فهرست مطالب

تعامل شيعيان اماميه با ديگر مسلمانان

در سه قرن اول هجرى

سيد عبدالله حسينى

پژوهشکده تاريخ و سيره اهل بيت(ع)


5
فهرست مطالب
سخنى با خواننده 15
پيش گفتار 19
فصل اول: كليات و مبانى
مقدمه 21
بيان مسئله، سؤالات و فرضيه هاى تحقيق 21
ضرورت تحقيق 22
اهداف تحقيق 25
پيشينه و منابع 25
مشكلات و موانع 28
گفتار اول: عصر حضور 30
اوضاع اجتماعى و سياسى مسلمانان در سه قرن اول تا سوم 32
تحولات اجتماعى مسلمانان در قرن اول و دوم 32
اوضاع و تحولات سياسى مسلمانان در قرن اول و دوم 35
شكل گيرى احزاب سياسى قرن اول 36
^6^
تحول جبهه گيرى سياسى به جبهه گيرى كلامى 40
اوضاع فرهنگى و دينى 41
روند شكل گيرى علوم 42
روند شكل گيرى فرقه هاى كلامى 43
پيدايش مذاهب فقهى 52
گفتار دوم: مفهوم و تحولات معنايى اهل سنت و شيعه 55
مفهوم و تحولات معنايى اهل سنت 56
نقش بنى عباس در ايجاد تقابل شيعه و سنى 63
مفهوم و تطور معناى شيعه 68
تشيع: جريان سياسى مبناگرا 70
شيعه اماميه 75
شيعيان در عصر حضور ائمه: 77
فعاليت و جبهه گيرى سياسى 78
بروز اختلافات سياسى و فكرى 81
تحوّل جبهه گيرى سياسى به جبهه گيرى كلامى 86
گفتار سوم: تعامل و مبانى آن 91
تعامل و اختلاف نظر 92
تعامل و تقيه 94
انواع تقيه 96
تقيه: مبارزه منفى و سپر دفاعى شيعه 98
تقيه: بستر تعامل 101
عوامل مؤثر در تعامل 102
مبانى تعامل در متون دينى 106
^7^
1. تعامل با رويكرد اخلاقى يا سطح آرمانى 109
2. تعامل با رويكرد فقهى و حقوقى يا سطح الزامى 111
3. تعامل با رويكرد احتياطى يا سطح احتياطى 117
تحول مبانى تعامل پس از گسترش فرقه گرايى و تكفير 119
علل پيدايى تفرقه و تكفير 123
فصل دوم: تعامل اجتماعى
مقدمه 125
گفتار يكم: پيوندهاى نسبى 127
گفتار دوم: پيوندهاى سببى 131
ازدواج بين شيعيان و غير شيعيان 131
علل خويشاوندى بنى هاشم و ديگر تيره هاى قريش 136
آثار پيوند سببى در تعامل نسل هاى بعدى 148
گفتار سوم: پيمان هاى اجتماعى 150
حلف 150
ولاء 153
مراسم مذهبى 159
1. نماز 159
2. مسجد 167
3. حج 169
4. مقابر 170
رسوم اجتماعى 170
1. وليمه و جشن 171
^8^
2. عيادت 172
3. تشييع جنازه و سوگواراى ها 173
4. نامگذارى 175
فصل سوم: تعامل سياسى
گفتار اول: شيعه و حزب قريش 181
حمايت سياسى 182
بيعت 182
مشاوره 188
1. نظامى 189
2. اقتصادى 191
3. در امور ديوانى 191
مشاركت در فعاليت سياسى 192
همكارى نظامى در فتوحات 198
مشاركت در حل مشكلات 201
1. مشكلات سياسى 201
2. مشكلات علمى 205
هم پيمانى سياسى و نظامى 209
گفتار دوم: شيعيان و حزب انصار 212
حمايت سياسى 215
بيعت 216
هم پيمانى نظامى و سياسى 217
گفتار سوم: شيعيان و خوارج 220
حمايت سياسى 221
^9^
ائتلاف سياسى و نظامى 222
گفتار چهارم: شيعيان و حزب عثمانى 223
بيعت 224
مشورت 230
مشاركت در حكومت 230
همكارى نظامى در فتوحات 232
مشاركت در حل مشكلات 236
گفتار پنجم: شيعيان و يمانى ها 237
همكارى سياسى و نظامى 238
گفتار ششم: شيعيان و موالى 241
حمايت سياسى 242
ائتلاف سياسى 244
گفتار هفتم: شيعيان و دولت عباسيان 246
سياست عباسيان نسبت به تشيع 247
موضع ائمه: در برابر بنى عباس 252
همكارى نظامى 256
مشاركت سياسى 259
وزيران 260
حكمرانان 262
متوليان امور مالى 263
نديمان و افراد متنفذ 264
كاتبان 264
قاضيان 266
حل مشكلات دينى 268
^10^
گفتار هشتم: شيعيان امامى و زيديان 269
مشورت 271
همكارى نظامى 273
حمايت سياسى 275
فصل چهارم: تعامل علمى و فكرى
گفتار اول: تفسير 278
مشاركت در پايه گذارى علم تفسير 279
پايه گذارى مدارس تفسيرى 280
نگارش هاى تفسيرى 282
روابط و مناسبات امامان و مفسران شيعى با مفسران غير شيعى 283
مرجعيت دينى على(عليه السلام) در دوره خلفا 284
مرجعيت مفسران شيعى صحابى در تفسير 285
توقف تعامل در تفسير بعد از دوره تابعان 287
تأثيرگذارى در مبانى و مباحث تفسيرى 289
گفتار دوم: علم كلام 291
مشاركت در پايه گذارى و توسعه علم كلام 293
حضرت على(عليه السلام) پايه گذار علم كلام 294
تأثيرگذارى در مباحث كلامى 301
1. دعوت به سنت 301
2. مفهوم اسلام 305
3. نفى جبر و تفويض 307
4. توحيد صفات 308
5. عصمت انبيا 308
^11^
6. تفضيل على(عليه السلام) بر عثمان 309
7. گرايش به تشيع 310
تأثيرپذيرى از انديشه هاى غيرشيعى 311
تأثيرپذيرى از خوارج 312
تأثيرپذيرى از قدريه 316
تأثيرپذيرى از مرجئه 316
تأثيرپذيرى از جبريه و صفاتيه 317
1. در جبر 318
2. در تجسيم وتشبيه 320
3. در رؤيت 321
تأثيرپذيرى از معتزله 322
1. در صفات و كلام الهى 323
2. عدم تعلق علم الهى به اشيا قبل از وجود 324
3. افراط در عقل گرايى 325
تصحيح عقايد و مواضع مشترك كلامى 327
1. نفى تكفير 328
2. نفى جبر 329
3. نفى تفويض 329
4. حقيقت ايمان 330
5. خلق قرآن 331
6. نفى تجسيم و تشبيه 332
7. نفى رؤيت 333
مدارا و تحمل در مباحث كلامى 334
عدم تكفير مخالفان حضرت على(عليه السلام) 335
^12^
عدم تكفير خوارج 335
گفتار سوم: علم فقه 337
مشاركت در پايه گذارى و رشد علم فقه 339
افول جايگاه شيعه در فقه پس از تثبيت دولت عباسى 347
مراجعه شيعيان به فقهاى غيرشيعى و به عكس 349
عصر صحابه 351
عصر تابعان 352
روابط ائمه شيعه و فقهاى غير شيعى 353
مراودات علمى و نقل روايت 354
تصحيح فتاوا و احكام قضايى 357
اندرز و نصيحت 361
تأثيرگذارى و تأثيرپذيرى در مبانى فقهى 362
1. مبارزه با رأى در استنباط حكم شرعى 362
2. مخالفت با قياس 365
3. اجتهاد درون نصى 367
4. تأثيرگذارى در جبهه گيرى هاى سياسى فقها 369
5. تأثيرپذيرى در مسئله قياس و اجتهاد برون نصى 370
گفتار چهارم: حديث 372
روابط و مناسبات محدثان شيعى و غير شيعى در عصر تابعان 378
كاهش تعامل در نقل حديث پس از دوره امام صادق(عليه السلام) 379
علل و عوامل توقف تعامل در نقل حديث 381
گفتار پنجم: ادبيات 383
مشاركت در پايه گذارى و گسترش 384
روابط و مناسبات 390
^13^
گفتار ششم: ديگر علوم 392
علم انساب 392
مشاركت در پايه گذارى نسب شناسى 395
تاريخ و سيره 397
مشاركت در پايه گذارى و توسعه دانش تاريخ 398
روابط و مناسبات مورخان 405
نجوم 406
جغرافيا 407
فلسفه 407
علوم تجربى يا طبيعيات 410
رياضى 411
نتيجه گيرى 413
فهرست منابع 419
نمايه ها
آيات 439
روايات 440
اعلام 441
فرقه ها و مكتب ها 468
كتاب ها 472
مكان ها 476


14


15

سخنى با خواننده

شناخت مناسبات و روابط گروه هاى مختلف اسلامى بهويژه آشنايى با نوع تعامل آنها با يكديگر از اهميت بسزايى برخوردار است، بهويژه آنكه هر كدام تلاش مى كنند با استناد به منبع اصلى و بن مايه هاى اصيل دينى حقانيت خود را اثبات نمايند. اين مهم در عصر حاضر كه جريان هاى تندرو به بهانه استناد به رفتار گذشتگان و با بهره گيرى از نام سلف انديشه ها و افكار و گروه هاى مخالف خود را تكفير مى كنند و حكم ارتداد و قتل آنها را صادر مى نمايند، از اهميت بسزايى برخوردار است. اختلاف در ميان پيروان اديان مختلف امرى طبيعى و برخاسته از ضرورت زندگى اجتماعى و نوع تفسير متون دينى است; اما آگاهى از رفتار گذشتگان ما را به حقيقتى رهنمون مى سازد كه با وضعيت امروز متفاوت است. پيروان انديشه ها و مذاهب مختلف اسلامى در سرزمين هاى پهناور قلمرو مسلمانان على رغم اختلاف عقيدتى، تعاملى مثال زدنى با يکديگر داشتند. در اين ميان شيعيان اثنى عشرى با آنكه پس از رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله) به جز دوران كوتاهى همواره تحت ظلم و ستم حاكمان بودند و اكثريت جامعه مخالف فكرى آنها بود و از حاكميت سياسى دور بودند و با آنكه نظام سياسى موجود را قبول نداشتند، نه تنها مان ند خوارج راه جدايى و عقيدتى و ستيز با جامعه را در پيش نگرفتند، بلكه تعامل سازنده اى با هم كيشان خود داشتند و نقش


16

بى بديلى در تحولات اجتماعى و فرهنگى جهان اسلامى بازى كردند. شيعيان با وجود

محروميت هاى سياسى و اجتماعى از مشاركت در امور مختلف سياسى، نظامى، اجتماعى بهويژه فرهنگى غافل نبودند و حضور فعالى در تعامل با ديگر مسلمانان داشتند. تعامل و همگرايى شيعيان با فرقه ها و گرايش هاى مختلف همواره مورد نظر پژوهشگران بوده و محققان بسيارى كوشيده اند تا نوع تعامل شيعيان با گروه هاى مختلف سياسى و اعتقادى را به تصوير بكشند، اما هنوز نتوانسته اند پاسخگوى نياز علمى دانش پژوهان در اين عرصه باشند. شيعيان چه جايگاهى در عرصه سياسى و اجتماعى و فرهنگى داشته اند و مناسبات آنها با پيروان مذاهب اسلامى بهويژه در عصر حضور چگونه بوده است، پرسش هايى است كه ذهن پژوهشگران اين عرصه را به خود مشغول داشته است. پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت(عليهم السلام) به منظور پاسخگويى علمى و روشمند به اين پرسش ها تحقيق پيش رو را به يكى از پژوهشگران توانمند خود واگذار كرده تا با نظارت استادان اين عرصه يكى از موضوعات حساس جامعه اسلامى را تبيين نمايد و در رفع نياز جامعه علمى قدمى بردارد. تحقق چنين پژوهشى نيازمند تحقيقات ميان رشته اى است و علاوه بر مطالعات تاريخى با پژوهش هاى فرقه شناسانه هم پيوند خورده است. محقق ارجمند حجت الاسلام والمسلمي ن جناب آقاى سيدعبدالله حسينى با تلاش پيگير خود پژوهش درخورى ارائه كرده است تا چگونگى تعامل شيعيان با ديگر فرقه هاى اسلامى را تبيين نمايد.

در پايان لازم است از همه كسانى كه در به ثمر رسيدن اين اثر نقش آفريدند تشكر و سپاسگزارى نمايم: نويسنده محترم جناب حجت الاسلام والمسلمين سيدعبدالله حسينى، ناظر محترم جناب آقاى قاسم جوادى (صفرى) و آقاى دكتر محمدرضا بارانى، مديران سابق گروه تاريخ تشيع آقاى دكتر عبدالمجيد ناصرى و حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاى مصطفى صادقى و مدير فعلى حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاى سيدقاسم رزاقى موسوى و نيز مديران پيشين پژوهشكده آقاى دكتر سيدعليرضا واسعى و


17

دكتر محمد الله اكبرى، مديران سابق و كنونى دفتر پژوهش حجج اسلام عليرضا شالباف و مهدى نورمحمدى.

در پايان تشكر مى كنم از اعضاى محترم شوراى پژوهشى پژوهشكده آقايان محمدجواد صاحبى، سيدحسين فلاح زاده نعمت الله صفرى و رمضان محمدى و نيز رياست محترم پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاى دكتر لك زايى كه هر كدام سهمى در نشر اين كتاب داشتند.

حميدرضا مطهرى

مدير پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت(عليهم السلام)


18


19

پيش گفتار

شيعيان در گذشته و در عصر حاضر بخش مهمّى از امت اسلامى را تشكيل داده اند. بخشى كه بعد از وفات رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) تا امروز نقش معترض داشته و خواهان اصلاح و بازگشت به روح اسلام بوده اند. به همين دليل پيوسته زير فشارهاى سهمگين و مورد نامهربانى هاى سنگين و شنواى سخنان زهرآگين بوده اند. شيعيان هميشه به عنوان اقليت تحت فشار بوده اند; اما نقش هاى بسيار مهم و تأثيرگذارى در تاريخ امت اسلامى ايفا كرده اند و هر بخش از فرهنگ و تمدن اسلامى نشانى از حضور پررنگ آنان دارد. تبيين اين نقش در تاريخ، فرهنگ، تمدن و تفكر اسلامى نيازمند مطالعات و پژوهش هاى دقيق و عميق است.

تحقيق حاضر به منظور فهم تعامل و روابط شيعيان با ديگر مسلمانان و جايگاه آنان در تحولات سياسى، فكرى و فرهنگى مسلمانان در عصر حضور يا سه قرن نخست هجرى فراهم شده است. در اين اثر از مباحث مهمى، مانند چگونگى شكل گيرى احزاب سياسى در قرن اول، فرقه هاى كلامى در قرن دوم و مذاهب فقهى تقريباً از اواخر قرن سوم و نيز شكل گيرى تقابل سياسى و كلامى بحث شده است كه در نوع خود بحث هاى كم سابقه اى است.

تحقيق حاضر در چهار فصل سامان يافته است: فصل اول كليات، مفاهيم و مبانى است. در اين فصل وضعيت سياسى، اجتماعى و فرهنگى مسلمانان در سه قرن نخست و علل شكل گيرى احزاب سياسى و تحوّل آن به فرقه هاى كلامى در قرن دوم، همچنين


20

چرايى شكل گيرى و تحولات سياسى و كلامى شيعه در اين دوره و نيز مباحثى درباره مفهوم و مبانى تعامل بررسى مى شود.

فصل دوم درباره تعامل اجتماعى شيعيان و ديگر مسلمانان است كه با نگاهى متفاوت با نگرش هاى كليشه اى حاكم بر ذهنيت جامعه اسلامى و با نگرش تحقيقى ـ تحليلى روابط شيعيان با ديگر مسلمانان در مناسبات اجتماعى، همچون مناسبات دودمانى، پيوندهاى سببى يا ازدواج، پيمان هاى اجتماعى، مناسبات مذهبى و عرفى بررسى شده است.

فصل سوم به جريان ها و احزاب فعال سياسى در قرن اول و روابط شيعيان با اين جريان ها مى پردازد.

در فصل چهارم كه حجم عمده كتاب را در برگرفته، تعامل و مناسبات فرهنگى شيعه با ديگر مسلمانان بررسى شده است. اين بخش شامل علوم و دانش ها، آموزش و مانند اينها مى شود.

نويسنده براى تحقيق حاضر وقت بسيارى گذاشته و با بهره گرفتن از منابع متعدد، كوشيده است با نگاهى علمى و تحليلى و خالى از تعصب و نگرش فرقه اى به بررسى موضوع بپردازد و چنين گمان مى كند كه بسيارى از مباحث كتاب در نوع خود بى سابقه يا كم سابقه است; البته داورى دراين باره برعهده صاحب نظران تاريخ اسلام و خوانندگان بافضيلت است.

در پايان جا دارد از همه عزيزان و سرورانى كه در فرايند اين تحقيق نويسنده را يارى كرده اند، تشكر كنم. از آقاى دكتر عبدالمجيد ناصرى و مصطفى صادقى مدير سابق گروه تاريخ تشيع پژوهشكده تاريخ، آقاى سيدقاسم رزاقى موسوى مدير فعلى گروه، آقايان دكتر قاسم جوادى (صفرى) و دكتر محمدرضا بارانى، ناظران اين تحقيق كه از راهنمايى هاى ارزشمندشان بهره مند شده ام و اعضاى شوراى پژوهشكده و مدير آن حجة الاسلام والمسلمين جناب آقاى دكتر مطهرى و ساير عزيزانى كه در اين تحقيق هميارى كرده اند، سپاسگزارم.

سيد عبدالله حسينى


21

فصل اول

كليات و مبانى

مقدمه

بيان مسئله، سؤالات و فرضيه هاى تحقيق

شيعيان خصوصاً شيعيان اماميه بخش مهمى از امت اسلامى را تشكيل مى دهند كه در طول تاريخ اسلام بر سر مسئله امامت، هم با حكومت ها و هم با ديگر فرقه هاى اسلامى و از قرن دوم به بعد بر سر موضوعات متعددى در كلام، فقه و تفسير با مذاهب و فرقه هاى ديگر اختلافاتى داشته اند. تقريباً همه اين اختلافات در دوره حضور ائمه(عليهم السلام) شكل گرفته است. حال با توجه به حضور ائمه(عليهم السلام)، وجود اختلافات سياسى، كلامى، فقهى و تفسيرى بين شيعه و ديگر فرقه هاى اسلامى نوع تعامل شيعيان با ديگر مسلمانان در عرصه هاى مختلف اجتماعى، (با عامه مسلمانان) سياسى (با جريان هاى سياسى و دولت ها) و فكرى (با جريان هاى فكرى) و نيز علوم اسلامى موضوعى است كه هم از نظر تاريخى و هم از نظر فقهى و هم از نظر تمدنى، شايسته درنگ و تأمّل است.

بنابراين پرسش اصلى اين است كه شيعيان امامى در روابط اجتماعى با طيف ها و طبقات ديگر اجتماعى و در فعاليت هاى سياسى، نظامى با جريان هاى سياسى، احزاب و حكومت ها و در فعاليت هاى فرهنگى (علمى، آموزشى، هنرى و مانند آن) با ديگر فرقه ها و مذاهب اسلامى، در دوره حضور ائمه اهل بيت(عليهم السلام) كه شامل دوره زمانى بعد از وفات


22

رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) تا غيبت امام عصر مى شود چه نوع مناسبات و روابطى داشته و از چه جايگاهى در فعاليت سياسى و فرهنگى برخور دار بوده اند؟

فرضيه هايى كه در اين تحقيق به دنبال بررسى و اثبات آن هستيم، عبارت اند از:

1. شيعيان نظام سياسى بعد از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) را غاصب و عمل مسلمانان را در پذيرش اين نظام خطا مى دانستند; اما در عين حال نه تنها همانند خوارج راه جدايى كامل از طبقه حاكم و مسلمانان و راه ستيز و دشمنى را در پيش نگرفتند، بلكه با ديگر مسلمانان تعاملات گسترده داشتند، هرچند اين تعاملات تحت تأثير عوامل مختلف به تدريج كاهش يافته است.

2. روابط اجتماعى شيعيان و ديگر مسلمانان در عصر صحابه گسترده بوده كه به تدريج از دامنه آن كاسته شده است.

3. شيعيان نقش پررنگى در فعاليت هاى سياسى قرن اول داشته اند و در اين قرن تقريباً با اكثريت جريان هاى سياسى، به غير از حزب عثمانيه تعامل و همكاى سياسى داشته اند.

4. از نظر علمى و فرهنگى، شيعيان حضور و تعامل پررنگى با جريان علمى و فرهنگى داشته اند كه البته از اواسط قرن دوم به بعد اين تعاملات و روابط رو به كاهش گذاشته و در برخى حوزه ها متوقف شده است.

ضرورت تحقيق

اين مسئله علاوه بر اينكه يك مسئله مهم تاريخى است كه مى تواند دستمايه پژوهش تاريخى محض باشد، از نظر انديشه و جهت گيرى و تعامل جريان هاى سياسى و مذهبى امروزى مسلمانان هم بسيار حايز اهميت است، بلكه آشنايى با آن و آگاهى از آن ضرورت است; زيرا هم از نظر شيعه و هم از نظر اهل سنت، سه قرن نخست دوره مهمى در تاريخ اسلام است كه بسيارى از كسان، رخدادها و موضع گيرى و رفتارهاى افراد در اين سه قرن تا كنون و بلكه تا ابد، در تفكر و انديشه و عمل اهل سنت و شيعيان


23

تأثيرات مستقيم و عميقى داشته است و دارد.

قرن گذشته، يعنى قرن چهاردهم قمرى و بيستم ميلادى بحرانى ترين و دشوارترين دوران براى مسلمانان بود. در اين قرن تقريباً تمام سرزمين هاى اسلامى به اشغال دشمنان اسلام و مسلمانان درآمد و فرهنگ و تمدن اسلامى در معرض شديدترين تهاجمات قرار گرفت و باروهايش بر زمين افتاد. اسلام و مسلمانان در اين قرن دوران تلخى را گذراندند كه در سيزده قرن گذشته شاهد آن نبودند. نه جنگ هاى صليبى و نه هجوم هاى ويرانگر چنگيز، چنين درماندگى اى براى مسلمانان و مشكلاتى براى دين اسلام ايجاد نكرده بود. وضع امت اسلامى در عصر حاضر هم بسيار دشوار و ناگوار است. زخم هاى ناسور متعددى بر پيكر و قلب امت اسلامى وجود دارد كه هر از گاهى شرنگ رنج و درد آن فريادهاى بسيارى را برمى كشد; اما اين فريادها به جايى نمى رسد و اين زخم ها التيام نمى يابد.

وضعيت دشوار امت اسلامى در عصر حاضر علل و عوامل متعددى دارد; اما بى گمان يكى از زمينه هاى اساسى اين فلاكت، عدم تعامل منطقى امت اسلامى است. هم اكنون دو گرايش عمده در بين مسلمانان، چه شيعه و چه اهل سنت وجود دارد: گرايشى تقريبى كه مسلمانان را به وحدت و توجه به مشتركات و برجسته نكردن اختلافات دعوت مى كند و گرايش فرقه گرايى و ضد تقريبى كه بر برجسته كردن نقاط مورد اختلاف و كوبيدن بر طبل منازعات مذهبى تأكيد مىورزد.

هر دو گرايش براى توجيه انديشه و عمل خود به موضع گيرى ها، رخدادها و جهت گيرى هاى سه قرن نخست استناد مى كند; زيرا جهت گيرى ها و رخدادهاى اين سه قرن آن قدر متنوع و گاه متضاد است كه براى هر دو نگرش دستاويزى پيدا مى شود. در نظر بسيارى از مسلمانان اهل سنت، وضعيت دو قرن و نيم نخست، از نظر اقتدار امت، وضعيتى طلايى است و به عنوان الگوى آينده امت مطرح مى شود. تلاش براى الگوگيرى از آن، در باور بسيارى از انديشمندان و گروه هاى اسلامى اهل سنت يك عقيده راسخ است.


24

پيدايش تفكر سلفى كه به بازگشت به روش و سيره سلف صالح دعوت مى كند و آمال و آرزوهاى خود را در دوره هايى مى بيند كه تقريباً منطبق بر عصر حضور است، حساسيت و اهميت شناخت اين دوره را دوچندان مى كند. اين دوره براى شيعيان هم اهميتى اساسى دارد; زيرا تا نيمه قرن سوم، عصر حضور ائمه(عليهم السلام) است كه در نزد شيعيان گفتار و رفتار و مواضع معصومان(عليهم السلام) هم حجت شرعى شمرده مى شود; ازاين رو بررسى و تحليل تعامل شيعيان با ديگر مسلمانان در عصر حضور مى تواند معيار مواجهه با اين مسئله، هم در بين شيعيان و هم در رابطه با ديگر مسلمانان باشد.

افزون بر اين، سه قرن نخست از اين نظر كه مذاهب و فرقه هاى اسلامى در آن شكل گرفته است، اهميت بسيارى دارد. پيشوايان فقه و كلام، عرفان و حديث اهل سنت، يعنى پايه گذاران مذاهب فقهى، كلامى، عرفانى و نويسندگان صحاح شش گانه و مجامع اصلى حديثى، همه در اين دوره زندگى كرده اند. در حقيقت شاكله امروزى امت در اين مدت شكل گرفت. همه مذاهب فقهى موجود و منقرض شده، همچون مذاهب فقهى جعفرى، زيدى، حنفى، مالكى، شافعى، حنبلى، اوزاعى، ظاهرى، خوارج و مكاتب كلامى شيعه شامل فرقه هاى كيسانيه، زيديه، اسماعيليه، فطحيه، واقفه، مكتب كلامى خوارج، با تمام فرقه هاى خود، مكاتب كلامى مرجئه، معتزله، جهميه، كراميه و اهل حديث در همين مدت شكل گرفت. علوم اسلامى شامل ادبيات عرب با همه شاخه هاى خود در همين مدت پايه گذارى شد و رشد كرد. علم فقه، حديث، تفسير، درايه، رجال، تصوف و حتى فلسفه و تقريباً اكثريت آنچه به عنوان علوم اسلامى شناخته مى شود، در همين مدت پايه ريزى شد و در قرن چهارم و پنجم گسترش يافت و بعد از آن متوقف شد.

ازاين رو براى شناخت هندسه فكرى فعلى امت و فرق و مذاهب اسلامى و جهت گيرى هاى اساسى تاريخى و سياسى آنها شناخت تحولات امت اسلامى در دوره حضور بسيار اهميت دارد و براى رهيافت به چرايى بسيارى از مسائل امروزى امت اسلامى بايد رخدادها و تحولات سه قرن نخست را كاويد.


25

اهداف تحقيق

هدف اصلى اين تحقيق، آشنايى با چگونگى و تحولات تعامل شيعيان اماميه و ديگر مسلمانان در ابعاد اجتماعى، سياسى، علمى فكرى و از عصر صحابه تا عصر غيبت است كه تعامل شيعيان و ديگر مسلمانان بر اساس چه مبانى و در چه سطحى قرار داشته و شاهد چه تحولاتى بوده است؟ البته در كنار هدف اصلى، براى نمونه اهداف فرعى ذيل هم براى اين تحقيق وجود دارد: 1. نقش آموزه هاى دينى در تعامل مسلمانان باهم; 2. سير تحولات اجتماعى، سياسى و فرهنگى مسلمانان در سه قرن نخست; 3. نقش و جايگاه تشيع در تحولات اجتماعى، سياسى و فرهنگى.

پيشينه و منابع

درباره روابط و تعامل شيعيان و ديگر مسلمانان، پژوهش توصيفى يا تحليلى منسجم، جدى و مهمى انجام نشده است. دست كم با بررسى منابع مرجع و منابع كتاب شناسى، تحقيق و كتابى كه به طور مستقيم به موضوع تعامل شيعيان و ديگر مسلمانان پرداخته باشد، به دست نيامد; البته در اين چند سال اخير به خصوص در سال اتحاد و انسجام اسلامى، مقالات و پژوهش هاى متعددى درباره برخى موضوعات مرتبط با اين موضوع و برخى تحولات تاريخى، سياسى، اجتماعى و فرهنگى اين دوره، موضع گيرى ها و عملكرد اشخاص، گروهاى مذهبى، خاندان ها، قبايل يا شهرها، اوضاع و تحولات علمى و آموزشى و فرهنگى اين دوره انجام شده كه در آنها به صورت غير مستقيم برخى انواع تعاملات شيعيان و ديگر مسلمانان هم مطرح شده است. اين پژوهش ها را در چند دسته مى توان تقسيم بندى كرد:

1. پژوهش هايى درباره روابط ائمه با حاكمان يا جريان هاى سياسى عصر خود; مثل سيره علوى در سلوك با خلفا از احمد رهدار، سيره سياسى امام على(عليه السلام) از دكتر على


26

نصيرى، ائمه(عليهم السلام) و قيام هاى شيعى از محسن شريفى، الامام الصادق(عليه السلام) و المذاهب الاربعه از اسد حيدر، سيره امام صادق(عليه السلام) در برخورد با اهل سنت از سعيد بابايى، نقش امام سجاد در رهبرى شيعه پس از واقعه كربلا نوشته محسن رنجبر، امام هادى و جنبش هاى مكتبى از محمدتقى مدرسى، امام سجاد(عليه السلام) و قيام مدينه از عيسى ساجدى فر. اين دسته پژوهش ها در موضوعات خاصى است و در واقع، بخشى جزئى از موضوع تعامل شيعيان و ديگر مسلمانان را نشان مى دهد.

2. پژوهش هايى درباره جهت گيرى هاى سياسى و فكرى شيعه در اين دوره; مثل جريان شناسى سياسى بنى هاشم پس از قيام عاشورا اثر على آقاجانى قناد، نقش ابراهيم بن مالك اشتر نخعى در حوادث سياسى عراق اثر خليل شاكرحسينى، حيات فكرى سياسى امامان شيعه از رسول جعفريان. اين دسته از پژوهش ها غير مستقيم گوشه هايى از تعامل شيعيان و ديگر مسلمانان را هم بيان مى كند.

3. كتاب هاى پژوهشى تاريخ تشيع كه اشاراتى به روابط و تعامل شيعيان با غيرشيعيان هم دارد. تاريخ سياسى صدر اسلام (شيعه و خوارج) اثر ولهاوزن، تاريخ الامامية و اسلافهم من الشيعة منذ نشأة التشيع حتى مطلع القرن الرابع از عبداللّه فياض، تشيع در مسير تاريخ از سيدمحمدحسين جعفرى نمونه هايى از اين دسته پژوهش هاست.

4. پژوهش هايى به منظور وحدت و تقريب كه وحدت امت از منظر آيات و روايات و سيره ائمه(عليهم السلام) و صحابه و تابعان و بزرگان امت در قرن اول و دوم هدف اين پژوهش هاست. الفصول المهمة فى تأليف الامة از شرف الدين عاملى، درباره وحدت و تقريب مذاهب اسلامى از محمدعلى تسخيرى، وحدت اسلامى از ديدگاه قرآن و سنت اثر حكيم، وحدت گرايى در سيره اهل بيت از مهدى نكويى سامانى، على(عليه السلام) و وحدت از محمد واعظ زاده خراسانى، امامان شيعه و وحدت اسلامى از على آقانورى نمونه هايى از اين دسته پژوهش هاست كه بر مسئله وحدت از نگاه آيات و روايات متمركز است; اما در عين حال گوشه هايى از تعامل را هم نشان مى دهد.


27

5. پژوهش هايى كه به نقش و جايگاه تشيع در شكل گيرى علوم اسلامى و حيات فكرى و فرهنگى اسلامى پرداخته است. تأسيس الشيعة لعلوم الاسلام اثر سيدحسن صدر، دورالشيعة فى بناء الحضارة الاسلامية، از جعفر سبحانى، مؤلفوالشيعة فى صدرالاسلام از عبدالحسين شرف الدين و ميراث مكتوب شيعه از مدرسى طباطبائى، از مصاديق اين نوع پژوهش هاست كه گوشه اى از تعامل و همكارى شيعيان را در امور علمى و فكرى با ديگر مسلمانان نشان مى دهد.

6. پژوهش هايى كه به روابط و مناسبات سياسى يا فكرى شيعيان و برخى جريان هاى سياسى و فكرى پرداخته است. انصار و گرايش آنان به تشيع از غلامحسن محرمى، تأثير انديشه هاى كلامى شيعه بر معتزله از قاسم جوادى انديشه هاى نظام تحت تأثير شيعه از محمد جاودان، مكتب ها و فرقه هاى اسلامى در سده هاى ميانه از ويلفرد مادلونگ، راويان مشترك از حسين عزيزى پرويز رستگارى يوسف بيان، ريشه شناسى جريان هاى سياسى كوفى در نيمه نخست قرن اول از مهدى مسعود و كوفه و تحولات سياسى صدر اسلام، نمونه هايى از اين دست از پژوهش هاست.

اما درباره اصل موضوع تعامل شيعيان با ديگر مسلمانان در دوره حضور، به صورت مستقل تا كنون تحقيق نشده است. شايد يكى از دلايل بى توجهى به مسئله اين باشد كه سمت و سوى تحقيقات و پژوهش ها به مسئله محورى و موضوعات جزئى است; ولى در مسائل تاريخى و فرهنگى و تمدنى گاهى نگاهى كلى به يك مجموعه مى تواند به درك بهتر آن كمك كند و تحليلى جامع و كلى به خواننده ارائه دهد.

منابع اين تحقيق، به دليل عام بودن موضوع، بسيار گسترده است و همه منابع تاريخى، رجالى، انساب، فرهنگ و ادب، روايات و منابع كلامى و فرقه شناسى را كه آگاهى هايى درباره نحوه تعامل شيعيان و ديگر مسلمانان ارائه مى كند، در بر خواهد گرفت. در اين تحقيق به طيف گسترده ى از منابع مراجعه كرده ايم; از جمله منابع تراجم، همچون طبقاتابن سعد، تاريخ بغداد خطيب بغدادى، تاريخ دمشق ابن عساكر، رجال كشّى،


28

فهرست شيخ طوسى و منابع تاريخى، همچون تاريخ طبرى مسعودى، دينورى و يعقوبى و منابع انساب، مثل انساب الاشراف بلاذرى، جمهرة نسب قريش و منابع فرهنگ و ادب، مثل الأغانى ابوالفرج اصفهانى، عقدالفريد ابن عبدربه و منابع تاريخى- كلامى، مثل برخى رسايل و مؤلفات شيخ مفيد، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد و منابع فرق شناسى، مثل فرق الشيعه نوبختى و ملل و نحل شهرستانى، از همه مهم تر مجامع حديثى شيعه و سنى; زيرا روايات و احاديث از متن وقايع، حوادث و جبهه گيرى ها گذر كرده است و معمولا حاوى اشاراتى به وقايع و تحولات زمان صدور است و از اين جهت اطلاعات دست اولى ارائه مى كند.

علاوه بر منابع پيش گفته به طيف وسيعى از پژوهش هاى جديد تاريخى، تمدّنى، كلامى و فرقه شناسى درباره تحوّلات جريان ها و اشخاص مرتبط به اين سه قرن ـ كه در شناسايى فضاى اين دوره و نيز نحوه تعامل شيعيان با ديگر مسلمانان مربوط مى شود ـ مراجعه شده است. با توجّه به گستردگى منابع قديمى و نيز پژوهش هاى جديد، معرفى و ارزيابى همه آنها در مقدمه مقدور نيست.

مشكلات و موانع

بخشى از مشكلات اين تحقيق به گستردگى و كلى بودن موضوع تحقيق برمى گردد; زيرا تعامل شيعيان و ديگرمسلمانان از نظر طولى حدود دو و نيم قرن را در بر مى گيرد و از نظر مفهومى شامل انواع تعاملات مى شود. به علاوه دوره حضور از نظر سياسى و فكرى با تحولات و فراز و نشيب هاى بسيارى همراه بوده است كه جمع آورى شواهد و مدارك، تحليل و دسته بندى آنها و فرضيه سازى درباره تعامل اين دوره كار آسانى نيست.

بخش ديگرى از مشكلات مربوط به منابع اين تحقيق است. اهميت منابع در هر تحقيقى بر كسى پوشيده نيست; ولى همه وقايع و رخدادهاى گذشته در حافظه تاريخ ثبت نشده و بيشتر آنها مربوط به رخدادهاى سياسى و امور مذهبى است و كمتر به امور


29

اجتماعى كه بخشى از موضوع اين تحقيق است، مربوط مى شود.

از طرفى شواهد و گزارش هايى كه در حافظه تاريخ باقى مانده، از دستبرد و دخالت جانبدارانه انسان ها در امان نبوده است; به خصوص كه تقابل فكرى و سياسى شيعيان و اهل سنت و نزاع قلمى شديد طرفين در طول تاريخ، فضاى حاكم بر روابط شيعيان و اهل سنت را بسيار تيره و تار نشان مى دهد و گزارش ها از نحوه تعامل شيعيان و ديگر مسلمانان، در اين فضاى تنش آلود و بى اعتمادى فراهم شده است.

يكى از مشكلات مهم اين تحقيق سايه نگرش كلامى بر اين موضوع و زيرمجموعه هاى آن است. تصور عمومى بر اين است كه شيعه از آغاز يك فرقه كلامى در تقابل با اهل سنت بوده است; اهل سنت را هم يك فرقه كلامى فرض مى كنند; درحالى كه اين نگرش كاملا عارى از حقيقت است. در عصر صحابه و تابعان شيعه، يك فرقه كلامى به معناى امروزى نبود و گروهى به عنوان اهل سنت وجود نداشت; پس تقابل شيعه و سنى به معناى امروزى هم نبوده است. نگرش هاى كلامى باعث شد جريان هاى سياسى قرون نخست به خوبى تحليل و شناخته نشود.

در پژوهش هاى موجود، جريان هاى سياسى صدر اسلام به خصوص قرن اول را منحصر در چند جريان سياسى ـ كلامى مى كنند و از جريان مهم ديگرى كه جنبه كلامى نداشته اند، غفلت مىورزند. حزب انصار، گروه مرجئه سياسى، جريان سياسى قبايل يمنى از مهم ترين جريان هاى فعال سياسى است كه در همه پژوهش ها ناديده گرفته شده است.(1) به همين جهت در فصل اول اين تحقيق، آرايش سياسى و كلامى و فقهى مسلمانان را در اين سه قرن بررسى كرده ايم.

يكى ديگر از مشكلات مهم اين تحقيق، فقر تئورى براى زيرمجموعه هاى فصول اين

1 . براى نمونه در كتاب تعامل امام على(عليه السلام) با مخالفان، خلفا، ناكثين، قاسطين و مارقين مخالفان حضرت دانسته شده اند از مرجئه سياسى و جريان سياسى يمنى ها كه در يارى على(عليه السلام) سستى مى كردند و از حزب انصار يادى نشده است. (اعظم ويسمه; تعامل امام على(عليه السلام) با مخالفان; ص 16).


30

تحقيق است. براى تنظيم ساختار زيرمجموعه فصول اين تحقيق، به كتاب هاى بسيارى درباره تاريخ اجتماعى و روابط اجتماعى، جامعه شناسى، روابط سياسى، فرهنگ و تاريخ فرهنگ و تمدن اسلامى مراجعه كرديم; ولى معيار مشخصى در اين موارد وجود ندارد. در عصر حاضر زيرمجموعه هاى اين عناوين تاحدودى مشخص است; اما بسيارى از اين زيرمجموعه ها با آنچه در قرون اوليه اسلامى وجود داشته است، منطبق نيست. علاوه بر كمبود آثار تحليلى در اين زمينه، آثار موجود از استحكام لازم برخور دار نيست; ازاين رو نويسنده چاره اى جز ابداع مدل ساختارى متناسب اين دوره نداشت; به خصوص در بحث تعامل اجتماعى اين مشكل جدى تر است.(1)

اين تحقيق در چهار فصل سامان يافته است: فصل اول كليات و مبانى است كه در سه گفتار به معرفى اجمالى عصر حضور، مفهوم و تحولات معنايى اصطلاح اهل سنت و شيعه و شمول و مبانى آن پرداخته است. فصل دوم درباره تعامل اجتماعى، فصل سوم در مورد تعامل سياسى و فصل چهارم درباره تعامل علمى و فرهنگى است.

گفتار اول: عصر حضور

مقصود از عصر حضور، دوره اى است كه ائمه اهل بيت(عليهم السلام) در آن دوره زيسته اند; يعنى از وفات رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) تا سال 260 قمرى كه با وفات امام حسن عسكرى(عليه السلام) دوره غيبت آغاز مى شود. اين دوره به دليل حضور ائمه(عليهم السلام) در نظر شيعه تقريباً همانند دوره رسالت است; زيرا ائمه(عليهم السلام) به عنوان اوصياى پيامبر، نقش رهبرى دينى را به طور مطلق در دست داشتند و شيعيان از نظر عقيدتى به خود اجازه اظهار نظر در مقابل ائمه(عليهم السلام) و مخالفت با نظرهاى ايشان را نمى دادند. در تفكر شيعه، ائمه(عليهم السلام) همانند مجتهدان و انديشمندان اسلامى در ديدگاه اهل سنت نيستند. علم ائمه(عليهم السلام) به شريعت خالى از اشتباه و خطاست.

1 . به گفته يكى از پژوهشگران، كارهاى انجام شده در جامعه شناسى اسلامى بسيار اندك است و آنچه انجام شده، در مقابل آنچه انجام نشده، در حكم النادر كالمعدوم است (محمد اسفنديارى; بعد اجتماعى اسلام; ص233).