فهرست مطالب
درآمدى بر مفهوم تغييرات اجتماعى در قرآن کريم

سيد على نقى ايازى

نيکو سادات هدايي

عضو هيأت علمى پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى


1


2


3

درآمدى بر مفهوم تغييرات اجتماعى در قرآن کريم

سيد على نقى ايازى

عضو هيأت علمى پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى


4


5
فهرست مطالب
سخنى با خواننده 11
پيشگفتار 15
فصل اول: كليات
1 ـ 1. مقدمه 17
2 ـ 1. اهداف تحقيق 18
3 ـ 1. مفاهيم 18
1 ـ 3 ـ 1. تغيير و تحوّل اجتماعى 19
2 ـ 3 ـ 1. عوامل تغيير 20
3 ـ 3 ـ 1. شرايط تغيير 20
4 ـ 3 ـ 1. كارگزاران تغيير 21
4 ـ 1. امتيازات تحقيق 21
5 ـ 1. روش تحقيق 22
6 ـ 1. ادبيات تحقيق 24
^6^
فصل دوم: شناخت تغييرات اجتماعى
1 ـ 2. اهميت شناخت تغييرات 25
2 ـ 2. چگونگى شناخت تغييرها 28
1 ـ 2 ـ 2. شناخت از سنّت هاى حاكم بر جوامع 28
فصل سوم: شرايط و عوامل تغييرات اجتماعى
1 ـ 3. شرايط تغييرات اجتماعى و فرهنگى 37
1 ـ 1 ـ 3. ساخت ذهنى و ساختار اجتماعى 37
2 ـ 1 ـ 3. ارزش هاى فرهنگى 39
2 ـ 3. عوامل تغييرات اجتماعى و فرهنگى 42
1 ـ 2 ـ 3. نخبگان 45
1 ـ 1 ـ 2 ـ 3. انواع نخبگان 47
نخبگان سنّتى و مذهبى 47
نخبگان تكنوكراتيك 47
نخبگان مالكيت 47
نخبگان خارق العاده (كاريزمايى) 48
نخبگان ايدئولوژيكى 48
نخبگان سمبليك 48
2 ـ 1 ـ 2 ـ 3. تصميم گيرى 49
3 ـ 1 ـ 2 ـ 3. الگوسازى 49
2 ـ 2 ـ 3. رهبرى 54
^7^
3 ـ 2 ـ 3. عالمان دين 71
4 ـ 2 ـ 3. اديان الهى و كتب آسمانى 81
5 ـ 2 ـ 3. خداوند 86
6 ـ 2 ـ 3. آحاد مردم 102
7 ـ 2 ـ 3. كنش ها و باورها 111
1 ـ 7 ـ 2 ـ 3. جامعه پذيرى و نظارت اجتماعى 116
فصل چهارم: روش هاى تغييرات اجتماعى
1 ـ 4. مفاهيم 123
1 ـ 1 ـ 4. ايده ها و ارزش ها 124
2 ـ 1 ـ 4. ايدئولوژى 125
2 ـ 4. روش هاى ايجاد تغييرات فرهنگى ـ اجتماعى 128
1 ـ 2 ـ 4. كنش هاى اجتماعى معطوف به ارزش 128
2 ـ 2 ـ 4. روزه 132
3 ـ 2 ـ 4. بشارت و انذار 135
4 ـ 2 ـ 4. همنوايى و آن گاه ناهمنوايى 147
5 ـ 2 ـ 4. آميختن ارزش ها با ضد ارزش ها 149
6 ـ 2 ـ 4. تحريف و تخريب فرهنگى 154
كاركردهاى مثبت انحراف 155
7 ـ 2 ـ 4. پندآموزى از تاريخ 164
1 ـ 7 ـ 2 ـ 4. ارزش تاريخ 166
2 ـ 7 ـ 2 ـ 4. نظريه ادوارى بدون تاريخ 166
^8^
3 ـ 7 ـ 2 ـ 4. توجيه تاريخ بر اساس دين 167
4 ـ 7 ـ 2 ـ 4. درس هاى تاريخ و پيش بينى تاريخ 168
فصل پنجم: پيامدها و آثار تغييرات اجتماعى
درآمد 179
1 ـ 5. نابودى هويت جمعى 182
2 ـ 5. گمراهى از مسير حق 187
3 ـ 5. تغيير ساختارهاى اجتماعى 188
4 ـ 5. توسعه نيافتگى 192
5 ـ 5. مصون ماندن از انحرافات 197
فصل ششم: موانع تغييرات اجتماعى
درآمد 201
1 ـ 6. نارسايى در كارايى ابزار شناخت 202
2 ـ 6. قوم گرايى افراطى 204
3 ـ 6. عدم توجه نخبگان به نقش اجتماعى خويش 215
4 ـ 6. سنّت گرايى 222
5 ـ 6. ازدواج با مشرك 226
6 ـ 6. خرافه گرايى 233
7 ـ 6. وجود صفات رذيله 235
تكبر و غرور 235
^9^
فصل هفتم: يافته ها و نتايج
يافته ها و نتايج تحقيق 239
كتاب نامه 245
منابع فارسى 245
منابع عربى 248
نمايه
آيات 249
روايات 259
مفاهيم اجتماعى 261
اعلام 272
اصطلاحات 275
كتاب ها 276
سوره هاى قرآن 277
مكان ها 279


10


11

سخنى با خواننده


12


13


14


15

پيشگفتار

تغييرات اجتماعى در جوامع امرى واضح و گريزناپذير است; ازاين رو، با شناخت منبع تغييرات، عوامل مؤثر بر آنها و شرايط و چگونگى برخورد صحيح با اين تغييرات، مى توان آسيب هاى احتمالى آن به جامعه را تبديل به فرصت نمود و در جهت رشد و اعتلاى جامعه از آن بهره بردارى كرد.

اين تحقيق با اين رويكرد به بررسى آيات قرآن كه بيانگر انواع روش ها، عوامل، شرايط، دلايل، پيامدها و در نهايت موانع ايجاد تغييرات است، پرداخته و با شرح آنها از كتب مختلف جامعه شناسى و ديدگاه هاى مختلف در اين حيطه، سعى در استخراج آراى قرآنى از تفاسير مختلف در اين موضوع كرده است. همچنين در برخى موارد به سخنان حضرت اميرالمؤمنين على(عليه السلام)نيز درباره آنها اشاراتى داشته و متناسب با هر مبحث نكاتى را مطرح كرده است.

عناوين مطرح در حوزه تغييرات اجتماعى داراى تقسيم بندى ذيل است:

ـ در برخى موارد با مسائلى مواجه شديم كه در هيچ يك از منابع ديگر به آنها اشاره نشده است، مسائلى كه در شناخت تغييرات و تحولات اجتماعى و فرهنگى بسيار مؤثر بوده، رهنمودهاى آن كارگشا خواهند بود.

ـ در برخى ديگر از اين عناوين، قرآن نظر مشابهى دارد.


16

ـ در برخى ديگر به عنوان مكمّل و گاهى با رويكردى جديد به موضوع نگاه مى كند.

در نهايت اين مجموعه مى تواند در شناخت تغييرات و تحولات جامعه مؤثر باشد، با رويكردى تازه به آنها بپردازد و از موقعيت هاى مختلفى كه جامعه با آن مواجه مى شود به نحو مطلوب ترى استفاده كند.

در انجام اين پروژه تحقيقاتى از استاد ارجمندم جناب حجت الاسلام و المسلمين دكتر صديق اورعى كه نظارت آن را به عهده داشتند، سپاسگزارى و از زحمات پيگير و مستمر سركار خانم نيكوسادات هدايى كه در انجام و اتمام اين پروژه تأثير به سزايى داشته اند، تشكر و قدردانى مى كنم.

سيد على نقى ايازى


17

فصل اول :

كليات

1 ـ 1. مقدمه

يكى از بديهى ترين خصوصيات جامعه تغيير است. جوامع، سازنده تاريخ اند و پيوسته در حال حركت و دگرگون ساختن خود، اعضا، محيط و ساير جوامعى هستند كه با آنها در ارتباط اند.

طى سال هاى اخير گرايشى مطالعه تغيير و تحولات اجتماعى در جامعه شناسى به چشم مى خورد. بيدارى كشورهاى جوان، تلاش ايشان براى رهايى از عقب ماندگى، تغييرهاى اقتصادى، سياسى، اجتماعى و فرهنگى در آنها توجه بسيارى از جامعه شناسان را به خود جلب كرده است. در ميان جامعه شناسان هستند كسانى كه بيش از ديگران توجه خود را به اين موضوع معطوف كرده اند; از جمله كارل ماركس، اميل دوركيم و.... اما بايد گفت كه آنها در مطالعاتشان، به همه ابعاد وجود انسان نكرده اند يا بهتر بگوييم حيطه نظريه هاى آنها براى استفاده در جوامع اسلامى خلأهايى دارد كه در مطالعه آثارشان به خوبى مشهود است; ازاين رو در اينجا سعى شده است با بيان مسائل از حيث جامعه شناسى و معيارهاى اين علم به بيان آرا و ديدگاه هاى قرآنى در اين خصوص بپردازيم.

با استخراج اين آرا بر معيارهاى مورد نظر صحه مى گذرايم و يا رويكردهاى


18

ديگرى را كه قرآن در اين خصوص دارد مطالعه مى كنيم. درنهايت با مجموعه اى كه به دست مى آوريم، مى توانيم در شناخت ابعاد مختلف تغييرها و تحول هاى جوامع موفق تر عمل كنيم و از شرايط موجود در راستاى سرعت و نيز كيفيت رشد، اعتلا و پويايى جامعه به نحو مطلوب ترى گام برداريم. همچنين مى توان در جهت تحليل آسيب هاى اجتماعى و يافتن راهكارهاى مناسب گام هاى مؤثر برداشت تا بتوان پيش از وقوع، آنها را شناسايى كرد و در جهت همسويى با ارزش ها و آرمان هاى جامعه با آنها برخورد مناسبى داشت.

2 ـ 1. اهداف تحقيق

در مباحث جامعه شناسى عناصر مختلفى براى شناخت تغييرها و تحول ها معرفى مى شوند. ما در اينجا در صدديافتن عناصر مؤثر بر تغييرات اجتماعى ـ فرهنگى از ديدگاه قرآن بوده ايم; از جمله اينكه:

ـ عوامل مؤثر در تغييرات اجتماعى ـ فرهنگى از منظر اسلام كدام اند؟

ـ كارگزاران و رهبران تغييرات اجتماعى ـ فرهنگى بر اساس منابع دين چه كسانى هستند؟

ـ روش هاى تغييرات اجتماعى ـ فرهنگى از ديدگاه اسلام چيست؟

ـ اهداف اين تغييرات از اين حيث كدام اند؟

ـ قرآن چه شرايطى را براى ايجاد تغييرها معرفى مى كند؟

ـ و از نظر دين چه موانعى در برابر ايجاد تغييرات ـ فرهنگى وجود دارد؟

3 ـ 1. مفاهيم

در ادامه به بيان تعريف عناصر مختلفِ دخيل در بحث تغييرات اجتماعى و فرهنگى مى پردازيم.


19

1 ـ 3 ـ 1. تغيير و تحوّل اجتماعى

تغيير و تحول اجتماعى در مفهوم با يكديگر متفاوت اند. در اينجا ابتدا به بيان اين دو مفهوم مى پردازيم:

تغيير اجتماعى پديده هاى قابل رؤيت و بررسى در مدت زمانى كوتاه است، به صورتى كه هر شخص معمولى نيز در طول زندگى خود يا در دوره كوتاهى از زندگى خود، مى تواند يك تغيير را شخصاً تعقيب كند و نتيجه قطعى يا موقتى آن را دريابد. تغيير اجتماعى را در مقايسه با تحول اجتماعى مى توان در چارچوب يك محدوده جغرافيايى يا در كادر اجتماعى ـ فرهنگى بسيار محدودترى مطالعه كرد.(1) البته تغيير ايده يا رفتار عده معدودى از افراد جامعه نمى تواند به عنوان يك تغيير اجتماعى پذيرفته شود.(2) همچنين مى توان گفت هر گونه دگرگونى و تغيير در ساختار جامعه يا سازمان اجتماعى، دگرگونى اجتماعى ناميده مى شود.(3)اما تحول اجتماعى را معمولا مجموعه اى از تغييرها مى دانند كه در طول يك دوره طولانى، طى يك يا شايد چند نسل در يك جامعه رخ دهد، مجموعه زاينده اى كه نمى توان در مدت زمان كوتاه آن را ملاحظه كرد.(4)تفكيك اين دو مفهوم و تمايز آنها قابل توجه است.

اولين جامعه شناسان به مطالعه تحول اجتماعى گرايش داشته اند تا به تغيير، مانند كنت، ماركس، اسپنسر، دوركيم و.... اما جامعه شناسان در جامعه شناسى

1 . گى روشه; تغييرات اجتماعى; ص20 ـ 21.

2 . همان، ص24.

3 . بروس كوئن; درآمدى به جامعه شناسى; ص330.

4 . على اصغر كيا; تغييرات اجتماعى; ص10.


20

معاصر به پديده تغيير اجتماعى بيشتر توجه كرده اند و سنّت تمايل به جنبه تاريخى جامعه بدون تغيير نمانده است.(1)اينكه چه پديده هايى در رده تغييرات اجتماعى واقع شوند و داراى چه شرايطى باشند، حائز اهميت است. تغيير اجتماعى لزوماً پديده اى جمعى است و بايد بخش مهمى از جامعه را دربرگيرد. اين تغيير بايد تغييرى ساختى باشد; يعنى تغييرى كه در كل سازمان اجتماعى يا بعضى از قسمت هاى آن صورت مى گيرد. ما زمانى مى توانيم از تغيير اجتماعى سخن بگوييم كه بتوانيم عناصر ساختى يا فرهنگى سازمان اجتماعى را كه تبديل و تغيير يافته اند، به صورت روشن بشناسيم. البته تغيير ساختى در طول زمان شناخته مى شود و تنها مى توان آن را در مقايسه با يك نقطه شروع و مرجع بررسى و ارزيابى كرد. در نهايت اينكه تغيير اجتماعى براى آنكه واقعاً تغييرى ساختى باشد بايد مداوم و استوار باشد نه سطحى و زودگذر.(2)

2 ـ 3 ـ 1. عوامل تغيير

عامل تغيير در واقع عنصرى است از يك وضعيت معين كه به علت موجوديتش و يا با توجه به عملى كه انجام مى دهد، تغييرى را موجب مى شود يا بهوجود مى آورد.(3)

3 ـ 3 ـ 1. شرايط تغيير

شرايط تغيير عناصرى هستند مناسب يا نامناسب كه اثر يا آثار يك يا چند

1 . گى روشه; تغييرات اجتماعى; ص21.

2 . همان، ص24 ـ 25.

3 . همان، ص28.


21

عامل تغيير را فعال تر يا كندتر، شديدتر يا ضعيف تر مى كنند.(1)

4 ـ 3 ـ 1. كارگزاران تغيير

كارگزاران تغيير عبارت اند از اشخاص، گروه ها و انجمن هايى كه تغيير را وارد يا از آن استقبال مى كنند و يا با آن به مخالفت برمى خيزند; بنابراين آنها اشخاص و گروه هايى هستند كه كنش اجتماعى شان از بعضى جهات شكل و خاصيت يك كنش تاريخى را به خود مى گيرد، يعنى افراد يا گروه هايى كه كنش آنها از هدف ها، ارزش ها، تمايلات و ايدئولوژى هايى نشئت مى گيرد كه بر جامعه اثر مى گذارد.(2)

4 ـ 1. امتيازات تحقيق

با مطالعه درباره اين موضوع رساله اى با عنوان تغييرات اجتماعى از ديدگاه قرآن از جناب آقاى على قربانپور لزرجانى (پايه سه حوزه/1384) وجود داشت. در اين رساله با وجود نقاط قوتى كه در بيان عناصر مؤثر در تغييرات اجتماعى دارد، صرفاً در چند مورد به طور عميق كار شده است، اما در مبحث نظارت اجتماعى در قسمت امر به معروف و نهى از منكر و همچنين در مورد كارگزاران و نخبگان مذهبى و در بقيه موارد، بسيار گذرا مطالعه شده و قسمت اعظمى از عنوان هاى تحقيق پيش رو در آن مطرح نشده است. به علاوه بررسى موضوعات از حيث مباحث جامعه شناسى نيز بسيار كمرنگ ديده مى شود.

در تحقيق حاضر سعى شده است كه در بررسى آيات، مباحث جامعه شناسى مرتبط با آنها نيز در صورت امكان مطرح گردد و از بُعد علمى قوى تر ظاهر شود،

1 . همان.

2 . همان، ص30.


22

همچنين ذيل هر موضوعى تلاش بر آن بوده است كه آيات زيادى بررسى شوند.

مى توان گفت اين نوشتار در زمينه تغييرات اجتماعى و فرهنگى از منظر قرآن است، نه صرفاً بيان مثال هاى قرآنى; ازاين رو، به دليل گستردگى مباحث، از بخشى با عنوان زمينه هاى ايجاد تغييرها (با وجود استخراج آيات مرتبط به اين عنوان) صرف نظر كرده و بقيه فصول را به طور مبسوط بيان كرده ايم.

5 ـ 1. روش تحقيق

نوع تحقيق حاضر از نوع تحليل محتواى كيفى است. اين نوع تحليل هاى محتوايى مى توانند متن را در قالب مدلى ارتباطى در آورند كه بيان كننده اهداف تحليل خواهد بود. اين روش ]تحليل محتواى كيفى[ عبارت است از كاربرد روش هاى تكثيرسازى و روش هاى ارزيابى كننده براى به دست آوردن استنتاج هايى از متن موجود و همچنين ارائه استنباط هايى از شرايط يا خصوصيات ديگرِ منبع آن متن با رويكرد هدايتى كه به موضوعات اجازه پديدارشدن اطلاعات را مى دهد.

به عبارت ديگر در روش تحليل محتواى كيفى، بر اساس خصوصيات زبانى، يك متن، گفته يا نوشته به طور واقع بينانه يا عينى و به طور سيستماتيك شناسايى و از آنها نيز استنتاج هايى درباره مسائل غيرزبانى، يعنى درباره خصوصيات فردى و اجتماعى گوينده يا نويسنده و نظرها و گرايش هاى وى صورت مى گيرد.

بدين ترتيب تحليل محتواى كيفى شامل فرايندى طراحى شده براى متمركزكردن داده هاى خام به سمت موضوعات و طبقه بندى هايى براساس استنباط و تفسير معتبر مى باشد. اين فرايندها از استدلال استقرايى، با چنين موضوعات و طبقه بندى هايى كه از داده ها از طريق بررسى دقيق محقق و مقايسه هميشگى حاصل مى شود، استفاده مى كنند.


23

مراد از متن يا محتوا، كليه ساخت ها، از علائم گوناگون زبانى و نمادى است كه از راه آن پيوند برقرار مى شود. در واقع اين تكنيك براى بررسى جنبه هاى گوناگون يك متن به كار گرفته مى شود و سازگار با هدف ها و زمان اجراى هر طرح پژوهشى، مى توان به تجزيه و تحليل كمّى و يا كيفى متن ها اقدام كرد.

يكى از مشخص كننده هاى تحليل محتوا اين واقعيت است كه واحدهايى كه تحليل مى شوند به طور كلى كلمه ها نيستند، بلكه معناى آنها هستند. دو كلمه مترادف و مختلف را كه معنايشان به هم نزديك باشد، در يك گروه مى آورند. از سوى ديگر اغلب واحدهاى مورد تحليل، مطالب و جمله هاى كامل و مانند آنها هستند.(1)در تحليل محتواى كيفى، ايجاد مفاهيم و متغيرها از نظريه يا مطالعات پيشين براى تحقيق و بررسى كيفيت، بهويژه در ابتداى تحليل داده ها بسيار مفيد است.

شيوه بررسى به اين صورت بود كه پرسش هاى مورد نظر را كه در مقدمه كم و بيش به آنها اشاره كرديم، مد نظر قرار مى داد و بر اساس آنها آيات قرآن را استخراج مى كرد و ذيل عناوين مختلف در قالب فصول، مطالب دسته بندى مى شدند. اين آيات در هر بخش از تفاسير مختلف از جمله الميزان، نمونه، مجمع البيان، پرتوى از قرآن و نيز احسن الحديث استخراج و مطالعه شدند.

در نهايت تفسير يا تفاسيرى كه بيش از سايرين با موضوع مرتبط بود، ذيل آيه بيان شده است و در ادامه تحليلِ تفاسير مختلف و نيز مباحث جامعه شناختى در مورد آيه آمده است. در ذيل هر آيه يا هر عنوان متناسب با موضوع از بيان كتب مختلف جامعه شناسى استفاده شده است.

در اين تحقيق مبناى تعاريف و به طور كلى مرجع اصلى در علوم اجتماعى و

1 . موريس دوورژه; روش هاى علوم اجتماعى; ص121.


24

جامعه شناسى كتاب تغييرات اجتماعى نوشته «گى روشه» است; چراكه در اغلب كتاب هاى ديگر به اين كتاب ارجاع داده شده; ازاين رو در اينجا مستقيماً تقى ما به همين كتاب مراجعه شده است.

نكته قابل ذكر ديگر اينكه تمامى ترجمه آيات در بخش هاى مختلف تحقيق از ترجمه تفسير نور آورده شده اند، به جز مواردى كه ترجمه آيه در اين تفسير موجود نبوده است كه در اين موارد منبع ترجمه در پايان همان ترجمه در پرانتز آورده شده است.

6 ـ 1. ادبيات تحقيق

در سال هاى اخير گرايشى در جامعه شناسى با موضوع مطالعه تغيير اجتماعى ملاحظه شده است كه به طور كلى و جزئى به آن مى پردازد، اما كار قرآنى زيادى در اين موضوع انجام نگرفته است.

در مطالعات اوليه درباره اين موضوع پايان نامه هايى نوشته شده است كه عبارت اند از:

1. تغييرات و تحولات اجتماعى از ديدگاه قرآن، نوشته عماد حسينى گرگانى (دانشگاه فردوسى مشهد.

2. تغييرات اجتماعى از ديدگاه قرآن، نوشته على قربانپور لزرجانى (پايه سوم حوزه، 1384)

3. تغييرات اجتماعى در نهج البلاغه، نوشته ضياء هاشمى (دانشگاه تهران).

4. مفاهيم اجتماعى در قرآن، محمدباقر آخوندى و سيدعلى نقى ايازى (بوستان كتاب).

همچنين در ميان مطالب مختلف مباحث علوم اجتماعى نيز اشاره هايى به بحث تغييرات اجتماعى شده است.


25

فصل دوم :

شناخت تغييرات اجتماعى

1 ـ 2. اهميت شناخت تغييرات

﴿وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لايَقْدِرُ عَلى شَىء وَهُـوَ كَلٌّ عَلى مَوْلاهُ أَيْنَما يُـوَجِّـهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْر هَلْ يَسْتَوِى هُوَ وَمَنْ يَأْمُرُ بِالعَدْلِ وَهُوَ عَلى صِراط مُسْتَقِـيم :(1) و خداوند دو مرد را مثال مى زند كه يكى از آن دو گُنگ است كه بر هيچ چيز توانايى ندارد و سربار مولاى خويش است، به گونه اى كه هر كجا او را مى فرستد، هيچ سودى با خود نمى آورد، آيا او با كسى كه به عدالت فرمان مى دهد و خود بر راه مستقيم مى رود برابر است.

در تفسير احسن الحديث ذيل آيه چنين آمده است:

اين مَثَل ديگرى است درباره توانايى خدا و زبونى معبودهاى باطل. يكى از دو مرد، لال مادرزادى است كه نه چيزى مى فهمد و نه مى تواند چيزى را بفهماند. او بر سرپرست خود بار گرانى است كه نمى تواند خود را اداره كند. مولايش او را هر كجا مى فرستد، فايده اى نمى آورد. اما مرد دوم، هم امر به عدالت مى كند و هم خود عادل است.

﴿لا يَقْدِرُ عَلى شَىء نسبت به «أبكم» است; يعنى آنچه غير لال مى تواند، لال

1 . نحل: 76.


26

مادرزاد هيچ يك از آنها را نمى تواند. معبودهاى باطل در جاى «احدهما أبكم» است و خدا در جاى ﴿وَمَنْ يَأْمُرُ بِالعَدْلِ مى باشد. اصنام نه چيزى مى فهمند و نه چيزى مى فهمانند. بر پرستندگان خود سربار است، از هر چيزى كه بر او بخواهند فايده اى نمى برند، ولى خدا خود عادل است و امر به عدالت مى كند، عادل است; ازاين رو پاداش و كيفر مى دهد، بايد او را پرستيد و منتظر پاداش اش بود و بايد از او ترسيد كه مقتضاى عدالت او، عذاب تبهكاران است، امر به عدالت مى كند و راه هاى خوب را نشان مى دهد، بايد از او اطاعت كرد.(1)يكى از نكات مهم و قابل برداشت از آيه اهميت اصلاح اجتماعى است. از آنجا كه جامعه متشكل از افراد است، براى اصلاح جامعه، اصلاح يكايك افراد مورد نظر است تا تغييرهايى كه صورت مى پذيرد جامع باشد و تمام ابعاد جامعه را به سمت و سوى مورد نظر سوق دهد; بنابراين توجه به عدالت بسيار قابل تأمّل است; چراكه اجتناب از افراط و تفريط كه معناى آن است فقط در امور شخصى و مربوط به زيردستان نيست، به همين دليل تغييرهاى سازنده زمانى كارگشا خواهند بود كه همه جانبه بوده، عدالت در آن ديده شود و افراد خود را از آن مستثنا نسازند تا آنچه هدف نهايى ايجاد تغييرهاست ـ كه همان اصلاح جامعه بشرى است ـ حاصل گردد.

با توجه به اين آيه از قرآن كريم اهميت توجه به رفتارهاى اجتماعى مشخص مى شود. با مثالى كه در آيه آورده شده است به روشنى تفاوت افراد و لزوم توجه به اصلاح جامعه بشرى مشخص مى شود. فردى كه در آيه معرفى شده منشأ خير بوده و مزين به صفت عدل است و مى خواهد كه ديگران را هم از اين خصلت برخوردار نمايد. اين فرد در اوج درجه كمال است. اهميت توجه به ديگران در

1 . سيدعلى اكبر قريشى; تفسير احسن الحديث; ج5، ص474 ـ 475.


27

رشد و رسيدن به كمالات انسانى، نشان دهنده اهميت به رفتار جمعى و اصلاح اجتماعى است.

شخصيت انسان ها معرّف رفتار آنهاست كه متشكل از الگوهاى تفكر و احساس، برداشت شخص از خود، رويكردها، ذهنيت و عادات آشكار فرد است و بر اثر عوامل مختلف از جمله وراثت زيست شناختى، محيط طبيعى، فرهنگ و تجارب گروهى و فردى كه شخصيت انسان تا اندازه زيادى به عنوان محصول تجارب فردى اش، در چهارچوب يك گروه، تحول مى يابد; علاوه بر اينكه ارزش ها، هنجارها، رويكردها و باورداشت هاى گروهى، همگى در شكل گيرى شخصيت فرد دخيل اند.(1)تلاش در راستاى اصلاح عقايد، ارزش ها و هنجارها در افراد، اصلاح جامعه و همه مواردى را كه از ارزش هاى دين مبين اسلام به حساب مى آيد، در بر خواهد داشت. دينى كه از نظر رهبران و بانيان اصلى آن، توجه خاص به اجتماع و عموم مردم از اصلى ترين ارزش هاى آن است.

در سخنان حضرت امير(عليه السلام) دعا براى هدايت همگان ديده مى شود كه لزوم اهميت دادن به رشد و اعتلاى شخصيت ديگران را به خوبى نشان مى دهد. همچنين در خطبه قاصعه (خطبه 234) در تصوير تاريخ امت هاى سالفه آورده اند و يا در شرح حال پيامبر بزرگ اسلام در دوران برپايى اسلام و شرح مجاهدت خود در ركاب پيامبر(صلى الله عليه وآله) بيان كرده اند، رسالت دينى رسالتى جمعى و اجتماعى است، در عين اينكه ملازم با احياى فرد و آراستن چهره معنوى اوست. رسالت صعود جوامع تا مرز قسط و عدالت اجتماعى و تا مرحله آزادى و استقلال ملى و تا درجه ستايش و پرستش توحيدى را به عهده دارد. آيا مى توان تصور كرد دينى

1 . بروس كوئن; درآمدى بر جامعه شناسى; ص81 ـ 82.


28

ايده ها، آرمان ها و رسالت هاى اجتماعى داشته باشد، در عين حال جمع گرا و جماعت طلب نباشد؟

دين اسلام حقيقتى جمعى و گوهرى اجتماعى دارد. رسالتش متوجه جمع است و با جمع هم بايد اقامه شود.(1)از آنجا كه صفتى كه در آيه براى فرد ذكر شده عدل است، معناى دورى از افراط و تفريط و در عين حال همگان را دربرمى گيرد و اين نهايت چيزى است كه اسلام به آن توجه دارد.

2 ـ 2. چگونگى شناخت تغييرها

1 ـ 2 ـ 2. شناخت از سنّت هاى حاكم بر جوامع

﴿قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِى الأَرضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ المُكَذِّبِينَ :(2) به يقين پيش از شما سنّت هايى بوده ]و سپرى شده [است. پس در روى زمين گردش كنيد و بنگريد كه سرانجام تكذيب كنندگان چگونه بوده است.

در تفسير الميزان آمده است:

كلمه «سنن» جمع سنّت و به معناى طريقت و روشى است كه بايد در مجتمع سير شود. اينكه امر فرموده در زمين سير كنند براى اين است كه از سرگذشت امت هاى گذشته عبرت بگيرند و سرانجامِ پادشاهان و فراعنه طاغى را ببينند كه چگونه قصرهاى رفيعشان به دردشان نخورد و ذخيره هاى موزه سلطنتى شان، تخت مزين به جواهرشان و لشكر و هوادارانشان سودى به حال آنان نبخشيد و خداى تعالى همه را از بين برد و چيزى به جز سرگذشتى كه مايه عبرت باشد از

1 . هيأت تحريريه بنياد نهج البلاغه; مسائل جامعه شناسى از ديدگاه امام على(عليه السلام); ص10.

2 . آل عمران: 137.


29

آنان باقى نماند، ولى فرورفتگان در غفلت كجا و عبرت كجا؟

اما اينكه بياييم آثار باستانى آنان و مجسمه هايشان را حفظ كنيم و در كشف از عظمت و مجد آنان مخارج گزاف و زحمات طاقت فرسايى را تحمّل نماييم، از امورى است كه قرآن كريم هيچ اعتنايى به آن ندارد; چون اين خود يكى از مصاديق بت پرستى است كه در هر دوره اى به شكلى و در لباسى خودنمايى مى كند.(1)در تفسير نمونه نيز ذيل آيه چنين آمده است:

بررسى تاريخ گذشتگان

قرآن مجيد دوران هاى گذشته را با زمان حاضر و زمان حاضر را با تاريخ گذشته پيوند مى دهد و پيوند فكرى و فرهنگى نسل حاضر را با گذشتگان براى درك حقايق، لازم و ضرورى مى داند; زيرا از ارتباط و گره خوردن اين دو زمان (گذشته و حاضر) وظيفه و مسئوليت آيندگان روشن مى شود. در آيه ذيل مى گويد: ﴿قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِى الأَرضِ... .

«خداوند سنّت هايى در اقوام گذشته داشته كه اين سنن هرگز جنبه اختصاصى ندارد و به صورت يك سلسله قوانين حياتى درباره همگان، گذشتگان و آيندگان، اجرا مى شود». در اين سنن پيشرفت و تعالى افراد با ايمان و مجاهد و متحد و بيدار پيش بينى شده و شكست و نابودى ملت هاى پراكنده و بى ايمان و آلوده به گناه نيز پيش بينى گرديده كه در تاريخ بشريت ثبت است.

آرى، تاريخ براى هر قومى اهميت حياتى دارد. تاريخ خصوصيات اخلاقى و كارهاى نيك و بد و تفكرات گذشتگان را براى ما بازگو مى كند و علل سقوط و

1 . سيدمحمدباقر موسوى همدانى; ترجمه تفسيرالميزان; ج4، ص3.


30

سعادت، كاميابى و ناكامى جوامع را در اعصار و قرون مختلف نشان مى دهد و در حقيقت; تاريخ گذشتگان آينه زندگى روحى و معنوى جامعه هاى بشرى و هشدارى براى آيندگان است.

ازاين رو قرآن مجيد به مسلمانان همچنين دستور مى دهد:

برويد در روى زمين بگرديد و در آثار پيشينيان و ملت هاى گذشته و زمامداران و فراعنه گردنكش و جبار دقت كنيد و بنگريد پايان كار آنها كه كافر شدند و پيامبران خدا را تكذيب كردند و بنيان ظلم و فساد را در زمين گذاردند، چگونه بود؟ و سرانجام كار آنها به كجا رسيد؟(1)آثار گذشتگان، حوادث پنددهنده اى براى آيندگان است و مردم مى توانند با بهره بردارى از آنها از مسير حيات و زندگى صحيح آگاه شوند.

جهانگردى (سير در ارض)

آثارى كه در نقاط مختلف روى زمين از دوران هاى قديم باقى مانده است، اسناد زنده و گوياى تاريخ هستند، به گونه اى كه ما از آنها بيش از تاريخ مدوّن بهره مند مى شويم. آثار باقى مانده از دوران هاى گذشته، اشكال، صور و نقوش روح و دل، تفكرات و قدرت، عظمت و حقارت اقوام را به ما نشان مى دهد، در صورتى كه تاريخ فقط حوادث وقوع يافته و عكس هاى خشك و بى روح آنها را مجسّم مى سازد.

آرى، ويرانه كاخ هاى ستمگران و بناهاى شگفت انگيز اهرام مصر و برج بابل و كاخ هاى كسرا و آثار تمدن قوم سبا و صدها نظاير آن كه در گوشه و كنار جهان

1 . آل عمران: 137.