلیل و بررسی اقدامات رسول خدا(ص) در مواجهه با تنشهای جامعۀ نبوی، تلاش شده است شیوه مدیریت ایشان در حل اختلافات به تصویر کشیده شود.
منابعی که از آنها بهره گرفته شده است، بر دو دستهاند:
اول منابعی که شکلدهی چارچوب مفهومی تحقیق برگرفته از آنهاست. در این بخش، کتابهای مدیریت رفتار سازمانی و آثاری که به مدیریت تعارض پرداخته اند یاریرسان ما بوده اند؛ کتابهایی مانند مدیریت رفتار سازمانی اثر پاول هرسی و کنت ایچ بلانچارد، مدیریت فرهنگی به خامه محمدعلی حاجی ده آبادی، اصول مدیریت و مدیریت تعارض و مذاکره حاصل تلاش علی رضائیان و کتاب استیفن رابینز با عنوان رفتار سازمانی که در آنها از اختلاف و تعارض در سازمان و چگونگی مدیریت آن سخن
رفته است. با مطالعه این آثار اهمیت بحث تعارض، جایگاه آن در نظام مدیریتی سازمانی، دیدگاههای اندیشمندان به کارکرد تعارض و اختلاف،
تکنیکهای مطرح شده در مدیریت تعارض و اموری از این قبیل قابل درک و بهرهگیری است.
دوم منابعی که در بسترشناسی اختلافها در جامعه مدینه و آگاهی از اقدامات رسول خدا(ص) از آنها سود جستهایم. این دسته آثار که اطلاعات گرانسنگی از تاریخ صدر اسلام را در خود دارند، به ما کمک کرد با شناخت عوامل تنشآفرین در جامعۀ نبوی به چگونگی استقرای اقدامات پیامبر(ص) در این مسئله توجه داشته باشیم. از آنجاکه تعداد این منابع فراوان است، تنها به ذکر نمونههایی که بیشتر مورد استفاده در این تحقیق بودهاند ـ البته به صورت گونهشناسانه ـ بسنده میکنیم.
ـ قرآن و منابع تفسیری؛ تعداد قابل توجهی از آیات قرآن به حوادث اجتماعی صدر اسلام اشاره دارند؛ لذا با رجوع به منابع تفسیری چگونگی ماجرا روشن میگردد. با آگاهی از شأن یا سبب نزول آیات مرتبط با بحث این تحقیق، میتوان از چگونگی و چرایی رویدادن تنشها و نحوۀ مواجهه با آن نکاتی را دریافت. نگاه تاریخیِ طبری، از تفسیر او به نام جامعالبیان عن تأویل آیاتالقرآن اثری ساخته است که شرح بسیاری از حوادث عصر رسالت را در خود جای داده است. التبیان اثر شیخ طوسی نمونه دیگری از این گونه است.
ـ سیره و مغازی؛ در این دسته آثار توجه اصلی نویسنده به تاریخ زندگانی رسول خدا(ص) بوده است؛ لذا بسیاری از اختلافها و نزاعهای عصر نبوی در آنها بازتاب یافته است؛ بازتابی که میتوان با مطالعه آنها علاوه بر شناخت عوامل اختلاف آفرین چگونگی مواجهه پیامبر(ص) با اختلافها را نیز استنباط کرد. السیرةالنبویة که تلخیصیافتۀ اثر ابناسحاق توسط ابنهشام
است، در کنار کتابهای دیگری مانند المغازی اثر واقدی، أقضیة رسولالله نوشتۀ قرطبی، جوامعالسیرةالنبویه نگارش ابنحزم و السیرةالنبویه و اخبارالخلفاء اثر تمیمی در این دسته کتابها قرار دارند.
ـ تاریخی؛ کتابهایی که به صورت عمومی به تاریخ توجه داشتهاند، اما به دلیل جایگاه والای پیامبر(ص) به تاریخ زندگانی آن حضرت اهمیت ویژه دادهاند و مفصل به نقل گزارشهای سیره پرداختهاند. تاریخ یعقوبی، تاریخ الامم والملوک طبری و مروجالذهب مسعودی در دسته کتابهای تاریخ عمومی طبقهبندی میشوند، اما به دلیل داشتن اطلاعات مفصل از عصر حکومت نبوی مورد استفاده فراوان قرار گرفتهاند.
ـ انساب؛ آثاری که هدف از نگارش آنها پرداختن به نسب بزرگان دین، سیاست، علم و... بوده است. در این دسته آثار گاه در ذیل معرفی نسبی
افراد، به تاریخ زندگانی ایشان نیز توجه شده است؛ برای مثال بلاذری
در انسابالاشراف بهتفصیل به سیره رسول خدا(ص) پرداخته است. جمهرةانسابالعرب اثر ابنحزم نمونۀ دیگری از این دسته آثار است.
ـ طبقات؛ در آثاری از این قبیل که اصحاب، عالمان، صوفیان و... ملاک طبقهبندی قرار میگیرند، هدف، معرفی افراد است و به فعالیتها و اقدامات آنان در دوران زندگی پرداخته میشود. ابنسعد در طبقات به شرح وقایع زندگی رسول خدا(ص) و اصحاب ایشان توجه داشته است. در کتاب وی که بهنوعی ترکیب شرح حال و تاریخ اسلام میباشد، بسیاری از اختلافها و نزاعهای عصر نبوی در مدینه قابل رصد است.
ـ کتب حدیثی؛ کتابهایی که در متن آنها ضمن بیان احادیث، به صورت گذرا، اشاراتی به حوادث دوران رسول خدا(ص) نیز وجود دارد یا بخش
مختصری به تاریخ زندگانی آن حضرت(ص) اختصاص یافته است. الکافی کلینی و کتابهای مسانید اهل سنت در این دسته قرار دارند. در اینگونه منابع نیز میتوان از عوامل اختلافانگیز و اقدامات و واکنشهای حضرت رسول9 سراغ گرفت.
ادبیات تحقیق
در این فصل واژگانی چون مدیریت و تنش بررسی میشوند و از
مفاهیمی چون تعارض و تضاد که در ارتباط با واژۀ تنش هستند، سخن به میان میآید.
ریشۀ واژۀ مدیریت را از «دور» دانستهاند که شکل متعدی آن «ادار» به معنای بهحرکتدرآوردن و گردانیدن است؛ ازاینرو «مدیر» که اسم فاعل آن است به معنای «بهگردشدرآورنده امور» معنا شده است.[2]
در اصطلاح، هر یک از صاحبنظران علم مدیریت بر حسب نوع دیدگاه و بینش و نیز فلسفه و نظام آموزشی و اعتقادی مورد قبول خویش، تعریفهایی را از این واژه ارائه کردهاند که تنوع و تکثر آنها به اندازهای است که شاید این ادعا که «به تعداد نویسندگان موجود در این رشته، تعریف
[2]. ابنمنظور؛ لسانالعرب؛ ج4، ص295.
مدیریت وجود دارد»[3] چندان گزاف نباشد؛ لذا میتوان گفت مدیریت تعریف خود را مدیریت نکرده است.
دقت در این نکته لازم است که «مفهوم نهفتۀ مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.»[4] به نظر میرسد ارائه تعریف دقیق مدیریت منوط به دقت در نکتههای ذیل است:
الف) مدیریت، فعالیتی تدریجی و مستمر است نه فعالیتی آنی و دفعی. این فعالیت مستمر، خود متشکل از مجموعهای از فعالیتهای متوالی و منظم است که از آنها به فرایند تعبیر میشود.
ب) این فعالیتها با استفاده از مجموعهای از امکانات و منابع مالی و مادی صورت میگیرد. با وجود این وقتی سخن از مدیریت به میان میآید، بر حسب نوع مدیریت با منابع انسانی و اساساً انسانها نیز سر و کار داریم.
ج) این مجموعه فعالیتها، در جهت دستیابی به هدف یا اهدافی است؛ موفقیت یا عدم موفقیت یک مدیر، در گرو تحقق یا عدم تحقق این
اهداف است.
د) دستیابی به این اهداف، هنگامی امکانپذیر است که مجموعه فعالیتها با طراحی، سازماندهی و رهبری صحیح همراه باشد.[5]
با توجه به موارد ذکرشده میتوان مدیریت را اینگونه تعریف کرد: «مدیریت فرایند بهکارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامهریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که
[3]. پاول هرسی و کنت ایچ بلانچارد؛ مدیریت رفتار سازمانی؛ ص28.
[4]. علی رضائیان؛ اصول مدیریت؛ ص7.
[5]. محمدعلی حاجی دهآبادی؛مدیریت فرهنگی؛ ص16-17.
برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول، صورت میگیرد».[6] با توجه به این تعریف، مدیریت ارتباط مستقیم با منابع مادی و انسانی دارد، بدینگونه که فراهمبودن ابزارهای مادی و انسانی، کمککنندۀ مدیر در ساماندهی امور خواهد بود و نبود آن امکان دستیابی به اهداف را با مشکل مواجه میسازد.
1-1. هنر مدیر: مهارت انسانی، اوج مهارتهای مدیر است؛ به عبارت دیگر هنر مدیریت در مهارتهای انسانی مدیر نهفته است. برای آنکه مدیری بتواند از این مهارت هنرمندانه، بهره ببرد نیازمند سه مرحله تخصص است:[7]
1-1-1. درک رفتار گذشته: پیش از هر چیز مدیران باید بدانند که چرا رفتار مردم بهگونهای است که هست؟ اگر کسی بخواهد کارها را به وسیله دیگران انجام دهد، باید بداند چه چیزی مردم را برمیانگیزاند تا رفتار خاص خویش را داشته باشند؛ ازاینرو درک رفتار گذشته، اولین مطلبی است که مدیران به بررسی آن نیاز دارند.
2-1-1. پیشبینی رفتار آینده: با اینکه درک رفتار گذشته برای توسعۀ مهارتهای انسانی مؤثر و مهم است، بهتنهایی کافی نیست و شاید مهمتر از آن، پیشبینی رفتار امروز، آینده و شرایط محیطی مشابه و متغیر باشد.
3_1_1. رفتاری که موجب هدایت، تغییر و کنترل میشود: کسی که میخواهد در نقش مدیر یا رهبری موفق باشد وظیفهای سنگینتر از درک و پیشبینی رفتار دارد. او باید در جهت رفتاری که موجب هدایت، تغییر و کنترل میشود نیز مهارتهایی کسب کند و مسئولیت نفوذ در رفتار، دیگران
[6]. علی رضائیان؛ اصول مدیریت؛ ص6.
[7]. پاول هرسی و کنت ایچ بلانچارد؛ مدیریت رفتار سازمانی؛ ص37-38.
برای رسیدن به انجام تکالیف و حصول اهداف را نیز بپذیرد.
این مهارتها مشخص میکند که آیا کوششهای مدیر، موفق خواهد بود یا نه؟ درک این مطلب که چه چیزی مردم را میانگیزاند و پیشبینی اینکه آنها در مقابل اقدامات مدیر چه رفتاری خواهند داشت، همچنین جهتبخشی به رفتار آنان، برای رهبری مؤثر، ضرورت دارد. نباید فراموش کرد که دو مهارت اولی طبعاً انفعالیاند. فهمیدن و پیشبینیکردن به دخالت دیگران نیاز ندارد. جهتبخشی، تغییر و کنترل کوششهای افراد، کلید رسیدن به نتیجه برای دستیابی به اهداف سازمانی است. اینجاست که افکار و تصمیمگیرییهای رهبری به نتایج غایی تبدیل میشود.
2-1. رابطۀ انگیزش و رفتار: به دلیل آنکه هنر یک مدیر در درک رفتار گذشته، پیشبینی، کنترل و هدایت رفتار آینده تبلور مییابد، لازم است به انگیزه و بروز رفتار و رابطۀ این دو توجه شود تا نه تنها چراهای رفتار گذشته را معین کند، بلکه تا حدی رفتار آینده را پیشبینی نماید.
«انگیزش عملی پویا و رابطهای میان نیاز و عمل است که با ایجاد تنش و فشار، انسان را به حرکت و تکاپو میکشاند و او را وادار میسازد رفتاری جهتدادهشده برای تحصیل نتیجهای که ارضاکنندۀ نیازهای او باشد از خود بروز دهد، بدون اینکه در حالات او حتی تغییراتی به وجود آید».[8] با توجه به تعریف دیگر انگیزش عبارت است از: نیروهایی که باعث شوند افراد روشهای خاصی برای رفتار و کردار خود انتخاب نمایند.[9] مردم نه تنها در
[8]. فرزاد فخیمی؛ سازمان ومدیریت؛ ص361.
[9]. همان، ص362.
تواناییهایشان در انجام امور، بلکه در دستیابی به انجام کار یا انگیزش با هم فرق دارند. انگیزش مردم، به قدرت انگیزههایشان بستگی دارد. انگیزهها چراهای رفتارها هستند. آنها موجب آغاز و ادامه فعالیت میشوند و جهت کلی رفتار هر فرد را معین میسازند.[10] انگیزهها را گاهی به عنوان نیازها، تمایلات یا محرکهای درونی فرد تعریف میکنند.[11] میتوان گفت: محیط، پدیدآورندۀ انگیزش است.[12]
این واژه در معنای ناآرامی در محیط و برهمخوردن روابط به کار رفته است. تنش در فرهنگ علوم سیاسی اینگونه تعریف میشود: «کشمکش پنهان، تعارض، تخالف یا وضعی در مناسبات دو کشور، دو گروه یا بین افراد که امکان دارد به قطع روابط آنها بینجامد».[13] بنابراین تعریف تنش را میتوان در دو بخش روابط میان افراد و گروههای یک جامعه و روابط بین کشورها در سطح بینالمللی ملاحظه کرد که از آنها میتوان با عنوان تنش داخلی و تنش در روابط خارجی یاد کرد.
در این نوشتار تنش در روابط داخلی و بین گروهها و افراد جامعه مورد نظر است. در جامعه، افراد و گروههای مختلف زندگی میکنند و هر کدام با توجه به انگیزهها و اهداف خود یا گروهشان پیگیر آمال و آرزوهایشان
[10]. علی رضائیان؛ مبانی مدیریت رفتار سازمانی؛ ص92.
[11]. همان، ص92.
[12]. پاول هرسی و کنت هیچ بلانچارد؛ مدیریت رفتار سازمانی؛ ص91.
[13]. علی آقابخشی و مینو افشاریراد؛ فرهنگ علومسیاسی؛ ص581.
هستند. در این میان ممکن است برخی از این اهداف با هم در تضاد یا تعارض باشند که این امر میتواند به درگیری و ایجاد ناآرامی در محیط یا روابط بین افراد و گروههای جامعه منجر شود. برایند حرکت گروههای جامعه باید به سوی ارزشهای پذیرفتهشده در آن جامعه باشد. با توجه به موارد ذکرشده منظور از تنش، نوعی ناآرامیها و درگیریهایی در میان افراد و گروههای جامعه است که فضای عمومی جامعه را برهم زند و سبب گردد حرکت جامعه از رفتن به سوی ارزشهای مورد قبول آن کند، متوقف یا منحرف گردد.
اختلاف بین افراد و گروهها، همواره بازده منفی ندارد، بلکه تحرک و فعالبودن جامعه در مواقعی حاصل همین اختلاف نظرهاست؛ لیکن در این نوشتار به آن اختلافهایی توجه شده است که به تنش در جامعه منجر شدهاند ـ یا پتانسیل آن را دارند ـ و میتوانند بر حرکت جامعه به سوی ارزشها تأثیر منفی گذارند.
تعارض (Conflict) در لغت به معنای با یکدیگر اختلافداشتن و متعرض همدیگرشدن معنا شده است.[14] با شنیدن واژۀ تعارض اغلب دعوا و زدوخورد تجسم میشود؛ درصورتیکه نزاع بارزترین نمود خصمانۀ تعارض است. اختلاف، انتقاد، جدال و... نمونههای ملایمتر تعارض به حساب میآیند.
تعارض را عدم توافق، مخالفت یا کشمکش میان دو یا چند نفر یا گروه
[14]. علیاکبر دهخدا؛ لغتنامه دهخدا؛ ج15، ص751.