فهرست مطالب


1


2


3

نوانديشي ديني

به کوشش: عبدالمجيد مبلغي

پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي


4


5
فهرست مطالب
سخني با خواننده. 15
پيشگفتار: معناي نوآوري در عرصه دين‌پژوهي / عبدالمجيد مبلغي.. 17
جايگاه نوآوري در عرصه توليد دانش.... 18
دين و دين‌پژوهي... 19
شرايط نوآوري در دين‌پژوهي... 20
سطوح نوآوري در دين‌پژوهي... 23
تفسير و بازنمايي نظريه‌اي قديمي... 24
مرزهاي نوآوري در عرصه دين‌پژوهي... 24
تعريف نوآوري... 25
نوانديشي ديني و تعامل معرفتي / عباس ايزدپناه. 27
مقدمه. 27
1. تأملي در تئوري‌هاي رابطه دين و معرفت بشري... 27
2. تدبري در تحول تاريخي معرفت ديني... 32
3. نوانديشي ديني و تعامل معرفتي... 35
نتيجه. 41
منابع.. 42
^6^
اينجا غرب نيست؟ (نوانديش مسلمان و غرب) / محمدرضا تاجيک... 43
گفته اول.. 43
گفته آخر.. 59
منابع.. 70
نوانديشي ديني: بررسي و نقد رويکرد حداکثري و حداقلي / سيدصادق حقيقت... 73
مقدمه. 73
تفاوت رويکرد حداکثري و حداقلي... 74
بررسي و نقد رويکرد حداکثري... 79
بررسي و نقد رويکرد حداقلي... 84
به سوي راه سوم. 97
1. نسبت ادله متني و فرامتني در نظريه همروي... 98
2. عقل‌گرايي در نظريه همروي... 100
3. جايگاه روش‌شناسي‌هاي مدرن و پسامدرن در نظريه همروي... 105
4. نظريه همروي و تجربه. 106
5. فقه سياسي در نظريه همروي... 107
6. کاربرد نظريه همروي... 109
نتيجه. 112
منابع.. 114
حکمت خودي و نوانديشي ديني در عرصه علوم انساني / عبدالحسين خسروپناه. 119
درآمد سخن.. 119
چيستي دين‌شناسي... 120
^7^
چيستي علوم انساني... 124
تعريف فلسفه. 126
تحليل تعاريف فلسفه. 127
حکمت نوين اسلامي(حکمت خودي). 135
اسلاميت حکمت خودي... 137
حکمت خودي و علوم انساني ديني... 139
1. پيش‌فرض‌هاي معرفت‌شناختي... 140
2. پيش‌فرض‌هاي علم‌شناختي... 142
نقصان علوم تجربي موجود. 150
3. پيش‌فرض‌هاي انسان‌شناسي... 150
4. پيش‌فرض‌هاي دين‌شناختي... 151
منابع.. 156
نوانديشي ديني و چالش رابطه عقل و دين / حسين ديبا. 159
مقدمه. 159
ضرورت تبيين نوع رويکرد به رابطه عقل و دين جهت تعريف کارکرد و ماهيت نوانديشي ديني... 161
وضعيت کنوني نظريه‌پردازي در زمينه رابطه عقل و دين.. 163
بررسي رويکردهاي موجود در نسبت عقل و دين.. 165
منابع.. 172
نوانديشي ديني در فضاي روشنفکري ايران از دهه چهل تا انقلاب اسلامي / سيدمهدي ساداتي‌نژاد. 173
طرح مسئله. 173
^8^
واکنش‌هاي روشنفکرانه در بستر نوانديشي ديني... 177
روشنفکري ديني چيست؟. 179
مهندس بازرگان و کوشش براي آشتي علم و دين.. 182
دکتر علي شريعتي و انديشه بازگشت به خويشتن.. 190
نوانديشي ديني در فضاي حوزه‌هاي علميه. 199
منابع.. 206
نوانديشي ديني، احياگري ديني و تجربه‌گرايي ديني / ولي الله عباسي.. 209
مقدمه. 209
مفهوم و فلسفه احياگري... 210
پيشينه احياگري... 214
الهيات‌ ليبرال‌، خاستگاه تجربه‌گرايي ديني... 218
تجربه‌گرايي ديني در فرهنگ اسلامي... 222
نوانديشان ديني معاصر و تجربه‌گرايي ديني‌ 227
نقد و بررسي... 233
1. بيان‌ناپذيري و غيرمعرفت‌زايي تجربه ديني... 233
2. تفسير نادرست از ماهيت احساسات... 234
3. محال‌بودن تجربه بدون تفسير.. 235
نتيجه. 243
منابع‌ 245
مظاهر نوانديشي ديني در گفتمان سياسي امام خميني(ره) / حسينعلي قجري.. 251
1. طرح مسئله. 251
^9^
2. سؤال‌هاي اصلي... 253
3. ضرورت و اهداف تحقيق.. 253
4. چارچوب نظري(مفهومي). 254
5. روش مطالعه. 262
6. نوانديشي ديني در گفتمان سياسي امام خميني(ره) . 263
1. بازنمايي گفتمان.. 269
2. پيش‌فرض‌ها. 279
نتيجه‌گيري... 280
منابع.. 283
عمل‌گرايي در دفاع از دين (در بازخواني آراي مهدي بازرگان) / محمد کمالي‌زاده. 287
مقدمه. 287
بازرگان و رويکرد عملگرايي... 288
پيشينه رويکرد بازرگان.. 290
دين و سياست از نگاه بازرگان.. 293
1.‌ دين و سياست در مرحله نخست حيات فکري بازرگان.. 295
2. دين و سياست در مرحله دوم حيات فکري بازرگان.. 301
جمع‌بندي... 307
منابع.. 310
نسبت‌سنجي مفهوم انقلاب و نوانديشي / عبدالمجيد مبلغي؛ طيبه محمدي‌کيا. 311
مقدمه. 311
تعريف لغوي و اصطلاحي انقلاب... 312
^10^
تقدم تحول در انديشه (نوانديشي) بر تحول در اجتماع (انقلاب). 315
نظريه‌هاي انقلاب و جايگاه نوانديشي در آنها. 317
انقلاب اسلامي، نسبت انديشه تحول‌خواه (نوانديشي ديني) و تحول اجتماعي (انقلاب). 323
منابع.. 328
عناصر و مؤلفه‌هاي نوگرايي ديني در گفتمان امام خميني(ره) / علي‌اشرف نظري.. 331
مقدمه. 331
1.‌ بازگشت به خويشتن.. 332
2. نفي غرب‌گرايي و تلاش براي دستيابي به استقلال.. 338
3.آرمان شهادت‌طلبي و ايثار. 344
4. مفهوم غيبت و انتظار. 350
5. عدالت‌طلبي و برابري‌جويي... 352
6. آزادي... 354
نتيجه‌گيري... 356
منابع.. 357
محمد ارکون و پروژه نوانديشي ديني / محمد هدايت... 361
گشايش.... 361
روش‌شناسي ارکون.. 363
1.‌ نقد زباني... 367
2.‌ نقد تاريخي... 369
نقد انسان‌شناختي... 372
^11^
نقد فلسفي... 373
نقد عقل اسلامي، نقطه عزيمت ارکون.. 375
عقل اسلامي کلاسيک.... 379
انواع عقل اسلامي... 382
گفتمان‌هاي معاصر عقل اسلامي... 385
امور ناانديشيده و انديشه‌ناپذير در نگاه ارکون.. 386
1. عصر نزول قرآن.. 388
2. عصر طلايي و عقلانيت تمدني... 388
3. عصر مدرسي‌گري(عصر انحطاط). 389
4.‌ عصر رويارويي با مدرنيته غربي... 390
سنت و تجدد: ماوراي دوگانگي‌ها. 391
ارزيابي: نوانديشي و ناگزيري... 395
منابع.. 399
تأثيرات مدرنيته در صورت‌بندي نوانديشي و نقد آن / مسعود پورفرد. 401
مقدمه. 401
نوانديشي... 402
صورت‌بندي نوانديشي و نقدي بر آن.. 407
1. صورت‌بندي بر اساس رويکرد به حکومت و مردم. 407
2. صورت بندي بر اساس دوره‌هاي تاريخي... 407
3. صورت بندي نسلي... 414
4. صورت‌بندي با رويکرد به مدرنيته. 417
5. صورت‌بندي با رويکرد به طبقات اجتماعي... 419
^12^
6. صورت‌بندي با تأکيد بر نقش دين.. 421
7. صورت‌بندي بر اساس پارادايم فکري و انديشه‌اي... 422
8. صورت‌بندي نوانديشي براساس تيپ‌شناسي... 426
نتيجه. 427
منابع.. 429
نوانديشي ديني در مکتب اجتهادي امام خميني(ره) / مرتضي کشاورزي ولداني.. 433
بيان مسئله. 433
معرفت‌شناسي ديني: رکن نوانديشي در ساحت اجتهاد. 436
عناصر نوانديشي در اجتهاد مبتني بر زمان و مکان.. 437
1. عرف... 438
الف) مؤداي امارات... 441
ب) عرف در مصاديق فتوايي امام خميني(ره) . 442
عرف و تعيين ديه. 443
بيع سلاح به دشمنان دين.. 444
مالکيت زمين و استخراج منابع آن.. 445
2. خطاب‌هاي قانوني... 446
الف) خطاب‌هاي قرآني... 448
ب) شرط متأخر.. 449
ج) نقش مفسر در فهم قرآن.. 452
نتيجه‌ 453
منابع.. 454
^13^
نوانديشي ديني معاصر، پارادايم هرمنوتيکي و قرائت‌پذيري دين / ولي‌الله عباسي.. 457
مقدمه. 457
پارادايم هرمنوتيکي نوانديشي ديني... 459
پيشينه تاريخي هرمنوتيک.... 462
هرمنوتيک فلسفي... 464
عناصر هرمنوتيک فلسفي گادامر.. 468
1.‌ دور هرمنوتيک.... 468
2.‌ اصل تاريخ تأثيرپذيري... 469
3.‌ بازي... 469
4.‌ ادغام افق‌ها. 470
هرمنوتيک فلسفي و قرائت‌پذيري دين.. 471
نوانديشي ديني معاصر و قرائت‌پذيري دين.. 473
تحليل‌هاي نوانديشان معاصر از قرائت‌پذيري دين.. 478
1.‌ نقش پيش‌فرض‌ها در تفسير و کثرت‌گرايي معنايي... 478
نقد و بررسي... 481
2.‌ عدم تعيّن معنا و کثرت‌گرايي معنايي... 486
نقد و بررسي... 491
نتيجه. 494
منابع.. 496
نوانديشي ديني: سطوح نوآوري و شاخص‌هاي علم ديني / مهدي عليزاده. 505
لايه‌ها و عناصر علم.. 505
^14^
سطوح و لايه‌هاي پژوهش.... 509
مراحل توليد علم.. 512
شاخص‌هاي علم ديني... 513
1. عقلانيت... 514
2. کارآمدي... 515
3. حجيت... 516
نوآوري در شاخص‌هاي علم ديني... 517
نمايه.. 521
اصطلاحات... 521
اعلام. 525


15

سخني با خواننده

جريان گسترده دين‌پژوهي، خوشبختانه، در سال‌هاي اخير، بسيار رشد کرده و بخشي از ادبيات پژوهشي کشور را در بر گرفته است. اين ارتقا در پژوهش‌هاي ديني به گسترش رويکردهاي نوآورانه و نوانديشانه نيز انجاميده است. بااين‌حال، برخلاف نتايج ارزشمند شکل‌گيري فضاي جديد دين‌پژوهي در کشور، به نظر مي‌رسد رويکرد به نوانديشي در اين عرصه خطير به دقت‌ها و تأملاتي نياز دارد؛ حتي مي‌توان گفت شکل‌گيري وضعيت پيش‌گفته سبب دل‌مشغولي‌هايي نيز شده و خود، در يک معنا، به موضوعي براي گفتگوي علمي بدل گرديده است. نکته آنجاست که نوانديشي و نوآوري در عرصه دين‌پژوهي اقتضائات ويژه خود را مي‌طلبد؛ زيرا نوآوري فارغ از لحاظ اقتضائات دقيق مطالعه در حوزه دين از يک سوي در معرض فروغلطيدن به دامان بدعت و انحراف از مباني ديني است و از سوي ديگر در معرض بي‌اثربودن يا کم‌اثر واقع‌شدن مي‌باشد. پرواضح است که چنين نوآوري‌هايي به‌جاي آنکه بر قدر دانش ديني افزايند و ارج پژوهش‌هايي از اين دست را فراز آورند، خود آسيبي مي‌شوند در مقابل ارتقاي دينداري متکي بر پژوهش و رويکردهاي عالمانه در باب دين. به اين ترتيب مطالعه نوانديشي ديني خود


16

ضرورتي تام و تمام در رويکرد به دين‌پژوهي مي‌يابد و در اين مسير نقشي اساسي و کارويژه‌اي حياتي پيدا مي‌کند.

ذيل چنين هدفي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم و پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامي، برگزاري همايشي علمي را جهت مطالعه ابعاد مختلف اين موضوع و توليد ادبيات عالمانه درباره آن برنامه‌ريزي کردند. مجموعه حاضر بخشي از تلاش صاحبان انديشه در تدوين مقالات پژوهشي اين همايش است که به پيشگاه پژوهشگران تقديم مي‌شود.

عبدالمجيد مبلغي

دبير علمي همايش


17

پيشگفتار: معناي نوآوري در عرصه دين‌پژوهي

عبدالمجيد مبلغي *

نوآوري در عرصه دين‌پژوهي از اهميتي ويژه و خطير برخوردار است. چنين رويکردي نقاب از چهره حقايق ديني، بيش از پيش، برمي‌کشد و قامت انديشه صحيح آييني را محققانه برمي‌افرازد. هدف اين پيشگفتار ارائه تلاشي نظري در تعريف اجمالي نوآوري در عرصه دين‌پژوهي است. اين منظور را در قالب هفت محور زير پي مي‌گيريم:

1. جايگاه نوآوري در توليد دانش؛

2. دين و دين‌پژوهي؛

3. شرايط نوآوري در عرصه دين‌پژوهي؛

4. سطوح نوآوري در عرصه دين‌پژوهي؛

5. بازنمايي نظريه‌هاي قديمي و نوآوري در دين‌پژوهي؛

6. مرزهاي نوآوري در عرصه دين‌پژوهي؛

7. تعريف نوآوري در عرصه دين‌پژوهي.

* دبير علمي همايش و استاديار در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي.


18

پيش از ورود به عرصه‌هاي پيش‌گفته، لازم است نکته‌اي را يادآور شويم. در اين پيشگفتار، به جاي آنکه در ابتدا تعريفي پاياني از نوآوري در دين‌پژوهي به دست دهيم، در توضيح زمينه‌هاي شکل‌دهنده به نوآوري در حوزه دين‌پژوهي کوشيده‌ايم؛ به زبان ديگر کوشش ما در اين متن آن بوده است که ذيل رويکردي تحليلي، به شناسايي موقعيت‌هايي که مي‌توان آنها را نوآوري ديني دانست، بپردازيم و در رصد شرايطي همت گماريم که نوآوري دين‌پژوهان در افق آنها طلوع مي‌کند. در پايان نوشتار، با توجه به مباحث عرضه‌شده در محورهاي مورد اشاره، کوشيده‌ايم تا ذيل پيشنهاد تعريفي مشخص براي نوآوري در عرصه دين‌پژوهي، بستري عرضه کنيم که به درک مؤثرتر اين مقوله کمک رساند؛ بستري که هدف از توضيح و ارائه آن گسترش امکان‌هاي نظري پيش ‌روي محققان عرصه دين‌پژوهشي در شناسايي ابعاد نوآوري در اين حوزه مطالعاتي است. به اين ترتيب بخش تعريف نوآوري در حوزه دين‌پژوهشي در پايان نوشتار و به عنوان هدف نهايي آن گنجانده شده است.

جايگاه نوآوري در عرصه توليد دانش

نوآوري: ارائه تعريفي منضبط، پاياني و اجماعي از نوآوري (Innovation)، همچون ديگر مفاهيم علوم انساني، ممکن نيست. برخي در توضيح اين عدم امکان به ماهيت سيال مفهوم نوآوري اشاره کرده‌اند و کوشيده‌اند تا ضمن توضيح نسبي بودن مفهوم نوآوري در افق متفاوت و براي مخاطبان مختلف، ناتواني نويسندگان را در دستيابي به درکي پاياني از اين مقوله تبيين کنند. در واقع به باور بسياري از پژوهشگران علوم انساني، نوآوري در اکثر مواقع، بيانگر فرايندي پوياست که نه در مورد آغاز آن اجماع به چشم مي‌آيد و نه


19

همگان به صورت مساوي براي آن پاياني مشخص در نظر مي‌گيرند. [1]

در فراغ شکل‌گيري تعريفي اقناعي و اجماعي از نوآوري، آنچه مشخصاً توجه بسياري از محققان را به خود جلب کرده و اي‌بسا به‌مثابه جايگزيني براي تعريف نوآوري مطرح شده است، مطالعه شيوه‌ها و روش‌هاي سنجش نوآوري (Measuring of Innovation) در تحقيقات علمي است . [2] در تلاش اين مقدمه براي فهم نوآوري در عرصه دين‌پژوهي از اين محک استفاده خواهد شد.

جهت انجام اين امر مهم لازم است تا مواردي چند را توضيح دهيم:

دين و دين‌پژوهي

عالمان ديني تعاريف مختلفي براي دين برشمرده‌اند. در اينجا به اختصار به دو تعريف مهم اشاره مي‌کنيم:

1.‌ علامه طباطبايي: «دين راه زندگي است که آدمي در دنيا به‌ناچار آن را مي‌پيمايد». [3]

2. آيت‌الله جوادي آملي: «دين مجموعه عقايد، اخلاق، قوانين و مقرراتي است که براي اداره جامعه انساني و پرورش انسان‌هاست». [4]

[1]. Derek L. Bosworth and Elizabeth Webster (Editor); The Management of Intellectual Property (New Horizons in Intellectual Property); Northhampton: Edward Elgar Publishing; P.161.

[2]. تلاش‌هايي از اين دست ذيل رويکردهايي نظير «علم سنجي» (Scientometrics) و ديگر شيوه‌هاي سنجش دانش مورد توجه قرار مي‌گيرند. با توجه به تعريف نوآوري ذيل تعريف نوآوري در عرصه دين‌پژوهي، در آخرين بخش اين نوشتار، در اينجا به اين مقوله نمي‌پردازيم.

[3]. محمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج8، ص134.

[4]. عبدالله جوادي آملي؛ شريعت در آينه معرفت؛ ص93.


20

همچنين «دين‌پژوهي» (Religious Studies) اصطلاحي جديد است که آن را براي توضيح تنوعي از ديسيپلين‌هاي قديمي و معاصر در عرصه مطالعه دين پيشنهاد کرده‌اند. نکته مهم آنکه دين‌پژوهي، علاوه بر مطالعات سنتي ديني که عمدتاً بيانگر رويکردي درون‌ديني هستند، به مجموعه رويکردهاي برون‌ديني نيز در مطالعه دين اطلاق مي‌شود. [5]

شرايط نوآوري در دين‌پژوهي

شرط‌گذاري براي مفهوم نوآوري به شيوه‌اي قطعي و بر اساس رويکردي پوزيتويستي در جهان امروز، و مطابق دستاوردهاي فلسفه علم معاصر، چندان مقبول نيست و جايگاهي ندارد. [6] با اين حال، همچنان مي‌توان از منظري کلان‌نگرانه و به منظور تحصيل شناختي عيني‌تر از نوآوري در دين‌پژوهي، به معرفي و ارائه گروهي از شاخص‌هاي عمومي دست زد که در نهايت، اميد مي‌رود، به تسهيل شناسايي مصاديق نوآوري کمک رساند.

ذيل چنين ملاحظه‌اي شرايط زير براي شناسايي نوآوري در عرصه دين‌پژوهي پيشنهاد مي‌شود؛ شرايطي که هر يک از منظري و به‌شيوه‌اي تحقق نوآوري در عرصه دين‌پژوهي را هدف گرفته‌اند:

[5]. رويکرد برون‌ديني تنوعي از روش‌شناسي‌هاي کلاسيک، مدرن و پست‌مدرن را در بر مي‌گيرد. بيراهه نيست اگر حضور روش‌شناسي‌هاي متعدد در عرصه مطالعات ديني را اصلي‌ترين زمينه ملاقات دين‌پژوهي و مطالعات جديد علوم انساني معرفي کنيم. براي اطلاعات دقيق‌تر پيشنهاد مي‌کنيم به جدول اين کتاب مراجعه کنيد: .; P.24 (New York: Rutledge (Table 1) Ashk P. Dahlén; Islamic law, epistemology and modernity;

[6]. William H. Swatos; Peter Kivisto, associate editor; Barbara J. Denison, James McClenon, assistant editors; Encyclopedia of Religion and Society; P.371.


21

1. جديد و خلاقانه‌بودن: نوآوري در عرصه دين‌پژوهشي آن‌گاه محقق مي‌شود که ايده عرضه‌شده پژوهشگر گوياي ايده‌اي بي‌سابقه يا برداشتي جديد باشد که دست‌کم منظم و سامان‌يافته نتوان آن را در جايي ديگر سراغ گرفت و بازجست؛ به زبان ديگر تحقق نوآوري در عرصه دين‌پژوهي نمي‌تواند فارغ از خلاقيت علمي در نظر گرفته شود. در واقع نظريه نوآورانه بايد حاصل خلاقيتي ملموس باشد. حاصل آنکه به نظر نمي‌رسد بتوان صرف طرح و ارائه افقي از تأملات تازه را - که بيانگر دستاوردي مؤثر و خلاقانه نيست - نوآوري دانست.

2. هدفمندبودن: تحقق نوآوري در عرصه دين‌پژوهي منوط به هدفمند‌بودن و معطوف به‌ کار ويژه مشخص‌بودن‌ِ نظريه‌هاي طرح ‌شده است. رويکردهاي نو، ولي فارغ از دغدغه‌هاي گره‌گشايانه يا رويکردهاي نو، اما تهي از افق‌هاي جديد براي شکل دادن به حرکتي تازه نمي‌توانند به‌راحتي در زمره مصاديق نوآوري در مطالعات ديني دانسته شوند؛ به زبان ديگر يک نظريه نوآورانه بايد حاوي تأثيري جدي و گوياي گامي مؤثر باشد و از ارزش افزوده‌اي معتنابه در موضوع مورد مطالعه خود برخوردار باشد.

3. مخالفت ‌نکردن با مباني ديني: انديشه نوآورانه نبايد با قواعد کلي و ريشه‌اي ديني، به‌مثابه بنيان شکل‌دهنده به اساس دانش مرجع خود، چه در روش طرح مدعا و چه در محتواي مورد ادعا، مخالفتي زيربنايي يا مطلق داشته باشد. در اين صورت هم اهميت خود را از دست مي‌دهد و هم مطلوبيت خود را. اگر نوآوري منابع ديني خود را کنار نهد و حاوي مراجعه‌اي اصيل به مبادي و مباني انديشه ديني نباشد، خودبه‌خود، از حيطه انديشه ديني بيرون مي‌افتد و صفت ديني خويش را از دست مي‌دهد؛ طبعاً آنچه باقي مي‌ماند ديگر نوآوري ديني نخواهد


22

بود، [7] هرچند ممکن است همچنان متصف به صفت نوآوري شود. اين مسئله به‌ويژه آن‌گاه حياتي و جدي مي‌شود که نگاه ما به منابع طراز نخست ديني باشد.

4. منظومه‌واربودن: انديشه يا نظريه نوآورانه در عرصه دين‌پژوهي لازم است از منظومه‌اي تشکيل يافته باشد که علاوه بر طرح ادعا، شامل شرح و توصيف علل، دلايل، مستندات يا شواهد مدعا نيز هست؛ همچنين لازم است چنين انديشه‌اي به نسبت‌سنجي مدعاي خود با رويکردهاي موجود پرداخته باشد و حاوي نقدي نسبت به نظريات رقيب باشد که به شيوه‌اي دقيق به طرد، رد، جرح يا تعديل آنها از منظر دلايل مثبتشان پرداخته است. در غير اين صورت ما با يک تلاش نظري جدي روبه‌رو نيستيم.

5. راهگشابودن: ايده يا انديشه نوآورانه يا بايد مسئله‌اي جديد را پيش کشيده باشد يا مسائل، تضادها و امور خلاف قاعده و تحليل‌ناشدني را که بر اساس نظريه ازپيش‌موجود شناسايي شده‌اند، حل کرده باشد.

6. پاسخگويي به ايده‌هاي رقيب: نظريه يا انديشه نوآورانه بايد به زمينه‌هاي داراي سابقه و عقبه تاريخي (ملاک‌هايي که پيشينيان ارائه کرده‌اند) پاسخگو باشد و در صورت ردکردن يا کنارگذاشتن معياري از پيشينيان، غيرواقعي يا دفاع‌ناپذيربودن آن را ثابت کند. چنين نظريه يا انديشه‌اي همچنين بايد در مواردي که سابقه و عقبه تاريخي مشخصي وجود دارد، قادر به تفسير تمام يا بسياري از داده‌هايي از اين دست باشد. اين مسئله به‌ويژه آن‌گاه اهميت مي‌يابد که ميراث علمي به‌جاي‌مانده از گذشته پيش‌تر توسط نظريه‌هاي درجه دوم علمي (نظريه‌هاي علمي ناظر بر حوزه مطالعه) جمع‌آوري و دسته‌بندي و به بخشي از سنت علمي موجود تبديل شده باشد.

[7]. اگرچه همچنان ممکن است در عداد مطالعات دين‌پژوهانه قرار داشته باشد: چراکه دين‌پژوهي شامل مطالعات برون‌ديني نيز مي‌شود(به پانوشت 5 مراجعه کنيد).


23

سطوح نوآوري در دين‌پژوهي

نوآوري در عرصه دين‌پژوهي در سطوح مختلف رخ مي‌دهد. اين سطوح، به يک معنا، بيانگر تحقق تلاشي نظري در حوزه نظريه‌پردازي هستند و کم‌و‌بيش گوياي فعاليتي قابل ارايه در مجامع علمي:

1.‌ نوآوري در ارائه يک انديشه (Thought): ارائه ايده و فکري نوآورانه در عرصه دين‌پژوهي؛

2.‌ نوآوري در ارائه يک روش‌شناسي (Methodology): پيشنهاد يک معرفت‌شناسي، منطق يا شيوه جديد درک مفاهيم که در مراحل مختلف تحقيق، نظير جمع‌آوري داده‌ها و فهم و توضيح آنها مؤثر واقع مي‌شود و در سرنوشت تحقيق تأثيري جدي برجاي مي‌گذارد؛

3. نوآوري در ارائه يک چشم‌انداز (Perspective): ارائه افقي تازه و بديع در مطالعات پژوهشي ديني؛

4. نوآوري در روش تحقيق (Methods of Research): ارائه استانداردهايي تازه جهت ارتقاي جريان شکلي تحقيق در مطالعه يک پديده ديني يا در جريان شکلي مطالعات دين‌پژوهي؛

5. نوآوري در تفسير (Interpretation): توضيح متن ديني به شيوه‌اي تازه؛

6. نوآوري در برداشت (Reading): خوانشي جديد از يک متن ديني در معناي موسّع اصطلاح متن؛

7. نوآوري در ترکيب‌بندي (Formation): توضيح شيوه تازه‌اي از آرايش مفاهيم در مطالعه‌اي دين‌پژوهانه؛

8. نوآوري در رهيافت (Approach): پيشنهاد شيوه جديدي براي نزديک‌شدن به يک موقعيت قديمي در عرصه دين‌پژوهي؛


24

9. نوآوري در رويکرد (Attitude): پيشنهاد توضيحي جديد در نگاه به يک ايده قديمي در عرصه دين‌پژوهي.

تفسير و بازنمايي نظريه‌اي قديمي

تحقيق درباره برترين و زبده‌ترين نوآوري‌هاي علمي انديشمندان و عالمان درگذشته و ارائه تفسير يا توضيحي جديد و نوآورانه از آنها که رنگ و طعم معاصرت داشته باشد و ضمن معرفي توانمندي مکنون در انديشه قديمي، به گره‌گشايي از پرسشي امروزين يا دست‌کم پيشنهاد افقي جديد و توجه‌برانگيز جهت تأملي تازه‌تر بينجامد نيز نوآوري است و اهميت دارد. اين‌گونه نوآوري به‌ويژه در مطالعات کلاسيک دين‌پژوهي جايگاهي برجسته دارد؛ چراکه به شهادت تاريخ، منطق تحول و رشد علوم ديني عمدتاً تابع پيمودن مسيري اين‌گونه بوده است.

مرزهاي نوآوري در عرصه دين‌پژوهي

شناسايي مرزهاي نوآوري از جمله تلاش‌هاي لغزنده و پرنوسان است. دقت در شناسايي نوآوري از ديگر مفاهيم در حوزه خطير دين‌پژوهي وظيفه‌اي جدي و اساسي است. بدين‌ منظور در ادامه به برخي مفاهيم مشابه يا نزديک به نوآوري اشاره مي‌کنيم:

1. بدعت: وجوه جداکننده بدعت از نوآوري يکي از موارد زير مي‌تواند باشد:

الف) مراعات‌نکردن روش‌شناسي معتبر يا دست‌کم قابل دفاع ديني در ارائه ديدگاه يا انديشه تازه؛

ب) پايبندنبودن به سنت‌هاي قطعي و اصول شناخته‌شده در دانش و مطالعات ديني.


25

2.‌ احيا: مفهوم احيا‌، برخلاف نوآوري، به آن دسته از بازخواني‌ها، بازبيني‌ها و بازگويي‌هاي مفاهيم قديمي اشاره مي‌کند که مي‌توانند حامل پيامي مؤثر از گذشته باشند؛ ولي خود آغازگر يا دست‌کم الهام‌بخش روشي جديد يا محصول نظري تازه‌اي نيستند.

3. خلاقيت: خلاقيت را مي‌توان پيش‌زمينه نوآوري و «وضعيت پيش از آن» معرفي کرد. در واقع خلاقيت به وضعيت عينيت‌نيافته نوآوري و ذهنيت سامان‌نگرفته پيش از آن اشاره مي‌کند؛ در معنايي ديگر خلاقيت به قوه، استعداد و توانايي ويژه‌اي اشاره دارد که در صورت بهره‌برداري درست به نوآوري علمي منجر خواهد شد.

تعريف نوآوري

با توجه به مباحثي که گذشت، چشم‌اندازي به دست مي‌آيد که بر اساس آن مي‌توان به تعريف نوآوري دست زد. طبعاً درنظرگرفتن همه ملاحظات مطرح و بسط‌يافته در محورهاي پيش‌گفته، تعريف نوآوري را در عرصه دين‌پژوهشي سنگين‌پاي و پروسواس مي‌سازد. ازاين‌روي در اين مقدمه به ارائه دو تعريف نوآوري مي‌پردازيم: در يک تعريف، ذيل رويکردي با وسواس کمتر، براي ارائه چشم‌اندازي قابل اتکا از نوآوري در دين‌پژوهي، توضيحي عمومي‌تر را در نظر مي‌گيريم و در تعريف دوم مي‌کوشيم تا حد ضرورت، عناصر و مفاهيم مورد اشاره و بحث را در سطوح مختلف محورهاي بالا لحاظ کنيم؛ به زبان ديگر تعريف نخست حاصل رويکردي سهل‌گيرانه‌تر است که دغدغه اصلي آن ايضاحي است و هدف از آن موضح‌سازي مفهوم نوآوري در عرصه دين‌پژوهي بدون فروافتادن در ورطه پيچيده‌گويي است؛ اما تعريف دوم کارکردي آکادميک دارد و بنابر فرض، توانايي ما را براي سنجش نوآوربودن يا نبودن


26

يک نظريه در عرصه دين‌پژوهي ارتقا مي‌بخشد. [8]

تعريف اول نوآوري در عرصه دين‌پژوهي: نوآوري در عرصه دين‌پژوهي محصول نهايي فرايندي علمي است که به شيوه‌اي اصيل يا تکميلي، به شکل‌گيري روشي تازه يا حل مشکلي قديمي در دين‌پژوهي منجر شود.

تعريف دوم نوآوري در عرصه دين‌پژوهي: نوآوري در عرصه دين‌پژوهي نتيجه نهايي توانايي يا فرايندي علمي است که به شيوه‌اي اصيل يا انضمامي، به ايجاد، تکميل، اصلاح يا ارتقاي چشم‌انداز، انديشه، روش‌شناسي، روش تحقيق، رهيافت، رويکرد، تفسير، برداشت يا ترکيب‌بندي جديد يا متفاوتي ختم شود که يا به روشي تازه بينجامد يا دست‌کم به حل مشکلي قديمي کمک کند؛ در نهايت ارزش‌افزوده‌اي جديد يا متفاوت را در حوزه مطالعاتي خود، اعم از مباحث پايه‌اي، محض، شناختي يا تطبيقي به دست مي‌دهد که از وزانت علمي کافي، براي ارتباط‌گيري مؤثر با ادبيات شناخته‌‌شده موضوع بحث و جامعه علمي مخاطب برخوردار است.

[8]. يادآور مي‌شويم که اين تعريف حاصل مطالعه بسياري از تعاريف نوآوري در عرصه دين‌پژوهي و محصول تلاش براي ايجاد ارتباطي ارگانيک و تکميلي ميان آنهاست.


27

نوانديشي ديني و تعامل معرفتي

عباس ايزدپناه *

مقدمه

گفتمان نوانديشي ديني از مسائل معرفت‌شناسي برون‌ديني است که به بررسي معرفت ديني به صورت کلي با روش فلسفي مي‌پردازد. پرسش اساسي در اين مقاله اين است: نوانديشي ديني و تعامل معرفتي چه رابطه‌اي مي‌توانند با يکديگر داشته باشند؟ با تأمل در پاسخ اين پرسش و دريچه‌گشايي به افق نا‌شناخته آن مي‌توان نتيجه گرفت که پديده نوانديشي ديني، بدون توجه به اصل تعامل معرفتي، نه‌تنها عقيم، بلکه فاقد اعتبار و معناست. اين بررسي فشرده در سه قلمرو انجام مي‌شود:

1. تأملي در تئوري‌هاي رابطه دين و معرفت بشري

نخستين پرسش بنيادين و مقدماتي درباره ارتباط معرفت بشري و معرفت ديني است. در پاسخ به اين پرسش مي‌توان گفت مجموعه‌ تئوري‌هاي ممکن

* عضو هيئت علمي دانشگاه قم.


28

يا موجود در اين حوزه را مي‌توان در شش عنوانِ رابطه تعارض، تأويل، التقاط، تعامل، توازي و عينيت جاي داد.

در قلمرو رابطه تعارض معرفت ديني و معرفت بشري، ناسازگاري حاکم است؛ براي مثال دين از تئوري ثباتِ انواع حمايت مي‌کند و علم زيست‌شناسي از نظريه تکامل؛ دين بر زمين‌مرکزي تأکيد مي‌کند؛ ولي علم نجوم يا هيئت کوپرنيکي بر نظريه خورشيد‌مرکزي.

در مورد رابطه تأويلي مي‌توان گفت يک نظريه، ناروا و بي‌تناسب، به نظريه ديگر بازمي‌گردد؛ براي مثال اخلاق با مدل ارسطويي را به مدل اخلاق اسلامي تحميل کنيم يا گرايش اگزيستانسياليستي را به گردن نهج‌البلاغه بگذاريم و دنبال شواهد و مؤيدات بگرديم؛ البته تأويل ممکن است به مفهوم قرآني آن باشد که در اين صورت آن را قرآن فقط در حوزه اختياري خدا و رسول اکرم(ص) و راسخان در علم مي‌داند. [9] اين تأويل مثبت به مفهوم ارجاع و تفسير ظاهر آيات به باطن و مراد اصلي آيات است.

مناسبات التقاطي به اين معناست که پژوهشگر ديني بدون بررسي و لحاظ نظام‌مند و روش‌مدار، آيات و ادله‌اي از شرع برگزيند و آنها را با معرفت بشري تلفيق و جفت‌وجور کند و به نام دين ترويج دهد که حضرت علي(ع) از آن به آميزش حق و باطل ياد مي‌کند. [10]

رابطه توازي به اين معناست که معرفت بشري با معرفت ديني، بدون آنکه در تقابل يا عينيت باشند، با اسلوب و روش متمايز خود به يک مقصد مي‌رسند. الهيات طبيعي يا عقلي - علمي در قرون وسطي و عصر بعد از رنسانس و در دوران روشنگري قرن هيجدهم بر همين اصل توازي تأکيد

[9]. آل‌عمران: 7.

[10]. نهج‌البلاغه؛ خطبه 50، ص102.


29

مي‌کرد. متفکراني چون توماس آکوئيناس، نيوتون، دکارت و گاليله بر اين باور بودند که عقل و علم، ما را همان‌گونه به خدا و معاد مي‌رساند که کتاب مقدس به آن رهنمون مي‌شود. [11] در اين مدل، ميان الهيات و معرفت بشري تعامل و دادوستدي نمي‌بينيم، بلکه همسويي در دستيابي به هدف واحد است که ميان آن دو، نوعي وحدت برقرار مي‌سازد.

رابطه عينيت معرفت ديني و بشري بر اين پاي مي‌فشارد که ميان معرفت ديني و بشري مرزي نمي‌توان شناخت. علم و دين هر دو به يک زبان و با يک روش و هدف عمل مي‌کنند. اين چارچوب يا مدل مي‌تواند هم در قلمرو معرفت فلسفي مصداق داشته باشد و هم در حوزه علوم تجربي و انساني. اين نظريه دين غير علمي يا غير فلسفي و علم غير ديني را بي‌معنا و عقيم تلقي مي‌کند و براي هر مدعاي ديني نوعي دليل و شاهد علمي يا عقلي مي‌جويد و براي هر مدعاي علمي يا فلسفي نيز دليل و شاهد ديني مي‌تراشد؛ بنابراين اشتغال به تفکر علمي در حقيقت اشتغال به معرفت ديني است و به‌عکس.

رابطه ششم رابطه تعاملي است که به اصل دادوستد و تأثير و تأثر الهيات و معرفت بشري گرايش دارد. طبق اين نظريه، رسالت دين و پيامبران الهي هدايت معرفت بشري از طريق تعامل و گفتگوست؛ يعني اگر معرفت ديني از تعامل با معرفت بشري بگسلد، رسالت تربيتي و تعليمي اديان الهي آسيب مي‌بيند؛ چنان‌که اگر معرفت بشري دريچه‌هاي وحي و دين را به روي خويش ببندد، خود را از معارف و رهنمودهاي کارساز و هدايت‌هاي مافوق عقل و علم و تجربه محروم ساخته و به‌نوعي دچار جهل و ناداني در قلمرو علوم شده است. پس معرفت بشري با معرفت ديني لازم و ملزوم يکديگرند؛ همان‌گونه که لفظ و معنا و فيزيک و متافيزيک در هم تنيده‌اند. الهيات گسسته

[11]. ر.ک: ايان باربور؛ علم و دين؛ ص18-60.


30

از علم و فلسفه مانند مسجد بدون نمازگزار و عابد و عالم يا استاد بدون شاگرد است و علم و فلسفه گسسته از دين و الهيات مانند کلاس بدون معلم و استاد؛ بنابراين علم و دين و معرفت بشري و معرفت ديني بايد با هم دادوستد دايم داشته باشند؛ وگرنه معرفت ديني به انحطاط تحجر و انزوا دچار خواهد شد و معرفت علمي و فلسفي به انحطاط فرهنگي و محدوديت معرفتي.

اين مدل‌ها به گونه‌اي مسبوق به پذيرش نوعي ارتباط الهيات و معرفت بشري است و بي‌اعتقادي به رابطه علم و دين يا نفي آن به طور مطلق، نظريه‌اي است که سکولاريسم، مکتب تفکيک افراطي [12] و ويتگنشتاين متأخر [13] بر آن پاي مي‌فشارند که در جاي خود بايد ارزيابي شوند. بدون ترديد اين نظريه و نظريه‌هاي غيرتعاملي يادشده داراي اشکال‌هايي بنيادين و مهم‌اند که طرح آنها با اهميت است؛ براي نمونه نظريه تعارض به ده‌ها مورد از سازگاري‌هاي پيش‌فهمي و پايه‌اي و روبنايي دين و معرفت بشري بي‌توجه است. نظريه تأويلي منفي يکي از دو مکتب يا نظام معرفتي را در پاي نظام معرفتي ديگر قرباني مي‌کند و حقايق مطرح در يک نظريه را کاريکاتوري جلوه مي‌دهد. رويکرد التقاطي نيز اصول علمي پژوهش روشمند را زير پا مي‌گذارد و به جاي بررسي نظام‌مند و همه‌‌جانبه استدلال‌ها به گزينش مي‌پردازد. رهيافت

[12]. مکتب تفکيک افراطي آميخته با نوعي اخباري‌گري و گرايش‌هاي ضد فلسفي و حتي عرفاني رسمي است؛ ولي تفکيک‌گرايي اعتدالي صورت بازسازي‌شده مکتب تفکيک سنتي به دست استاد محمدرضا حکيمي است. در اين مدل تلاش مي‌شود از هويت ضد فلسفي و ضد معرفت بشري آن کاسته شود. در باب اين گفتمان به آثار مرحوم ميرزامهدي اصفهاني و استاد محمدرضا حکيمي رجوع کنيد.

[13]. ويتگنشتاين متقدم از نظريه زبان تصويري در رساله تواکتاتوس حمايت کرد؛ ولي پس از آن رساله جستارهاي فلسفي را نوشت که از نظريه زبان استعمالي يا تفکيک زباني دفاع مي‌کند. از رساله دوم به ويتگنشتاين متأخر نيز ياد مي‌شود (در اين باب، ر.ک‌: ايان باربور؛ علم و دين؛ ص282-285).